واضح آرشیو وب فارسی:فاش نیوز: روح الله یعقوبی پور - قصیده واره ی خط خونین خطر آمدا ماه محرم به تماشای حسین گریه کرد خونبر سر گلهای حسین سوزها برلب عطشان شقایق ِبِشکفت تبِ خوناب نشسته ست به صحرای حسین نینوا غرق به خونست خدایا تو ببین! سوز وسازیست در سینه ی سینای حسین خوب ، آنروز گذشت از خط خونین خطر آن علمدار عطش ماه دلا رای حسین کوفه درجور وجفا کلبه ی پرکینه شده ست آه ، برگرد کسی نیست بر پای حسین شوق شمشیر درآن شور شفق زد شرری شعله افشان شده از دیده ی دریای حسین داغ با ناله ی نی بر لب تفتیده ی ظهر می دمد زخم عطشناکی ِ لبهای حسین باد پیچید بر آن مسلخ وگودال و تنور خوب رقصید تنی بی سرو سودای حسین آخرین لحظه ی شبهای مناجات ودعا آسمانمست شدا صوت ربّنای حسین نعش سروست فتاده ست به شنزار عطش می رساند خبری ساقی ِ سودای حسین جلوه گاهت چه قشنگست به جولانگه عشق لاله وارست و جنون دشت سمن سای حسین دستها ، علقمه، شمشیر چه دلگیر شدند خیمه ها سوخته ، در معرکه ، غوغای حسین نیزه می باردو خورشید بیابان بلا نوحه می خواندو جاری شده صهبای حسین خیزران خاطره را با خط خونین بنوشت رقص گیسوی پریشان و مسیحای حسین فصل منظوم ی زیبای سپیدار سحر سرخ سرخ ست و نجیبست سراپای حسین می سراید لب شمشیر غزلواره ی عشق تن بی سر ،گل ِ پرپر ، قد رعنای حسین می نوازد سرنی یک سر بی تن عطشا ! می رسد هرم نوایی ، به نفس های حسین شمع شبهای شهادت که فروزان شده ست شرری ریخته در شام شهدای حسین پاره ای بارقه بارید و بهارینه ُبرید باغ و بیداری گلهای اهورای حسین داغ غربت زده بر زینب و دل سوخته است چه صبورست خدا خواهر تنهای حسین آن قدح نوش نهانخانه ی جوشان شفق تشنه کام ست و به دل میوه ی مینای حسین عشق با صاعقه در معرکه مانده ست هنوز می دمد شعله ی شمشیر شکوفای حسین خیزشی سرخ بپا کرد درآن بارش خون زخمداری که زد آتش دل دنیای حسین تیر بوسید گلودر تب بی تابی آب خونفشان گشت آلاله ی گلهای حسین کاروان می رسد از شام چهل روز عزا می کند شور بپا غربت غمهای حسین تا قیامت شده ، آشفته ی گلگونه ی عشق کوفه با کرب وبلا علقمه شیدای حسین باز با نیزه هماغوش ابا فضل رشید مشک بی آب و دلی سوز سویدای حسین عشق یعنی دل بی تاب و جگر سوز اگر توشوی عاشق و دلداده ی صحرای حسین عشق یعنی پر پرواز پرید ن پسند شوق ایمان خدا پرسه ی پروای حسین عاشقان کیست در خاک بلاجوی بلا نیزه اندازدوجان را بنهد جای حسین رزم آن شیر غضبناک به میدان نبرد چه کس آردتب جنگاور فردای حسین خاک می گرید وغربت زده برپیرهنی خیزد از خارمغیلان خون خارای حسین عشق رندان بلاجو ، خمُ میخانه ی خون ناب و سرمست شد از مستی ِ مینای حسین نازم آن سوز ونوایی سرنی نار نواخت آیه ها خواندو سرودست غزل های حسین ساربان قافله سالار سبکبار کجاست؟ سمت آن معرکه سوزد تن گلهای حسین چشم ها چشمه ی خوناب شدازدرد تو عشق قوس داده ست دلم داغ و نواهای حسیین ظهر ساعات خدا بودو حنا بست و شکفت زخم خنجر تن گلها به تمنای حسین باوقارست کسی باغ نگاهش شده است لاله گون نزد خدا لاله ی حمرای حسین بارشی نیزه ببارید و شفق پوش شده آسمان تابه زمین قد قامت زیبای حسین شمع با مشعله سرشار شدنداز تب عشق تندری معرکه لرزاند به غوغای حسین با طراوت لب سوزان و چه غریبانه شکفت باغ لب تشنه ی طاها همه بر وای حسین سرخ شد خرمن آلاله ی بستان خدا وقتی از معرکه جوشید سقّای حسین نتوان واقعه را شرح دهم جز به فراق تا قیامت شده ام خجله ی لبهای حسین کربلا عشق شداز خونچه ی هفتاد ودوگل تازه سرخ ست به گلزخم تن آرای حسین التماس دعا روح اله یعقوبی پور- شهریور 92
دوشنبه ، ۴آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فاش نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]