تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833022309




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سكوت يا تصميم خواص ؛ مساله اين است


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار پنجشنبه 29 مرداد 1388 تعداد مشاهده : 101 سكوت يا تصميم خواص ؛ مساله اين است جام جم آنلاين: خواص و عوام چه كساني هستند و چه ويژگي‌هايي دارند؟ رهبر معظم انقلاب در يكي از سخنراني‌هاي خود سال 1375 به موضوع مهمي در رابطه با عوامل زمينه‌ساز حادثه عاشورا اشاره كردند و يكي از آن عوامل را كوتاهي خواص از اداي وظيفه خود در آن مقطع برشمردند. همچنين سخنراني‌هاي اخير ايشان پيرامون مسائل بعد از انتخابات و اشاره به خواص و نقش آنها در روشنگري و تحليل مسائل براي مردم، بهانه‌اي شد تا در اين نوشتار به واكاوي و تبارشناسي اين اصطلاحات از ديدگاه ايشان بپردازيم. به طور كلي در هر جامعه‌اي مي‌توان مردم را به 3 گروه تقسيم كرد. امام علي(ع) در حكمت 147 نهج‌البلاغه، مردم را سه دسته مي‌داند و مي‌فرمايد: مردم سه گروهند: اول، علماي الهي؛ دوم، دانش‌طلباني كه در راه نجات، دنبال تحصيل علم هستند و سوم، افرادي كه دنبال هر صدايي مي‌روند و با هر بادي حركت مي‌كنند؛ همان طور كه با نور علم روشن نشده‌اند و به ستون محكمي پناه نبرده‌اند. با توجه به اين تقسيم‌بندي اميرالمومنين علي(ع) مي‌توان دو دسته اول را از خواص قلمداد كرد و گروه سوم را عوام دانست كه در تعابير رهبر معظم انقلاب هم اين تعابير خواص و عوام به چشم مي‌خورد كه براساس يك تحليل جامع از جوامع به دست داده است. حال در اين نوشتار، در بخش اول به خواص و در بخش پاياني به عوام مي‌پردازيم. خواص: خواص، كساني هستند كه قدرت تحليل دارند و موضعگيري‌هايشان براساس بصيرت و آگاهي است؛ به گونه‌اي كه خودشان تصميم مي‌گيرند و از ديگران در تحليل‌ها و مواضع خود تبعيت نمي‌كنند. بنابراين، اين گونه نيست كه ديگران آنها را به تصميمي برسانند يا در تصميم‌گيري آنها دخيل باشند. از نكات مهمي كه در تبارشناسي خواص بايد بدان توجه شود، اين است كه خواص را نمي‌توان براساس مثلا سطح سواد يا موقعيت اجتماعي سياسي يا شغلي افراد تشخيص داد؛ بلكه، حتي افرادي هم كه سواد ندارند يا موقعيت اجتماعي برجسته‌اي ندارند نيز مي‌توانند از خواص باشند. رهبر معظم انقلاب در سخنراني خود سال 1375 در جمع فرماندهان لشكر 27 رسول‌الله فرمودند: «در بين اينهايي كه ما مي‌گوييم خواص، آدم‌هاي باسواد هست، آدم‌هاي بي‌سواد هم هست... گاهي كسي بي‌سواد است و جزو خواص است، مي‌فهمد كه چه كار مي‌كند، از روي تصميم‌گيري و تشخيص عمل مي‌كند؛ ولو درس نخوانده و مدرسه نرفته است؛ مدرك ندارد، لباس روحاني ندارد، اما مي‌فهمد كه قضيه چيست... خواص كه مي‌گوييم، معناي آن، يك لباس خاص نيست، ممكن است مرد باشد، ممكن است زن باشد، ممكن است تحصيلكرده باشد، ممكن است تحصيل نكرده باشد، ممكن است ثروتمند باشد، ممكن است فقير باشد.» همان گونه از سخنان رهبري برداشت مي‌شود، راه اصلي تشخيص خواص از عوام، تشخيص موقعيت و بصيرت در انجام كارها يا تصميم‌گيري‌هاست و اصلا ربطي به سطح سواد يا مسوول بودن و نبودن ندارد؛ اشتباهي كه گاهي اوقات افراد درس خوانده هم مرتكب شدند و خيال كردند منظور رهبري از خواص، مسوولان هستند؛ در حالي كه گاه قدرت تجزيه و تحليل يك فرد عادي و بدون موقعيت اجتماعي خاص، به مراتب از افراد صاحب پست و مقام، برتر دانسته مي‌شود؛ چراكه به تعبير رهبري، او مي‌فهمد چه كار مي‌كند و از روي تصميم‌گيري و تشخيص عمل مي‌كند؛ با وجود اين كه درس نخوانده و به مدرسه هم نرفته است. بنابراين، مي‌توان در قضاياي اخير كه رهبر معظم انقلاب، خواص را توصيه به گفتن مسائل در برخي موارد يا نگفتن آنها در برخي موارد ديگر كردند، به كل آحاد جامعه كه صاحب قدرت تصميم‌گيري و تحليل هستند، سرايت داد و نه يك قشر خاص مثلا تحصيلكرده دانشگاهي، حوزوي يا مسوول در نهادهاي حكومتي. خواص داراي ويژگي‌هايي هستند كه مي‌توان آنها را از روي اين ويژگي‌ها شناخت. در اينجا به برخي از اين ويژگي‌ها كه عبارتند از: بصيرت، حمايت از حق، مقاومت بر موضع حق، خدامحوري و تكليف‌گرايي و ولايت‌پذيري مي‌پردازيم. لازم به ذكر است كه اين ويژگي‌ها مربوط به خواص در جوامعي است كه براساس آموزه‌هاي ديني و اسلامي اداره مي‌شوند و پرواضح است در جوامع غيراسلامي، صرفا مي‌توان خواص را با همان معيار و ويژگي خودآگاهي و قدرت تصميم‌گيري از روي تجزيه و تحليل مسائل شناخت و طبيعتا ويژگي‌هاي خاص خودش را دارد؛ بنابراين، در اين نوشتار، بحث ما حول خواص در اسلام و جامعه اسلامي خودمان است. اولين ويژگي خواص و تشخيص خواص از عوام، اين است كه خواص، اهل بصيرت هستند؛ به گونه‌اي كه موضعگيري‌هاي آنها براساس بينش و آگاهي است و اين گونه نيست كه موج يا جو عمومي در تصميمات آنها دخيل باشد؛ بلكه همه موضعگيري‌ها، سخنان، نوشته‌ها و اظهاراتشان طبق بصيرت، تحليل و بررسي شخصي است. اينها چنان قدرتي دارند كه با كنار هم قرار دادن مسائل، خود مي‌توانند راه خودشان را تشخيص دهند و عده‌اي را نيز همراه خود سازند كه از آنها تبعيت كنند. رهبر معظم انقلاب در اين رابطه مي‌فرمايند: «خواص، يعني كساني كه وقتي عملي را انجام مي‌دهند، موضعگيري مي‌كنند، راهي را انتخاب مي‌كنند، از روي فكر و تحليل است. مي‌فهمند و تصميم مي‌گيرند و عمل مي‌كنند؛ اينها خواصند، نقطه مقابلش هم عوام است... (همان)». بنابراين، فكر و تحليل و در نهايت، بصيرت، قطب‌نماي حركت خواص و نقطه تمايز آنها از عوام به شمار مي‌رود. افرادي كه بصيرت دارند با جهتگيري مواضع خود براساس حق و نه منافع و مطامع حزبي و دنيوي، راه خود را از بي‌بصيرت‌ها كه عوام هم در آن جاي مي‌گيرند، جدا مي‌سازند. افراد بابصيرت، چشم دل خود را باز مي‌كنند و صرفا به چشم ظاهري اكتفا نمي‌كنند. اما متاسفانه، افرادي كه براساس حق و بصيرت، راه را بشناسند و به ديگران خط و جهت بدهند، در تمام جوامع در گذر تاريخ صدر اسلام تاكنون كم و معدود هستند؛ به گونه‌اي كه يكي از مشكلات امام علي(ع)، ابتلاي به افرادي بود كه بصيرت نداشتند و نمي‌خواستند جزو خواص باشند. امام در خطبه 125 نهج البلاغه در توصيف آنها مي‌فرمايد: «كساني كه از حق رويگردانند و آن را نمي‌بينند...» اينها همان‌هايي بودند كه مولا در سخنان خود بر بي‌بصيرتي آنها تأكيد مي‌كند و مي‌فرمايد: «همانا شما بدترين مردم هستيد، شما تيرهايي هستيد در دست شيطان كه از وجود شما براي زدن نشانه خود استفاده مي‌كند و به وسيله شما، مردم را در حيرت و ترديد و گمراهي مي‌افكند.» (نهج البلاغه، خطبه 127.) در نتيجه مي‌توان چنين برداشت كرد كه اين ويژگي بصيرت، بسيار حائز اهميت است؛ به گونه‌اي مي‌توان اذعان كرد كه عامل اصلي تمايز ميان خواص و عوام است. اين عامل، بويژه در مواردي كه تشخيص حق و باطل مشكل به نظر مي‌رسد، عامل كليدي و حساس در ايفاي نقش خواص به شمار مي‌رود. اولين ويژگي خواص اين است كه آنها اهل بصيرت هستند به طوري كه ويژگي‌هاي آنها براساس بصيرت، آگاهي، تحليل و بررسي استپس مشخص شد كه محك خواص و عوام، بصيرت و بي‌بصيرتي است و براي ساختن جامعه‌اي كه همه از خواص باشند، مي‌بايست بصيرت را به آن جامعه تزريق كرد و راه آن نيز، اين است كه بايد مدام از حق و معيارهاي آن گفت تا جامعه بتواند قدرت تشخيص خواص و عوام را بازيابد. دومين ويژگي خواص، حمايت از حق و گريختن از باطل است. در برخي موارد، فضاي فتنه به گونه‌اي است كه حق و باطل از يكديگر قابل تشخيص نيستند كه در اين گونه موارد و در اين نوع بحران‌ها، امام علي(ع) در حكمت اول نهج البلاغه مي فرمايد: «در روزگار فتنه، همانند بچه شتري باش كه نه پشتي براي بار دادن و نه سينه‌اي براي شير دادن دارد.» به اين معنا كه در اين گونه موارد بايد سكوت كرد يا به گونه‌اي عمل كرد و تصميم گرفت كه هيچكدام از طرفين دعوا نتوانند از موضعگيري و تصميم وي بهره‌برداري كنند. اما در برخي موارد، حق و باطل از هم قابل تشخيص هستند كه در اين گونه موارد مي‌بايست خواص به حمايت از حق برخيزند و سكوت آنها و عدم موضعگيري و تصميم به نفع حق مي‌تواند ضررهاي جبران‌ناپذيري را به كانون حق و حقانيت وارد سازد. در اين‌گونه موارد، سكوت در دفاع از حق، مساوي با ضديت با حق است. امام علي(ع) در جلد 74 بحارالانوار در اين مورد به آصف بن قيس مي فرمايد: «آن كس كه ساكت است (از حق حمايت نكرده و باطل را محكوم نمي‌كند) برادر كسي است كه به باطل رضايت داده و آن كس كه با ما نباشد، بر ماست.» در طول تاريخ، بيشترين ضربه از جانب كساني بوده كه حق را شناختند، اما از آن حمايت نكردند و سياست سكوت را پيشه ساختند. اين مساله چنان اهميتي دارد كه خواص و عالمان بي‌تفاوت مورد لعن خداوند هستند: عالمي اين چنين، متعفن‌ترين بو را در جهنم خواهد داشت و تمام جنبندگان، او را لعنت مي‌كنند (بحارالانوار، ج 2) و عالمي اين چنين، در حالي روز قيامت، خداي را ملاقات خواهد كرد كه دهن‌بندي از آتش دارد (همان.) بنابراين، خواص بايد به محض تشخيص و شناختن حق، آن را در وقت مناسب انجام دهند؛ چرا كه حمايت ديرهنگام از حق، همچون حمايت نكردن است. رهبر معظم انقلاب در اين رابطه مي‌فرمايد: «اگر امثال شبث بن ربعي، در يك لحظه حساس از خدا مي ترسيدند به جاي اين كه از ابن‌زياد بترسند تاريخ عوض مي‌شد! عوام متفرق شدند، ولي چرا آن خواص مومني كه اطراف مسلم بن عقيل بودند، متفرق شدند؟ در بين آنها كسان خوبي بودند، افراد حسابي بودند، بعدا بعضي از آنان در كربلا شهيد شدند؛ اما اينجا اشتباه كردند... اثري كه توابين در تاريخ گذاشتند، يك‌هزارم اثري كه شهداي كربلا گذاشتند، نيست! براي اين كه اينها در وقت خود نيامدند؛ كار را در لحظه خود انجام ندادند؛ دير تصميم گرفتند؛ دير تشخيص دادند....» ويژگي سوم خواص، مقاومت بر موضع حق است. كسي كه حق را شناخت، هر لحظه و هر جا مي‌بايست از آن دفاع كند و زمان و مكان نمي‌شناسد. به فرموده قرآن: مومنان واقعي، تنها كساني هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده، سپس هرگز شك و ترديد به خود راه نداده و با اموال و جان هاي خود در راه خدا جهاد كردند (سوره حجرات، آيه 15.) چهارمين ويژگي خواص طرفدار حق، خدامحوري و تكليف‌گرايي است. البته در اين راه، ممكن است مشكلاتي همچون ملامت‌ها و سرزنش‌هاي ديگران و ملاحظاتي غير الهي نيز پيش آيد، اما خواص مي‌بايست بدون در نظر داشتن اين موارد به طرفداري از حق بر اساس خدامحوري و انجام و اداي تكليف خود بپردازند. آخرين ويژگي خواص، ولايت‌پذيري است كه اين معنا با ولايت شعاري تفاوت دارد؛ به اين معنا كه گاه، عده‌اي از ولايت دم مي‌زنند، اما در رفتار و كردار آنها اصلا ولايت‌پذيري مشاهده نمي‌شود. اينها ولايت را لقلقه زبان خود قرار داده‌اند تا بدان وسيله به موقعيت‌هاي شغلي و ساير مطامع خود دست يابند؛ اما مهم اين است كه افراد، ولايت‌پذير باشند. علت اين كه در زمان امام صادق(ع) يا زمان حاضر كه همه در انتظار ظهور امام زمان(عج) هستند، اما شرايط براي ظهور ايشان فراهم نيست؛ اين است كه ولايت ما بيشتر شعاري است و نه از روي قلب و اعتقاد كه به عمل منجر شود؛ بنابراين، ائمه فرموده‌اند ما زمان قيام را مي‌شناسيم و آن زماني است كه ياوران و محباني واقعي داشته باشيم كه بتوانيم قيام كنيم. ولايت‌پذيري به اين معناست كه افراد به ولايت التزام عملي داشته باشند و در هر حال از او حمايت و طرفداري كنند و اين حمايت آنها پيوسته و دائمي باشد. عوام: عوام، كساني هستند كه قدرت تجزيه و تحليل و تصميم‌گيري را ندارند و از همه مهم‌تر، اين كه جوزده و مرعوب خواص و جامعه هستند و نمي‌توانند راه را تشخيص دهند. با توجه به برشمردن ويژگي‌هاي خواص، بهتر مي‌توان عوام را شناخت؛ به اين صورت كه هر كس ويژگي‌هاي فوق را نداشته باشد مي‌تواند در دسته عوام جاي گيرد. اصولا عوام قدرت تحليل و تصميم‌گيري در شرايط خاص را ندارند يا كدهاي غلط مي‌دهند؛ به‌گونه‌اي كه گاه حتي باعث رويگرداني بخشي از افراد ميانه جامعه نيز مي‌شوند. به طور كلي مي‌توان در هر جامعه‌اي و در برابر هر تصميمي يا گروهي، چهار دسته را مورد تجزيه و تحليل قرار داد: معاند، مخالف، منتقد و موافق. كساني كه معاند هستند، همواره در پي كارشكني و از بين بردن رقيب هستند. مخالفان، به دنبال ضربه زدن براي كسب قدرت براي خود هستند، اما اين‌گونه نيست كه از اصل، خواهان بركندن رقيب به هر شكلي باشند، اما منتقدان در دسته موافق هستند، ولي در برخي موارد ايراداتي دارند كه خواهان اصلاح آن هستند و موافقان نيز كه مشخص هستند. گاه، افرادي به نظر مي‌آيد خواص هستند، اما بايد آنها را در رديف عوام قرار داد. آنها با نظرات خود باعث مي‌شوند آن دسته‌اي كه اصولي را هم قبول دارد و مي‌توان براحتي او را جذب خود كرد، مخالف يا معاند شود و اين نيست جز عدم تشخيص راه و نداشتن تحليل و قدرت تصميم‌گيري. بنابراين بايد براي زدودن جامعه از عوام‌زدگي، به سمت اين رفت كه معيارگرايي را جايگزين فردمحوري، حزب محوري و امثالهم كرد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن