تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سلام را رواج ده تا خير و بركت خانه ‏ات زياد شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835488702




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

!!! ورود ممنوع !!!


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: .sefid.16th April 2007, 02:45 AM:eek: چرا کلیک کردی؟! مگه "ورود ممنوع" نبود؟!:eek: سلام، حالا که اومدی تو، خوش اومدی!;) موضوع اینکه، چرا ما آدمها تا از یه چیزی نهی میشیم، یا میگن نکن، انجام نده، براتون خوب نیست، به اون دست نزن و خلاصه هی انجام نده هایِ زیادی به ما میگن و ..... ولی هی ما تحریک میشیم و انگولک بیشتری هم میکنیم.جسارت نشه، گاهی فضولی مون شدیداً گُل میکنه و خلاصه تا اون کار نهی شده رو عمل نکنیم، انگار آروم نمیشیم.:mad: راست چی میشه که با این همه "ورود ممنوع ها" ، به این سادگی ها به کَتِ ماها نمیره!؟:confused: roksana_200616th April 2007, 12:16 PMکلیک کردم چون دوست داشتم ببینم فضولش کیه;) شوخی کردم ناراحت نشو ذات انسان اینطوری هستش وقتی از چیزی منع میشه نسبت به اون حریص تر میشه و بیشتر به سمتش کشیده میشه saeid 198216th April 2007, 12:16 PMموضوع جالبيه البته فكر مي كنم كه ريشه رواني داشته باشه و elada جان بيشتر در اين خصوص بتونن توضيح بدن ولي در مورد خودم هم كه شايد اولين نفري بودم كه كنجكاو شدم و ورود ممنوع رو نديده گرفتم بايد بگم كه شايد ما آدمها دوست داريم دليل چيزي كه از اون منع و نهي ميشيم رو بدونيم و بفهميم كه چرا و به چه دليل اين چيز ممنوع شده كه البته هميشه هم اينكار بي خطر نيست elada16th April 2007, 12:25 PMسعيد اقا اگه قرار بود ما تاپيك بزنيم خودمان هم جواب بنويسيم ديگه نه ما چيز جديد ياد ميگيرم نه دوستان تحقيق ميكنند كار ما حرف زدن نيست تلاش ما اينه كه دوستان تشويق بشن و بيشتر به مباحث روانشناسي آگاهي پيدا كنند تا زندگي بهتري داشته باشند و البته ما هم نظراتمان را در خلال صحبت ها هميشه داديم حالا ممكن عده اي به نظرشان جالب بياد روش فكر كنند.پس ما هميشه منتظر نظرات دوستان خوبي مثل شما هستيم .:) راستي دليلي كه من اومدم واسه اين بود ببنم تاپيك چيه تاييد كنم:D من عذرم موجه بود:o يك سوال هم من مطرح ميكنم به نظر شما ميشه اسمش را كنجكاوي هم گذاشت و ايا نميتونه مفيد واقع بشه؟يعني ما بايد هميشه از چيزي كه ميگن نكن ممنوع پيروي كنيم؟ cinderella 2216th April 2007, 12:37 PMخوب من كه خودم به خاطر كنجكاوي وارد جاهايي مي شم كه زده ممنوع...البته نه اين كه تابلوي ورود ممنوع و ببينم و برم تو خيابوني كه زده ورود ممنوع ها!!!منظورم جاهايي كه احساس كنم ممكنه چيز جديدي بهم ياد بده يا به موضوع جالبي برخورد كنم... كلا تو كشور ما به خاطر وجود يه سري محدوديتها جوونا تا ببينن يه چيز ممنوعه فكر مي كنن چيه و سري بهش جذب مي شن..مثل آلبومهاي موسقيه كه غير مجاز وارد بازار مي شه و كلي طرفدار بدست مياره!!!در صورتي كه اگه مجاز بود شايد خيليها نمي خريدنش!!! ولي به من كه خيلي كمك كرده گاهي خيلي چيزا ياد گرفتم HazrateFeel16th April 2007, 12:41 PMاین فطرت ما انسانهاست که همواره به اتفاقات اطرافمون کنجکاو بشیم. برای مثال تو خیابانهای کشورهای اروپایی و آمریکایی اموری چون تردد عابرین بصورت بی حجاب آرایش کرده و با انواع مدهای لباس و ساکهای دستی و غیره بصورت امری عادی و روزمره درآمده کسی توجه آنچنانی نمی کنه . اما تو بعضی کشورهای بخصوص مسلمان عدم رعایت این امور با تشدیدهایی همراه بوده و عواقبی هم بدنبال داره. یا اینکه توی اینترنت سایتهایی که فیلتر شده سبب کنجکاوی و به دنبال اون جستجو برای فیلترشکنهای به روز میشه. یا فیلمهای سینمایی جذاب و دلربا که توی این دوره و زمونه معمولاً توأم با صحنه های مبتذل هست، باعث میشه قاچاق این قبیل فیلمها فزونی بگیره. مثالهای دیگه شامل ماهواره و مواد الکلی و مخدر ، قرصها و آدامسهای اکس و شهوت آور و غیره هست که خودتون بهتر واقف هستین. : چون چی؟ : ممنوعه !!! X-R16th April 2007, 12:49 PMچه جالب دیشب این تاپیک دیدم پایین صفحه اصلی . رفتم ببینم چی نوشته .دیدم زده ادرس مورد نظر وجود ندارد :d .به نظر من کنجکاوی خوبه و جالبه البته نه توی امور کاملا شخصی افراد .در بقیه موارد خوبه باید کنجکاوی کردالبته نه به این قیمت که خیلی براتون سنگین تمام بشه . و در رابطه با ان چیزی را که جامعه نهی کرده اخه توی جامعه ما بسیار از امور نهی شده.و در هیچ جای دنیا این مسائل وجود ندارد و این امور به نظر من برای 10%الی20% جامعه خوبه . sorayya16th April 2007, 01:23 PMراستش من فكر نمي كردم موضوع تاپيك اين باشه. گفتم بيام اينجا ببينم اين چيه كه نوشتن ورود ممنوع. چند بار اين عنوان رو ديده بودم ولي اين بار كنجكاويم گل كرد كه ببينم چه خبره !!! ;) raya16th April 2007, 01:44 PMذات انسان اینطوری هستش وقتی از چیزی منع میشه نسبت به اون حریص تر میشه و بیشتر به سمتش کشیده میشه دقیقا با نظر شما موافقم البته گاهی وقتا مثلا من میگن اینجا نرو ;) خیلی هم کنجکاوم ببینم چه خبره که میگن نرو ولی خیلی با خودم کلنجار میرم و اونجا نمیرم ولی حرفایی که از اونجا زده میشه گوش میکنم :D دقیقا میدونم اونجا چه خبره :D مزاح میکنم جدی نگیرین :o moosie16th April 2007, 02:29 PMمن كه اشتباهي كليك كردم، من نبودم دستم بود تقصير آستينم بود....اصلا آقا خوب كردم اومدم...دلم خواست! حالام ورود ممنوع اومدم خوب جريميم رو بديد برم هزار تا كار دارم!:D :D :D elada16th April 2007, 02:31 PMيك موقع جريمه به قيمت جونت تمام ميشه! اين دفعه را برو ولي دفعه بعد اكانتت را توقيف ميكنيم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند . ali_islami16th April 2007, 02:40 PMسلام با دوستان موافقم این یک امر فطری برای همه ی انسان هاست نه فقط برای ایرانی ها.اگر این کنجکاوی نبود که زندگی ما راکد می شد،علم پیشرفت نمیکرد،به سمت شناخت جهان ناشناخته نمیرفتیم،امید از بین میرفت یعنی زندگی همینی که بود میموند و همه در جا میزدیم .یه حس خیلی خوبیه که واقعا برای پیشرفت لازمه. HazrateFeel16th April 2007, 02:44 PMيك موقع جريمه به قيمت جونت تمام ميشه! اين دفعه را برو ولي دفعه بعد اكانتت را توقيف ميكنيم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند . منظورتون با کیه؟ شوخیه یا جدی؟ :eek: elada16th April 2007, 02:49 PMمگه تو تخلف كردي كه ترسيدي؟؟ خوب بايد روي تو هم تحقيقات صورت بگيره کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند سعي كن از محدوده تالار روانشناسي دور نشي فعلا گناهكار موصيه است نه شما موصيه هم بهتره چيزي نگه چون هرچي بگه بر عليه خودش استفاده خواهد شد کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند amirala16th April 2007, 02:57 PMبه نظر من هم اين يه امر فطري وذاتيه كه خدادروجودهمه قرارداده (داستان آدم وحواوميوه ممنوعه) واين طبيعيه كه هرمسئله ائي كه حساسيت بالائي داشته باشه بيشترين جذب روهم خواهدداشت وقتي مسئله ائي رامنع مي كنيم حساست اون مسئله رابالاميبريم حس كنجكاوي تحريك ميشه وتقاضا براي بدست آوردنش زيادميشه اما اين قضيه درهمه مواردصادق نيست روانشناسها درحال حاضر معتقدند براي اينكه مفهوم خطر رابراي بچه ها قابل هضم تر كنيم بهتر كه درحدمحدود وكمي اونها رو درموقعيت خطر قراردهيم مثلادست بچه رو كمي با ليوان چاي گرم درتماس قرار بديم بعد مفهوم داغي يااينكه مثلاجيزه يا هرچيز ديگه ائي رو بهش بفهمونيم اين طوري بهتر مي تونه مفهوم داغي رو درك كنه وديگه به سمت داغي نره درمورد نوجوانان هم همينطوره وقتي عواقب كارهاي خطرناك ورفتارهاي خطر آفرين به طور واضح ودوستانه تشريح بشه ودرروند درك اون به نوجوان كمك بشه ديگه سراغ هر مسئله ممنوعه ائي نخواهد رفت همينطور كه الان همه ما به سمت موادمخدر كشيده نشيدم چه بسا كه خيلي ازمادرمعرض استفاده اون قرارگرفتيم و بخاطر ممنوعيت اون تحريك نشديم واستفاده نكرديم پس هرممنوعيتي جذابيت ندارد بسته به درك طرف نوع جذابيت ممنوعيت هم فرق مي كنه rezamediatak16th April 2007, 03:01 PMمن اومدم آمار اوناییکه قبل از من اومدن بیاد دستم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند mahtabi16th April 2007, 03:35 PMخوب عذر و بهانه هاي همه رو خوندم. اومده بودم ببينم كيا تو كار خلافن از همه انتظار داشتم جز اين آقا رضا ديدم به ايشونم كه نچ نچ نچ. از اون موصيه كه اين كارا بعيد نيست اصلاً جايي كه ورودش آزاده نمي ره مي گه حال نمي ده. ولي گذشته از شوخي به يه چيزي (كه جزء هنراي الاداجون بايد باشه) توجه كردين همه تا وارد شن بفكر توجيه كارشون افتادن. اينگار اصلاً پليس (مثلاً اتوبان) رو روبروشون مي ديدن و يادشون افتاده بچه شون مريضه، زنشون از پله افتاده رفته بيمارستان و ... بله. ما همه نه فقط از روي كنجكاوي بلكه بعضاً براي راه افتادن يه سري از كارهامون خيلي راحت به ورود ممنوعها وارد مي شيم و در حال ورود در مغزمون در حال پيدا كردن جواب اوين كسي هستيم كه سوال كنه: مگه ورود ممنوع نبود چرا اومدي؟ من چرا اومدم. راستش ديدم آقا رضا اومده خواستم ببينم ايشون كه هميشه صراط مستقيم رو ميره چرا دچار وسوسه شده كه متوجه شدم ايشون اومده بودن نظارت. با تشكر فريبا .sefid.16th April 2007, 04:14 PMخوب عذر و بهانه هاي همه رو خوندم. اومده بودم ببينم كيا تو كار خلافن از همه انتظار داشتم جز اين آقا رضا ديدم به ايشونم كه نچ نچ نچ. از اون موصيه كه اين كارا بعيد نيست اصلاً جايي كه ورودش آزاده نمي ره مي گه حال نمي ده. ولي گذشته از شوخي به يه چيزي (كه جزء هنراي الاداجون بايد باشه) توجه كردين همه تا وارد شن بفكر توجيه كارشون افتادن. اينگار اصلاً پليس (مثلاً اتوبان) رو روبروشون مي ديدن و يادشون افتاده بچه شون مريضه، زنشون از پله افتاده رفته بيمارستان و ... بله. ما همه نه فقط از روي كنجكاوي بلكه بعضاً براي راه افتادن يه سري از كارهامون خيلي راحت به ورود ممنوعها وارد مي شيم و در حال ورود در مغزمون در حال پيدا كردن جواب اوين كسي هستيم كه سوال كنه: مگه ورود ممنوع نبود چرا اومدي؟ من چرا اومدم. راستش ديدم آقا رضا اومده خواستم ببينم ايشون كه هميشه صراط مستقيم رو ميره چرا دچار وسوسه شده كه متوجه شدم ايشون اومده بودن نظارت. با تشكر فريبا به این میگن: استفاده از مکانیسم های دفاعی دلیل تراشی و توجیه:confused: ما آدما با همین ترفند های روانی، هی جاده فرعی میزنیم:eek: elada16th April 2007, 04:55 PMبابا فريبا جون تو كه زدي رو دست همه! کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند شما از شيوه كه خيلي قدمت تاريخي داره استفاده كردي! نشان دادن جرم ديگران براي ثابت كردن بي گناهي. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند sara-l16th April 2007, 06:11 PMيه چي بگم : من كلا" با اين تايپيك اومدم فروم :D برام جالب بود بدونم چه تايپيكيه كه نوشتن ورود ممنوع:rolleyes: اما خود من هم همينطور هستم. گاهي ميدونيم خيلي كارها رو نبايد انجام بديم ولي اون كار رو بر اساس ميل دروني خودمون انجام ميديم اما از نظر من اين از روي ناداني افراد نيست بلكه به خاطر اينه كه گاهي دوست داريم ريسك كنيم ... و گاهي از روي كنجكاوي / كه البته بستگي به موضوع ورود ممنوع داره مثلا" خودم اين تايپيك با اينك ديدم اسمش هست ورود ممنوع .../// اينكه انسان بتونه نفس خودش رو به بهترين راهها هدايت كنه كار سختي هستش اما اگه عادت كنيم كه اينطور باشيم خيلي برامون آسان ميشه ... من يه موضوعي هميشه برام سواله كه چرا به كارهاي بد زودتر عادت مي كنيم ؟ با اينكه همه انسان ها مختارن كه راهشون رو خودشون انتخاب كنند اما .از يه مثال كوچيك ميگم تو همين فروم در خيلي از تيپيكها ديده شده كه دلخوري هاي بسياري پيش مياد اما همه مي دونيم كه خيلي نا خواسته است. فكر كنم همه اينا رو گفتم كه بگم ناخواسته اومدم اينجا.;) آقاي sefidchiyanجدا" جمله پرمفهموي بودش در پاسخ به پست قبلي ما آدما با همین ترفند های روانی، هی جاده فرعی میزنیم و اگه بخوام يه جور ديگه معناش كنم از يه ديد ديگه ( البته مي دونم كه اين تيپيك جاي اين بحث نيست اينم شد يه نمونه اش با اينكه ميدونم ولي باز اين جا بيان كردم.) اما جاي ديگه اي هم سراغ ندارم. ميخوام بگم كه واقعا" اگه ما آدما گاهي مجبور ميشيم به جاده فرعي بزنيم چون كاري از دستمون بر نمي يا د همه ميدونيم كه زندگي عين يه مسابقه مي مونه بعضي ها همون اول راه زندگي به كوچه فرعي ميزنن بعضي ها كاملا" از دور خودشونو خارج مي كنن يه سري وسطاي راه دويدنو فراموش مي كنن يه تعداد محدودي هم وسط راه مي مونن استراحت مي كنن دوباره ادامه ميدن بعضي هام خيلي زود زود ميدون كه از بقيه عقب نمونن اينروزا همينطوري همه شرايط فراهم شده كه خودمون به كوچه فرعي بزنيم چون راحتتر و نميخوايم سختي بكشيم. اما ميشه سعي كنيم فرعي هايي كه ميريم طوري باشه كه مارو به جاده اصلي برسونه اين امكان داره؟اگه داره چه جوري؟ .sefid.16th April 2007, 06:18 PMيه چي بگم : من كلا" با اين تايپيك اومدم فروم :D برام جالب بود بدونم چه تايپيكيه كه نوشتن ورود ممنوع:rolleyes: اما خود من هم همينطور هستم. گاهي ميدونيم خيلي كارها رو نبايد انجام بديم ولي اون كار رو بر اساس ميل دروني خودمون انجام ميديم اما از نظر من اين از روي ناداني افراد نيست بلكه به خاطر اينه كه گاهي دوست داريم ريسك كنيم ... و گاهي از روي كنجكاوي / كه البته بستگي به موضوع ورود ممنوع داره مثلا" خودم اين تايپيك با اينك ديدم اسمش هست ورود ممنوع .../// اينكه انسان بتونه نفس خودش رو به بهترين راهها هدايت كنه كار سختي هستش اما اگه عادت كنيم كه اينطور باشيم خيلي برامون آسان ميشه ... من يه موضوعي هميشه برام سواله كه چرا به كارهاي بد زودتر عادت مي كنيم ؟ با اينكه همه انسان ها مختارن كه راهشون رو خودشون انتخاب كنند اما .از يه مثال كوچيك ميگم تو همين فروم در خيلي از تيپيكها ديده شده كه دلخوري هاي بسياري پيش مياد اما همه مي دونيم كه خيلي نا خواسته است. فكر كنم همه اينا رو گفتم كه بگم ناخواسته اومدم اينجا.;) آقاي sefidchiyanجدا" جمله پرمفهموي بودش در پاسخ به پست قبلي ما آدما با همین ترفند های روانی، هی جاده فرعی میزنیم و اگه بخوام يه جور ديگه معناش كنم از يه ديد ديگه ( البته مي دونم كه اين تيپيك جاي اين بحث نيست اينم شد يه نمونه اش با اينكه ميدونم ولي باز اين جا بيان كردم.) اما جاي ديگه اي هم سراغ ندارم. ميخوام بگم كه واقعا" اگه ما آدما گاهي مجبور ميشيم به جاده فرعي بزنيم چون كاري از دستمون بر نمي يا د همه ميدونيم كه زندگي عين يه مسابقه مي مونه بعضي ها همون اول راه زندگي به كوچه فرعي ميزنن بعضي ها كاملا" از دور خودشونو خارج مي كنن يه سري وسطاي راه دويدنو فراموش مي كنن يه تعداد محدودي هم وسط راه مي مونن استراحت مي كنن دوباره ادامه ميدن بعضي هام خيلي زود زود ميدون كه از بقيه عقب نمونن اينروزا همينطوري همه شرايط فراهم شده كه خودمون به كوچه فرعي بزنيم چون راحتتر و نميخوايم سختي بكشيم. اما ميشه سعي كنيم فرعي هايي كه ميريم طوري باشه كه مارو به جاده اصلي برسونه اين امكان داره؟اگه داره چه جوري؟ سلام ممنون از نظرتون یه مطلب به یادم اومد که به درد همین جا میخوره! آیا میدونین که بچه ها در حدود 3 سالگی اول از کلمه "نه" اسفاده میکنن، حتی وقتی که میخوان بگن بله!:eek: خدایی! این منفی و نه ها و ممنوع ها ، خیلی قوت دارند!:confused: moosie16th April 2007, 06:31 PMيك موقع جريمه به قيمت جونت تمام ميشه! اين دفعه را برو ولي دفعه بعد اكانتت را توقيف ميكنيم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند . باشه مرسي الادا جون. به كسي هم نميگم بهت رشوه دادم كه توقيفم نكردي، خيالت راحت باشه!!! کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند sara-l16th April 2007, 06:31 PMخدایی! این منفی و نه ها و ممنوع ها ، خیلی قوت دار:confused:ند! 1) ميشه معني جمله تون رو واضحتر بگين؟ 2) چرا نه ها نبايدها و ممنوع ها بيشتر ما رو تحت تاثير قرار ميدن تا افكار مثبت؟ يه سوال ديگه هم دارم گاهي وقتا خيلي مسائل تو زندگيمون پيش مياد كه برامون تجربه ميشه اما باز به دلايلي چون قبلا تجربه اش کردی و برات تکرار شده اما این بار فكر ميكني كه شايد رنگ و بوی دیگه داشته باشه ، با یک جابجایی در مکانها و آدمها و حس تجربه ی که بزرگترت کرده و این تویی که انتخاب می کنی اینبار که باشه یا نباشه و بهش جهت می دی تا اگر هم تکراریه بتونی خاطره اش رو موندگار کنی / چرا اينطور ميخوايم عمل كنيم؟ اگه اونوقت باز اين تجربه تلخ تر از قبلي باشه بايد چيكار كرد؟ بازم صبر؟تكرار دوباره؟ من دوباره وارد اين ورود ممنوع شدم دليلش چي ميتونه باشه؟ بازم كنجكاوي؟ نه من اينطور فكر نمي كنم چون با انتخاب خودم دوباره اومدم اينجا. پس ما گاهي مجبوريم بعضي مسائل رو حتي در ورود ممنوع براي چند بار تجربه كنيم . و اين تكرار اين تجربه هستش كه باعث ميشه گاه دست به مسائلي بزنيم كه ما رو از راه درست منحرف كنه و يا برعكس . پس بنابراين لازمه كه گاهي ورود ممنوع رو وارد بشيم. .sefid.16th April 2007, 06:55 PM1) ميشه معني جمله تون رو واضحتر بگين؟ 2) چرا نه ها نبايدها و ممنوع ها بيشتر ما رو تحت تاثير قرار ميدن تا افكار مثبت؟ يه سوال ديگه هم دارم گاهي وقتا خيلي مسائل تو زندگيمون پيش مياد كه برامون تجربه ميشه اما باز به دلايلي چون قبلا تجربه اش کردی و برات تکرار شده اما این بار فكر ميكني كه شايد رنگ و بوی دیگه داشته باشه ، با یک جابجایی در مکانها و آدمها و حس تجربه ی که بزرگترت کرده و این تویی که انتخاب می کنی اینبار که باشه یا نباشه و بهش جهت می دی تا اگر هم تکراریه بتونی خاطره اش رو موندگار کنی من دوباره وارد اين ورود ممنوع شدم دليلش چي ميتونه باشه؟ بازم كنجكاوي؟ نه من اينطور فكر نمي كنم چون با انتخاب خودم دوباره اومدم اينجا. پس ما گاهي مجبوريم بعضي مسائل رو حتي در ورود ممنوع براي چند بار تجربه كنيم . و اين تكرار اين تجربه هستش كه باعث ميشه گاه دست به مسائلي بزنيم كه ما رو از راه درست منحرف كنه و يا برعكس . پس بنابراين لازمه كه گاهي ورود ممنوع رو وارد بشيم. سلام مجدد اجازه بدین از علل روانشناخی این مسئله به جند نکته کوتاه اشاره کنم: - کشش درونی ما آدما ذاتاً منفی نیست( البته خود کلمه منفی باید ارزش گذاری بشه!) - در نظام خلقت ام که ببینی، دو یا چند نیروی مخالف هم باعث میشن که یه پدیده فیزیکی یا شیمیایی شکل بگیره.(حتماً مثالهاشو بلدی):confused: - وقتی ما میتونیم قوت "مثبت" رو درک کنیم که به همون اندازه، اون طرف کفه ترازو از "منفی" هم بذارن.:mad: - خیر و شر، بدی و خوبی، سفیدی و سیاهی، راست و کج و ...، در کنار هم معناشون پیدا میشه و آدم میتونه مسئله ها رو "محک" بزنه. - گاه هم برای توضیح بیشتر یه چیزی،به اصطلاح از افعال معکوس استفاده میکنن!(تو تبلیغات ها):cool: - موفقیت هم که حاصل تجربه شکست هاست. - یه وقت هایی هم وقتی میخوان هشدار بدن و به خوبی ما رو فرابخونن، "منفی" شو استفاده میکنن. مثلاً بجای اینکه بگن "بیدار باش" ، میگن:"نخواب":eek: - پس منفی های اینجوری هم داریم که مثبته! :rolleyes: sholeh41116th April 2007, 07:02 PMسلام احوال دوستان روانشناس من. به يه كمك شما نياز دارم اينكه ممنوع هست ونبايدهايي كه وجود دارد وباز ما انسانها كار خودمونو انجام ميديم درست اما من يه ايرادي دارم و ميخوام رك بگم و از شما كمك ميخوام. من وقتي مجبور به كاري ميشم اصلا انجامش نميدم هر چي باشه واز طرف هركي ميخواد باشه مثلا تو خدمت من 10 روز بازداشت شدم حالا تو زندگي وخونواده و كار و... كه ديگه چي بگم اگه بتونيد منو كمك كنيد ممنون ميشم elada16th April 2007, 07:08 PMيه چي بگم : من كلا" با اين تايپيك اومدم فروم :D برام جالب بود بدونم چه تايپيكيه كه نوشتن ورود ممنوع:rolleyes: [ آقاي sefidchiyanجدا" جمله پرمفهموي بودش در پاسخ به پست قبلي ما آدما با همین ترفند های روانی، هی جاده فرعی میزنیم . اما ميشه سعي كنيم فرعي هايي كه ميريم طوري باشه كه مارو به جاده اصلي برسونه اين امكان داره؟اگه داره چه جوري؟[/B] سارا جان ايا هميشه براي راحت شدن از مسير فرعي ميريم؟ تا حالا نشده گم شده باشيم و مجبور باشيم از آن راهي كه پيش رو داريم بريم تا بلكه را اصلي را پيدا كنيم؟ لزوما هميشه قرار نيست اگه زدي به خاكي از راهت دور بشي! ولي يك اما داره آن هم اين كه اين كنجكاوي ها و به خاكي زدند ها در مسير هدف باشه.آن هم هدفي مثبت. ماهي هايي كه در تنگ هستند را در نظر بگير، برخي از آنها خيلي پرجنب و جوش هستند مرتب مپرند بالا دوباره ميافتند در اب اما يك سري هم پذيرفتند كه بايد در اين محدوديت باشند . حالا اوني كه مي پره بالا هميشه دوباره به تنگ بر نميگرده مي افته بيرون بازهم روي زمين تقلا ميكنه تا خودش را به آب برسونه اما ديگه آبي وجود نداره و از بين ميره. پس همه اين كارها وقتي نتيجه ميدهد كه در مسير هدفي درست و معقول باشه اما اگر از اين مسير خارج بشيم ممكنه ديگه هيچ وقت به مقصد نرسيم. باشه مرسي الادا جون. به كسي هم نميگم بهت رشوه دادم كه توقيفم نكردي، خيالت راحت باشه!!! کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند البته اين جريمه ها نهايتا براي خودتان خرج ميشه قراره يك بزرگ راه احداث بشه اينجا را مستقيما به يك مركز مشاوره مجهز در آمريكا وصل كنه! تازه الان سفارش يك دو سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 654]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن