تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813383408




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تبدیل مهریه به دستاویزی برای طلاق


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: تبدیل مهریه به دستاویزی برای طلاق تهران-ایرنا- روزنامه آرمان در صفحه گفت و گو نوشت: برای ارتقای کمی و کیفی وضعیت زنان در جامعه مهم ترین موضوعی که می تواند مورد توجه قرار بگیرد بحث قوانین است.تغییر در قوانین زیربنایی و اساسی درباره زنان و خانواده در کشور آرزوی همه فعالان حوزه زنان است در حالی که قانونگذاران چندان بر این اصول تمرکز نکرده است.


در این گفت و گو که که در شماره یکشنبه نوزدهم مهر با شهلا اعزازی، جامعه شناس، استاد دانشگاه و نویسنده انجام شد، آمده است: تغییر در قوانین زیربنایی و اساسی درباره زنان و خانواده در کشور سال هاست آرزوی همه فعالان و اندیشمندان حوزه زنان است در حالی که قانونگذاران چندان بر این اصول تمرکز نکرده و درباره موارد دیگری همچون مرخصی زایمان یا بیمه زنان سرپرست خانوار هم نتوانسته اند آن طور که باید و شاید این قوانین را به نفع زنان تصحیح کنند.فعالان حوزه زنان سالیان سال است که دغدغه اصلی شان تصحیح نارسایی های موجود در قوانین خانواده و تصحیح و بازنگری آنهاست، اما این تلاش ها هنوز به بار ننشسته است. شهلا اعزازی، جامعه شناس، استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی از جمله اندیشمندانی است که نزدیک به سه نسل زنان ایرانی را رصد کرده و درباره انواع معضلات و مشکلات این سه نسل تا امروز آثار مکتوب ارزشمندی بر جای گذاشته است. او معتقد است قوانین موجود چندان حامی زنان نیست و تا زمانی که این قوانین تصحیح نشود، نمی توان جلوی خشونت، آسیب و مشکلات جامعه زنان را گرفت. در ادامه گفت وگوی «آرمان» را با شهلا اعزازی می خوانید:**به نظر شما قوانین موجود تا چه حد رسالت خود را در جلوگیری از اعمال ظلم و خشونت در جامعه محقق می کنند؟بر قوانین همه کشورها روحی حاکم است که جلوه گر و نشان دهنده باور و اعتقاد افرادی است که آن قانون را تدوین می کنند. قوانین بازتابی از آن چیزی است که مسئولان تصور می کنند برای جامعه خوب است. با وجود این، امکان بازنگری قوانین با توجه به تغییرات جوامع وجود دارد. در ایران قوانین مصوب و اجرایی در درجه اول تا حد زیادی به نفع مردان شکل گرفته و از سوی دیگر در مواردی متناسب با اقتضائات فعلی و شرایط کشور نیست. جامعه ایران دچار تغییرات اساسی شده و می توان گفت که از یک دوره سنتی پیش صنعتی وارد دوره ای مدرن و صنعتی شده است. با توجه به تغییراتی که هم از لحاظ شکل زندگی و هم با توجه به تغییرات در روابط میان افراد و نوع اشتغال و همچنین روابط خانوادگی به وجود آمده است باید تغییراتی در قوانین صورت گیرد تا متناسب با شرایط واقعی زندگی شود. **این تغییرات کدامند؟هرچند درباره چگونگی ایجاد تغییر در قوانین، گروه های متخصص باید اظهارنظر کنند، با وجود این، به عنوان یک جامعه شناس که معضلات و آسیب های اجتماعی را طی سالیان سال در سایه ضعف قوانین خانواده در ایران بررسی کرده ام، می توان به مشکلاتی که قوانین فعلی برای زنان و کودکان در خانواده به وجود می آورند توجه داشت. یکی از مشکلاتی که امروزه در مجاورت سایر مشکلات می توانیم به آن اشاره کنیم قوانینی هستند که قتل های ناموسی را – که در اکثر مواردی که صورت گرفته تنها بر اساس گمان و شک همسران یا پدران بوده است- امکانپذیر می سازد. به نظر می رسد از آنجا که امکان رهایی از مجازات در این مورد وجود دارد در حال گسترش نیز هست. اخباری که در صفحه حوادث روزنامه ها چاپ می شود شاهدی بر این گفتار است. **چه تغییراتی در خانواده امروزی ضرورت تغییر و اصلاح قوانین را به ما گوشزد می کند؟در گذشته مفهوم ازدواج، خانواده و روابط افراد با یکدیگر با مفهومی که امروزه تشکیل خانواده و روابط درون آن دارد کاملا متفاوت بود. در خانواده های دوران قبل به دلایل مختلف ازدواج پیوندی اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی میان خانواده ها بود و به صورت معمول دختر و پسر دخالت چندانی در امر ازدواج نداشتند، حتی شواهدی درباره قول ازدواج دادن دو نوزاد از طرف خانواده ها هم وجود دارد. وظیفه و نقش زن و مرد هم در خانواده ها از قبل مشخص بود و اگر هر یک از طرفین نقش نان آوری و همسری خود را ایفا می کردند مساله خاصی به وجود نمی آمد. امروزه نه فقط درباره انتخاب همسر و ازدواج تغییراتی اساسی به وجود آمده است، بلکه انتظارات زن و شوهر از یکدیگر نیز دچار تغییر شده است.به علت تغییرات در شرایط زندگی، ورود دختران به بازار کار و تحصیلات بالای دختران و همچنین تغییر روابط خانوادگی، خانواده دچار دگرگونی فراوان شده و دیگر نمی توان با قوانینی که بسیاری از حقوقی را که زنان دارند به شوهران آنان واگذار می کند، مانند حق انتخاب مسکن، یا دادن ریاست خانواده به مردان شرایط زندگی مناسب برای خانواده ها را به وجود آورد. همان طور که مشاهده می شود وجود شرایط ضمن عقد خود نشانی از ضرورت ایجاد چنین تغییراتی در هنگام ازدواج است، اما متاسفانه چون ضمانت اجرایی این شروط ضمن عقد چندان بالا نیست و در اکثر موارد در هنگام ازدواج فکر خاصی درباره مسائلی که حقوق برابر به زن و مرد در خانواده می دهند، نمی شود، به صورت معمول زمانی که خانواده ها مشکلی ندارند توجه چندانی به مواد قانونی نمی شود، اما در صورت بروز مشکل در خانواده با توسل به قوانین ، زنان برخی از حقوق خود را از دست خواهند داد. **در این باره کدامیک از قوانین فعلی کشور بیشتر از بقیه لازم است مورد بازنگری قرار بگیرد و به عبارت دیگر تصحیح و بازنگری کدامیک از قوانین به نظر شما در حال حاضر بیشتر در اولویت است؟بحث من در حال حاضر بیشتر متوجه قوانین خانواده است تا سایر قوانین. آنچه مربوط به قوانین خانواده است به شکلی تنظیم شده که در اثر عقد ازدواج زنان برخی از حقوق مدنی خود را از دست می دهند و تصمیم گیری در این زمینه را که به صورت معمول تصمیم گیری فردی است به همسر خود واگذار می کنند. البته در یک خانواده هیچ یک از زوجین نمی تواند به تنهایی تصمیم بگیرد، بلکه روال معمول زندگی خانوادگی بر اساس صحبت و گفت وگو درباره مسائل زندگی است، اما به صورت قانونی برخی از تصمیم گیری ها چه درباره خانواده و چه درباره زنان تنها به همسران واگذار شده است. برای مثال در خانواده حق انتخاب مسکن بر عهده مرد است در حالی که این مساله باید با توافق هر دو نفر باشد. زن در شرایط فعلی دیگر دنباله رو مرد نیست و حق تصمیم گیری دارد.خانواده بر اساس تفاهم شکل می گیرد. دادن همه حقوق به مرد برای تصمیم گیری در امور مهم و حتی درباره رفتارها و امیال زنان مانند منوط کردن اشتغال زنان یا تحصیل آنان به رضایت شوهر باعث می شود نه تنها جلو اختلافات گرفته نشود، بلکه شرایط برای گفت وگو و تبادل نظر از بین رفته و همه چیز یک طرفه باشد. جمعیت کثیری از زنان کشور ما وارد دانشگاه و مراکز علمی شده اند و دولت به هر حال برای تحصیل آنها هزینه کرده است. هر فردی بدون توجه به میزان تحصیلات در صورت تمایل به کار باید شخصا درباره کارکردن تصمیم بگیرد و این امر درباره دختران دارای تحصیلات بالا احتمالا بیشتر صدق می کند.این یک حق اجتماعی است، حالا بر چه اساسی شوهر می تواند برای زنی که طبق قانون اجازه دارد برای خودش هر نوع شغلی متناسب با حیثیت خود انتخاب کند ممنوعیت ایجاد کند. مسائلی از این دست برای خیلی از زنها برای گرفتن رضایت و امضای مرد به یک معضل تبدیل شده است. این چند مورد از مثال های مربوط به قانون خانواده است ولی باید در نظر گرفت که قوانین مربوط به طلاق و سرپرستی و حضانت فرزندان که به نوعی کلیه حقوق به مردان تعلق می گیرد مشکلات بیشتری را با خود دارد. از طرف دیگر، درباره کودکان نیز قوانین ما چندان رضایت بخش نیستند. برای مثال ماده 1179 از قانون خانواده تصریح می کند: « ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمی توانند طفل خود را خارج از حدود تادیب، تنبیه نمایند. » حال مشخص نمی شود که چه نوع تنبیهی و تا چه اندازه. حدود تنبیه برای مناطق مختلف و افراد مختلف متفاوت است و از تحقیر تا آزار بدنی وجود دارد. **حق و حقوق مادی زن در خانواده در این قانون تا چه حد مورد توجه قرار گرفته است؟ آیا مهریه و نفقه می تواند باعث شود حقوق یک زن به تمامی در زندگی مشترکش به او تعلق بگیرد؟مهریه و نفقه در واقع تضمین کننده حقوق مدنی یک فرد نیستند. همان طور که در قبل اشاره کردیم دختران طبق قوانین خانواده در صورت ازدواج بسیاری از حقوق مدنی خود را که اگر ازدواج نمی کردند، داشتند به شوهران واگذار می کنند. حقوق مدنی افراد را نمی توان با پول مرتبط کرد. اگر به تغییرات مربوط به مهریه توجه داشته باشیم متوجه می شویم که در طول دوران تغییراتی صورت گرفته است. تغییر در مهریه را باید با تغییراتی که در جامعه به وجود آمده است در نظر گرفت. اگر در دورانی که زنان از لحاظ اقتصادی کاملا وابسته به مردان بودند و حضوری در جامعه نداشتند مهریه اهمیت خاصی داشت امروزه با تغییرات در نوع زندگی و کار اهمیت مهریه نیز تغییر یافته است.در زمانی مهریه به صورت مشخص یعنی به صورت دادن مالی مشخص شکل می گرفت که با توجه به تفاوت های میان شهر و روستا به صورت مالکیت خانه یا زمین کشاورزی یا سایر اموال موجود در شهر و روستا بود. هرچه بود که در دورانی به صورت مشخص به زن تعلق می گرفت، در دورانی دیگر تبدیل به مبلغ مشخصی پول شد که البته این چنین مهریه ای در گذر زمان، ارزش خود را از دست می داد و در حال حاضر تبدیل به سکه طلا شده که ارزش خود را حفظ می کند. اما نکته ای که باید به آن اشاره داشت این است که در اواخر دهه1340 و همین طور دهه 1350 به تدریج به ویژه در میان قشر تحصیلکرده متوسط جوانان نگرشی به وجود آمده بود که مهریه را تنها به عنوان پدیده ای سمبلیک در نظر می گرفتند و همان گونه که انتخاب همسر و هدف از تشکیل خانواده به تدریج دچار دگرگونی می شد برخی از پدیده های مربوط به ازدواج نیز کمرنگ تر شده بودند و مهریه در حد بسیار پایین مطرح بود. یک علت می توانست نگاهی جدید به روابط خانوادگی و همچنین قابلیت های فردی دختران به خود باشد که خود را وابسته به درآمد و ثروت مرد در نظر نمی گرفتند و خانواده را به صورت واحدی مشترک که هر دو در ایجاد و حفظ آن سهم داشتند در نظر می گرفتند و در این نگرش مهریه بالا جایی نداشت. امروزه و به عبارت دیگر از چند دهه قبل تاکید فراوان بر مهریه صورت گرفت و وجود آن را به عنوان حق زن مطرح می کنند. از طرف دیگر، خانواده ها نیز بر مهریه تاکید دارند و دلایل متعددی برای این تاکید وجود دارد. از طرفی مهریه به عنوان تضمینی برای زندگی زن جوان در صورت طلاق در نظر گرفته می شود و از طرف دیگر اگر زن تمایل به طلاق داشته باشد مهریه به عنوان وسیله ای برای رسیدن به طلاق است. اما گذشته از نکات فوق اتفاق دیگری نیز رخ داده است و آن اینکه در سال های اخیر درباره مهریه بسیار بحث بود و بر عندالمطالبه بودن آن تاکید شد.زنان نسل های قبل اصلا نمی دانستند عندالمطالبه مهریه به چه معناست و احتمالا هرگز به گرفتن مهریه در دوران زندگی فکر نمی کردند، اما در سال های اخیر این تفکر که مهریه را حتی در صورت داشتن زندگی مشترک می توان درخواست کرد مشکلاتی به بار آورده است. تلاش های فراوان برای رفع این مشکل صورت گرفت از جمله تعیین سقف مهریه یا میزان مهریه قابل درخواست در حد 110 سکه؛ هیچ یک از این اقدامات نه به نتیجه مطلوب رسید و نه خواهد رسید و در آینده نیز مشکل مهریه پابرجا خواهد ماند مگر آنکه بیشتر از آنکه تفکری درباره دادن پول به عنوان حقی برای دختران در نظر گرفته شود قوانینی به وجود آیند که بر خانواده برابر و مشارکتی تاکید کنند.در بسیاری از کشور ها برای ضایع نشدن حق افراد در ازدواج و طلاق صورت گرفته راهکار هایی در نظر گرفته شده که می توان با توجه به این راه حل ها و مشکلات و مزایای آنان سعی در ارائه روش هایی برای بهبود شرایط خانوادگی کرد. به تازگی دختران حقوقی را که قانون از آنها گرفته با شروط ضمن عقد نظیر حق طلاق، کار، مسکن و... کسب می کنند و این گریزی است از قانونی که حقوق آنها را حفظ نمی کند. مهریه با تاکیدی که قوانین خانواده به مردان داده به ابزاری نه فقط برای تامین زندگی زن بعد از طلاق، بلکه به دستاویزی برای گرفتن طلاق تبدیل شد. بنابراین حق طلاق و حقوق برابر با مرد برای زنان ایرانی به جایگزینی برای مهریه تبدیل شده است. گرفتن این حقوق که به برابری بینجامد معمولا به علت مقاومت دفترخانه ها به سادگی صورت نمی گیرد. با وجود این، در یک مدل سالم در زندگی جدید، زن و مرد هم دوش و برابر هم کار می کنند، زندگی را می سازند و اگر چیزی هم این وسط شکل می گیرد و پیشرفتی چه از لحاظ مالی و چه اجتماعی حاصل می شود نتیجه تلاش هر دو نفر است. ازدواج با هم بودن و شریک شدن در همه چیز است. ازدواج یعنی دو نفر با هم در همه چیز شریک شوند. اما تجربه و مشکلات زنانی که متقاضی طلاق هستند یا مشکلات زنان پس از فوت شوهر که سهم آنان را از دارایی مشترک ناچیز در نظر می گیرد باعث روی آوردن افراد به راه حل هایی می شود که مشارکت خانوادگی و صمیمیتی را که باید در خانواده وجود داشته باشد دگرگون می کند. به طور کلی باید متذکر شوم ناامنی روانی که در اثر کمبود حمایت قانونی کافی از نهاد خانواده و زنان وجود دارد باعث می شود در امر ازدواج، خانواده ها و خود زنان تلاش کنند با انتخاب راه حل هایی فردی برابری را به وجود آورند.وقتی تعداد زیادی از افراد قانون را دور می زنند مشکل اجتماعی ایجاد می شود، زیرا این نشان می دهد قوانین کاستی هایی داشته است. راه حل های سنتی که قانونگذار درباره مشکلات مختلف پیش پای مردم می گذارد حتی اگر خود افراد هم مایل به اجرای آن باشند قابلیت اجرا ندارد و مشکل ساز می شود. از اوایل انقلاب تا امروز بحث مهریه بارها تغییر کرده و این همه تغییر نشان دهنده ناکارآمدی این روش است. اگر برای مهریه روش دیگری یعنی تعیین حق یا سهمی در درآمد و ثروت مرد برای زن در نظر گرفته شود این همه مشکلات ایجاد نمی شود و این سهم مربوط به اموالی است که یک مرد بعد از ازدواج کسب کرده است. در حال حاضر بسیاری از زوج های جوان که می خواهند با هم زندگی موفقی داشته باشند در اموالی که می خرند مانند خانه آن را به نام هر دو نفر کرده یا حساب بانکی خود را مشترک می کنند و این عوامل نشان می دهد زوج های جوان راه حل اصولی برای تداوم زندگی را پیدا کرده اند. **بخشی از تغییر قوانین باید به دست نمایندگان مجلس و به ویژه فراکسیون زنان کلید بخورد. این مورد فعالیت ها چگونه است؟ما خوشحال می شویم که می بینیم زنان کشورمان در مجلس، وزارتخانه ها و سطوح بالای اجرایی حضور دارند، اما کیفیت این حضور باید بررسی شود. بحثی که می کنم به شخص خاصی برنمی گردد و به طور کلی مطرح است. در یک جامعه مردسالار وقتی زنی می خواهد پیشرفت کند باید تا حد زیادی خودش را شبیه مردان کند تا بتواند پیشرفت کرده و به آن چیزی که می خواهد برسد. این شبیه مردان بودن یعنی زن در این جوامع برای حضور سیاسی و اجتماعی باید در راستای اهداف مردان و حتی سریع تر از آنها گام بردارد، با توجه به اینکه در قوانین ما یک روح مردانه حاکم است، اغلب زنان مسئول به شدت از این نگاه مردانه حمایت می کنند یا حتی ورای آن حرکت می کنند. در مواردی به ویژه در میان اظهارات نمایندگان مجلس مشاهده شده است که پیروی زنان از هنجارهای مردانه ای که مرد سالاری را تقویت می کند بسیار بیشتر از مردان بوده است. منبع:آرمان پژوهشم**9368**9131



19/07/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن