واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کلینیک اینترنتی رایگان(3)آدمهای بادکنکی!
به کلینیک اینترنتی "نور" خوش آمدید. اینجا یک مرکز بهداشت اخلاقی است.در اینجا با تجویز نسخه های شفابخش کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام، در پی آنیم تا خود و شما را از شر بیماریهای مهلک روحی و اخلاقی برهانیم. پس اگر دردمند هستید و در پی درمان، با این اوراق همراه شوید.ملاحظه: جهت آشنایی بیشتر با این مرکز درمانی پیشنهاد می کنم مدخل این سلسله نوشتار را حتما بخوانید. آنچه گذشت:در نوشتار گذشته (حجاب خطرناک)، یک نسخه اجمالی برای درمان رذیله "عجب" تجویز کردیم، در این شماره با تکیه بر متون دینی و مجامع روایی نسخه ای نهایی و تفصیلی برای ریشه کن کردن این صفت ایمان برانداز وشیطانی می پیچیم، انشا الله که موثر افتد.اقسام عجب و علاج تفصیلى آن:آنچه كه انسان بدان عجب مىورزد بر دو قسم است:1 - آنهایى كه در كبر دخالت دارند و انسان به خاطر آنها تكبر مىورزد.2 - آنهایى كه در تكبر دخالت ندارند یعنى انسان نمىتواند به خاطر آنها فخر كند مثل نظریات اشتباه كه در اثر جهل، صائب و نیكو جلوه مىكنند و باعث عجب مىشوند. این قسم از وسائل عجب را مىتوان به هشت قسم تقسیم كرد: 1 - این كه به خاطر امور جسمانى چون جمال، تركیب، صحّت، قوت، تناسب اعضاء و زیبائى چهره دچار عجب شود. علاج این قسم، تفكر درباره كثافاتى است كه در نهان انسان وجود دارد و همینطور اندیشه در اول خلقتش كه نطفهاى بود و آخر كارش كه تبدیل به جیفهاى مىشود و دیگر عبرت گرفتن از صورتهاى زیبا و بدنهاى لطیفى كه وجود داشته و اكنون چنان پوسیدهاند كه طبع عقلاء از آنها متنفر است. 2 - قدرت و سطوت. همانطور كه قرآن كریم از قومى نقل مىكند كه گفتند: مَنْ اشَدُّ مِنَّا قُوَّه 1علاج این قسم به این است كه بداند یك روز تب كافى است كه قدرتش را تبدیل به ضعف كند و یك ساس یا پشه یا یك خار مىتواند او را عاجز نماید. 3 - عجب به عقل و زیركى در فهم امور دقیق مربوط به مصالح دین و دنیا علاج این قسم به این است كه خدا را به خاطر عقلى كه به او عطا كرده شكر گزارد و بیندیشد كه با كوچكترین مرضى كه بر مشاعرش عارض شود چنان عقلش مختلّ مىشود كه وسیله خنده و بازیچه دیگران شود. 4 - عجب به اصل و نسب شریف.مثل این كه اگر یك نفر سیّد هاشمى به خاطر اینكه منسوب به پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم است دچار عجب شود علاج این قسم به این است كه بداند این كمال نادانى است كه در اخلاق و افعال مخالف سیره پدرانش باشد و با این حال گمان كند كه از آنهاست. سزاوار است به این گونه اشخاص كه تنها افتخارشان شرافت پدرانشان مىباشد گفته شود؛ لئن فخرت بآباء ذوى شرف لقد صدقت و لكن بئسما ولدوا؛ اگر به پدران با شرافت و بلند مرتبهات افتخار مىكنى واقعا راست مىگویى آنها انسانهاى خوبى بودند ولى چه بد فرزندى از خود به جاى نهادند. 5 - عجب به اصل و نسب قدرتمند مثل خاندان سلاطین و ظلمه و یاران ایشان - نه خاندان علم و تقوى - علاج این قسم عجب این است كه به رسوایىها و زشت كاریهاى آنان بیندیشد و ببیند كه چگونه مغضوب درگاه الهى شده، و مستحق آتش گردیدهاند و چه بد جایگاهى دارند. اگر یك نفر سیّد هاشمى به خاطر اینكه منسوب به پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم است دچار عجب شود علاج این قسم به این است كه بداند این كمال نادانى است كه در اخلاق و افعال مخالف سیره پدرانش باشد و با این حال گمان كند كه از آنهاست6 - عجب به زیادى نفراتانسان گاهى به خاطر این كه داراى افراد و اطرافیان زیادى چون خدمه، فرزند، نزدیكان، قوم، قبیله، دوستان و یاران است خود را از دیگران برتر دانسته دچار عجب مىشود، همانطور كه كافران مىگفتند: نَحْنُ اكْثَرُ امْوالا وَ اوْلادا 2علاج این قسم، این است كه در ضعف خود و آنها بیندیشد و بداند كه همه آنها بندگان ضعیف و عاجزى هستند كه نفع و ضرر، موت و حیات و نشر و حشر خود را در اختیار ندارند و كَمْ مِنْ فِئَه قَلِیلَه غَلَبَتْ فِئَه كَثِیرَه بِاذْنِ اللَّهِ 3«از این آیه شریفه استفاده مىشود كه نمىتوان كثرت و قلّت افراد را ملاك برترى قرار داد كه بسیار اتفاق مىافتد گروهى كوچك از همه جهت برتر از گروههاى بزرگ باشند.» و بیندیشد كه چگونه مىتوان به خاطر آنها عجب ورزید در حالى كه پس از مرگ با خوارى و ذلّت دفن مىشود و هیچ یك از آنها به حال او سودى ندارند. و همگى آنها در روز قیامت كه خداى تعالى درباره آن مىفرماید: «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اخِیهِ وَ امِّهِ وَ ابِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِكُلِّ امْرِئ مِنْهمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ»4 از او مىگریزیند.
7 - عجب به مال. همانطور كه قرآن كریم از گروهى نقل مىكند كه مىگفتند: انَا اكْثَرُ مِنْكَ مالا وَ اعَزُّ نَفَرا 5 علاج این قسم به این است كه در آفات و آشوبهاى مال بیندیشد و بداند كه مال اصالتى ندارد با یك دست كسب مىشود و از دست دیگر خارج مىشود. و ما المال و الاهلون الا ودیعه و لا بدّ یوما ان تردّ الودایع ثروت و خانواده چیزى جز امانت نیست و ناچار روزى مىرسد كه باید امانتها برگردند و بداند كه اگر كثرت مال دلیل برترى كسى بود در بین كفار و یهود كسانى هستند كه از ثروت بیشترى برخوردارند پس باید آنها از او بهتر باشند. 8 - عجب از نظریه اشتباه. قرآن كریم مىفرماید: أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنا 6و مىفرماید: وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا 7علاج این قسم این است كه همیشه نظریات خود را متّهم كند و هیچ گاه فریب نظریه خویش را نخورد مگر در صورتى كه یك دلیل قطعى از قرآن یا سنت پیامبر بر صحت آن گواهى دهد. به اضافه این كه رأى خود را بر علماء و عرفاء و اشخاص ماهر صالح عرضه كند تا از صحت آن مطمئن شود.8ادامه دارد... فرآوری: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان[1] . قوم عاد گفتند: كیست از ما نیرومندتر؟ (سوره فصلت، آیه 15)[2] . گفتند: ما داراى اموال و فرزندان بیشترى هستیم. (سوره سبا، آیه 35)[3] . چه بسا گروههاى كوچكى كه با اذن خدا بر طوائف بزرگ غالب شدهاند. (سوره بقره، آیه 249)[4] . روزى كه انسان از برادرش مىگریزد و از مادر و پدر و همسر و فرزندان خویش نیز مىگریزد زیرا هر كس به اندازه كافى گرفتارى دارد. (سوره عبس، آیات 37 - 34)[5] . در حالى كه با دوستش صحبت مىكرد گفت دارائى من از تو بیشتر و از حیث تعداد افراد از تو عزیزتر و محترمترم. (سوره كهف، آیه34)[6] . آیا كسى كه عمل زشتش در نظر او زینت داده شده و آن را نیكو مىبیند. (سوره فاطر، آیه 8)[7] . و آنها گمان مىكنند كه نیكوكارى مىكنند. (سوره كهف، آیه 104)[7]. سید عبدالله شبر، كتاب اخلاق ، ص275
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]