واضح آرشیو وب فارسی:لامرود: حجت الاسلام و المسلمین بدیعی امام مرکز اسلامی هوستون در آمریکا در گفت و گو با شفقنا به تبیین ویژگی های نهضت حسینی (ع) و پیام های فرا مذهبی آن پرداخته است.لامـــــرود به نقل از شفقنا - حجت الاسلام و المسلمین بدیعی امام مرکز اسلامی هوستون در آمریکا در گفت و گو با شفقنا به تبیین ویژگی های نهضت حسینی (ع) و پیام های فرا مذهبی آن پرداخته است. بدیعی می گوید: در دوران یزید، انحراف از سرچشمه که خلیفه باشد نشأت گرفته بود. آنچه درد آور است این است که مردمی که پیامبر (ص) یا صحابه پیامبر را دیده بودند سکوت کرده بودند. و این بزرگترین افت برای جامعه دینی است که در مقابل انحراف دین و عدم اعمال گزاره های دینی سکوت کند و تماشاچی باشد. متن گفت و گوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر بدیعی در پی می آید. پرسش: عده ای قضیه کربلا و شهادت امام حسین (ع) را گرچه محکوم می دانند اما آن را در حد یک منازعه سیاسی مربوط به آن دوران فرو می کاهند. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟ پاسخ: بررسی های تاریخی و دقت در أوضاع و شرائط تاریخ عصر امام حسین علیه السلام خلاف این ادعا را ثابت می کند. از طرفی متن خطبه ها و نامه های أباً عبدالله علیه السلام نیز به چرایی قیام امام أشاره می کند. بعنوان نمونه امام علیه السلام در یکی از همین خطبه ها در هنگام حرکت بسوی کربلا می فرمایند: الا وان الدنیا قد تغیرت و تنکرت و ادبر معروفها… امام علیه السلام می فرمایند شرائط زندگی دین داران در جامعه اسلامی تغییر یافته و زشتی ها زیبا جلوه داده شده و خوبی ها جای خود را به منکرات داده است. امام علیه السلام ادامه می دهند که “الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه” به مومنان گوشزد میکنند که این جامعه ای که یزید غاصبانه بر کرسی خلافت ان نشسته به حق عمل نمی شود و از باطل روی گردانند. یعنی أساسا مفهوم حق و باطل رنگ باخته و این در حالیست که یزید خود را خلیفه رسول خدا و زمامدار کشوراسلامی می داند. لذا امام می فرمایند لیرغب المؤمن فی لقاء ربه حقاً .. مردن انسان مؤمن در این جامعه ای که تنها پوسته ای از دین مانده است و حیات دینی از دست رفته سزاوارتر است. و دهها نمونه دیگر در مکاتبات امام و خطبه های امام در این قیام نشان از یک انحراف بزرگ در دین دارد. وظیفه اباعبدالله در این شرائط چیست؟ آن هم در مواجهه با انسان قدرت مداری مثل یزید که نمی شود با نصیحت او را از این انحراف باز داشت؟ نمونه دیگر نگاه کنید به تاریخ وقتی سر مبارک أبا عبدالله در تشت و در مقابل یزید گذاشتند، چوب به لب و دندان مبارک امام (ع) می زد، أشعاری می خواند از جمله؛ لعبت هاشم بالملک ولا خبر جاء ولا وحی نزل. یعنی “بنی هاشم ملک و سلطنت را به بازی گرفتند در حالیکه أساسا هیچ خبر و وحی نازل نشده!”. روشن است این یعنی إنکار أصل دین و نبوت رسول خدا(ص). با این واقعیت های تاریخی به روشنی می توان إثبات کرد که نزاع امام، نزاعی برای قدرت نبوده بلکه برای احیاء دین و سنت رسول الله بوده است علاوه اینکه در نگاه شیعه امام از عصمت برخوردار است و نزاع سیاسی برای قدرت هیچ جایگاهی ندارد. پرسش: برخی قائل ند که احیاء ذکر عاشورا و عزاداری در زمان فعلی موضوعیت ندارد بلکه موجب اختلاف است و می پرسند چرا باید مسئله عاشورا و امام حسین علیه السلام زنده بماند و فلسفه قیام ایشان نسل به نسل یادآوری شود؟ پاسخ؛ مساله عاشورا مساله ای فرعی و ویژه یک مذهب خاص نیست که موجب اختلاف شود بلکه موضوعی اساسی و متعلق به کل مذاهب اسلامی و حتی متعلق به کل بشریت است. احیای عاشورا و باز خوانی دلائل نهضت سید الشهداء علیه السلام در هر سال گذشته از تکریم خاندان وحی و مقام ولایت اللهی حضرت أبا عبدالله، به معنای بید اری مومنان نسبت به خطر انحراف در دین است. عاشورا فرصتی برای تکرار و تمرین مبانی حق طلبی و آزادگی است و از طرفی فرصت مغتنمی جهت تبیین موضوعات دینی و بیان درسهای این قیام بزرگ است. بعنوان نمونه عزاداری برای حضرت سید الشهداء عظمت امام معصوم و لزوم تکریم، تبعیت و همراهی با امام معصوم و قرار گرفتن در جبهه حق را نمایان می کند. محبتی که شیعه نسبت به خاندان وحی و اهل بیت دارد نیز نتیجه مجالس تببین نهضت اباعبدالله و عزاداری دهه محرم است. لذا زنده نگهداشتن عاشورا یعنی زنده نگهداشتن دین و حیات دینی. در این ایام انسان شیفته اهل بیت و خواهان حقیقت، احساس هویت می کند. پرسش: أساسا نیاز ما و نسل امروز و کلیت مسلمانان به امام حسین (ع) و شناخت امام علیه السلام چیست؟ ببینید شناخت امام حسین (ع) هم شناخت شخص ایشان و هم شناخت جایگاه امامت ایشان است که از این لحاظ شناخت امام حسین (ع) شناخت امامت است. از طرفی دیگر زندگی امام حسین (ع) و برهه تاریخی که ایشان در آن حیات داشته اند و هم چنین نحوه قیام و شهادت ایشان منحصر بفرد است. قطعه تاریخی که امام علیه السلام در ان زندگی می کردند ارزش های دینی دست خوش تحریف شده بود. دنیا گرایی در بالا ترین اوج خود نسبت به صدر اسلام بوده است به گونه ای که امام علیه السلام در توصیف آن دوران می فرماید ” الدین لعق علی ألسنتهم” دین لق لقه زبان عده ای شده و مردم به اندازه ای دین دارند و دین را پشتیبانی میکنند که در تضاد با منافع دنیوی شان نباشد!! اتفاقا بنی امیه تعریفی از دین آرائه کرده که دین داری با دنیا طلبی شان تضاد نداشته باشد. از طرفی بی توجهی به گزاره های مسلم دینی نه در سطح عوام مردم بلکه در میان حاکمان و به اصطلاح کارگزاران حکومت یزید و شخص خلیفه أموی امری رائج بوده و بقول مؤرخین شخص خلیفه شرب خمر می کرده و زنان رقاصه در مرکز حکومت و دارالاماره داشته اند و مسائل دیگری از این قبیل. لذا منزلت اجتماعی از آن قاریان عالم به قران و علماء نبوده بلکه متعلق به آوازه خوان ها و رقاصه ها بوده و این ها با حاکمان وقت مراوده داشته اند. به تعبیری انحراف از سرچشمه که خلیفه باشد نشأت گرفته بوده است. آنچه درد اور است این است که مردمی که پیامبر (ص) یا صحابه پیامبر را دیده بودند سکوت کرده بودند و تماشاچی شده بودند. و این بزرگترین افت برای جامعه دینی است که در مقابل انحراف دین و عدم اعمال گزاره های دینی سکوت کند و تماشاچی باشد. لذا نهضت اباعبدالله انسان را به بیداری و بصیرت فرا می خواند که خطر انحراف دین در هر زمانه ای امکان دارد و اینها نشانه های آن هستند. پرسش: امام علیه السلام در یکی از اصلی ترین فرازها و خطاب هایشان به لشکر یزید فرمودند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. پیام های فرامذهبی این خطاب که کلیت انسان را صرف نطر از هر مذهبی خطاب قرار می دهد چیست ؟ شاید پاسخ به این سؤال را بشود اینگونه داد که أخلاق دو سطح دارد یک سطح ان أخلاق إنسانی است و یک سطح بالأتر أخلاق دینی یا اسلامی است. ازاد مرد بودن و زیر بار ظلم نرفتن و تنفر داشتن از ظلم و ظالم در زمره أخلاق إنسانی است یعنی إنسانیت انسان با برخورداری از برخی صفات از جمله ازاد بودن و بنده نآن و نام و شهرت و قدرت نبودن إثبات می شود و این حداقل أخلاق و إنسانیت است. لذا امام به لشکر دشمن می فرمایند ظلم و کشتن مظلوم در هر جامعه ای زشت است و مذموم چه رسد به جامعه دینی. شما که ادعای مسلمانی می کنید صلاح نیست لباس بندگی کسی مثل یزید بپوشید و به ذریه رسول خدا که واجب الاحترام اند ظلم کنید. سکوت امروز جوامع جهانی در مقابل فجایعی که در کشورهای اسلامی اتفاق می افتد نشان از أفول حداقل های أخلاقی دارد و از طرفی بی تفاوتی أمت اسلامی نسبت به جنایاتی که در عراق و سوریه اتفاق میافتد نشان دیگری از استحاله جامعه اسلامی دارد.
شنبه ، ۲آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: لامرود]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]