تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس درصدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند، مشمول اين ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835537405




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قانون جامع حمایت از حقوق معلولان به درستی اجرا نمی شود/چندین بار در آزمونهای استخدامی دستگاههای دولتی قبول شدم اما مرا نپذیرفتند


واضح آرشیو وب فارسی:کلات نادر: دانشجوی دکترای نابینای مه ولاتی با انتقاد از عدم اجرای قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در دستگاههای اجرایی گفت: چندین بار در آزمونهای استخدامی دستگاههای دولتی پذیرفته شدم اما هر بار نابینایی ام را دلیلی بر ناتوانی ام دانستند و مرا نپذیرفتند. به گزارش صبح توس ، به نقل از  سیمای مه ولات ، نابینایی برای یک روستازاده مه ولاتی توجیه سکون و بی تحرکی نبود؛ حمید محیب ازغندی کودکی که در ۶.۵ سالگی با اصرار عمویش، تلاش های پدرش، دلتنگی های مادرش و با جدایی از همه علاقمندی هایش در روستا راهی مدرسه نابینایان تهران شد، راه رشد و تعالی را از همان مدرسه آغاز کرد و شاگرد ممتاز در دوران تحصیل، کسب رتبه ۴ کنکور کارشناسی ارشد، کسب بهترین نمره پایان نامه از دانشگاه فردوسی مشهد در رشته تحصیلی اش و اکنون تحصیل در مقطع دکتری نتیجه زحمات و پشتکار بی اندازه اوست. خبرنگار ما گفتگویی با این دانشجوی نخبه مه ولاتی انجام داده که به شرح ذیل است: سیمای مه ولات: لطفا خودتان را معرفی کنید. محیب ازغندی: حمید محیب ازغندی هستم دانشجوی دکترای رشته تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی. سال ۶۲ در روستای ازغند مه ولات متولد شدم. سومین فرزند از ۵ فرزند هستم که من و دو خواهر بزرگترم به صورت مادرزادی نابینا هستیم. سیمای مه ولات: از دوران کودکی تان بگویید. محیب ازغندی: اگر شرح حال “طه حسین” در کتاب “آن روزها” را مطالعه کنید متوجه می شوید که همه نابینایان سالهای آغازین کودکی مشترکی دارند یعنی تا زمانی که در جمع نابینایی نباشند خیلی وقت ها متوجه مشکل بینایی شان نمی شوند. مثلا هنگامی که من با دوستان هم سن و سالم برای بازی بیرون میرفتیم پیش می آمد که در مورد چیزهایی مثلا پرنده ها یا اشیایی صحبت کنند که برای من جالب بود اما با اینکه در همان حوالی من بود نمی دانستم که چیست و چگونه است و دلیل آن را هم متوجه نمی شدم. در ۶ سالگی تا حدودی متوجه مشکل بینایی ام شده بودم اما قبل از آن، که متوجه این مسئله نبودم در همه بازیهای دوستانم شریک میشدم و همه کارهایی که آنان انجام می دادند من هم انجام می دادم. البته قطعا دوستانم در جریان مسئله من بودند اما آگاهانه یا ناآگاهانه بگونه ای رفتار می کردند که متوجه مشکل بینایی ام نمی شدم. این مسائل گذشت تا اینکه به مدرسه رفتم. در مدرسه (اگر روش تدریس درست باشد) با یک کودک نابینا طوری برخورد می شود که کم کم و به تدریج بفهمد که از یک سو چنین مشکلی دارد و از سوی دیگر بداند که این مشکل خیلی بزرگ نیست و برای تحصیل یا هرکار دیگری که بخواهد در زندگی انجام دهد، ممانعت ایجاد نمی کند. سیمای مه ولات: با شما در مدرسه اینطور برخورد شد؟ محیب ازغندی: دقیقا. مدرسه ای که من در تهران دوران ابتدایی ام را در آنجا سپری کردم (مدرسه شهید محبی) در آن زمان بهترین مدرسه نابینایان در ایران بود. به روزترین روش های تدریس در آنجا بکار گرفته میشد و علاوه بر آن معلمان هم افراد باتجربه ای بودند به عنوان مثال معلم کلاس اول من در سال ۷۰، هجده سال سابقه تدریس داشت. سیمای مه ولات: چه طور شد که به مدرسه رفتید؟ محیب ازغندی: توی روستایی که ما زندگی میکردیم (ازغند مه ولات) فقط خانواده ما فرزند نابینا داشت. در روستای کناری ما هم خانواده ای بود که یک پسر نابینا داشتند و او به مدرسه رفته بود و پدر من با پدر آن پسر دوست بود. از سوی دیگر عموی من که همان سالهای ۶۷-۶۶ در دانشگاه اصفهان دانشجو بود، بر درس خواندن من و خواهرانم تاکید ویژه ای داشت و همیشه به پدرم گوشزد میکرد که ما باید درس بخوانیم تا بتوانیم زندگی خوبی برای آینده خود فراهم کنیم. لذا با اطلاعاتی که دوست پدرم در اختیار عمویم قرار داد و با پیگیری ها و تحقیقات ایشان بالاخره مدرسه شهید محبی برای تحصیل من انتخاب شد و من سال ۶۹ در ۶.۵ سالگی به تهران رفتم. سیمای مه ولات: شما خودتان به مدرسه علاقه داشتید یا به اجبار والدین رفتید؟ محیب ازغندی: چون برای رفتن به مدرسه باید از خانواده ام، از محیط زندگی ام، از دوستان و همبازی هایم جدا می شدم و به یک مکان بسیار دور که هیچگونه آشنایی نداشتم، می رفتم، محیط جدیدی که نظام مند بود و قانون داشت و باید همه قوانین به خوبی و درستی رعایت می شد و علاوه برآن چون آن زمان در خانه ها تلفن نبود و تقریبا چندین ماه هیچگونه ارتباطی با خانواده ام نداشتم، بنابراین آن موقع به درس خواندن و مدرسه رفتن علاقه نداشتم و هنوز هم از اول مهر و ۱۴ فروردین به شدت تنفر دارم. سیمای مه ولات:خانواده شما علاقه داشتند شما تحصیل کنید؟ از آن دورانی که پدر شما را به مدرسه می برد خاطراتی هم دارید؟ محیب ازغندی: بیش از هر چیز دیگری تلاش و اصرار عمویم باعث شد که من و خواهرانم به مدرسه برویم و من همیشه نسبت به ایشان احساس دین می کنم. از آنجا که عمویم خود تحصیل کرده و دانشجو بود به پدرم همیشه گوشزد می کرد که ما باید درس بخوانیم و بتوانیم روی پای خود بایستیم. البته حتما برای پدر و مادرم که بسیار جوان بودند(کمتر از ۳۰ سال) سخت بوده که فرزندانشان در ۶ سالگی از ایشان جدا شوند و گاهی تا ۶ یا ۷ ماه هیچ گونه ارتباطی چه تلفنی و چه دیداری بینشان نباشد. اما باز هم تاکید می کنم که بیش از خانواده خودم عمویم بر درس خواندن ما اصرار داشت. از آنجا که من عاشق گوسفندان و بازی با دوستانم در دشتهای باز محیط زندگی ام بودم و باید بعد از مدتی تفریح و بازی از محیط زندگی و خانواده و دوستانم جدا شوم و به مدرسه بروم و چندین ماه به دور از همه آنچه علاقه داشتم به سر ببرم، مدرسه رفتن برایم سخت بود، لذا پدرم در ساعات اولیه ای که من از خانواده جدا میشدم و به خصوص از خواهرانم که علاقه عجیبی به آنها داشتم، سعی می کرد با صحبت کردن در مورد ماشین ها و گوسفندان که مورد علاقه من بودند، این راه طولانی را برای من قابل تحمل تر کند. البته تحمل آن شرایط مزایای زیادی هم داشت بطوری که من و امثال من انسانهای مقاومی تربیت شدیم و در دوران زندگی ام دیده ام افرادی که این دوره را سپری نکرده اند، چقدر نسبت به ما ضعیف ترند و سختی های زندگی زودتر تسلیمشان می کند. سیمای مه ولات: آیا همه دوران تحصیل تا دیپلم را در مدرسه نابینایان تهران گذراندید؟ محیب ازغندی: پس از طی مقطع ابتدایی، به مشهد آمدم و دوره راهنمایی را در مدرسه نابینایان امید گذراندم. از دوران دبیرستان وارد مدرسه عادی شدم و سه سال دبیرستان را در مدرسه آیت الله دستغیب که پس از آن به آیت الله سعیدی تغییر نام داد، گذراندم و پیش دانشگاهی را هم در مدرسه شهید دستغیب سپری کردم. سیمای مه ولات: از ورود به دانشگاه بگویید. محیب ازغندی: سال ۸۲ همان سال اولی که کنکور سراسری شرکت کردم، قبول شدم. رتبه ام را دقیقا به خاطر نمی آورم اما زیر ۲۵۰۰ بود. البته من بیشتر از ۲ ماه برای کنکور درس نخواندم چون امیدوار بودم که مشغول به کار شوم اما از آنجا که کاری پیدا نکردم و از سوی دیگر پذیرش در دانشگاه آن زمان بسیار سخت بود و من هم قبول شده بودم، لذا وارد دانشگاه فردوسی مشهد شدم و در رشته تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی شروع به تحصیل کردم. سیمای مه ولات: قطعا در دوران دانشگاه کتابهای درسی شما به خط بریل وجود نداشت شما چطور درسها را مطالعه می کردید؟ محیب ازغندی:اعتقاد دارم که یکی از شانس های زندگی ام دوستان و همکلاسی های خوبم در دوران تحصیلم بودند، با اینکه چند موسسه که هم اکنون نیز فعال هستند مثل موسسه رودکی در تهران، که کتابهای درسی را ضبط می کردند و من تعدادی از کتب را از آنجا تهیه می کردم، اما از آنجا که بیشتر درسهای ما بصورت جزوه ارائه میشد، از هم اتاقی ها و هم کلاسی هایم برای ضبط جزوه ها و کتب درسی استفاده می کردم. البته این ارتباطی یکطرفه نبود و من که در بعضی دروس مثل زبان عربی قوی تر بودم سعی میکردم با آموزش صرف و نحو و یا کمک در ترجمه های عربی به دوستانی که برایم کتاب می خواندند به نحوی زحمات دوستانم را جبران کنم. سیمای مه ولات:چطور شد که ادامه تحصیل دادید؟ محیب ازغندی: در ترم ۷ کارشناسی تردید داشتم که ادامه تحصیل بدهم یا نه. با پیشنهاد یکی از دوستانم در کنکور ارشد شرکت کردم. پس از پایان امتحانات ترم ۷ در بهمن ماه ۸۵ حدود ۱ماهی تا کنکور زمان داشتم، پس از چند روز استراحت با جدیت تمام شروع به مطالعه کردم البته از آنجا که من از همان ترم اول کارشناسی تا پایان دوره جزء رتبه های اول، دوم یا سوم کلاس بودم، احتمال قبولی ام بالا بود. در آزمون ارشد رتبه ۴ کسب کردم و از مهرماه ۸۶ وارد دوره کارشناسی ارشد شدم و با همان رویه دوران کارشناسی پیش رفتم و توانستم در ترم ۶ پایان نامه ام را در موضوع آموزش و پرورش نابینایان ایران به لحاظ تاریخی با نمره ۱۹ دفاع کنم. نمره ۱۹ بالاترین نمره پایان نامه در رشته من در دانشگاه فردوسی است و تا کنون هیچکس موفق به اخذ نمره بالاتری نشده است. مقاله ای هم از پایان نامه ام در همان زمان به چاپ رساندم. سیمای مه ولات: بازهم متوقف نشدید و دکتری پذیرفته شدید. محیب ازغندی: پس از پایان دوره کارشناسی ارشد در سال ۸۹، مهارت های کار با رایانه را تکمیل و مدرک مهارت های هفت گانه کامپیوتر (ICDL ) را اخذ کردم، مدتی به دنبال کار گشتم و در آزمون های استخدامی شرکت کردم چند جا هم قبول شدم اما هر بار بدلیل مشکل نابینایی ام مرا نپذیرفتند و در مصاحبه رد کردند. پس از آن در آزمون دکتری شرکت کرده و پذیرفته شدم و هم اکنون مشغول نگارش رساله ام هستم. سیمای مه ولات: تعریف شما از نابینایی چیست؟ محیب ازغندی: تعاریف مختلفی اعم از آموزشی، قانونی و … وجود دارد. من تعریف خاص و ویژه ای ندارم و نابینایی را مشکل بزرگی نمی بینم، نمی گویم نیست، بالاخره هر عضوی که کم باشد و هر نقصی که در وجود فردی باشد، تاثیرات خاص خودش را کم یا زیاد می گذارد. نابینایی در زندگی من هم باعث شده که نتوانم تحصیلاتم را با سرعتی که مدنظر داشتم طی کنم. اما به نظر من افراد نابینا اگر خواسته باشند می توانند در هر کاری پیشرفت افراد عادی را داشته باشند. سیمای مه ولات: مشکلات نابینایان در حوزه اشتغال چیست؟ محیب ازغندی: در سال ۸۳ قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در ۱۶ ماده به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که براساس آن دولت موظف به ایجاد فرصت های شغلی برای افراد معلول شد که بنابر آن حداقل سه درصد از مجوزهای استخدامی دستگاههای دولتی و عمومی و دیگر دستگاه هایی که از بودجه عمومی کشور استفاده می نمایند، باید به افراد معلول واجد شرایط اختصاص می یافت اما این قانون عموما رعایت نمی شود؛ بدلیل اینکه از یکسو سازمانهایی که متولی امور معلولین هستند، در الزام دستگاهها به اجرای قانون و نظارت بر عملکرد آنها قدرتی ندارند و از سوی دیگر دور زدن این قانون بسیار راحت است. بنابراین افراد نابینا که باید ضعف بینایی خود را با تلاش بیشتر جبران کنند و چندین برابر افراد سالم زحمت بکشند و در بعضی موارد حتی از افراد سالم توانایی بیشتری برای انجام یک کار دارند، اما عموما در مشاغل متناسب با تحصیلات و زحماتشان به کار گرفته نمی شوند و این ناشی از ضعف و عدم اجرای درست قوانین است. البته در بعضی آزمونهای استخدامی هم شرایط جسمانی وجود دارد و این قانون باعث می شود که افراد امثال من که توانایی لازم برای اشتغال در این زمینه را دارند نتوانند در این آزمونها شرکت کنند و به نظرم در بعضی موارد این قوانین ناعادلانه است. سیمای مه ولات: خواهران شما هم تحصیل کردند؟ محیب ازغندی: بله هر دو تحصیلات عالی دارند. یکی از ایشان کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است و دیگری لیسانس روانشناسی دارد. این مطلب را به اشتراک بگذارید:


یکشنبه ، ۲۶مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کلات نادر]
[مشاهده در: www.kalatnader.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن