تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835615953




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هم‌گرایی مسلمانان در باورداشت مهدویت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
هم‌گرایی مسلمانان در باورداشت مهدویت
میان آموزه‌های هم‌گرا، نقش آموزه‌های مهدویت، بی‌بدیل و ویژه است؛ زیرا باور داشت مهدویت، یک باور فرامذهبی بوده، مورد قبول همه گروه‌های اسلامی می‌باشد.

خبرگزاری فارس: هم‌گرایی مسلمانان در باورداشت مهدویت



بخش دوم و پایانی ارتباط نظریه هم‌گرایی با انکار مهدویت چنان‌که پیش‌تر گفتیم، ابن خلدون با یاری جستن از نظریه‌ای که برای پیدایش دولت‌ها گفته است، در پی انکار مهدویت و نقش آن در هم‌گرایی است و اعتقاد دارد باور داشت مهدویت، با نظریه او که ادعا می‌کند محکم است و با دلیل و برهان ثابت شده، ناهمخوان است؛ زیرا این نظریه ثابت می‌کند هیچ جنبش یا انقلابی نمی‌تواند پیروز شود، مگر این که دارای همان هم‌گرایی باشد؛ هم‌گرایی‌ای که عامل بشری را برای انقلاب فراهم می‌آورد؛ زیرا مهم‌ترین عامل در تقویت هم‌گرایی، حسب و نسب است. پیوند نسبی ـ چنان که در توضیح نظریه گفتیم ـ اساس هم‌گرایی است. از این رو هم‌گرایی نیازمند منتسبان به حسب و نسب واحدی است که آمادة از جان گذشتگی در راهی می‌باشند که رهبر هم قبیله‌ای ایشان به آن فرمان می‌دهد. اگر چنین وضعی را بر مهدی فاطمی تطبیق دهیم، در خواهیم یافت هاشمیان و علویان (یعنی گروه فاطمیان که مهدی می‌تواند در قیامش به ایشان امید داشته باشد) قدرتشان از بین رفته و گروهشان از هم پاشیده و منقرض شده‌اند. دیگر کسی از آن‌ها در یک جا و یک عقیده باقی نمانده‌اند، مگر اندکی که برای جنبش و انقلاب به کار نمی‌آیند و نمی‌توانند گروهی توانمند را تشکیل دهند که مهدی بتواند برای قیام خویش به ایشان امیدوار باشد؛ چه رسد به این که بخواهد دولتی جهانگیر به دور از آفتی همچون ستم و فساد ایجاد کند.[32] در پاسخ به اشکال ابن خلدون مطالب را چنین پی می‌گیریم: ابن خلدون، به میزان تاثیر دعوت دینی برای بنیان دولت‌ها و کارآیی ندای دینی اشاره می‌کند و فصل ویژه‌ای به این امر اختصاص داده و توضیح می‌دهد که عامل دینی، بر توان و قدرت دولت می‌افزاید (همان گونه که هم‌گرایی قومی تاثیرگذار است). در این‌باره به دستاوردهای فتوحات اسلامی اشاره می‌کند. شمار پیکارگران مسلمان در جنگ یرموک، سی‌هزار و اندی بود، در حالی که جنگ جویان رومی، چهارصد هزار نفر بودند. نیز در جنگ قادسیه، سپاهیان ایرانی حدود صد و پنجاه هزار نفر بودند؛ اما مسلمانان سی هزار نفر  بودند که این همه قدرت، به سبب هم‌گرایی دینی حاصل شده بود؛ اما نکته‌ای که نباید از آن غافل بود و به نوعی با نظریه هم‌گرایی عصبیت ابن خلدون هماهنگ است و از این طریق به نفی حکومت جهانی مهدویت می‌پردازد، مستقل نبودن دین و آموزه‌های دین، در ایجاد اتحاد و وحدت است. به تعبیر دیگر، از نظر ابن خلدون، هم‌گرایی از منظر عصبیت (هم‌گرایی قومی، نژادی) دارای تاثیر مستقل است؛ ولی دین و آموزه‌های آن نظیر اندیشه مهدویت به طور مستقل نمی‌تواند هم‌گرایی ایجاد کند؛ بلکه در کنار عصبیت دارای تاثیر می‌باشد؛ از این رو ابن خلدون در کتاب خویش فصلی را تحت عنوان (فی ان الدعوة الدینیة من غیر عصبیة لاتتم)[33]؛ یعنی دعوت دینی بدون رابطه نژاد ممکن نیست، به این امر اختصاص داده، مهدویت را بدون عصبیت در ایجاد وحدت ناتوان قلمداد می‌کند. پس نتیجه نظریه و دلیل ابن خلدون را چنین می‌توان بیان کرد: هر نهضت و قیام، زمانی به پیروزی و هدف می‌رسد که عواملی بیرونی نظیر عصبیت، دین و هم‌پیمانی و... آن را پشتیبانی کند. برخی عوامل فوق، نقش استقلالی دارند؛ نظیر  عصبیت و بعضی دیگر، نقش تکمیلی دارند، نظیر دین، یعنی عصبیت به تنهایی توان هم‌گرایی میان بنی آدم را دارد؛ اما مقوله دین به تنهایی نمی‌تواند هم‌گرایی ایجاد نماید؛ بلکه در کنار عصبیت دارای تاثیر هم‌گرایی است. بر این اساس، وقتی نژاد و قومیت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که همان قریش، فاطمیون و علویان هستند، دارای جمعیت قابل توجهی نباشند، یکی از عوامل مهم هم‌گرایی در مهدویت از میان رفته است؛ اما عامل دیگر نظیر دین که نقش تبعی و تکمیلی را دارد نمی‌تواند در نهضت و قیام امام مهدی علیه السلام نقش هم‌گرایی را ایفا کند؛ پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که نهضت امام مهدی، برای استیلاء بر جهان و تشکیل حکومت جهانی، غیر‌ممکن و به دور از منطق می‌باشد. در پاسخ گفته می‌شود: چنان‌که گفته شد، تاریخ صدر اسلام، نمونه بارزی برای رد نظریه عصبیت ابن خلدون است؛ زیرا هم‌گرایی‌ای که میان مردم صدر اسلام بود و سبب تقویت و تعمیق اسلام پویا و نوبنیاد گردید، از ناحیه انصار حاصل شد که از قومیت و نژاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبودند. اسلام، مدت زمان کوتاهی، در گستره و قلمرو وسیعی، گسترش یافت. و قریش و قومیت رسول خدا صلی الله علیه و آله نه تنها حمایت و همراهی نکردند؛ بلکه در مقابل، با کار شکنی و توطئه، در صدد امحای دین اسلام نیز بر آمدند. نیز در فرآیند تاریخ اسلام پیروزی‌های فراوان لشگریان اسلام که با قومیت و موقعیت مختلف جغرافیایی در کنار هم جمع شده بودند، و با جان فشانی تمام به دفاع از اسلام و کیان اسلامی می‌پرداختند و با نیروی قلیل بر عِده و عُده کثیر پیروز می‌شدند، همه از کارآمدی دین و آموزه‌های دینی در ایجاد هم‌گرایی و اتحاد در جامعه اسلامی حکایت دارد؛ پس نمی‌توان نظریه ابن خلدون را دربارة هم‌گرایی پذیرفت. 2. جایگاه مهدویت و نقش آن اندیشه مهدویت، اندیشه‌ای فراگیر و فرا مذهبی است و همه گروه‌های اسلامی بدان اعتقاد قلبی دارند؛ از این رو دو گروه عمده اسلامی یعنی اهل سنت و شیعه، انکار امام مهدی و ظهور او را کفر و خروج از دین اسلام تلقی می‌کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کس قائم از فرزندان مرا انکار کند، در واقع مرا انکار کرده است.[34] نیز آن حضرت فرموده است: (هر کس که مهدی قائم از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.‌)[35] همچنین در منابع اهل سنت آمده است که پیامبر اکرم فرمود: (هر کس مهدی را انکار کند به راستی کافر است).[36] نیز فرموده است: هر کس ظهور مهدی را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است.[37] روایات ذکر شده و امثال آن‌ها، در منابع روایی و تاریخی شیعه و اهل سنت فراوان نقل شده است که همه آن‌ها از اهمیت و خطیر بودن اندیشه مهدویت از منظر مسلمانان حکایت دارد. متواتر بودن روایات مهدویت همچنین مهم بودن اندیشه مهدویت نزد اهل سنت و شیعه را می‌توان از ادعای تواتری که از ناحیه علمای اسلامی ابراز شده است، برداشت کرد. این مهم در منابع مهم اسلامی آمده است؛ برای نمونه، حافظ ابو عبدالله گنجی شافعی در کتاب البیان گفته است: احادیث پیامبراکرم دربارة حضرت مهدی به دلیل راویان بسیاری که دارد، به حد تواتر رسیده است.[38] ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح باری که در شرح صحیح بخاری نوشته است، می‌گوید: اخبار متواتر رسیده که مهدی از این امت است و عیسی از آسمان می‌آید و پشت سر مهدی نماز خواهد خواند.[39] ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می‌گوید: اتفاق تمام فرقه‌های مسلمین است که دنیا و دین و تکلیف تمام نمی‌شود، مگر با مهدی موعود.[40] در اسعاف الراغبین آمده است: همانا اخبار متواتری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیده است که مهدی قیام می‌کند و او از اهل بیت پیامبر است و زمین را پر از عدل و داد می‌کند.[41] علامه برزنجی در کتاب الاشاعة لاشراط الساعة می‌نویسد: روایاتی که در آن‌ها از ظهور مهدی نام برده شده، زیاد و در حد تواتر است. بعضی از آن‌ها صحیح و بعضی حسن و بعضی ضعیف می‌باشد. این نکته و این دسته بیشترین می‌باشد؛ ولی به دلیل کثرت راویان آن‌ها، دسته ضعیف، به وسیله دسته قوی تقویت و موجب قطع می‌باشد. آنچه قطعی است این است که ظهور او مسلم است و از اولاد فاطمه و پر کننده زمین از عدل می‌باشد.[42] شیخ علی ناصف می‌نویسد: مشهور میان علمای گذشته و حال، این است که در آخرالزمان، مردی از اهل بیت به نام مهدی قیام می‌کند و مسلمانان از او پیروی کرده و دین را یاری می‌کند. دجال ظاهر می‌شود و عیسی نازل می‌گردد و با مهدی یا به تنهایی دجال را می‌کشد. بزرگان صحابه و اکابر محدثان نظیر ابوداوود ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابو یعلی، بزاز، امام احمد و حاکم، روایات مهمی را نقل کرده‌اند و کسانی چون ابن خلدون که همه روایات مهدی را تضعیف می‌کنند، اشتباه کرده‌اند.[43] اما اثبات تواتر از منظر شیعه دارای وضوح و روشنی خاصی است؛ زیرا جایگاه مهدویت از منظر شیعیان به قدری مهم و قطعی است که حتی برخی افراد مغرض و دارای نیات سوء، خاستگاه مهدویت را مذهب تشیع دانسته و رواج و شیوع مهدویت میان اهل سنت را از سوی علمای شیعه تلقی کرده‌اند؛ از این رو مسلّم و متواتر بودن باورداشت مهدویت میان شیعیان به قدری روشن است که نیازمند به ارائه دلیل و برهان نیست. پاسخ مرکز وهابی (رابطة العالم الاسلامی) به پرسش مهدوی برای اثبات جایگاه مهدویت و اعتقادی بودن آن از منظر اهل سنت، به پاسخ رابطة العالم الاسلامی، مرکز مهم دینی وهابی‌ها، به پرسش یک مسلمان سنی از اهالی کنیا دربارة (جایگاه مهدی منتظر، زمان ظهور، مکانی که حضرت ظهور می‌فرماید و مسائل دیگر مهدویت) اشاره می‌کنیم: مهدی، محمد بن عبدالله حسنی، علوی و فاطمی است و او مهدی موعود منتظر است. موقع ظهور وی، آخرالزمان است و ظهورش از نشانه‌های قیامت می‌باشد. از غرب ظاهر می‌شود و در حجاز در مکه مکرمه بین رکن و مقام با آن حضرت بیعت می‌کنند. هنگامی که کفر و ظلم و فساد، عالم را فرا گرفته باشد ظهور می‌کند و زمین را از عدل و داد پر می‌کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده باشد. بر همه جهان حکومت خواهد کرد و همه جهانیان برابر او سر تعظیم فرو خواهند آورد. همگی تسلیم وی خواهند شد؛ یا به میل و دلخواه یا با نبرد. او تمام روی زمین را مالک خواهد شد و عیسی علیه السلام بعد از ظهور او، از آسمان فرود می‌آید و دجال را می‌کشد یا همراه با ظهورش از آسمان فرود می‌آید و حضرت مهدی را بر کشتن دجال بر در دروازه لد در سرزمین فلسطین، یاری می‌دهد. مهدی آخرین خلفای راشدین دوازده‌گانه است که پیامبر از آن‌ها خبر داده است و در منابع اهل سنت آمده است. احادیث مربوط به مهدی را بسیاری از صحابه از شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده‌اند که از جمله آن‌ها است: عثمان بن عفان، علی ابن ابی طالب، طلحه بن عبید الله، عبد الرحمان بن عوف، عبد الله بن عباس، عمار یاسر، عبدالله بن مسعود، ابوسعیدخدری، ثوبان، قرة بن اساس مزنی، عبدالله بن حارث، ابو هریره، حذیفة ‌بن یمانی، جابر بن عبدالله، ابو ‌امامه، جابر بن ماجد، عبدالله بن عمر، انس بن مالک، عمر بن حصین و ام سلمه. این‌ها بیست نفر از کسانی هستند که روایات راجع به مهدی را نقل کرده‌اند. غیر از این‌ها، افراد زیاد دیگری نیز وجود دارند. سخنان فراوانی نیز از خود صحابه نقل شده است که در آن‌ها، به ظهور مهدی تصریح شده است و آن‌ها را نیز می‌توان در ردیف روایات پیامبر قرار داد؛ زیرا مساله ظهور مهدی از مسایلی نیست که بتوان در آن اجتهاد کرد. روایاتی که درباره ظهور مهدی منتظر از شخص رسول اکرم نقل شده و آنچه صحابه پیامبر با اعتماد به گفته رسول خدا بیان کرده‌اند (و شهادت و گواهی آنان نیز در حکم حدیث است) در بسیاری از کتب معروف اسلامی و متون اصلی حدیث پیامبر اکرم اعم از سنن، معاجم و مسانید آمده است که از جمله آن‌ها است: سنن ابو داوود، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، سنن ابو عمر الدانی، مسند احمد، ابی یعلی و بزّاز، صحیح حاکم، معاجم طبرانی، رویانی، دارقطنی و ابو نعیم در کتاب اخبار المهدی و خطیب در تاریخ بغداد و ابن عساکر در تاریخ دمشق و غیر این‌ها. بعضی از دانشمندان اسلامی درباره مهدی کتاب‌های ویژه‌ای نوشته‌اند که از آن جمله است: ابو نعیم در کتاب اخبار المهدی، ابن حجر هیتمی در کتاب القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، شوکانی در کتاب التوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر و الدجال والمسیح، ادریس عراقی مغربی در کتاب المهدی، ابوالعباس بن عبدالمؤمن مغربی در کتاب الوهم المکنون فی الرد علی ابن خلدون. آخرین کسی که در این زمینه بحث مشروحی نگاشته، مدیر دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شماره مجله دانشگاه مزبور بحث کرده است. عده‌ای از بزرگان و دانشمندان متقدم و متاخر نیز در نوشته‌های خود تصریح کرده‌اند که احادیث مربوط به مهدی متواتر است (و به هیچ وجه قابل انکار نیست)؛ از آن جمله است: سخاوی در کتاب فتح‌المغیث، محمد بن احمد سفارینی در کتاب شرح العقیدة، ابوالحسن  آبری در کتاب مناقب الشافعی، ابن تیمیه در کتاب فتاوا، سیوطی در کتاب الحاوی، ادریس عراقی در تالیفی که درباره مهدی دارد، شوکانی در کتاب التوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر و الدجال والمسیح، محمد بن جعفر کنانی در النظم المتناثر فی الحدیث المتواتر و ابوالعباس بن عبدالمؤمن در کتابالوهم المکنون من کلام ابن خلدون. این تنها ابن خلدون است که احادیث مربوط به مهدی را با احادیثی مجعول و ساختگی و بی‌اساس که می‌گوید: (مهدی‌ای نیست، جز عیسی) مورد ایراد قرار داده است؛ ولی بزرگان، پیشوایان و دانشمندان اسلام، گفتار او را رد کرده‌اند؛ به خصوص، ابن عبدالمؤمن که در رد گفتار او کتاب ویژه‌ای به نام الوهم المکنون من کلام ابن خلدون نوشته است که از 30 سال قبل در شرق و غرب منتشر شده است. حافظان، بزرگان و دانشمندان علم حدیث نیز تصریح کرده‌اند که احادیث مربوط به مهدی شامل احادیث صحیح و حسن است و مجموع آن‌ها متواتر و صحت آن‌ها قطعی است؛ بنابراین، اعتقاد به ظهور مهدی بر هر مسلمان واجب است و از عقاید اهل سنت و جماعت است و جز افراد نادان و بی‌اطلاع از اسلام و بدعت گذار منکر آن نخواهد بود.[44] با توجه با پاسخ مرکز الرابطة العالم الاسلامی دو نکته قابل ذکر است: 1. با این که وهابیان از تندروترین گروه‌های اسلامی اهل سنت به شمار می‌روند، مساله مهدویت و تواتر احادیث مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را پذیرفته و با سایر فرق مسلمانان در این خصوص، مشترکند، نیز به‌طور جدی از آن دفاع می‌کنند و آن را از عقاید رسمی خود تلقی می‌نمایند. 2. غیر از مطالبی که در صدر پاسخ بیان شده و امام مهدی را فرزند عبدالله خطاب کرده است، بقیة مطالب در بیانیه مرکز الرابطة العالم الاسلامی در راستای اعتقادات گروه‌های دیگر اسلامی، از جمله مذهب تشیع می‌باشد. از مواردی که جدی بودن باورداشت مهدویت میان منظومه معارف اسلامی را نشان می‌دهد، تلاش و جدیت علمای اسلامی در طول تاریخ اسلامی است که برای حفظ و صیانت اندیشه مهدویت و انتقال آن به نسل‌های بعد، کتاب‌ها و تالیفات مستقلی پدید‌ آورده‌اند که در ذیل، به نمونه‌هایی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: تالیفات اندیشوران اهل سنت دربارة مهدویت 1. البیان عن اخبار صاحب الزمان، تالیف ابن مغازلی شافعی. 2. البیان فی اخبار صاحب الزمان، تالیف حافظ کنجی شافعی. 3. عقد الدرر فی اخبار المهدی المنتظر، تالیف یوسف بن یحیی مقدسی شا فعی. 4. احوال صاحب الزمان، تالیف شیخ سعدالدین حموی. 5. المهدی، تالیف ابن قیم جوزی. 6. العرف الوردی فی اخبار المهدی، تالیف حافظ جلال الدین سیوطی. 7. القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، تالیف ابن حجر مکی. 8. البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، تالیف علی متقی هندی. 9. فوائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر، تالیف مرعی بن یوسف کرمی مقدسی حنبلی. علاوه بر کتاب‌های نام‌برده، کتاب‌های دیگری نیز در عرصه مهدویت، میان اهل سنت به رشته تحریر در آمده است که در واقع، همه آن‌ها از مهم بودن اندیشه مهدویت از منظر اهل سنت حکایت دارد. تالیفات اندیشوران شیعه دربارة مهدویت اهتمام جدی و فوق‌العادة علمای شیعه در عرصه مهدویت و دغدغه شگفت آن‌ها در حفظ کیان اندیشه مهدویت، سبب شده است برخی افراد مخالف چنین ادعا کنند که خاستگاه اندیشه مهدویت، مذهب تشیع می‌باشد. آنان با این نگاه، اتهاماتی را متوجه اندیشه مهدویت کرده و چنین گفته‌اند که در فرهنگ اسلام، آموزه‌ای به نام مهدویت نداریم، بلکه مذهب تشیع باعث شکل‌گیری و تقویت و نفوذ آن میان باورهای اهل سنت شده است. البته این مطالب، همه نشان از جدیت علمای شیعه در راستای تقویت و ترویج مهدویت میان مسلمانان دارد؛ از این رو کتاب‌ها و تالیفات فراوانی از سوی آن‌ها به رشته تحریر در آمده است که در ذیل به برخی از آن‌ها اشارت می‌کنیم: 1. اکمال الدین و اتمام النعمة،تالیف شیخ صدوق. 2. الغیبة، تالیف محمد ابن ابراهیم نعمانی. 3. الوجیزة فی الغیبة، تالیف سید مرتضی علم الهدی. 4. کتاب الغیبة، تالیف شیخ طوسی. 5. الملاحم والفتن، تالیف سید بن طاووس. 6. اعلام الوری، تالیف امین الاسلام طبری. 7. المحجة فیما نزل فی القائم الحجة، تالیف سید هاشم بحرانی. 8. بحار الانوار، ج 51، 52، 53،، تالیف محمد باقر مجلسی. 9. اثبات الهداة، تالیف شیخ حر عاملی. و ده‌ها کتاب دیگر که برای اختصار، از ذکر آن‌ها صرف نظر می‌کنیم. این‌ها همه از اهتمام علمای اسلامی به مساله مهدویت حکایت دارد. شاید بتوان چنین ادعا کرد که بعد از اصول بنیادی اسلام نظیر توحید، نبوت و معاد و بعد از اعتقاد به قرآن در جایگاه کتاب مقدس آسمانی، باور و اعتقادی به وسعت قلمرو مهدویت پیدا نکنیم که مورد قبول همه گروه‌‌های اسلامی باشد از این رو مهدویت و اعتقاد به آن، سوژه مناسب و خوبی است تا به وسیله آن اتحاد و هم بستگی را در میان باورمندان به مهدویت تقویت گردد، البته نقش علما و اندیشمندان اسلامی در این عرصه و به کار گیری سوژه مهدویت جهت نیل مسلمانان و جوامع اسلامی به سوی اتحاد و هم‌گرایی، نقش بی‌بدیل و انحصاری است. بی‌تردید لازمه رسیدن به جامعه متحد و هم‌گرا نیاز به اشاعه و ترویج مهدویت و آموزه‌های آن که به نوعی مورد قبول همه گروه‌های اسلامی است می‌باشد، از این رو در این نوشتار سعی و تلاش شده تا برخی از آموزه‌های مهدویت که آموزه‌های هم سو و مورد قبول کلیه گروه‌های اسلامی است برجسته و تبیین شود. 3. مؤلفه‌های هم‌گرایی در باور داشت مهدویت علاوه بر این‌که اصل باورداشت مهدویّت عاملی قوی برای اتحاد و هم‌گرایی میان باورمندان به مهدوی است، معارف و آموزه‌های مهدویّت نیز عامل مهمی در ایجاد اتحاد در میان مسلمانان به شمار می‌آیند. آموزه‌های هم‌گرایی مهدویّت که همه فرقه‌های اسلامی در قبول آن‌ها اتفاق نظر دارند، به صورت اختصار به قرار ذیل می‌باشد: 1. آخرین خلیفه بودنِ امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ 2. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و شاخصه‌های او؛ 3. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نسب او؛ 4. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حتمیت ظهور او؛ 5. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و معجزات او؛ 6. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و میراث داری او؛ 7. ممهدون و زمینه‌سازان ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف (سید خراسانی، یمانی و…)؛ 8. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاران خاص؛ 9. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مبارزه با دجال؛ 10. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حکومت جهانی؛ 11. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و گسترش عدالت جهانی؛ 12. حاکمیت و فراگیری جهانی اسلام در دولت مهدوی؛ 13. نزول حضرت عیسی بعد از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ 14. ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اشراط الساعة؛ 15. دولت امام مهدی آخرین دولت اسلامی. موارد فوق، نمونه‌هایی از مؤلفه‌های هم‌گرایی در عرصه مهدویّت می‌باشد. البته علاوه بر آن‌ها موارد دیگری نیز وجود دارند؛ ولی برای اختصار به همان موارد فوق الذکر اکتفا می‌کنیم. بی شک مهدویّت و آموزه‌های آن، نقش مهم و خطیری در فراهم کردن بسترهای هم‌گرایی میان مهدی باوران دارند؛ زیرا وقتی یک باور و آموزه‌های آن، مورد قبول و اعتقاد گروه‌های مختلف باشد، به طور قهری گروه‌های مختلف به محوریت آن التزام پیدا کرده و براساس آن، به جهت دهی و سازمان دهی جامعه همت می‌گمارند. هرآنچه آن باور در جامعه پر رنگ‌تر بوده و مردم بیشتر به آن اعتقاد بورزند، اتحاد و هم‌گرایی میان آن‌ها پررنگ‌تر خواهد شد. برای روشن شدن نقش باورهای مشترک مهدویّت در فراهم کردن بسترهای اتحاد و هم‌گرایی به تفصیل برخی از آموزه‌های مشترک مهدویّت در میان مسلمانان که پیش‌تر، به اختصار بیان شد، خواهیم پرداخت: 1ـ3. ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حتمیت آن از باورهای هم‌گرا در اندیشه مهدویّت که مورد اذعان و باور همه مسلمانان است، مسأله ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حتمیت آن می‌باشد. روایات فراوانی که در منابع حدیثی و تاریخی اهل سنت و شیعه آمده است از فراگیری اعتقاد به مسأله ظهور میان مسلمانان حکایت دارد. ترمذی در کتاب سنن از ابوهریره به نقل از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آورده است: اگر به پایان دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند، آن روز را به حدی طولانی می‌سازد، تا مردی از اهل بیت من که هم‌نام من است، زمام امور را به دست گیرد.[45] همچنین در منابع شیعه دربارة ظهور و حتمیت آن از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است: قیامت برپا نمی‌شود، تا هنگامی که قائمی از ما به حق قیام کند، و این، هنگامی است که خدای تعالی اذن ظهورش بدهد.[46] از امام باقر علیه السلام نیز در این باره چنین نقل شده است: قیام قائم ما از وعده‌های حتمی خداوند است. هر کس در این که می‌گویم شک و تردید به خود راه بدهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد.[47] 2ـ3. نسب و نژاد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از موضوع‌های هم‌گرا در عرصه مهدویّت میان اهل سنت و شیعه، نسب و نژاد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در این باره که امام مهدی از نژاد قریش بوده و از لحاظ نسب اجدادی به حضرت زهرا علیها السلام و حضرت علی علیه السلام می‌رسد، میان همه فرقه‌های اسلامی هماهنگی وجود دارد. در مسند احمد از قول رسول گرامی اسلام دربارة نژاد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین نقل شده است: بشارت باد شما را به مهدی! او مردی از قریش و از عترت من است.[48] ام سلمه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می‌کند: مهدی حقیقت دارد و او از فرزندان فاطمه است.[49] در کتاب کشف الغمه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است: مهدی، از عترت من و از فرزندان فاطمه است…[50] 3ـ3. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و معجزات از آن‌جا که رسالت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جهانی است و نتیجه‌بخش رسالت همه انبیا در طول تاریخ بشریت می‌باشد. آن حضرت، برای پیشبرد اهداف جهانی خود به اعجاز و نیروهای ماورایی نیاز دارد. بر این اساس، استفاده آن بزرگوار، از اعجاز همة انبیا و بهره بردن او از مواریث انبیا و همچنین حضور برخی انبیا در هنگام ظهور و مشارکت آن‌ها در تحقق حکومت جهانی، قابل توجیه است. صدور اعجاز از ناحیه امام مهدی که یک موضوع مشترک میان اهل سنت و شیعه بوده و در منابع هر دو گروه مهم اسلامی آمده، سوژه مناسبی برای زمینه سازی اتحاد در میان مسلمانان به شمار می‌آید. در  منابع اهل سنت از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: مهدی در حالی قیام می‌کند که ابری بالای سرش حرکت کرده و در آن، منادی‌ای صدا می‌زند: (این، مهدی است، خلیفه خدا است؛ از او پیروی کنید).[51] در منابع شیعه از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله دربارة اعجاز امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است: اگر از دنیا جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن روز را قدری طولانی می‌کند که مردی از اهل‌بیت من، جهان را مالک می‌شود و معجزات به دست او آشکار می‌گردد.[52] 4ـ3. نشانه‌های ظهور رخداد ظهور به سبب مهم بودن، دارای نشانه هایی است که قبل از وقوع، آن نشانه‌ها یکی یکی تحقق پیدا می‌کنند. موضوع نشان مند بودن ظهور، نه تنها مورد قبول همه مهدی باوران است، بلکه مورد قبول موعود باوران (غیر مسلمانان) نیز می‌باشد؛ یعنی هر آیین و دینی که به آمدن منجی اعتقاد دارد، برای ظهور او یک‌سری علایم و نشانه هایی را بر می‌شمارد. مسلمانان، یعنی همه گروه‌های اسلامی که به آمدن امام مهدی اعتقاد دارند برای ظهور او یک‌سری علایم و نشانه‌ها را قرار می‌دهند که مورد اتفاق و هماهنگی همه گروه‌ها می‌باشد. بر این اساس، می‌توان در این باره زمینه‌های هم‌گرایی را مطرح کرد و موضوع فوق را بستر اتحاد و هماهنگی میان مسلمانان قرار داد. در مسند طیالسی از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: به انجام کارها بپردازید، قبل از آن که شش نشانه (ظهور) رخ دهد: طلوع خورشید از ناحیه مغرب، دجال، دود، دابة الارض و….[53] در منابع شیعه از امیر مؤمنان چنین آمده است: از نشانه هایی که بدون تردید و به طور حتم پیش از قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع خواهد شد، چنین است: قیام سفیانی، فرو رفتن زمین در بیداء، کشته شدن نفس زکیه، ندای آسمان و قیام یمانی.[54] 5 ـ3. زمینه سازان ظهور (ممهّدون) وجود ممهدون و زمینه‌سازان ظهور قبل از تحقق آن، مورد قبول اهل سنت و شیعه است. به بیان دیگر، در باورداشت همه گروه‌های اسلامی ظهور، امری دفعی و تصادفی تلقی نمی‌شود؛ بلکه واقعه‌ای است که با بسترسازی و تمهیدات که توسط ممهدون شکل می‌گیرد و به صورت تدریجی رخ می‌نماید. بر این اساس، قیام‌های قبل از ظهور که به قیام امام مهدی منتهی می‌شود و در منابع اهل سنت و شیعه آمده، قابل توجیه است. در تفسیر مجمع البیان آمده است که رسول خدا بعد از تلاوت آیة 181 سورة اعراف فرموده است: [55] همانا از امت من، گروهی پیوسته بر محور حق دور می‌زنند، تا عیسی از آسمان نازل شود.[56] حضرت امام محمد باقر می‌فرماید: گروهی از مشرق برای دست‌یابی به حق قیام می‌کنند؛ ولی به آن نمی‌رسند. بار دیگر قیام خود را آغاز می‌کنند، باز به آن نمی‌رسند. در این صورت با اسلحه به قیام خود ادامه داده و به هدف و خواسته خود می‌رسند؛ ولی این مقدار را قبول نکرده، به قیام ادامه می‌دهند، تا این که نهضت خود را به صاحبشان (حضرت مهدی) می‌رسانند. کشته‌هایشان، شهید حساب می‌شوند؛ اگر آن زمان را درک کنم، خود را وقف صاحب آن قیام (امام مهدی) می‌کنم.[57] در سنن الدانی از جابر بن عبدالله از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می‌کند: گروهی از امت من، پیوسته در راه حق مبارزه می‌کنند، تا این که مهدی ظهور کند.[58] نیز آن حضرت فرموده است: گروهی که پرچم‌های سیاه دارند از طرف مشرق قیام می‌کنند؛ دو یا سه بار در راه حق مبارزه می‌کنند، تا این که به پیروزی می‌رسند، بعد از پیروزی، باز به مبارزه ادامه می‌دهند، تا این که پرچم را به دست مردی از اهل بیت من می‌رسانند. پس ایشان جهان را پر از عدل می‌کنند؛ چنان‌که پر از ظلم شده بود. [59] نتیجه مقوله اتحاد و هم‌گرایی بر اساس داده‌های عقلی، فطری، انسانی و دینی توجیه پذیر است؛ یعنی عقل، فطرت، انسانیت و دین، ضرورت اتحاد و هم‌گرایی را رصد کرده و به اثبات آن همت می‌گمارد. بر این اساس، نمی‌توان جامعه بشری را منهای اتحاد و اتحاد را در بستری جز جامعه تصور کرد؛ پس رابطه میان جامعه و مقوله اتحاد، رابطه عِلّی و معلولی می‌باشد و رابطه علی و معلولی که همان رابطه تکوینی است، بر اساس واقعیت خارجی ترسیم می‌شود، نه بر محور رابطه اعتباری و قراردادی. از این رهگذر، به سبب اهمیت و ضرورت هم‌گرایی و تاثیر گذاری آن در پیشرفت و ترقی بشر و جوامع بشری از حیث مادی و معنوی، صاحبان مکاتب الهی و توحیدی، به مسأله هم‌گرایی و تحقق آن بین انسان‌ها ـ به ویژه در میان انسان‌های باورمند به ادیان الهی ـ اهتمام جدی داشته و برای اجرای آن، از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرده‌اند. در این میان، نقش آخرین دین الهی یعنی اسلام که جامع‌ترین و کامل‌ترین ادیان آسمانی است، نقش انحصاری و بی‌بدیل است. در جای جای متون اسلامی ـ اعم از آموزه‌های فردی و اجتماعی ـ رد پای اتحاد و هم‌گرایی نمایان است. اسلام، نه تنها به باورمندان اسلامی، توصیه به اتحاد و هم دلی می‌کند: و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید. [60] در حقیقت، این امت شما است که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم؛ پس، از من پروا دارید. [61] به ادیان دیگر نظیر مسیحیت و یهودیت نیز اتحاد با مسلمانان را توصیه کرده و آنان را به اتحاد بر محور‌های اصلی‌ترین باورهای دینی، یعنی خداشناسی و یکتا پرستی، فرا می‌خواند. بگو: (ای اهل کتاب! بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم....[62] در اسلام و فرهنگ اسلامی، وجود آموزه‌های هم‌گرا و وحدت‌آفرین که تعداد آن، بسیار است، رسالت باورمندان به اسلام ـ به ویژه عالمان و اندیشوران اسلامی ـ را برای تحقق اتحاد و همدلی میان مسلمانان و جوامع اسلامی دو چندان می‌کند. بر این اساس، می‌طلبد اندیشمندان و فرهیختگان دینی برای فرصت‌سازی در راستای فرهنگ‌سازی هم‌گرایی، میان مسلمانان، از آموزه‌های هم‌گرایی (آموزه‌های اصلی نظیر خدا، قرآن، رسالت، مهدویت، و... و آموزه‌های فرعی نظیر، نماز، حج،....) برای نیل به جامعه مطلوب اسلامی بهره کافی ببرند. میان آموزه‌های هم‌گرا، نقش آموزه‌های مهدویت، بی‌بدیل و ویژه است؛ زیرا باور داشت مهدویت، یک باور فرامذهبی بوده، مورد قبول همه گروه‌های اسلامی می‌باشد؛ از این رو می‌توان با دست‌مایه قرار دادن مهدویت، و با ترویج و اشاعه آن میان مسلمانان، اتحاد و همدلی را میان جوامع اسلامی اجرائی و عملیاتی کرد که ثمره آن، سوق دادن مسلمانان به سوی جامعه مطلوب و ایده آل اسلامی است که همان جامعه مهدوی می‌باشد.   پی نوشت [32]. شمس الدین زین العابدین، شبهات مهدوی دوران ما، ص 26. [33]. عبد الرحمان ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص126. [34]. «من انکر القائم من ولدی فقد انکرنی»: علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 73، ح20. [35]. «من انکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتة جاهلیة»: همان، ح21. [36]. «من کذب بالمهدی فقد کفر»: محمد المبار کفوری، تحفة الاحوذی، ج 6، ص 402. [37]. «من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد»: قندوزی، ینابیع المودة، ج 3، ص 295، باب 78، ج 1؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 334. [38]. «تواترت الاخبار و استفاضت، بکثرة رواتها عن المصطفی فی امر المهدی»: کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص67. [39]. «تواتر الاخبار بان المهدی من هذه الامة ان عیسی ینزل و یصلی خلفه»: شهاب‌الدین ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج7، ص123. [40]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 96. [41]. محمد صبان، اسعاف الراغبین، باب 2، ص 138. [42]. محمد برزنجی، الاشاعه لاشراط الساعة، ص 87. [43]. علی ناصف، غایة المامول، ج 5، ص 382. [44]. ر.ک: سید اسد الله هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص125. [45]. «لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یلی رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی»: ترمذی، سنن، ج3، ص343؛ کتاب الفتن، باب ماجاء فی المهدی، ح2332. [46]. «لاتقوم الساعة حتی یقوم القائم الحق منا و ذلک حین یأذن الله عزوجل له»: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص65. [47] . «من المحتوم الذی حتمه الله قیام قائمنا، فمن شک فی ما اقول، لقی الله و هو به کافر و له جاحد»: همان، ص139. [48] . «ابشروا بالمهدی، رجل من قریش من عترتی»: احمدبن حنبل، مسند، ج3، ص37. [49] . «المهدی حق و هو من ولد فاطمه»: بخاری، التاریخ الکبیر، ج3، ص346. [50] . «المهدی من عترتی، من ولد فاطمه…»: علی اربلی، کشف الغمة، ج3، ص267. [51] . «یخرج المهدی علی راسه غمامة، فیها مناد ینادی: هذا المهدی خلیفة الله فاتبعوه»: ذهبی، میزان‌الاعتدال، ج2، ص679. [52] . «لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یملک رجلٌ من اهل بیتی، تجری الملاحم علی یدیه…»: السید مصطفی الکاظمی، بشارة الاسلام، ص59. [53] . «بادروا بالاعمال ستاً: طلوع الشمس من مغربها و الدجال و الدخان و دابة الارض…»: سلیمان طیالسی، مسند، ص232، ح2549. [54] . شیخ مفید، ارشاد، ص336. [55]. «وممن خلقنا امة یهدون بالحق وبه یعدلون؛ واز میان کسانی که آفریدیم، گروهی هستند که به حق هدایت می‌کنند و به حق داوری می‌نمایند» اعراف (7): 181. [56]. «ان من امتی قوما علی الحق حتی ینزل عیسی بن مریم»: طبرسی،مجمع البیان، ج 4، ص503. [57]. «کانی بقوم قد خرجوا بالمشرق، یطلبون الحق فلایعطونه، ثم یطلبونه فلا یعطونه فاذا راوا ذلک وضعوا سیوفهم علی عواتقهم، فیعطون ما سالوه فلا یقبلونه حتی یقوموا، ولا یدفعونها الا الی صاحبکم، قتلاهم شهداء اما انی لو ادرکت ذلک لا ستبقیت نفسی لصاحب هذا الامر»: محمد نعمانی، کتاب الغیبه، ب 14، ج 50، ص 273. [58]. «لاتزال طائفة من امتی تقاتل عن الحق حتی... ینزل المهدی»: عثمان الدانی، سنن الوارده فی الفتن، ص143. [59]. «یاتی قوم من هاهنا، من نحو المشرق، اصحاب رایات سود، یسالون الحق فلایعطونه، مرتین او ثلاثا فیقاتلون فینصرون، فیعطون ماسالوا فلا یقبلوها حتی یدفعو‌ها الی رجل من اهل بیتی، فیملا‌ها عدلا کما ملووها ظلما...»: احمد ابن المنادی، الملاحم والفتن، ص84. [60]. (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا) آل عمران (3): 103 . [61]. (ان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون) مؤمنون (23): 52. [62] . (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا تعبدوا الا الله و لا نشرک به شیئاً...).   حسین الهی نژاد ماهنامه انتظار موعود - شماره 23 پایان متن/

94/02/23 - 04:22





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن