واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: راستش كار با عسگرپور را دوست داشتم. "قدمگاه" و "اقلیما" را دوست داشتم. برای همین خود كارگردان در درجه اول برایم مهم بودند، قصه هم جذاب بود و همچنین... بهنوش طباطبایی از فضای سخت و در عین حال پرانرژی بازی در گلهای گرمسیری میگوید قرار مصاحبه با بهنش طباطبایی را در رستوران خانه هنرمندان گذاشتیم. سر وقت آمد. بیشتر حرفهایمان حول و حوش گلهای گرمسیری بود و آخر بحث را به سمت بقیه كارهایش بردیم. آخر سر هم فهمیدیم همه سفارشهایی را كه در طول مصاحبه داده بودیم و خورده بودیم، را حساب كرده بود. تنها كاری كه میتوانستیم بكنیم این بود كه خودمان را بزنیم به شرمندگی. چه جوری به فضای داستان نزدیك شدید؟ كتاب خواندید؟ سراغ بزرگترها رفتید؟ هیچ كدام، همه اش خود آقای عسگرپور بود؛ او خیلی خوب هدایت میكرد. فضای آن سالها را واضح و روشن تصویر میكرد چون خودش آن زمان فكر میكنم حدودا 17 ساله و در بطن ماجرا بوده. جنس فكر كردن، دیالوگها و روشنفكرهای آن موقع و جوانهای دانشگاهی را بلد بود. ویژگی دخترهای آن موقع را چطور در آوردید؟ عسگرپور كمكتان كرد؟ بله، میپرسیدم كه واقعا فضا اینطوری بود؟ این قدر راحت بوده؟ این عشقهای ایدئولوژیك در جریان بوده؟ در كنار عسگرپور، خانم بوبانی (مادر رسول) با تعریف خاطرات آن دوره هم كمكم كردند. آن موقع روابط خیلی ساده و صادقانه برگزار میشد اما الان برای انتخاب آدمها حساب و كتاب میكنیم. به هر حال شخصیت پردازی مناسب عسگرپور و محلوجیان، این شرایط را موجه میكرد. كار با عسگر پور چه ویژگی ای دارد؟ كار را یك هفته بود كه در آبادان شروع كرده بودند، به من زنگ زدند و از من خواستند نقش ناهید و فیلمنامه را بخوانم. راستش كار با عسگرپور را دوست داشتم. "قدمگاه" و "اقلیما" را دوست داشتم. برای همین خود كارگردان در درجه اول برایم مهم بودند، قصه هم جذاب بود و همچنین حضور عوامل حرفه ای سینما در این كار در انتخاب من موثر بودند. آنجا كه رفتم، فهمیدم مینا لاكانی، بازیگر نقش ناهید بوده. شرایط سخت آنجا و از دست دادن مادرش كه شرایط روحی اش را بهم ریخته بود، باعث جدایی او از پروژه شده بود. این طور اضافه شدن به كار، سخت نبود؟ عوامل خیلی انرژی مثبت دادند؛ آن قدر كه یك ماه و نیم را در آبادان –آن هم در فصل خرما پزان- با آن سختی به خوبی گذراندم. من سرخوش بودم و همه خوشحال. فرق كارگردانی عسگرپور با بقیه چطور بود؟ اهل مقایسه نیستم ولی كار با او را خیلی دوست داشتم. به نظرم یكی از ویژگیهای مهم كارگردان، آرامشی است كه دارد. خیلیها این آرامش را ندارند و بلد هم نیستند انتقال بدهند و فضا را متشنج میكنند. ولی او در فضای آرام كمك میكرد، با او حرف میزدیم و مشورت میكردیم. دستمان را باز میگذاشت ولی هدایت میكرد. كدهایی را كه لازم بود میداد. این كد دادن چی هست؟ بستگی به سئوالات ما داشت؛ هر كدام را به شكلی توجیه میكرد. برای هر كس این كد متفاوت بود. مثلا من تا چیزی را نفهمم نمیتوانم اجر كنم، دیالوگ برایم روان نباشد، نمیتوانم بگویم، به هیچ صراطی هم مستقیم نمیشوم.او با حرف زدن ماجرا را حل میكرد و بسته به جنس بازیگر كد میداد. به هر حال فضای قصه، فضایی است كه ما در آن نبوده ایم، تصاویر جنگ را دیده ایم ولی واقعا كه وسط جنگ نبوده ایم. سئوال و اختلاف سلیقه بود ولی حل میشد. با بقیه بازیگرها چطور بودید؟ این رضایت عمومی از كار به غیر از خود عسگرپور، از انرژی مثبت كل گروه هم هست؛ یك جور همدلی و كمك به هم، انرژی مثبت پشت صحنه بالاخره به جلوی دوربین و به مخاطب میرسد. خیلی فیلمها هست كه به نظر میآید همه چیزش درست است ولی انرژی و ارتباط با مخاطب را برقرار نمیكند. چون پشت قضیه، گیری وجود داشته است. نبودن انرژی مثبت، صحنه و بازیها را باورپذیر نمیكند ولو اینكه بازیها عالی باشند ولی در این كار اینطور نبود. بعد از بازی خوب در "مسافری از هند" حدود یك سال و نیم بازی نداشتید، و بعد یكهو در سینما پركار شدید كه بعضیهایشان موفق نبودند. بعضی از این انتخابها به خاطر كم تجربگی ام بود. آدمهایی مثل من كه فقط و فقط خودشان تصمیم میگیرند، احتمال دارد اشتباه كنند. راستش من در آن لحظه ای كه انتخاب میكنم، فكر میكنم درست ترین كار بوده؛ البته بعدش شاید ببینیم انتخاب خوبی نبوده ولی خوب اینها همه تجربه است؛ عیب ندارد. من باز هم خطا میكنم و این آزمون و خطا را دوست دارم و به پیشرفت من كمك میكند ولی یادتان باشد براساس پیشنهادهایی كه به من میشود انتخاب میكنم نه براساس پیشنهادهای خودم. در نهایت چون ارتباطات سینمایی زیادی ندارم و نمیتوانم از تجربیات بقیه استفاده كنم، انتخابهایم بعضا درست از آب درنمیآید. انگار در تلویزیون موفق تر هستید؟ درتلویزیون چون سریالها، زمان زیادی میبرند من میترسم به خاطر خستگی از پس آن برنیایم. برای همین قبول نمیكنم مگر اینكه نقش خیلی درگیرم كند. ولی شاید به مخاطبی كه در تلویزیون شما را دیده و برای شما به سینما میآید، بربخورد. مخاطب میفهمد دارم تلاش میكنم پیشرفت كنم. به هر حال، ما در زمانی زندگی میكنیم كه براساس برنامه ریزی شاید به هدف نرسیم. من ترجیح میدهم پیشرفتم به صورت پله پله باشد؛ اگر از همان ابتدا من را در بالاترین سطح سینما قرار میدادند مسلما بعد از چندسال انگیزه ای برای ادامه نداشتم. اشتباه میكنم، بعد كار بعدی را انجام میدهم تا درست شود. باید به مرور جلو بروم. نظر كارگردان:هماهنگ با ناهیدعسگرپور: "برای نقش ناهید ابتدا خانم مینا لاكانی انتخاب شده بودند؛ حتی همراه ما تا آبادان هم آمدند و چند جلسه ای هم فیلم برداری كردیم اما شرایطشان با گرمای هوا سازگار نبود. حس كردم هم خودشان در كارخیلی آسیب خواهند دید و هم زمان فیلم برداری خیلی طولانی تر خواهد شد،بنابراین با توافق هم تصمیم گرفتیم خانم لاكانی ادامه ندهند. یادم هست از زمان فیلم برداری عقب بودیم و تابازیگر نقش ناهید پیدا نمیشد نمیتوانستیم قسمتهای بعدی را فیلم برداری كنیم. به هر تقدیر، به خانم طباطبایی رسیدیم كه الان احساس میكنم انتخاب خیلی خوبی بود. شخصیت و ویژگیهای ظاهری بهنوش طباطبایی با شخصیت ناهید هماهنگی دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 589]