واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يه غريبه، هر چي باشه، يه غريبه است چگونه برخورد با غريبهها را به کودکان ياد بدهيم؟ به نظر شما دنيايي که امروز در آن زندگي ميکنيم، خيلي ترسناکتر از 50 سال پيش است؟ بله؟ واقعا اينطور فکر ميکنيد؟ شايد درست بگوييد! چون اگر جوابتان غير از اين با شد، اين همه اضطرابي که والدين درباره امنيت کودکانشان در دنياي امروز دارند، توجيهي نخواهد داشت. به جرات ميتوان گفت که ترس والدين درباره ايمني کودک امروزه به گونهاي است که هرگز حتي به ذهن نسل پيشين خطور نميکرد. البته پيشرفت وسايل ارتباط جمعي هم در اين ميان موثر بوده است، چرا که والدين را به طور روز افزوني در جريان خطراتي که ميتواند براي فرزند دلبندشان اتفاق بيفتد، قرار ميدهد؛ خطراتي چون سوء استفاده از کودک اعم از جسمي و جنسي، مواد مخدر، الکل، فروش اعضاي بدن و غيره. طبيعي است که والدين مسوولي چون شما، پس از آگاهي از اين خطرات احساس ميکنيد که بايد بسيار مراقب کودک خردسالتان باشيد و در جستجوي آن هستيد که چگونه او را از خطرات دايمي حفظ کنيد. اولين و شايد مهمترين قدم اين است که اعتماد کودک را جلب کنيد. او بايد يقين داشته باشد که ميتواند درباره هر چيزي به شما رجوع کند و بايد مطمئن باشد که شما او را جدي گرفته و حرفش را باور خواهيد کرد. ما به شما ميگوييم که چگونه ميتوانيد کودکتان را با راهکارهايي تجهيز کنيد که خطر را بشناسند و با آن مقابله کنند. اين کار نه تنها به شما آرامش خاطر ميدهد بلکه به تدريج که کودکتان بزرگتر ميشود، ديگر لازم نيست او را به شکلي غير عادي محدود کنيد تا در امان باشد. به کودکمان چه بگوييم؟ شما هميشه به کودکتان آموختهايد که مهرباني خوب است و بايد مهربان باشد. بنابراين او به طور طبيعي مهرباني از سوي هرکسي را به همين صورت تعبير ميکند و درک اين مساله که چرا رفتار به ظاهر محبتآميز يک فرد غريبه ممکن است خطرناک باشد، برايش بسيار مشکل است. از نظر کودک، هر کسي شيريني يا اسباببازي تعارف کند يا وعده چيزي هيجانانگيز مانند رفتن به شهربازي را بدهد، دوست داشتني است. بنابراين آنها از اينکه بايد اين محبت را از سوي فرد غريبه رد کنند، متعجب شده و پرسشهاي بيشماري را که به ذهنشان خطور کرده، از شما ميپرسند. اينجاست که بايد بسيار ماهرانه و هوشيارانه عمل کنيد چون شما ميخواهيد از کودکتان مراقبت کنيد اما به طور قطع دوست نداريد که او رفتار دوستانه خود را از دست بدهد و ديگر به هيچکس اعتماد نکند. اين کار آسان نيست و ممکن است ناعادلانه هم باشد. پس لازم است که يکي از درسهاي خشن زندگي را به او بياموزيد و آن اين است که بعضي چيزها ممکن است خطرناکتر از آنچه به نظر ميرسد باشند. بايد به او بياموزيد که از غريبهها به هر شکلي که ميخواهند به او نزديک شوند، دوري کند به طوري که اين مساله قسمتي از زندگي او شود، درست مانند دست نزدن به پريز برق يا بازي کردن با چاقوي تيز. او براي اينکه بداند در يک زمينه خاص چگونه بايد عمل کند، به دستورالعملهاي روشن و قابل فهم نياز دارد. به او بگوييد که لازم است که شما هميشه و در هر لحظه بدانيد که او کجاست. او را تشويق کنيد که نسبت به زمان دقيق بازگشتن به خانه احساس مسووليت کند و اگر برنامه تغيير کرد حتما به شما تلفن کند (سعي کنيد کودکتان هر چه زودتر آدرس و شماره تلفن و نام کامل خود را ياد بگيرد). ميتوانيد براي اينکه مطمئن شويد که او همه چيز را به خوبي فرا گرفته، بعضي موقعيتهاي احتمالي را نيز با او بازي کنيد که با چيزهايي که ممکن است اتفاق بيفتد، آشنا باشد. چگونه شک کنيم که کودکمان مورد سوء استفاده قرار گرفته؟ امکان سوءاستفاده جنسي از کودک چيزي است که اغلب والدين تمايل ندارند به آن فکر کنند. اما واقعيت اين است که اين امکان وجود دارد و متاسفانه کساني که مرتکب اين عمل زشت و وحشتناک ميشوند، اغلب از نزديکان و آشنايان کودک هستند. کودک قرباني اغلب از فاش کردن اين موضوع ميترسد و خجالت ميکشد. او ممکن است از شما بپرسد: «آيا حتما بايد مرا ببوسد؟ آيا ممکن است رازداري کار اشتباهي باشد؟ آيا درست است که کسي به وسط پاهاي من دست بزند؟ آيا حتما بايد در اتاق او بخوابم؟ آيا بايد هميشه حرف بزرگترها را گوش کنم؟» اين قبيل پرسشها علايم خطر حاکي از سوءاستفاده جنسي هستند و والدين بايد سعي کنند آرام باشند و آماده باشند که با ملايمت مساله را بررسي کرده و کشف کنند که انگيزه کودکشان از اين پرسش چيست. همانطور که گفته شد، کودک بايد بداند که ميتواند درباره هر چيزي به شما پناه بياورد و شما حرف او را جدي خواهيد گرفت. به او چه بگوييم؟ بايد به کودک بگوييد که: «اگر دوست نداري هيچ وقت مجبور نيستي کسي را ببوسي يا بغل کني. هيچ کس حق ندارد به وسط پاي تو دست بزند و اگر کسي اين کار را کرد بايد حتما به من بگويي. تنها کساني که تو هميشه بايد از آنها اطاعت کني، مامان و بابا هستند و تو بايد هميشه همه چيز را به مامان بگويي. اگر کسي از تو خواست که چيزي را به مامان نگويي شايد به اين دليل است که او ميداند فهميدن آن موضوع مامان را عصباني ميکند، بنابراين کار غلطي است که از تو ميخواهد آن را پنهان کني. اگر کسي به تو گفت که در صورت فاش شدن اين موضوع به زندان يا جهنم ميروي، دروغ گفته است و آدم بدي است. نگران نباش او فقط براي ترساندن تو اينها را ميگويد. مامان همه چيز را درست ميکند و هيچکس هيچوقت نخواهد فهميد که تو درباره اين موضوع با من صحبت کردهاي. مطمئن باش از اين پس ترتيبي ميدهم که ديگر هرگز با کسي که تو را ناراحت کرده تنها نماني». پاسخ به سوالات کودکان در مورد غريبهها • اگر کودکتان در سنين دو تا چهار سال است، به او بگوييد: من دوست ندارم که تو با افرادي که نميشناسي، صحبت کني چون ممکن است آدمهاي خوبي نباشند. حتي اگر به تو شکلات يا بستني و يا بادکنک دادند شايد به اين علت باشد که ميخواهند تو را با خود ببرند. هيچ وقت بدون اجازه بابا و مامان نبايد سوار ماشين کسي بشوي حتي اگر بخواهد تو را به گردش ببرد. • به يک بچه چهار تا شش ساله ياد بدهيد که اگر گم شد و يا کسي خواست به زور با او صحبت کند يا او را با خود ببرد، به او جواب ندهد و فرياد بزند يا داخل نزديکترين مغازه آن اطراف شود و بگويد که: «من در خطر هستم، لطفا به من کمک کنيد.» • به فرزند شش تا هشت سالهتان علاوه بر اينها بايد ياد بدهيد که هرگز در تاريکي به تنهايي بيرون نرود و حتي زماني که با دوستانش در تاريکي بيرون ميرود، بهتر است که يک بزرگتر همراه آنها باشد. به او بگوييد که اگر گم شد، سعي کند مامور پليسي پيدا کرده و از او کمک بخواهد. • براي سنين 8 تا 11 سال بگوييد که: «اشخاصي وجود دارند - به خصوص در ميان مردان - که دوست دارند بچهها را اذيت کنند. تو بايد از آنها دوري کني چون آنها از تو قويترند. اگر همراه دوستانت باشي، از شر اين افراد در امان خواهي بود. هميشه مسيرت را از خيابانهاي پهن و روشن انتخاب کن و در پيادهرو در سمتي که به خيابان نزديکتر است، حرکت کن. گامهايت را بلند و محکم بردار و سرت را بالا بگير. اين کارت تلفن را همراه داشته باش تا هر زمان که احساس خطر کردي با ما تماس بگيري تا به دنبالت بياييم.» منبع: http://www.salamat.com
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]