واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: رینولدز كه همسر اسكارلت جوهانسن، دیگر بازیگر سینماست، میگوید دوست دارد انواع ژانرهای سینمایی را تجربه كند. از او فیلم «دفن شده» هماكنون روی پرده سینماهای اروپاست. در این فیلم او... رایان رینولدز بازیگر جوان سینما پس از حضور در نقشهای مكمل و اصلی چند فیلم معمولی، ناگهان با بازی در دو فیلم «سرچشمههای مردان ایكس: وولورین» و «پیشنهاد» در سال 2009 به صورت یك چهره مطرح و درجه یك درآمد. هر دو فیلم با استقبال خوب تماشاگران و منتقدان سینمایی روبهرو شدند. رینولدز كه همسر اسكارلت جوهانسن، دیگر بازیگر سینماست، میگوید دوست دارد انواع ژانرهای سینمایی را تجربه كند. از او فیلم «دفن شده» هماكنون روی پرده سینماهای اروپاست. در این فیلم او نقش یك سرباز جنگ عراق را دارد كه توسط گروهی ناشناس و به صورت زنده در تابوتی در خاك دفن شده است. قصه فیلم میكوشد نگاهی واقعگرا به مشكلات روحی و روانی سربازان حاضر در جنگ عراق داشته باشد. رینولدز در گفتوگویی اینترنتی درباره «گرین لانترن» كه یكی از كارهای مورد علاقهاش است، صحبت میكند. برای بازی در نقش قهرمان اكشن گرین لانترن، از قصههای كمیكاستریپی «گرین لانترن» الهام گرفتید؟خیلی از آنها منبع الهام میشدند و برای ایفای بهتر نقش از آنها كمك گرفتم. برخلاف بسیاری از قصهها و كتابهای كمیكاستریپی دیگر، قصه كتابهای «گرین لانترن» یك حال و هوای عمومی گسترده دارند و كاراكتر اصلی خود را خیلی خوب و دقیق معرفی كرده و انگیزهها و دلایل او برای كارهایش را در شكل گستردهای مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. قبل از بازی در فیلم، تعداد زیادی از قصههای گرین لانترن را خواندم. از خیلی جهات قصهها و كاراكترهای آن اصیل هستند. به همین دلیل من توانستم تا حد زیادی روی رازهای كاراكتر اصلی قصه تمركز كنم. فیلمنامه فیلم هم نگاهی عمیق به این كاراكتر و قصههای آن دارد و یك توصیف خوب سینمایی از آن ارائه میكند. گروهی از منتقدان سینمایی از قصه گرین لانترن به عنوان نسخهای از «جنگهای ستارهای» یاد میكنند كه وارد دنیای كمیكاستریپها شده است. به نظر من، این بهترین توصیفی است كه میتوان از این قصه كرد. چه چیز این كاراكتر بیشتر از هر چیز دیگر مورد توجه شماست؟شخصیت گرین لانترن، آدمی استثنایی است كه چیزهای باورنكردنی همراه خود دارد. او اصرار عجیبی روی این نكته دارد كه بر تمام موانع پیشروی خود غلبه كند. همین مساله باعث میشود او قصهای سرگرمكننده و جذاب خلق كند. به عنوان یك بازیگر، به دستآوردن فرصت برای بازی در چنین نقش عالی و جالب توجهی، یكی از آن فرصتهای ناب بازیگری است. كاراكتر گرین لانترن یك غریزه ذاتی دارد كه همه چیز را از ابتدا به ساكن آغاز كند. اما بزودی متوجه میشویم او انسانی است كه با محدودیتهای زیادی روبهروست. او مرگ پدرش را به چشم دیده و تا مدتی بیهدف و سرگردان است و خودش هم نمیداند از زندگی چه میخواهد. اما قدرت خارقالعادهای كسب میكند و به یك ابر قهرمان تبدیل میشود، زندگی او را وارد مرحله تازهای میكند و معنای تازهای به هویت او میدهد. كنار آمدن با لباس گرین لانترن كه در بخش مهمی از فیلم به تن دارید، كار سختی بود؟خب، خیلی هم راحت نبود. تمام ابر قهرمانان قصههای كمیك استریپی برای خودشان پوشش و لباس خاص دارند و فكر میكنم بقیه بازیگران فیلمهای كمیك استریپی هم برای كنارآمدن با لباسهای خود مشكلاتی داشتهاند. اولینبار كه لباس ابر قهرمانانهام را پوشیدم، احساس كردم مرا به بند و زنجیر كشیدهاند و اصلا نمیتوانستم تكان بخورم. مثل نوزادی بودم كه راه رفتن را بلد نیست. فكر میكردم دارم سختترین كار روی كره زمین را انجام میدهم. كارگردان فیلم گفت نگران نباشم و بزودی به آن عادت خواهم كرد. ولی قبل از آن كه به آن عادت كنم، تغییراتی در این لباس داده شد تا بتوانم براحتی در آن قرار بگیرم و نقشم را بازی كنم. بر خلاف روزهای اول كه همه حواسم به این لباس بود، بعد از مدتی با آن دوست شدم و دیگر اصلا متوجه این نكته نبودم كه چه چیزی به تن كردهام. اما گرمای تابستان نئواورلئان در زمان فیلمبرداری، كار با این لباس را كمی مشكلتر میكرد. شاید جالب باشد بدانید پوشیدن این لباس به اندازه درك كاراكترم در فیلم سخت بود! چگونه برای بازی در نقش آماده شدید؟تعلیم دیدن برای بازی در این نقش كاملا متفاوت بود. در چنین فیلمی نوع تعلیم شما به كلی فرق میكند. این تمرین شامل یك سری كار عملی میشود كه بر اساس آن شما باید توانایی و قابلیت فیزیكی و بدنیتان را افزایش دهید. در عین حال كاملا متوجه این نكته هستید كه نمیخواهید كارهایی كنید كه سر از بیمارستان درآورید. برای همین، صحنههای اكشن را (كه تعدادشان خیلی زیاد است) طوری بازی میكنید كه تا حد امكان از محوطه بیمارستان دور بمانید. اما در تمام مدت فیلمبرداری باید یادتان باشد دارید در فیلمی به كارگردانی مارتین كمپل بازی میكنید و این به معنی آن است كه ناچار یكی دو بار ضربه خواهید خورد و راهی بیمارستان میشوید. او شما را مجبور میكند سخت كار كنید و برای بهتر شدن فیلم از هیچ تلاشی فروگذار نمیكند. مارتین كمپل در اولین روز فیلمبرداری، كار روی «گرین لانترن» را به یك دعوای چاقوكشی در داخل یك اتاقك كوچك تلفن تشبیه كرد. با این توصیف، حساب كار دستم آمد. این توصیف خیلی روشن و واضح به من یاد داد او چه درك و احساسی نسبت به یك كار اكشن دارد و چه میخواهد. اما كل كار خیلی بامزه جلو رفت و تعلیم من هم جزئی از این كار بانمك بود. از آنجاكه در فیلم كمیك استریپی «ددپول» حضور داشتی كه محصول شركت انتشاراتی مارول بود، برای حضور در یك قصه كمیك استریپ از شركتی رقیب یعنی گرین لانترن سخت نبود؟فكر نمیكنم بین شركت مارول و دیسی ـ كه «گرین لانترن» را تهیه میكند ـ رقابتی خاص وجود داشته باشد، اگرچه هر دوی آنها ناشر كتابهای كمیك استریپی هستند. ما در دنیایی زندگی میكنیم كه فناوری به ما امكان میدهد این قصهها را تبدیل به فیلمهای سینمایی كرده و به آنها حیات بدهیم. ظهور مجموعه فیلمهای سینمایی كمیك استریپی در حال حاضر به صورت یك موج روان درآمده است و نتیجه كار هم این شده كه شما هر چند وقت یكبار خبر تازهای میشنوید كه حكایت از تولید یك فیلم كمیك استریپی ابرقهرمانانه جدید دارد. خودم هیچ وقت به این موضوع فكر نكردم كه حضورم در فیلم كمیكاستریپی شركت مارول میتواند به عنوان یك مانع برای بازی در یك فیلم كمیك استریپی از شركت دیسی عمل كند. نحوه انتخاب من برای بازی در فیلم شبیه نحوه انتخاب بقیه بازیگران آن بود. با مارتین كمپل چند دیدار و گفتوگو داشتم؛ علاقهمند و شیفته ایده و كاراكتر اصلی آن شدم و بازی در آن را پذیرفتم. با بازی در «گرین لانترن» یك تجربه تازه كسب كردم. دیدم كه آنها چگونه در حال خلق یك دنیای ویژه برای این كاراكتر بودند و این هیچ شباهتی به تجربههای قبلی سینماییام نداشت. حتی تست گریم من هم چیز متفاوتی بود و تازگی خاص خودش را داشت. مارتین كمپل مرا به درون روحیات این كاراكتر كشاند. تجربه بازی در «گرین لانترن» كمك زیادی كرد تا بتوانم نقش خودم را در «ددپول» بهتر بازی كنم. هنگام تمرینات فیلم هم لباس ابرقهرمانانه گرین لانترن را به تن داشتید؟بله. باید به آن لباس عادت میكردم. هنوز زخمی شدنم را سر صحنه فیلمبرداری برایتان تعریف نكردهام! البته جراحت سختی نبود. باید با طناب یك مسافت را طی میكردم. اما طناب وسط كار پاره شد و زمین خوردم. وقتی به خودم آمدم كه دیدم نقش زمین هستم و بدنم درد میكند. البته این حادثه باعث شد سطح ایمنی كار در روزهای بعد بالا برود. كاراكتر گرین لانترن سر نترسی دارد. اما مثل این كه خود شما سر صحنه با ترس بازی میكردید؟بازی در چنین نقش اكشن و پرمخاطرهای كار و تجربه سادهای نیست. طبیعی است كه شما بترسید. البته در زندگیام به یك اصل اعتقاد دارم و آن هم این است كه هیچ وقت با ترس زندگی نكنم. اما پیشگیری و مراقبت به معنای ترس نیست. نگران و مضطرب بودن چیز زیادی است كه باید در همه ما وجود داشته باشد. برای طرفداران قصههای كمیك استریپی چه صحبتی دارید؟امیدوارم از تماشای «گرین لانترن» لذت ببرند و خواهان تولید قسمتهای بعدی آن باشند. دلم میخواهد این فیلم هم مثل «بتمن»ها و «سوپرمن»ها به یك مجموعه فیلم دنبالهدار تبدیل شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 537]