تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى مردم اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848165898




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی
مکاتب مختلف برای تربیت اخلاقی اهداف متفاوتی بیان کرده‌اند؛ اما نظام معرفتی اسلام «قرب الهی» را هدف نهایی تربیت اخلاقی معرفی می‌کند.

خبرگزاری فارس: جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی



چکیده پژوهش حاضر به‌منظور بررسی جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی و با تأکید بر آموزه‌های دینی انجام پذیرفته است. مکاتب مختلف برای تربیت اخلاقی اهداف متفاوتی بیان کرده‌اند؛ اما نظام معرفتی اسلام «قرب الهی» را هدف نهایی تربیت اخلاقی معرفی می‌کند. در این نوشتار، برای تبیین مفهوم قرب الهی و رابطه آن با تربیت اخلاقی، مفهوم و مصداق سعادت، و نیز نقش ولایت در کمال نهایی و سعادت انسان بررسی می‌شود؛‌ سپس با تبیین قرب الهی که مصداق حقیقی سعادت شمرده می‌شود، ملاک نیاز به وجود اهل‌بیت(ع) به عنوان ابزار رسیدن به تربیت اخلاقی مطرح می‌گردد. در این پژوهش از روش توصیفی ـ تحلیلی برای تبیین گزاره‌ها و رابطه میان قرب الهی و تربیت اخلاقی استفاده کرده، منابع کتابخانه‌ای ابزار پژوهش قرار گرفت. کلیدواژه‌ها: قرب الهی، کمال نهایی، سعادت، تربیت اخلاقی. مقدمه هدف، مشخص کننده جهت و مقصد هر نوع حرکتی است و لازمه مصون ماندن از انحراف در مسیر حرکت، معلوم و مشخص بودن هدف است (گروهی از نویسندگان، 1390، ص 212). تربیت اخلاقی نیز که فرایندی هدفمند است، عامل حرکت انسان از قوّه به فعل و از نیستی به هستی و از خود به خدا شمرده می شود و هدفی نهایی دارد که همه فعالیتهای تربیتی براساس رسیدن به آن هدف برنامه ریزی میشوند؛ اهداف میانی و جزیی تر با جهت گیری به سمت آن هدف، تعریف میشود و برنامه ریزی مجموعه فعالیتهای تربیتی با نگاه به آن انجام می پذیرد. هدف نهایی تربیت اخلاقی در اسلام، با هدف نهایی تربیت اخلاقی در دیگر مکاتب تربیتی تفاوت دارد و دلیل آن تکیه اهداف و اصول و روشهای تربیت اخلاقی اسلامی بر مبانی مبتنی بر واقعیت و حقیقتی است که از وحی سرچشمه میگیرد. نظام تربیتی اسلام مجموعه ای از معارف و گزاره هاست که به همه ابعاد و ساحت های وجودی انسان توجه دارد و هیچ یک از آنها را بی اهمیت نمی داند. درعین حال، این نظام معرفتی از یک سو، ساختاری منسجم و بسیط دارد و خرده نظامهای آن از یکدیگر انفکاک پذیر نیست؛ از سوی دیگر، دغدغه اصلی این علوم و معارف، سعادت حقیقی انسان و رساندن او به کمال نهایی خویش است؛ ولی هدف مباشر آنها به تناسب موضوع و مسائل و عوامل شکل دهنده آموزه های آن علم تفاوت دارد؛ بنابراین، اسلام، هدف نهایی همه علوم را قرب به خداوند معرفی می کند، چه آنها که به موضوعات مادی و جنبه دنیوی انسان میپردازند و چه آنها که به موضوعات فرامادی و جنبه اخروی انسان. سرانجام همه یک هدف نهایی مشترک دارند و آن رساندن انسان به سعادت حقیقی است. هرچند هدف عام هر علمی با دیگری متفاوت است. همه انسانها با هر گرایش فکری و سلیقه شخصی و گروهی، در طالب سعادت بودن، اشتراک نظر دارند؛ هرچند که در شناخت سعادت حقیقی و مسیر رسیدن به آن، اختلافات فراوانی به چشم می خورد. انسان همیشه به دنبال سعادت بوده است و دلیل اصلی وجود مکاتب فکری مختلف و رشد روزافزون آنها نیز دیدگاههای متفاوت آنها درباره مقوله سعادت انسان است؛ این درحالی است که بیشتر مکاتب، پس از مدت کوتاهی با اشکالات و تناقض های گوناگونی مواجه شده و مخاطبان و پیروان خود را گرفتار شک و تردید کرده اند. از همین روست که بسیاری از افراد و صاحب نظران برای رهایی از این مشکل، قایل به نسبی گرایی شده اند. از آنجا که آموزه های معرفتی اسلام براساس وحی شکل گرفته و مبانی آن مبتنی بر یقینیات وحیانی و عقلانی است، از آسیب ها و اشکال های منطقی و گرفتار شدن به موارد متناقض و امثال آن محفوظ مانده است و در هماهنگی بین آموزه های خود و بیان رابطه آنها و نیز توضیح و تبیین مسائل، از انسجام درونی برخوردار است. این به معنای مشخص بودن همه جزئیات، جوانب و مسائل علوم و معارف نیست؛ بلکه اولاً، به معنای وجود پایه های شناختی و معرفتی متقن در حوزه الهیات، انسان شناختی و جهان شناختی است (ر.ک: رهنمایی، 1387، ص 217-257) و ثانیاً، نشان دهنده قابلیت، پویایی و انعطاف علمی در روش شناسی علوم انسانی است (جمعی از نویسندگان، 1391، ج 3، ص 398). به نظر میرسد هدف تربیت اخلاقی اسلامی، با توجه به سیره معصومان‰ نه امری بسیط، بلکه امری مرکب و تشکیل شده از اجزاء و عناصر خاص خود است (داوودی، 1389، ص 66). هدف تربیت اخلاقی، ضمن تشکیکی بودن، دو عنصر اصلی دارد: نخست، پرورش فضایل و از میانبردن رذایل، دیگری پرورش فهم و تعقل اخلاقی است. تشکیکی و دارای مراحل بودن تربیت اخلاقی بدین معناست که از آغاز نخستین مرحله تربیت اخلاقی، فرد متربی در مسیر قرب الهی قرار می گیرد و هرچه بیشتر در مسیر تربیت خویش گام مینهد و در پرورش فضایل وجود خویش و نیز دفع رذایل از نفس خود گام برمی دارد، قرب او به خداوند بیشتر می شود و درک عمیق تری از رابطه وجودی خود با خالق هستی پیدا می کند و به تدریج معرفت او به خداوند کاملتر می شود. سعادت؛ هدف نهایی همانگونه که پیشتر اشاره شد، انسانها با هر تفاوت در بینش و با هر اختلاف در گرایش، همه عمر در طلب سعادت و در تکاپو و جنب و جوش اند. بنابر فطرت مشترک انسانی، نمی توان فردی را یافت که خواستار سعادت در زندگی خویش نباشد و آگاهانه و به عمد در پی شقاوت و هلاکت خود گام بردارد. خاستگاه سعادت معانی مختلفی برای واژه سعادت بیان شده است. به باور ابن فارس، واژه سعد، ضد نحس، معنای فرخندگی و خجستگی را می رساند (ابنفارس، 1404ق، ج 3، ص 75). راغب اصفهانی نیز سعادت را در برابر شقاوت و به معنای یاری رساندن الهی به منظور رسیدن انسان به نیکی معرفی می کند (راغب اصفهانی، 1404ق، ص 410). در توضیح این واژه به حالت برتری و شایستگی و درستی نیز اشاره شده است (مصطفوی، 1360، ج 5، ص 127). واژه شناسان معتقدند استعمال این واژه درباره اشیاء، به معنای خجستگی است؛ مانند یوم سعد؛ اما کاربرد آن برای انسان، در بردارنده مفهوم ضد شقاوت است؛ مانند سعد فلان (خلیلبن احمد، 1372، ج 1، ص 321-322). با بررسی معانی مطرح شده می توان نتیجه گرفت که واژه سعادت به معنای مطلق نیکی و نیکویی است؛ یعنی در زندگی این جهانی، مفهوم نیک سرشتی تحصیل شده از صفات و رفتارهای خوب و شایسته، و در حیات اخروی، به معنای نیکو فرجامی در سایه ولایت الهی است. با دقت در مطالب بالا می توان دریافت، ترجمه واژه سعادت به خوشبختی (به معنای خوششانسی) و نیز ترجمه واژه شقاوت به بدبختی (به معنای بدشانسی) در زبان فارسی، ترجمانی نادرست و نارساست. بخت و اقبال به معنای امر تصادفی و اتفاقی، با  آموزه های جهان بینی الهی ناسازگار بوده، حتی کاملاً با آن مخالف است (جوادی آملی، 1381، ج 8، ص 188). بر مبنای تعالیم وحیانی اسلام، همه موجودات عالم وجود و نیز تمام حوادث و رخدادهای جهان هستی، در قالب نظام احسن الهی و بر پایه برنامهای دقیق و استوار سامان داده شده اند و هیچ اتفاق و حادثه ازپیش تعیینشدهای به چشم نمیخورد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ (رعد: 8)؛ و هر اندازه و مقدار هر چیزی نزد او مشخص است. قرآن کریم خاستگاه هر نیکی را خدای رحمان و ریشه همه بدیها و نقایص را خود انسان و کارهای ناپسند او معرفی میکند و میفرماید: ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَه فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَه فَمِنْ نَفْسِکَ (نساء: 79)؛ آنچه خوبی و نیکی به تو میرسد از خداست و آنچه از نقص و بدی به تو میرسد از خود توست. در این باره امام علی† فرمود: توقّوا الذنوب فما من بلیۀ و لانقص رزق إلا بذنب، حتی الخدش والکبوۀ والمصیبۀ؛ از گناهان دوری کنید؛ زیرا همه آسیبها و کمبود روزی، حتی خراشیده شدن جایی از بدن یا زمین خوردن، بر اثر ارتکاب گناه است (ابنبابویه، 1362، ج 2، ص 616). علامه طباطبایی نیز با اشاره به ویژگی ملکه و عدم ملکه سعادت و شقاوت، و نیز حقیقت ترکیبی انسان از روح و بدن، می نویسد: سعادت انسان در گرو رسیدن به خیرات جسمانی و روحانی، ویژه خود و بهره مندی از آنهاست، چنانکه فقدان آنها شقاوت انسان را در پی دارد (طباطبایی، 1417ق، ج 11، ص 18). قرب الهی؛ مصداق سعادت در نگاه اسلامی، قرب الهی و رسیدن به آن، نشانه دستیابی به سعادت معرفی شده است. قرب الهی بیانگر رابطه ای از جنس عالم تجرد است و براساس روابط مادی در عالم محسوسات، قابل تعریف و تبیین نیست؛ به همین سبب، تعابیر متفاوتی از مفهوم قرب الهی در بیانات و اظهارات دانشمندان اسلامی با گرایشی فکری متفاوت، به چشم می خورد. در تبیین این واژه سه گرایش اصلی وجود دارد: دیدگاه عرفانی، دیدگاه فلسفی و دیدگاه اخلاقی. در این پژوهش، ضمن اشاره به قرب الهی از دیدگاه عرفانی و فلسفی و اخلاقی، قرب الهی را بهمثابه هدف تربیت اخلاقی که مجموعه ای تشکیکی و نسبی و دارای مراتب و مراحل مختلف ـ براساس مراتب فلسفی، اخلاقی و عرفانی ـ است؛ مد نظر قرار داده، به چگونگی تشکیکی بودن آن پرداخته خواهد شد. از نگاه عرفا، درک و شهود وحدت وجود و نایل شدن به مقام فنا، کمال نهایی انسان است و فردی که مقام فنا برایش حاصل شود، به مقام قرب الهی باریافته است. انسان سالک از زمانی که قدم در راه تربیت خویش می گذارد با نگاه به هدف نهایی و با طی مراحل و منازل سلوک، همه تلاش خود را به کار می گیرد تا به قرب الهی که همان شهود فنای فیالله است برسد (ابنعربی، 1381، ج 2، ص 299). به نظر می رسد، این تعبیر از قرب الهی، اگرچه مطابق با دسته ای از منابع اسلامی است؛ به مراتبی بلندپایه از رابطه بین خدا و انسان اشاره می کند. مقامی که عده کمی از انسانهای یک دوره، به سمت آن هدف حرکت کرده و تعداد کمتری از آنها به کسب آن هدف والا نایل می گردند. این هدف، مقبول و بسیار شریف است؛ اما درخور هدفی عام نیست که برای هر انسان هدایت طلب و جویای حق، قابل دسترس باشد. در فلسفه اسلامی، منظور از قرب الهی به دست آوردن حکمت و معرفت است. همانطور که قرآن کریم میفرماید: من یؤت الحکمه فقد أوتی خیرا کثیرا (بقره: 269)؛ به کسی که حکمت داده شود، بهتحقیق خیر کثیر به او داده شده است. از منظر فیلسوف، درک هستی و درک وجود به معنای فلسفی آن و نیز درک حقیقت اشیاء، آنگونه که هست، موجب سعه وجودی انسان شده، انسان را به قرب الهی نایل میکند. تعبیر فلسفی قرب الهی با وجود اهمیت آن، تنها به بخشی از مراتب قرب میپردازد که بر بحث نظری ـ عقلانی و حکمت ناظر است. این تعبیر درباره حوزه عمل و رفتار و نیز کشف و شهود ـ به اقتضای مسایل فلسفی ـ مطلبی بیان نکرده است. در نگاه اخلاقی که تربیت اخلاقی نیز با محوریت آن سامان یافته است، تزکیه نفس به معنای ایجاد فضایل الهی و ازبین بردن رذایل شیطانی و نفسانی و تلاش برای پیمودن این مسیر؛ موجب قرب الهی میشود و انسان را به کمال نهایی خویش میرساند (ملامهدی نراقی، 1383ق، ج 1، ص 33). بنابراین، قرب الهی از دید اندیشمندان اخلاق الهی، اتصاف به صفات الهی است. این سه تعبیر از قرب الهی در تناقض و تنافی با یکدیگر نیستند؛ بلکه میتوانند در حکم مکمل سعادت انسان عمل کنند. همچنین میتوانند بیانکننده تشکیکی بودن مسیر قرب الهی باشند. شاید بتوان گفت: تعبیر فلسفی قرب الهی، مقدمه و کمککنندهای برای قرب الهی با تعبیر اخلاقی آن و نیز نهایت قرب الهی از دیدگاه اخلاقی بوده، دریچه ورود انسان برای کسب قرب الهی به تعبیر عرفانی آن باشد. در تربیت اخلاقی براساس مکتب تربیتی اسلام، ضمن بهرهگیری از یافتههای علوم مرتبط با حوزه انسانشناختی همسو با منابع وحیانی یا حداقل غیرمتنافی با آن مانند علوم تربیتی و روانشناسی، رسیدن به قرب الهی، هدف عمل تربیتی است. بهمنظور تأثیر دقیق عمل تربیتی مربی بر روی متربی از طریق شناخت ویژگیهای عمومی روانی انسان و شیوههای مناسب انتقال شناختها، هدایت و تقویت گرایشها و نیز ایجاد و تغییر رفتارها، هر سه نگاه فلسفی، اخلاقی و عرفانی، مراحل و مراتب طولی قرب الهی در دانش تربیت اخلاقی خواهند بود. قرب الهی و امکان دستیابی به آن ماهیت قرب الهی از حقایق مجرد است و دلالت آن با قرب و نزدیکی در امور مادی و محسوس تفاوت دارد؛ مثلاً، وقتی واژگانی چون عظیم، اعلی، کبیر و جلیل را درباره امور محسوس بهکار میبریم، عظمت، بزرگی، شکوه و جلالت مادی مد نظر است، ولی وقتی همین واژگان درباره خداوند بهکار میروند، آن برداشت مادی و حسی در نظر نخواهد بود (مصباح یزدی، 1380، ص 247). هدف از استعمال واژه قرب در امور محسوس، با توجه به اقتضای مادی آن، قرب زمانی یا مکانی است. وقتی بخواهیم فاصله مکانی بین دو شیء را و فاصله زمانی دو امر یا واقعه را بیان کنیم، از واژه قرب استفاده مینماییم؛ ولی منظور از قرب خدای متعال که مطلوب نهایی انسان است و باید بر اثر حرکت اختیاری خود به آن نایل گردد، کاهش فاصله زمانی و مکانی به معنای استعمال آن در امور محسوس و مادی نیست؛ زیرا پروردگار متعال، خالق زمان و مکان و محیط بر همه زمانها و مکانهاست و اساساً با هیچ موجودی نسبت زمانی و مکانی ندارد (همان، ص 247): هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ (حدید: 3)؛ اوست اول و آخر ظاهر و باطن وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ (حدید: 4) هرجا که باشید او باشماست و نیز میفرماید: وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (بقره: 115)؛ مشرق و مغرب از آنِ خداست و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست. افزون بر این، کم شدن فاصله زمانی و مکانی، بهخودیخود، برای انسان کمالی به حساب نمی­آید. برای فهم معنای قرب انسان به خدا باید قرب وجودی که متناسب با تجرد خداوند و نیز روح انسانی است، کانون توجه قرار گیرد. براساس رابطه وجودی انسان با خداوند و با توجه به آیات الهی، دو نوع قرب وجودی میان انسان و خدا وجود دارد. قرب تکوینی همه آفریدهها و بندگان از قرب تکوینی خداوند برخوردارند؛ چراکه خداوند متعال بر همه هستی و مخلوقات آن و نیز شئون وجود آنها احاطه وجودی داشته، همه در قبضه قدرت او و وابسته و نیازمند به اراده و مشیت اویند و هر چیزی با اراده او تحقق مییابد و با اراده او نیز معدوم میگردد (همان). خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: و لقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إلیه من حبل الورید (ق: 16)؛ ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم. در آیه دیگری، قرب خداوند به انسانِ درحال مرگ و عمومیت آن برای مؤمنان و کافران ذکر شده است: فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ (واقعه: 83ـ85)؛ سپس هنگامیکه جان به گلوگاه میرسد* و شما در آن حال (محتضر را) نظاره میکنید* و ما از شما به او نزدیکتریم، ولی شما نمیبینید. در جای دیگری درباره احاطه وجودی خداوند بر مخلوقات میفرماید: أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُحِیطٌ (فصلت: 54)؛ آگاه باشید خداوند به هر چیز احاطه دارد. ویژگی قرب تکوینی موجودات به خداوند در غیرارادی و غیراکتسابی بودن آن است (مصباح یزدی، 1380، ص 248). با توجه به نقش امور اختیاری در تکامل روحی و وجودی انسان، این نوع از قرب الهی در تربیت اخلاقی، ملاک رشد و رسیدن به هدف تربیت اخلاقی نخواهد بود؛ با وجود این، توجه به قرب تکوینی و درک آن در تلاش انسان برای قرب اختیاری مؤثر است. قرب اختیاری منظور از قرب خداوند در تربیت اخلاقی بهعنوان ملاک رسیدن به سعادت حقیقی، کمالی اکتسابی است که فقط انسانهای شایسته و صالح در پرتو بندگی خدا و عبادت و پیمودن مسیر تکاملی خویش براساس ولایت الهی، به آن میرسند. در قرآن کریم جایگاه این افراد، چنین معرفی شده است: إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ (قمر: 54-55)؛ همانا پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند* در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر (مصباح، 1380، ص 249). این قرب با تلاش مستمر برای بهدست آوردن صفات و رفتارهای نیکو و از میان بردن صفات و رفتارهای ناشایست، بهدست میآید. در حقیقت، قرب اختیاری نیز منشأ و آثار تکوینی دارد. با توجه به غیرمادی بودن و تجرد قرب الهی، وقتی قرب حاصل میشود که انسان درباره دو حقیقت، شهود و علم حضوری پیدا کند. شهود نیز از سنخ عالم ماده نیست و بر مبنای ویژگی تجرد روح انسان، برای وی مکشوف میشود. پس از اختیار کردن قرب الهی از سوی انسان و تلاش در جهت رسیدن به آن از راه اعمال صالح و پس از کسب اخلاق الهی، قرب الهی در قلب، حاصل میگردد. این قرب نیز تکوینی است، نه مادی و محسوس. امکان رسیدن انسان به مقام ولایت نزد پیروان ادیان آسمانی تردیدی وجود ندارد که پیامبران و اوصیای آنان با وجود اختلاف در مراتب، با ماورای این عالم اتصال و ارتباط داشته، از امور باطنی عالم، باخبرند؛ اما آیا این باور فقط منحصر به ایشان است و برای آنها موهبتی الهی است که نصیبشان گردیده، یا اینکه برای هر انسان جویای سعادتی بهدست آوردن این مقام ـ هرچند در مراتب نازلتر آن ـ امکانپذیر و قابل تحصیل است؟ در پاسخ، با استفاده از بیان علامه طباطبایی میتوان گفت: هر انسانی که با کوشش و مجاهدت از شهود ظاهر دنیا رها شود و به شهود باطن عالم راه یابد، به مطلوب خواهد رسید (طباطبایی، 1387، ص 50). آنچه موجب میشود نفس، خود را همان بدن و عین آن بداند و به ظاهر اکتفا کند، تعلق، اتحاد و پیوند روح و بدن است. این تعلق موجب فراموشی انسان از باطن و حقیقت اصلی خویش و عالم میشود. برای رفع این غفلت و فراموشی دو عامل اساسی وجود دارد: علم نافع و عمل صالح. استمرار و پایداری در کسب این دو عامل، سبب شناخت حقیقت خود و شهود اسرار عالم میگردد و باعث میشود چنین انسانی حقایقی را که پس از مرگ، قابل رؤیتاند، مشاهده نماید (همان). در این باره اخبار و آیات فراوانی هست که به برخی از آنها اشاره میشود: امام علی† در روایتی مستفیض میفرمایند: لم أعبد ربّا لم أره (همان، ص 60)؛ خدایی را که نبینم نمیپرستم. همچنین در بیان دیگری فرمودهاند: ما رأیت شیئا إلا و رأیت الله قبله (کلینی، 1388ق، ج 3، ص 83)؛ هیچ چیزی را ندیدم مگر اینکه پیش از آن خدا را دیدم. از امام رضا† پرسیدند آیا رسول خداˆ، خدا را دیدهاند؟ ایشان پاسخ دادند: نعم، بقلبه رآه. أما سمعت الله عزّوجلّ یقول: ما کذب الفؤاد ما رآی. لم یره بالبصر ولکن رآه بالفؤاد (ابنبابویه، 1415ق، ص 102)؛ آری! او را با دلش دید. آیا این سخن خداوند را نشنیدهای که میفرماید: آنچه (در عالم غیب) دید دلش هم حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت. او را با چشم ندید، بلکه با دل یافت. صاحب ولایت شدن انسان مجموعه ای از ادله عقلی، نقلی و قرآنی بر وقوع آن دلالت دارند. قرآن کریم نیز از اینکه بعضی انسانها به مقام ولایت بر مؤمنان رسیدهاند، خبر میدهد و میفرماید: والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض (توبه: 71)؛ و برخی از مؤمنان ولی برخی دیگرند. در آیه دیگر میفرماید: إنّ أولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (یونس: 62)؛ همانا بهتحقیق که عدهای از اولیاءالله هستند و لازمه ولایتشان آن است که خوف و ترس و حزن و اندوه را به آنان راهی نیست. از مجموعه این آیات و روایات، امکان نایلشدن به مقام ولایت بهدست میآید. بنابر آنچه بیان شد، برای نیل به کمال نهایی، امکان رسیدن به قرب الهی هست. از قرب الهی تفاسیر سهگانهای به دست دادهاند که در ادامه به آن اشاره میکنیم. تفسیرهای سهگانه از قرب الهی همانگونه که اشاره شد، قرب الهی معنایی غیرمادی دارد و به رابطه وجودی میان دو موجود مجرد اشاره میکند؛ ازاینرو، درک و فهم دقیق آن و بیان حقیقت و واقعیت عینیاش، کار مشکلی است؛ زیرا الفاظ و مفاهیم هرچند رسا باشند، از بیان گستره و عمق مقام قرب قاصرند (مصباح یزدی، 1380، ص 248). مقام قرب، حقیقتی عینی دارد که در قالب مفاهیم ذهنی نمیگنجد؛ بنابراین، تنها با خودسازی و سیروسلوک معنوی و پیمودن مسیر تکامل، میتوان به مرتبهای رسید که همسنخ با مقام قرب باشد، آنگاه لیاقت دریافت و شهود آن مقام برای انسان حاصل میشود. پیش از رسیدن به آن مقام، تنها به کمک عقل و استفاده از مفاهیم و گزارههای نقلی میتوان شعاعی، هرچند ضعیف از آن مقام و مرحله تکامل انسانی بیان کرد (همان). تفسیر نخست تفسیر نخست از قرب الهی به این نکته اشاره دارد که انسان با کامل شدن، بهتدریج به کمال مطلق نزدیکتر میشود. در این رویکرد، خداوند کمال مطلق است و از هر ضعف و کاستی منزه میباشد و انسان در آغاز، بدون کمال و سراسر ضعف و نقص است؛ اما با قرار گرفتن در مسیر تکاملی، بهتدریج کمالاتی بهدست میآورد و با افزایش آن کمالات، از تفاوت و فاصله مرتبه کمالی و وجودی خویش با کمال مطلق میکاهد؛ مثلاً، خداوند صاحب بخشش و کرم است. براساس این تفسیر، اگر کسی با تلاش، خود را واجد صفت کرَم کند، به اندازه یک صفت الهی به خدا نزدیکتر شده است (همان). اما این تفسیر از قرب و کمال نهایی، فاسد است و با آموزه غنی مطلق بودن خداوند و فقیر بالذات بودن انسان مخالف است؛ زیرا لازمه این تفسیر استقلال در وجود و صفت است و هرکس به کمالات مادی و معنوی بیشتری برسد، در جهت استقلال وجودی خویش گام برمیدارد، هرچند هیچگاه به کمالات بینهایت خداوند نمیرسد (همان). به بیان دقیقتر، طبق این تفسیر از قرب به خداوند، با کسب کمالات بیشتر و حاصل شدن تدریجی قرب الهی، به همان میزان از ضعف و نقص (وجودی) انسان کاسته میشود و به همان مقدار به تکمیل و تکامل (وجودی) دست مییابد. این بیان از سویی با فقر ذاتی انسان ناسازگار است و از سوی دیگر، با غنی مطلق بودن خداوند همسو نیست؛ زیرا در انسان کمالی ایجاد میشود که غیر از کمال خداوند است. تصویری از قرب الهی که بیانگر هرگونه استقلال وجودی، چه در اصل وجود و چه در صفت کمالی باشد؛ با مبانی فلسفی اسلام ناسازگار است. تفسیر دوم مفهوم دوم قرب، عبارت است از قرب اعتباری و تشریفی که معنایی اکتسابی و بر کمال نهایی انطباقپذیر است. وقتی انسان به بندگی و اطاعت خداوند پرداخت، به مقامی میرسد که در پرتو آن از احترام و منزلت ویژهای در پیشگاه خداوند برخوردار میگردد و به مطلوب خود نایل میشود و در معرض عنایت خاص الهی قرار میگیرد؛ چنانکه خداوند متعال در حدیث قرب النوافل میفرماید: لایزال عبدی یتقرّب إلی بالنوافل مخلصاً لی حتی أحبّه فإذا أحببته کنت سمعه الذی یسمع به وبصره الذی یبصر به ویده اللتی یبطش بها إن سألنی أعطیته وإن استعاذنی أعذتُه؛ بنده من با انجام مخلصانه نوافل تا آنجا به من مقرب میگردد که من محب او میشوم. پس وقتی که محب او شدم، گوش او میشوم که با آن میشنود و چشم او میشوم که با آن میبیند و دست او میشوم که با آن میگیرد. اگر از من سؤال کند به او عطا نمایم و اگر به من پناه آورد، به او پناه دهم (کلینی، 1388ق، ج 2، ص 352). استعمال واژه قرب در اینگونه موارد ـ قرب تشریفی و اعتباری ـ درست است (مصباح یزدی، 1380، ص 252)؛ اما با توجه به اینکه به جایگاه و مقام انسان مقرب اشاره میکند و به سیر تکاملی انسان در سایه اعمال اختیاری وی نظر ندارد و مرتبط با مسایل تربیت اخلاقی نیست، در این پژوهش نیز به آن پرداخته نخواهد شد. تفسیر سوم انسان موجودی است مختار که با تلاش، حرکت استکمالی خویش را سامان میدهد و درنهایت، به حقیقتی میرسد که به آن کمال نهایی و قرب الهی میگویند. بهیقین، وقتی میتواند با حرکت و تلاش خویش به آن هدف برسد که از پیش، شناخت لازم و بینش کافی را درباره آن هدف داشته باشد؛ بنابراین وجود سه عامل اختیار، تلاش و بینش نقش اساسی در رسیدن به کمال نهایی و قرب به خداوند دارند و این کمال نهایی که عالیترین کمال انسانی است و به ساحت معنوی و روحانی وجود انسان مربوط میشود، مرتبهای از وجود است که در آن، همه استعدادها و قابلیتهای ذاتی، معنوی و انسانی شخص با سیر و حرکت اختیاری و تلاش خودش به فعلیت تام میرسند (همان، ص 254). تکامل اختیاری انسان عقلاً ثابت شده است؛ اما نمیشود امتداد و زمان مشخصی برای آغاز آن حرکت و نیز مدت معینی برای کمال نهایی مشخص کرد. این مسایل، رابطه نزدیکی با قابلیتها و ظرفیتهای وجودی افراد دارند (همان). در این تفسیر، قرب الهی، امری واقعی است و این معنا در بسیاری از آیات و روایات تأیید شده است؛ خداوند در قرآن کریم درباره مقام و منزلت شهدا میفرماید: ولاتحسبنّ الذین قُتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربّهم یرزقون (آلعمران: 169)؛ و کسانی را که در راه خدا کشته شدند، مرده مپندار، بلکه زندگاناند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. براساس این آیه، حضور شهدا در محضر الهی است و در محضر او به روزی بهشتی نایل میشوند. در آیه دیگری، خدای متعال درباره جایگاه اهل تقوا در بهشت میفرماید: إن المتقین فی جنّات و نهر* فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر (قمر: 54-55)؛ همانا اهل تقوا در باغها و نهرهایند، در جایگاهی راستین نزد مالک مقتدر. این آیه بر آن دلالت دارد که محل و جایگاه اهل تقوا در بهشت، حقیقتاً جوار خداوند است. در آیه دیگری نیز درباره قرب واقعی به خداوند چنین آمده است: و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأۀ فرعون إذ قالت ربّ ابنِ لی عندک بیتا فی الجنۀ و نجّنی مِن فرعون و عمله و نجّنی من القوم الظالمین (تحریم: 11)؛ و خدا برای کسانی که ایمان آوردهاند، مَثَلی آورده است؛ همسر فرعون را آنگاه که گفت: پروردگارا! برای من در بهشت، نزد خویش خانهای بنا کن و مرا از فرعون و عمل او نجات ده و مرا از گروه ستمکاران بِرَهان. این آیه شریفه، از مقام قرب الهی واقعی که حقیقت خارجی دارد خبر میدهد؛ نه قرب اعتباری، مانند آنچه در منزلت یافتن نزد حاکم تصویر میشود. همچنین خداوند در قرآن کریم درباره قرب واقعی و عام و فراگیر انسانها به خود میفرماید: و لقدخلقنا الإنسان و نعلم ما تُوَسوِس به نفسه و نحن أقرب الیه من حبل الورید (ق: 16)؛ و همانا ما آدمی را آفریدهایم و آنچه نفس او وسوسه میکند، میدانیم و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم (مصباح، 1390، ج 2، ص 43-45). با توجه به تفاسیر سهگانه از قرب الهی، بنابر تفسیر نخست، قرب الهی باعث کاهش ضعف و نقص وجودی انسان شده، بهنوعی منجر به استقلال وجودی حقیقی میگردد. با توجه به تفسیر دوم، قرب الهی حاکی از مقامی اعتباری است که بیانکننده منزلت فرد نزد خدای متعال است. براساس تفسیر سوم، قرب الهی، امری واقعی است که با حرکت استکمالی و تلاش، انسان به کمال نهایی خویش میرسد. هرچه علم حضوری به فقر وجودی خویش و نیاز وجودی به خدا بیشتر گردد، نشان قرب بیشتر به خداوند خواهد بود. تفسیر نخست، دیدگاهی انحرافی به موضوع دارد. دیدگاه دوم، اگرچه صحیح است، اما از آنجا که ناظر به رفتار اختیاری انسان نیست، در تربیت اخلاقی کاربرد ندارد. میتوان گفت: دیدگاه دوم بیشتر ناظر به مقصد و جایگاه انسان مقرب است؛ درحالیکه تفسیر سوم ناظر به فرایند حرکت اختیاری بهسوی کمال نهایی است؛ به همین سبب در تربیت اخلاقی، تفسیر سوم کانون توجه قرار میگیرد. نیاز به اهلبیت‰ برای رسیدن به قرب الهی براساس آیات قرآن کریم، هدف میانی از آفرینش انسان، بندگی خدای رحمان و تقرب بهسوی اوست (جوادی آملی، 1381، ج 8، ص 165). بندگی خدای متعال، تنها وسیله برای کسب سعادت و راهیابی به کمال حقیقی انسان است: وما خلقت الجنّ و الإنس إلا لیعبدون (ذاریات: 56)؛ و دو گروه جن و انس را خلق نکردم، مگر برای آنکه عبادت کنند. نایلشدن به مقام بندگی و قرب نیز جز با پیمودن مراحل معرفت و عبادت ممکن نخواهد بود؛ ازاینرو، خداوند حکیم ابزار پیمودن این مسیر را برای انسانها فراهم کرد که همان ادراک عقلی و نیروی سنجش حق و باطل ازیکسو و ارائه آگاهیهای ویژه توسط برگزیدگان الهی از سوی دیگر است. رویآوری به پیشوایان معصوم و اهلبیت‰ از این جهت ضرورت دارد که پیمودن این راه و رسیدن به سعادت، بدون راهنمای مطمئن و دور از خطا و اشتباه، امری ناشدنی و غیرممکن است (جوادی آملی، 1381، ج 8، ص 166)؛ زیرا انسان در شناخت ابعاد وجود خود و آگاهی از روابط دایمی خویش با جهان پیرامون و نیز تشخیص مسیر صحیح از بیراهه، به راهنمایی (ولایت تشریعی) و دستگیری عملی (ولایت تکوینی) راهبری بصیر نیازمند است. راهنمایی که از همه نیازها و خواستههای واقعی انسان آگاهی داشته و بر موانع راه، احاطه کامل داشته باشد (همان). خدای متعال از باب لطف خویش، حجت را بر انسانها تمام کرد و با نصب امامان معصوم‰ نیاز به راهنمایان مطمئن را برطرف ساخت. در این زمینه، امام موسیبن جعفر‡ به هشامبن حکم میفرماید: ای هشام! خداوند بر مردم دو حجت قرار داده است؛ حجتی ظاهری و حجتی باطنی؛ اما حجت ظاهری خداوند، انبیاء و ائمه هدی‰ هستند و حجت باطنی، عقل مردم است (کلینی، 1388ق، ج 1، ص 16). نتیجه گیری هدف نهایی تربیت اخلاقی از منظر اسلام، سعادت است. قرب الهی، بهعنوان مصداق تام و کامل سعادت، امری تشکیکی بوده و مراتب مختلفی دارد. به میزان کسب فضایل بیشتر و نیز دفع و نزع رذایل اخلاقی، زمینه برای رسیدن به مراتب بالاتر قرب الهی حاصل میگردد. از قرب الهی سه تعبیر حکمت (فلسفی)، اتصاف به صفات الهی (اخلاقی) و شهود حق و فنا (عرفانی) وجود دارد که گرچه هرکدام از یک زاویه به مفهوم قرب به خداوند نگریستهاند؛ ولی میتوان از این تعابیر، مراتب طولی قرب الهی را استنتاج کرد. قرب تکوینی به نحو تکوینی برای همه انسانها وجود دارد، اما ارزش اخلاقی و تربیتی ندارد؛ زیرا براساس اراده و اختیار فرد حاصل نشده است و در رسیدن اختیاری به کمال نهایی اثرگذار نیست. قرب اختیاری با توجه به اکتسابی بودن و نقش اراده و اختیار در حاصل شدن آن، از ارکان تربیت اخلاقی محسوب میشود. با توجه به اینکه از سویی انسان برای طی طریق، در مسیر رسیدن به سعادت و قرب الهی نیازمند هدایت و راهنمایانی است که او را به این هدف برسانند و از سوی دیگر اهل بیت‰ با توجه به نهایت کمال ممکن دست یافته و صاحب عصمت مطلق می باشند؛ سعادت مطلق و مراتب بالای قرب الهی با پیروی از ایشان حاصل می شود. منابع ابن بابویه، محمد بن علی(1362)، الخصال، قم، جامعه مدرسین. ابن بابویه، محمدبن علی(1415ق)، شرح توحید صدوق، شرح: قاضی سعید قمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ابن­عربی، محمد بن علی(1381)، فتوحات مکیه، ترجمه: خواجوی، محمد، تهران، نشر مولی. ابن­منظور(1300ق)، لسان العرب، بیروت، دارالفکر. احمدبن فارس(1404ق)، معجم مقاییس اللغه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی. احمد­بن­محمد(1347ق)، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیرللرافعی، بیروت، دارالفکر. آذزنوش، آذرتاش(1379)، فرهنگ معاصر عربی- فارسی، تهران، نشر نی. آشتیانی، سیدجلال الدین(1379ق)، هستی از نظر فلسفه و عرفان، تهران، نهضت زنان مسلمان. باقری، خسرو(1383)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه. جمعی از نویسندگان(1391)، مبانی فلسفی علوم انسانی، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره). جوادی آملی، عبدالله(1381)، ادب فنای مقربان، قم، اسراء. خلیل بن احمد(1372)، ترتیب کتاب العین، نشر اسوه. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد(1364)، اخلاق ناصری، تهران، خوارزمی. داوود بن محمود، قیصری(1375)، شرح فصوص الحکم، به کوشش سید جلال الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی. داوودی، محمد(1389)، سیرۀ تربیتی پیامبر: و اهل بیت، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. دیلمی، حسن بن محمد(1372)، ارشادالقلوب دیلمی، ترجمه عباس طباطبایی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. راغب اصفهانی(1404ق)، المفردات فی غریب القرآن، نشر الکتاب. رهنمایی، سیداحمد(1387)، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره). طباطبایی، محمدحسین(1417ق)، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت، اعلمی. کلینی، محمد بن یعقوب(1388ق)، الاصول من الکافی، تهران، مکتبه الاسلامیه. گروهی از نویسندگان؛ زیر نظر آیت­الله مصباح یزدی(1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، مدرسه. لویس معلوف(1362)، المنجد فی اللغه، تهران، اسماعیلیان. محدث قمی، شیخ عباس(1368)، مفاتیح الجنان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. مصباح یزدی، محمدتقی(1380)، به سوی خودسازی، قم، مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی€. ـــــ (1390)، سجاده­های سلوک، قم، مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی€. نراقی، ملامهدی(1383ق)، جامع السعادات، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان. سیدمحمدرضا موسوی‌نسب : استادیار گروه علوم تربیتی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).  احسان زینلی : دانشجوی دکترا علوم تربیتی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). پژوهش های تربیتی - سال پنجم، شماره دوم نتهای متن/

94/05/07 - 05:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن