واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: انتقاد رسالت از سخنان میرحسین موسوی درباره قرائت رحماني از دين آنچه در جنبش سبز در حال وقوع است را مي توان از نوع رويکرد دوم توصيف کرد. همان طور که ملاحظه مي شود او نمي خواهد تصوير درستي از قرائت رحماني از دين به دست بدهد، تنها به نفي و طرد قرائت اصلي از دين با بر چسب قرائت غير رحماني از دين مي پردازد. محمدکاظم انبرلویی در سرمقاله رسالت نوشت: چهارشنبه گذشته در سرمقاله اي تحت عنوان “ليبراليسم به مثابه يک دين! گفتم برخي انقلابيون فرسوده و پشيمان متاسفانه تئوري هاي ليبراليسم را در حوزه سياست و فرهنگ باور کرده اند و مرتب آن را در سپهر سياست ايران بازخواني و بازتوليد مي کنند.آنها نام اين بازخواني را يک “دين گذاشته اند و مرتب به تبليغ و ترويج آن مي پردازند. شماري از دوستان با بنده تماس گرفتند و گله کردند که چرا بر سر يک اختلاف سياسي لباس دين مي پوشانيد و نبرد دو دين معنا مي کنيد.چرا با اين رويکرد مي خواهيد با تکفير حريف نتيجه دعوا را به سود خود تمام کرده و اختلاف را با اين ابزار فيصله ببخشيد.خوشبيني برخي دوستان مسئله را حل نمي کند بويژه آنکه شاهد از راه هم رسيد.ميرحسين موسوي پنج شنبه گذشته ظاهرا - يک روز پس از نوشتن مقاله ياد شده- در ديدار با عزت سحابي و حبيب الله پيمان مطالبي گفته است که نشان مي دهد بنده خيلي هم بي ربط موضوع ليبراليسم به مثابه يک دين و مبلغان و مروجان آن را مطرح نکرده ام.موسوي در اين ديدار مي گويد: “ما مبلغ قرائت رحماني از دين هستيم. قرائتي از دين که واجد حداکثر مدارا نسبت به همه ديدگاه ها و عقايد است. وي مي افزايد: “جنبش سبز مسئوليت تبليغ و ترويج رحماني از دين را بر دوش دارد.آقاي موسوي موضوع قرائت رحماني از دين را در ديدار با کساني مطرح مي کند که در همگرايي با منافقين در دهه60 و کشتار هزاران نفر از مردم بي گناه کشور و مسئولان نظام سنگ تمام گذاشتند.آقاي موسوي موضوع قرائت رحماني از دين را با کساني مطرح مي کند که امام بارها آنها را از منافقين بدتر توصيف کرده و در نامه اي به آقاي محتشمي پور وزير وقت کشور بر اين شهادت تاکيد ورزيده است.قرائت رحماني از دين چيست؟ چرا قرائت علما، مراجع عالي قدر ، اسلام شناسان بزرگ را او بر نمي تابد! چرا او اصلي ترين قرائت از اسلام را بر نمي تابد و پس از20 سال سکوت قيام کرده، براي تبليغ قرائت رحماني از دين! هم او پاسخ مي دهد؛ قرائت رحماني از دين واجد حداکثر مدارا نسبت به ديدگاه ها و عقايد است! يعني همه قرائت ها تحت پرچم جنبش سبز مورد مدارا و محبت و عطوفت سردمداران جنبش واقع مي شوند، الا قرائت اصلي و واقعي از اسلام!لذا او با تردستي جنبشي را سامان داده که از چ‘ ترين تا راست ترين را براي مخالفت با اسلام و نظام، در بر مي گيرد. منافقان، مارکسيست ها، ليبرال ها، سلطنت طلبان و حتي همجنس بازان با نماد سبز مخالفت خود را با اسلام و حکومت اسلامي اعلام و موافقت خود را با قرائت رحماني ازدين در شورش ها و اغتشاشات خياباني آن هم با شعار مرگ بر اصل ولايت فقيه اعلام مي دارند!موسوي در ديدار با پيمان و سحابي که طي چهار دهه گذشته مبلغ ليبراليسم بوده اند تاکيد مي کند: “رنگ سبز شاخص حداقلي براي پيوند يافتن شهروندان معترض به وضع موجود است. بايد انعطاف داشته باشيم روي يک شکل و شمايل از جنبش تصلب پيدا نکنيم.وي در توضيح اين معنا مي گويد: “نقاش هاي مدرن هنگام خلق اثر دو رويکرد دارند؛ يک گروه آنچه را مشاهده مي کنند يا تصور کرده اند روي بوم مي آورند اما گروه ديگر شروع مي کنند بدون تصوري از اثر نهايي به تدريج بر روي بوم ، نقاشي نهايي را سامان دهند. آنچه در جنبش سبز در حال وقوع است را مي توان از نوع رويکرد دوم توصيف کرد.همان طور که ملاحظه مي شود او نمي خواهد تصوير درستي از قرائت رحماني از دين به دست بدهد، تنها به نفي و طرد قرائت اصلي از دين با بر چسب قرائت غير رحماني از دين مي پردازد.يادم مي آيد آن روزهاي اول انقلاب که حزب جمهوري اسلامي تاسيس شد مي گفتند مرحوم شهيد بهشتي از حبيب الله پيمان براي عضويت در شوراي مرکزي دعوت کرد اما او هيچ گاه حاضر نشد به اين دعوت پاسخ مثبت دهد. همان روزها گفته مي شد مهندس موسوي تمايل به جنبش مسلمانان مبارز دارد و از پيمان دفاع مي کند. اما به هر دليل او به حزب آمد.شهيد بهشتي در خود اين قدرت را مي ديد که ويروس تفکر ليبراليسم را از جان برخي که خود بهتر از هر کس مي شناخت بيرون کند اما شقاوت و قضاوت منافقين حادثه تلخ هفتم تير را به وجود آورد و آن رادمرد عرصه انديشه و عمل را از انقلاب گرفت. متاسفانه رگه هايي از ويروس ليبراليسم در حزب ماند و حزب جمهوري اسلامي را که بزرگترين تجربه تحزب بود به تعطيلي کشاند.موسوي در به شکست رساندن اولين تجربه تحزب اسلامي نقش کليدي داشت. رهبران حزب تاکنون يک واکاوي دقيق از اين رويداد ارائه نداده اند. ملاقات موسوي با عزت سحابي و حبيب الله پيمان و مباحث مطرح شده شايد يک رونمايي دقيق از مسببان اصلي آن تجربه تلخ ارائه کند. تاکيد موسوي، سحابي و پيمان در اين ديدار روي فعاليت و کيفيت بخشي “شبکه هاي اجتماعي سبز، “جامعه مدني به هم پيوسته و “سازمان هاي مردم نهاد سبز براي چيست؟اين “شبکه ها و “سازمان ها کدام “جامعه مدني را تشکيل مي دهند.تمامي کساني که به نوعي طي30 سال گذشته از انقلاب و نظام آسيب ديده اند در يک خط مستقيم در اين شبکه ها و سازمان ها گوش به فرمان رهبري جنبش سبز آماده مبارزه با نظامي هستند که ميليون ها تن از سه نسل پاي آن ايستاده اند و صدها هزار شهيد، جانباز و آزاده در صفحات زرين تاريخ آن ثبت است.موسوي هر وقت حرف مي زند پرده اي را از عقايد و رفتار سياسي خود بالا مي زند که حتي نزديک ترين دوستان وي توانايي ديدن اين همه زشتي را ندارند. ما با آرايش جديدي از مخالفان نظام تحت رهبري انقلابيون فرسوده و پشيماني هستيم که با يک نعره حيدري بسيجيان جان بر کف و مردم بصير ايران از هم مي پاشد.بايد با بصيرت اين آرايش جديد را رصد کرد و همواره آماده بود از سوراخ ليبراليسم ده بار گزيده نشويم ولو اينکه در هر دهه با شکل و شمايل جديدي ظاهر شوند که احتمال آن را نمي داديم!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]