واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۴
یک سال گذشت و روز معلم دیگری از راه رسید... نمیخواهم حرفهای تکراری گذشته را بزنم که مثلا معلم واژهی مقدسی است و ... حتی نمیخواهم از بحث داغ این روزهای محافل فرهنگی یعنی "مطالبات فرهنگیان" سخنی به میان آورم بلکه میخواهم چند برگه به عقب برگردم، به پای خاطرات معلمان نسل قدیم. به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان، همانهایی که شاید به جای گچ با زغال، مربعهای زندگیمان را رسم کردند، همانهایی که روز معلم، لبخند شیرین و دلنشینی به پاس جمله نوشته شده روی تخته سیاه "معلم عزیزم روزت مبارک" به بچههای کلاس هدیه میدادند و آنهایی که شوق آموزش داشتند و از جان و دل برای کودکان وقت میگذاشتند، حالا نتیجهی تلاش خود را در قد و بالای جوانان این سرزمین جستجو میکنند... به پاس روز معلم، پای صحبتهای معلمانی نشستم که این روزها به مرکز روزانه سالمندان نشاط (مرکزی که کلاسهای آموزشی برای سالمندان برگزار میکند) میروند. با قربان اقبالی، معلم ادبیات دوره راهنمایی صحبت میکنم، او با اشاره به اینکه 37 سال معلم بوده است، میگوید: اوایل خدمتم را در شهرستان درگز و مابقی آن را در مشهد سپری کردهام. وی عنوان میکند: اگر کسی به معنای واقعی کلمه "معلم" باشد، دانشآموزان را مانند فرزندان خود میبیند و آرزو دارد که همه آنها در جامعه فرد مفیدی شوند. شباهت پدر و معلم در تعلیم و تربیت است اقبالی که هم معلم بوده و هم یک پدر، در خصوص شباهتهای این دو، اظهار میکند: شباهت پدری و معلمی در تعلیم و تربیت است، پدر عاشق و دلسوز فرزندانش است معلم نیز همین طور. وی با بیان اینکه اگر دوباره در این دنیا زنده شوم بازهم شغل معلمی را انتخاب میکنم، ادامه میدهد: اگرچه معلمان باید از نظر مالی تامین شوند اما در صورتی که کسی عاشق شغلش باشد به مادیات فکر نمیکند؛ البته بعضی از معلمان در سالهای اخیر به دلیل پایین بودن حقوق، مشغول چند شغل شده و در این صورت از شغل اصلی خود باز میمانند. اقبالی با اشاره به اینکه معلم نباید در شغل خود کمفروشی کند، اظهار میکند: من یک پدر هستم اما تمام دانشآموزانی که برای آنها تدریس کردهام را مانند فرزندان خودم دوست دارم، هنوز هم برخی از شاگردهایم با من در تماس هستند. زهرا مهانیمنش یکی دیگر از معلمان گذشته که در این مرکز رفت و آمد داشته و 27 سال سابقه کار فرهنگی دارد یعنی 16 سال مدیر مدرسه و مابقی را در شغل معلمی و در مقطع ابتدایی گذرانده است، میگوید: من هم اوایل دوران تدریسم را مانند دیگر معلمان، در شهرستان سپری کردهام. وی خاطرنشان میکند: امکانات زیادی در شهرستانها نبود یک اتاق با حیاط کوچکی به عنوان مدرسه وجود داشت، بعضی مواقع با کمک خیران به خانوادههای بیبضاعت کمک میکردیم، یادم هست که زمان مناسبتهای خاص برای بچهها لباس میدوختم و با کمک آنها مدرسه را برای جشن آماده میکردیم. صدرالدین میرشاهی که 30 سال معلم ابتدایی در کلات و مشهد بوده است، عنوان میکند: کلاسهای مدرسه در کلات نیز امکانات زیادی نداشت بعضی مواقع با کمک معلمان دیگر در مدرسه کاری انجام میدادیم مثلا برای کلاسها پنجره میگذاشتیم. وی با اشاره به اینکه تا زمانی که فرهنگ نباشد چیز دیگری به وجود نمیآید، میافزاید: هدف من به عنوان معلم، تربیت دانشآموز و خدمت بود؛ در مدرسه انجمن تعاونی را تشکیل داده بودیم و با کمک مردم و خیران به خانوادههای بی بضاعت کمک میکردیم. میرشاهی اظهار میکند: زمانی که دانشآموزی در کلاس شیطنت میکرد، به او شکلات یا هدیهای میدادم و میگفتم من تو را بیشتر از همه بچهها دوست دارم حتی به آنها مسوولیتی میدادم، پس از آن بچهها کمتر شیطنت میکردند. در اینجا از اشعاری که یادش میآید، میگوید "چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد" وی ادامه میدهد: هنوز با برخی از شاگردانم مانند پدر و فرزند رابطه داریم؛ معلمی اهمیتش از پدری بیشتر است، فرزندان خودم از من گلهمندند؛ همیشه میگویند شما، شاگردانت را بیشتر از ما دوست داری. میرشاهی با بیان اینکه معلمان قدیم برای فرهنگ جان کندهاند، اظهار میکند: تعلیم و تربیت رکن ترقی یک کشور است زیرا "خرد، آسمان را زمین میکند." معلمان بخش بزرگی از زندگی هرکدام از انسانها را تشکیل میدهند، هنوز هم خاطرات دوران تحصیل شیرینترین لبخندها را بر لبمان مینشاند از مشقهای نانوشته شب عید گرفته تا امتحانت شفاهی و درگوشیهای سرکلاس و .... نمیتوان نقش و میزان تاثیرگذاری معلمان را در جامعه و افراد آن نادیده گرفت؛ زیرا این معلمان هستند که درس زندگی را به کودکان میآموزند بنابراین میتوان گفت چیزی که در جامعه آینده خواهیم دید نتیجهی درسهای امروز معلمان است. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]