تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن زود خشنود و دير ناراحت مى شود و منافق زود ناراحت و دير خشنود مى گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843827485




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت دسته اول هاشمی رفسنجانی از لو رفتن عملیات کربلای 4 که غواصان را قربانی کرد


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: روایت دسته اول هاشمی رفسنجانی از لو رفتن عملیات کربلای 4 که غواصان را قربانی کرد

روایت دسته اول هاشمی رفسنجانی از لو رفتن عملیات کربلای 4 که غواصان را قربانی کرد


در آستانه تشییع 175 شهید دلاور غواص عملیات کربلای 4، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، در پاسخ به خبرنگار ایسنا که با طرح شایعات درباره عامل لو رفتن این عملیات، خواستار توضیح وی شده، جزئیاتی از آغاز و لو رفتن عملیات مذکور را شرح داده است.    
متن سوال ایسنا و پاسخ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه می‌آید: چند وقتی است که شهدایی را که پیدا شدند، به کشور برگرداندند. اینها مربوط به عملیات کربلای 4 در سال 65 هستند؛ قرار بود با این عملیات، موفقیت‌های خوبی برای نظام بدست آید؛ ولی آن عملیات، طبق پیش‌بینی‌ها، جلو نرفت و برای نظام موفقیتی در پی نداشت. گفته می‌شود که علت شکست آن عملیات این بود که اطلاعات عملیات لو رفته بود. در همین رابطه، گروه‌هایی را منتسب کردند که باعث لو رفتن عملیات شدند. چیزی که در رسانه‌ها خواندیم، این بود که نهضت آزادی و مجاهدین، اطلاعات را لو دادند و آمریکا هم با هواپیماهای جاسوسی از منطقه عکسبرداری کرده و آن را در اختیار صدام قرار داده بود. می‌خواستم بدانم با توجه به اینکه شما مسئولیتی در دفاع مقدس داشتید، این عملیات برای چه منظوری طرح‌ریزی شد، علت اصلی شکست عملیات چه بود و چه کسی در این شکست، مقصر بود؟ طبعاً چون من فرمانده جنگ بودم، جمع‌بندی همه اطلاعات قبل و بعد از عملیات و در حین عملیات به من می‌رسید. یعنی من دایماً از اینها دعوت می‌کردم و مسایل را می‌پرسیدم. پس همه چیز را خوب می‌دانم. به همان سیاستی که در خیبر اعلام کرده بودیم که یک جای حساسی از عراق را بگیریم و بعد جنگ را تمام کنیم، عمل می‌کردیم. فرماندهان به ما گفتند که اگر می‌خواهید این کار را بکنید، مهلتی به ما بدهید، طرحی را تهیه می‌کنیم تا ابزار لازم آن را تهیه کنیم.آنها رفتند و عملیات را طراحی کردند. در آن زمان آن طرف فاو در دست ما بود. نظر من همان موقع، این بود که از ساحل خور عبدالله به ام‌القصر برویم؛ ام‌القصر، پایگاه دریایی عراق بود و کشتی‌های جنگی و غیرجنگی‌شان که در آنجا بود از طریق کانالی به دریای خلیج‌فارس می‌رفتند. بنا بر این بود که ما به آنجا برویم. البته قبلا ًرفته بودیم، اما موفق نشده بودیم؛ چون در آنجا یک کارخانه نمک بود که نتوانستیم از آن عبور کنیم. این دفعه، بنا شد عملیاتی انجام دهیم که بتوانیم کاملاً عراق را از دریا، جدا کنیم؛ یعنی هدف اصلی من به عنوان فرمانده جنگ، این بود؛ اگر این کار انجام می‌شد، ما به هدف‌مان می‌رسیدیم و می‌گفتیم که الان قطعنامه را می‌پذیریم و شما هم بیایید حق و حقوق ما را بدهید تا آتش بس را بپذیریم. عملیات خیلی حساس بود. گفتند ما این تعداد نیرو لازم داریم. ما چند ماه تبلیغات کردیم، جوانان جمع شدند و آموزش دیدند، با نهایت رازداری، همه چیز را در این طرف اروند آماده کردیم. نقشه چند فلش داشت، عملیات فریب داشتیم، عملیات پشتیبانی داشتیم و همه چیز، آماده بود. حتی وقتی می‌خواستم به جبهه بروم، احتیاط کردم و به خوزستان نرفتم. دو سه روز قبل از عملیات به بوشهر رفتم و به شکل کاملاً ناشناس، غروب شبی که قرار بود عملیات شود، زمینی به طرف خوزستان آمدم و از اهواز و سه راهی آبادان خرمشهر به سوی امیدیه رفتم که آقایان رحیم صفوی و دکتر روحانی با من بودند. شب را در پایگاه امیدیه ماندم. آنجا بود که خبر لو رفتن عملیات را شنیدم. آقای سنجقی را با یکی از محافظانم به منطقه فرستادم تا خبرهای جدیدتری را براساس مشاهدات بگیرم. برای ارتش و سپاه دو محور مشخص ‌کردیم. باید دوباره از اروند عبور می‌کردیم؛ ما در فاو عبور کرده بودیم و این بار می‌خواستیم از پشت نیروهای عقب(جنوب بصره) وارد شویم. جایی را در نظر گرفته بودیم و آن نقطه حساسی بود که نزدیک‌ترین راه (یک جزیره) عبور بود. همه چیز، آماده بود. حتی وقتی می‌خواستم به جبهه بروم، احتیاط کردم و به خوزستان نرفتم. دو سه روز قبل از عملیات به بوشهر رفتم و به شکل کاملاً ناشناس، غروب شبی که قرار بود عملیات شود، زمینی به طرف خوزستان آمدم و از اهواز و سه راهی آبادان خرمشهر به سوی امیدیه رفتم که آقایان رحیم صفوی و دکتر روحانی با من بودند. شب را در پایگاه امیدیه ماندم. آنجا بود که خبر لو رفتن عملیات را شنیدم. آقای سنجقی را با یکی از محافظانم به منطقه فرستادم تا خبرهای جدیدتری را براساس مشاهدات بگیرم  
 
ما پس از عبور از این جزیره به آن طرف می‌رفتیم. من جزئیات نقشه را می‌دانم. اواخر شب (نزدیک صبح) بود که به من اطلاع دادند عملیات با مشکل برخورد کرده است. من گفتم: چه مشکلی؟ گفتند که به صورت تلفنی نمی‌توانیم بگوییم. آقا سنجقی از خطوط مقدم به گلف آمد و ماجرا را برای من توضیح داد؛ معلوم شد آن نقطه اساسی که می‌خواستیم از آن عبور کنیم، عراقی‌ها مطلع شدند. حال اینکه از کجا مطلع شدند، نمی‌دانستیم. آن موقع فرض ما بر این بود که آمریکایی‌ها از طریق ماهواره‌هایشان و هواپیماهای آواکسی که در عربستان بود، با رادارهایشان ما را می‌بینند و اطلاعات لازم را به عراقی‌ها داده‌اند. به همین دلیل آنها این نقطه را زیر نظر داشتند و به محض اینکه نیروهای ما حرکت کردند، درست همان نقطه را زیر آتش انبوه گرفتند. کسانی که عبور کرده بودند، آن طرف گیر افتاده بودند و آن کسانی که می‌خواستند دوباره وارد شوند، گیر افتادند. بنابراین عملیات قفل شد. ممکن بود که از جاهای دیگر بروند، اما جاهای اصلی نبود. من هنوز جلو نرفته بودم و در امیدیه بودم. آقای رضایی به من گفتند که ما عملیات را متوقف کردیم و داریم بچه‌ها را بر می‌گردانیم و برگرداندند. انصافاً همه چیز عملیات، خوب آماده شده بود؛ یعنی هم نیرو آماده بود، هم امکانات جنگ فراوان بود، هم چیزهای دیگری داشتیم و وضع‌ ما خیلی خوب بود. بالاخره از آن نقطه آسیب خوردیم و نیروها را برگرداندند. البته عملیات با اقدام بعدی، به سرعت جبران شد. من در قرارگاه عملیات مستقر شدم. همه فرماندهان تا سطح گردان جمع شدند. فرماندهان لشکرها، فرماندهان قرارگاه‌ها و فرماندهان گردان‌ها در قرارگاه جمع شدیم و تا نزدیک صبح با آنها بحث کردم. در آن جلسه، آقایان همه جزئیات را گفتند و آمده بودند تا ببینیم بعد از این باید چه کار کنیم. اینجا بود که بحث شد. در آنجا، دو نظر بود؛ یک عده می‌گفتند که ما الان عملیات را متوقف و بچه‌ها را مرخص کنیم تا برای استراحت به خانه‌هایشان برگردند، بعد وقتی که دوباره آماده شدیم، همه را مجدداً با فراخوان بر می‌گردانیم. یک عده هم بودند که با این نظر مخالف بودند و می‌گفتند نه! اگر بچه‌ها بروند و با توجه به اینکه این شکست در بوق می‌رود، روحیه بچه‌ها ضعیف می‌شود، دیگر نمی‌آیند، وضع‌مان بدتر می‌شود، با تبلیغات دشمن، روحیه همه مردم ضعیف می‌شود. چون عده زیادی شهید و یا اسیر شده بودند. خیلی بحث کردیم، وقتی که رأی گرفتیم، دیدیم 50 – 50 است. یعنی اگر 30 نفر در آنجا بودند، 15 نفر با نظر اول و 15 نفر دیگر با نظر دوم، موافق بودند. نهایتاً راهکار را در این دیدند که من و آقای رضایی، تصمیم بگیریم. آنها رفتند و ما راجع به موضوعات بحث کردیم. البته آنهایی هم که مخالف بودند، می‌گفتند که ما تابع فرماندهی هستیم و اگر شما فرماندهان، فرمان دهید، ما هم قبول می‌کنیم. بعد از بحث فراوان، به این نتیجه رسیدیم که باید عملیات را در یک فلش دیگر ادامه بدهیم. چون فلش اول، این بود که از آب عبور کنیم و به طرف ام‌القصر برویم. با این کار، عملاً بصره را دور می‌زدیم. فلش دیگر، شلمچه بود. یعنی از شلمچه تا تنومه و از آنجا هم، بصره را از دو طرف محاصره می‌کنیم. گفتیم که این شاخه شکست خورد، اما شاخه دیگر که در دست ارتش بود و قرار بر این بود که آنها عمل کنند، چون آنها شناسایی‌های خودشان را کرده بودند. من و آقای رضایی، تصمیم گرفتیم همین الان فلش دوم را عملیاتی کنیم و نگذاریم نیروها برگردند. به همین دلیل به گونه‌ای خبر را اعلام کردیم که این یک عملیات فریب بود؛ یعنی این‌گونه آن تبلیغات را خنثی کردیم و به گونه‌ای در منطقه هور تحرک پیدا کردیم که عراق فکر کند عملیات اصلی را می‌خواهیم در آنجا، انجام دهیم. همان عملیات خیبر را که نیمه کار مانده بود، دوباره انجام دهیم و از آن طرف راه بصره را قطع کنیم. در اینجا، دشمن فریب خورد؛ یعنی ما این دفعه توانستیم او را فریب دهیم. دشمن خیال کرد منطقه اصلی ما در عملیات بعدی، آنجاست. لذا آنها خیلی از نیروهایشان را به این سمت بردند و تمام همت‌شان را بر این گذاشتند که کشف کنند ما می‌خواهیم چگونه عمل کنیم. همه بچه‌ها که آماده و پای کار بودند، یک استراحت کوتاه و یک تجدید قوا و تجدید روحیه کردند تا اینکه عملیات کربلای 5 شروع شد. این عملیات بسیار موفقیت آمیز بود؛ یعنی ما از سخت‌ترین سنگرهای دفاعی عراق که با بتون آرمه ساخته بودند و جلوی آن، سه کیلومتر آب انداخته بودند که زیرآب‌ها، همه مین بود، عبور کردیم و جلو رفتیم. در همین عملیات بود که خبر رسید مستشارهای روسیه به قراگاه‌های بصره آمدند و به عراقی‌ها کمک می‌کنند، چون وحشت کرده بودند. دشمن در اینجا، فریب خورده بود و خیال کردند ما می‌خواهیم آن طرف برویم. ما خوب جلو رفتیم و عملیات خیلی موفقی شد. موفق‌ترین عملیات دوران دفاع مقدس، عملیات کربلای 5 بود. آنها در زمین ما بودند. ما آنها را شکست دادیم، رفتیم در زمین آنها، خیلی جلو رفتیم و تا نزدیک بصره رفته بودیم. آقای شمخانی هم عملیات را فرماندهی کرد. عملیات سختی بود، اما خیلی خوب بود. ما این دو عملیات را این‌گونه تعریف کردیم که عملیات اول، عملیات فریب بود و عملیات اصلی، این بود که خیلی رضایت‌بخش شد. شما می‌توانید به رسانه‌ها مراجعه کنید و خبرهای آن موقع را ببینید که چگونه بود. شرایط به گونه‌ای بود که آیت‌الله خامنه‌ای بعد از اینکه رهبر شدند، به همه فرماندهانی که در عملیات کربلای 5 آن‌گونه جنگیده بودند، نشان فتح و یک میلیون تومان وجه نقد دادند. به من هم به عنوان فرمانده جنگ، نشان دادند. بنابراین ما در عملیات اول که به نام عملیات کربلای 4 بود، ناموفق بودیم اما بلافاصله جبران کردیم و در آن طرف، واقعاً دشمن را شکست دادیم. البته من این را قبلاً در خطبه‌های نماز جمعه و مصاحبه‌ها، گفتم. به خاطر اینکه 175 شهید را آوردند، دوباره این مسأله رو آمده است. بله شما اگر به رسانه‌ها مراجعه کنید، می‌بینید با عملیات کربلای 5، آثار شکست کربلای 4 از بین رفت. یعنی به گونه‌ای تبلیغات کردیم که اصلاً آن مسأله حل شد.

 
 




یکشنبه, 24 خرداد 1394 ساعت 19:40





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن