واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مصاحبه با خانم دکتر سلیمانیخانم سلیمانی ،خانم سلیمانی رو چطور معرفی می کنید؟من فاطمه سلیمانی هستم. در اول شهریور 1340 در تهران متولد شدم.در دبیرستان در رشته ی تجربی تحصیل کردم و دانشگاه الزهرا شیمی قبول شدم.یک سال اونجا بودم تا انقلاب فرهنگی شد.بعد از اون 5 سال به کلاسهای طلبگی رفتم و بعد در آزمون مدرسه عالی مطهری شرکت کردم.سال 66وارد اونجا شدم و از سال 67 فلسفه رو انتخاب کردم..هر چند که می تونستم دوباره شیمی رو ادامه بدم ولی خوب..ندادم.سال 69 لیسانسم رو گرفتم و یک ضرب ارشد قبول شدم. یعنی سال 70. سال 75 دفاع پایان نامه ام بود و سال 83 هم امتحان جامع رو دادم در مقطع دکتری.
-چرا همیشه بین فیلسوف و شوخ طبعی یک "واو مباینت" هست؟(می خندند و می گویند) نه اینطور نیست.اینجوری جا افتاده شاید به خاطر چند نمونه.اتفاقا فیلسوفا آدم های خوش ذوقی اند.همه ی فیلسوفا شاعر هم بودند.مثلا زمان علامه اصلاً مرسوم نبوده که یه روحانی شعر بگه. لذا بد جا افتاده...-و فیلسوف کسی است که ............فیلسوف کسی هست که اهل تعقله.یه نگاه عام و همه جانبه به جهان اطرافش داره.همه ی مسائل رو توی یه چهارچوب کلی و مرتبط به هم میبینه واین نگاهش که توش خیلی رشد هم هست،باعث میشه مسائل زندگی بهش فشار نیاره و از دنیا کمتر برنجه.همیشه از مسائل جزیی ،اصولی رو درمیاره.-فلسفه در ایران به چه سمت و سویی کشیده شده؟رشد و نمو فلسفه اسلامی در ایرانه.یعنی غیر ایران زیاد نمیبینیم.ولی خوب به خاطر رشد علمی توقع می رفت که پیشرفت باشه.(مکثی می کنند و ادامه می دهند)در این 30 سال بعد انقلاب با توجه به اینکه امام یک فیلسوف بودند و مردم می دیدند چنین آدمی چه قدرتی دارد فلسفه رونق پیدا کرد ولی رشد فلسفی ای نداشتیم.یا خیلی کم بوده.شاید به خاطر اینه که فلسفه رو به روز و مطابق با ذوق مردم نکردیم.-و نبودِ پارتی،تو عدم پیشرفت کردن آدم..............واقعاً پارتی موثره.من الان هر جا که تونستم کاری پیدا بکنم توسط یکی معرفی شدم.می دونید که سابقه ی تدریس خیلی دارم.به عنوان مثال یه دانشکده ای که رفته بودم و سوابقم رو گفتم و گفتم که برای تدریس و بعد هیئت علمی شدن،آمدم گفتند که فراخان روزنامه رو بگیرید و از اون طریق اقدام کنید.
هنوزه که جواب بدن.یعنی می خوام بگم متاسفانه در مملکت ما تا کسی معرفیت نکنه و خودت مراجعه بکنی فکر می کنند که آدم ضعیفی هستی.الان شاگردهای من هیئت علمی شدن فقط به خاطر وجود یه پارتی.........یعنی اینطوریه.-به نظرتون جبر محیط با عدم موفقیت آدم سازگاره؟جبر هست ولی قائل به جبر مطلق نیستم.ما همواره باید در این جبرها بهترین گزینه رو انتخاب کنیم و شرایط رو تغییر بدیم.تو زندگی من هم از این جبرها خیلی بوده.مثلاً پدر من اجازه نمی دادند که بیشتر از راهنمایی تحصیل کنیم ولی خوب با کمک های مادرم و اشتیاق خودم تونستم پیشرفت کنم.-در شروع هر سال برنامه ریزی خاصی دارید؟مثل بعضی ها که بشینم و دقیق بنویسم،نه اینطور نیستم.خیلی هم،بی نظم نیستم.برنامه ریزیم از این جهته که هر روز که بلند میشم می دونم چی کار دارم.بیشتر وقتم هم برای مطالعه و پژوهشه.-سعی می کنید در زندگی تو راه اصلی قدم بگذارید یا راه میانبر؟منظورتون از میانبر راه خلاف قانونه؟ نه.مثلاً یه کاتالیزوری، چیزی تو زندگی تا سریعتر به هدفت برسید.......آها.نه.راه صحیح باشه ولی میانبر باشه.چه اشکالی داره.خیلی بهتر هم که هست.خلاقیت و هنر آدم می تونه یه کاتالیزور خوب باشه.-شما به نظر می رسه که از اعتماد به نفس و پتانسیل بالایی برخورداری.این اعتماد به نفس شما از چه چیزی ناشی می شه؟خوب اعتماد به نفس به تربیت آدما بستگی داره.اساسش در دوران کودکی ه.خوب من اولین فرزند خانواده بودم و خود خانواده ی من هم بسیار محبوب هم پیش پدر بزرگ و مادربزرگم و هم اقوام بودند و به قول امروزیا من رو هم خیلی تحویل می گرفتند.همچنین در مدرسه استعداد بالایی در یادگیری ریاضی داشتم و همیشه مورد تشویق بودم.فکر می کنم اینم یه عاملی تو شکل گیری اعتماد به نفسم بوده. - به عنوان آخرین سوال فکر می کنید اگه الان در رشته ی تجربی یا همون شیمی تحصیل کرده بودید چه آینده ای داشتید؟الان از اون چیزی که هستید راضی اید؟بعضی وقتا فکر میکنم اگه الان تو شیمی تحصیل کرده بودم شاید دکترای شیمی داشتم ولی الان آنچه که از فلسفه بهره بردم به مراتب بیشتر و بهتر از شیمی بوده.فکر می کنم این رشته نیاز دینی و عقلانیم رو برطرف کرده.نگاهم رو تغییر داده.به هر حال این رشته به نفعم بود و شاید این هم یکی از اون" جبر" ها باشه که به صلاحم بوده. دستتون درد نکنه که امروز وقتتون رو دادین برای این مصاحبه، ممنونم.برای مشاهده رزومه اینجا کلیک کنید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5575]