واضح آرشیو وب فارسی:دزفول امروز: دزفول امروز: معلم بینای دزفولی برای همدردی با دانش آموزان نابینای خود و برای شناخت مشکلات تردد آنها در معابر و خیابان ها و جامعه تصمیم گرفت یک روز نابینایی مطلق را تجربه کند.به گزارش دزفول امروز : “دستم به گرفت و پا به پا برد … تا شیوه راه رفتن آموخت” بیتی است که در توصیف زحمات پدر و مادر سروده شده ولی معلمانی هستند که تحقق دهنده واقعی این بیت هستند. از معلم مشهدی که برای نجات دانش آموز خود، جانش را فدا کرد تا معلم مریوانی که برای همدردی با شاگردش موی سر خود تراشید، جلوه هایی از مهر معلمی به دانش آموزان است. این بار بهمن سلیمانی، معلم بینای ۳۶ ساله دزفولی که در مدارس استثنائی شهرستان دزفول به نابینایان مقطع متوسطه مشغول تحصیل است، برای همدردی با دانش آموزان نابینای خود و برای شناخت مشکلات تردد آنها در معابر و خیابان ها و جامعه تصمیم گرفت یک روز نابینایی مطلق را تجربه کند. ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه صبح امروز، این معلم در حالی که با عینک دودی و پارچه ای که داخل شیشه آن قرار داده بود، نابینایی را شروع به تجربه کردن کرد به همراه دانش آموز نابینای خود مسیر منزل شخصی در کوی آیت الله مدرس دزفول تا مدرسه استثنائی بوعلی دزفول در کوی آزادگان را طی کردند. همان اول، جوی فاضلاب روباز اولین چالش این معلم و دانش آموز نابینا بود، با احتیاط کامل و ذکر “یاابالفضل(ع)” دانش آموز نابینا به هر سختی بود عبور کردند. با وجود اینکه هر دو دیگر نابینا بودند ولی کار برای دانش آموز سخت تر بود چرا که او نابینای مادر زاد بود و هیچ درکی از فضای پیرامون خود نداشت ولی معلم که سالها این مسیر را طی کرده تمام عوارض خیابان را حفظ بود ولی با این حال راه رفتن با چشمان بسته در مسیری که سالها طی کرده اید نیز مانند راه رفتن در میدان مین است. هر لحظه ممکن است جلوی شما چاله ای و یا مانعی باشد. پیدا کردن مسیر و عدم تکمیل پل های روی جوب فاضلاب دیگر چالش هایی این معلم فداکار رو دانش آموزش بود. موضوعی که نزدیک بود دانش آموز نابینا درون جوی آب بیفتد. عدم همسطح سازی پیاده رو ها، موجب شد که برای این دو، خیابان پر تردد، امن تر از پیاده رو ها باشد، اما غافل از اینکه آسفالت پر چاله خیابان ها محلی امن برای نابینایان نیست. عبور از خیابان اصلی، نبود محلی برای عبور عابرین، جدول های بلند، شاخه های شکسته درختان در بلوار هر چند برای افراد عادی موضوعی بسیار ساده است ولی برای این دو موضوع مرگ و زندگی است. اگر راننده ماشین های عبوری معرفت نمی کردند و برای عبور این دو به طور کامل متوقف نمی شدند، معلوم نبود باید در کدام بیمارستان بدنبال آنها بود. لبخند دانش آموز نابینا که با دست گذاشتن بر روی شانه معلم خود، دنباله روی معلمش که او نیز نابینایی را تجربه می کرد، نشان از دل گرمی او به وجود معلم و دشت گذاشتن به شانه کوه بود. به هر زحمتی از خیابان عبور و با طی کردن مسیر به ایستگاه اتوبوس رسیدند تا به مدرسه بروند. اینها بخشی از مشکلات ربع ساعته یک نابینا در شهر بود. سلیمانی در گفتگو با خبرنگار دزفول امروز گفت: می دانم که ممکن است زمین خوردن ها و یا در جوی آب افتادن ها برایم پیش بیاید ولی می خواهم یک روز خودم را بعنوان یک دانش آموز نابینا قرار دهم و ببینم با همه توانایی ها که دارم می توانم از پس مسائل روزانه خود بر آیم یا نه. وی تغییر باورهای مردم به توانایی نابینایان را هدف دیگر این اقدام خود خواند و افزود: دانش آموزان نخبه نابینایی در شهرستان وجود دارد که دارای توانایی های بسیار زیادی هستند و باید مردم و مسئولان به نابینایان بعنوان یکی از قشرهای فعال در جامعه نگاه کند نه بعنوان افرادی بی استفاده. این معلم فداکار، ادامه داد: برای اینکه مردم و مسئولان درک کنند که یک نابینا با چه مشکلاتی مواجه است، هر کسی در هر کجایی که زندگی می کند، سه دقیقه چشمان خودش را ببندد و خود را نابینا فرض کند تا بخشی از واقعیت نابینایان را درک کند. درخواست این معلم برای سه دقیقه حرکت در جامعه با چشمان بسته را می توان “چالش عصای سفید” خطاب به مسئولان و مردم دانست تا مسئولان با این کار بفهمند، شهری که ساخته اند برای نابینایان چقدر ناامن است. ۵۵۰ هزار نابینا و کم بینای در ایران وجود دارد که آمار نابینا و کم بینای شناخته شده استان خوزستان بیش از دو هزار نفر است که سهم شهرستان ۴۰۰ نفر نابینا و کم بینا است.
شنبه ، ۲۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دزفول امروز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]