محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832831145
حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت نويسنده: سیّد امیرحسین کامرانی راد شخصیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در اوجشخصیت امیرالمؤمنین (علیه الصلاة والسلام) ترکیبی از عناصری است که هر کدام به تنهایی یک انسان عالی مقام را اگر بخواهد به اوج آن برسد، به زانو در می آورد. زهد امیر المؤمنین (علیه السلام) و بی اعتنایی او نسبت به شهوات زندگی - و زخارف دنیایی یکی از این عناصر است. علم آن بزرگوار و دانش وسیع او که بسیاری از بزرگان مسلمین و همه ی شیعه بر آن اتفاق دارند که بعد از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) کس دیگری غیر از امیرالمؤمنین (علیه السلام) از آن برخوردار نبوده است، یکی دیگر از این عناصر است. فداکاری آن بزرگوار در میدانهای مختلف- چه میدانهای نظامی، و چه میدانهای اخلاقی و سیاسی- یکی از این عناصر است. عبادت آن بزرگوار، یکی دیگر از این عناصر است، عدل و دادگری امیر المؤمنین (علیه السلام) که پرچم برافراشته ی شاخصی برای عدل اسلامی است، یکی دیگر از این عناصر است. رأفت آن بزرگوار نسبت به ضعیفان – اعم از فقرا، کودکان، غلامان و کنیزان، زنان و از کار افتادگان – یک وادی عظیم و یکی دیگر از ابعاد شخصیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. پیش قدمی آن بزرگوار در همه ی کارهای خیر که انسان در تاریخ زندگی آن حضرت بر خورد می کند، یکی دیگر از این عناصر است. حکمت و فصاحت آن بزرگوار نیز بخشی از این عناصر است. شمارش رئوس این مطالب هم به آسانی ممکن نیست، و درهمه ی اینها درحد اعلاست. (1)الگوی نظامی اسلامیمعنویت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و دین و اخلاق و فضیلت او از یک طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداکاری و عواطف رقیق انسانی در کنار صلابت و استحکام معنوی و روحی از طرف دیگر؛ همه ی اینها ناشی از عصمت است؛ چون خداوند متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد؛ اگر چنین کسی در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همه ی رسالت هاست؛ این معنای غدیر است. در غدیر چنین کاری اتفاق افتاد... شما می بینید که مدت کوتاه کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عنوان نمونه و الگو و چیزی که بشریت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد در طول قرن ها همچنان می درخشد و باقی مانده است؛ این نتیجه ی درس و معنا و تفسیر واقعه ی غدیر است. ... بزرگترین خطر برای نظام و حکومتی مثل نظام و حکومت ما که با نام اسلام به وجود آمده، این است که ما فراموش کنیم الگوی حکومت ما، امیر المؤمنین (علیه السلام) است؛ به الگوی رایج دنیا و تاریخ نگاه کنیم و خود را با آنها مقایسه کنیم؛ به روش حکومت های منحرفی که درطول تاریخ، روز به روز به بشریت ضربه زده اند نگاه کنیم؛ اگر یک جنبه اززندگی انسان را رونقی بخشیدند، جنبه ی دیگری را دچار ضایعات جبران ناشدنی کردند. همت جمهوری اسلامی باید این باشد که خود را به آن الگویی که در غدیر معرفی شد و در دوران پنج ساله ی حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمونه ی آنها نشان داده شده، نزدیک کند... امروز در جمهوری اسلامی اگر بخواهیم سعادت این کشور تأمین شود و مردم عزیز ایران با توانایی هایی که خدای متعال در جوهر این کشور و این ملت قرار داده، به تمنیات و آرزوهای مشروع خود برسند، باید همان خط را دنبال کنیم و دین و دنیای خود را از روی آن حکومت، الگو بگیریم. (2)جامعه ی علوی آن روز که در این کشور، ولایت، ولایت آمریکا و صهیونیست ها و اعداء الله بود و نظام اجتماعی، تحت تأثیر افکار و فرهنگ و رفتار و خواست و اراده و عاطفه ی دشمنان خدا قرار داشت، ما چه طور حق داشتیم بگوییم:«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین»؟ بله، بخش بزرگی از مردم در دلهای خود، محبت متمسک بودند و به ولایت اعتقاد داشتند؛ اما ولایت بیش از این است. امروز ملت ما می تواند خدا را بر تمسک به ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) حمد کند. راه انقلاب ما، راه ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، راه حکومت علوی راه اسلام بوده است. حضرت علی (سلام الله علیه) برترین و بزرگترین پیشاهنگ و منادی و سردار و مجاهد راه اسلام است. او برای اسلام زندگی کرد، برای اسلام شهید شد و نور پرتو مشعل وجود او امروز، درراه اسلام پرتو افشانی کرده است. ما می خواهیم دنیا و نزدگی و نظام ما به گونه ای بشود که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در راه آن مبارزه، زندگی، جهاد و حکومت کرد. ما می خواهیم در نظام ما، عدل اسلامی کامل حکم فرما بشود. هر کسی که دراین نظام زندگی می کند، باید مجاهدت نماید، تا اگر در رأس جامعه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) قرار می داشت، جامعه و نظام مالایق ایشان می بود. ما باید این طور حرکت کنیم. باید کاری کنیم که نظام و کشور و جامعه ی ما، یک جامعه ی علوی بشود. اسم اسلام و اسم ولایت، کافی نیست. به خصوص کسانی که مسوولیتی بر دوش دارند و مأموریتی از نظام الهی و اسلامی برعهده ی آنهاست – چه در دستگاه قضایی، چه در دستگاه اجرایی، چه در دستگاه قانون گذاری، چه در دستگاه انتظامی، و چه در نهادها و دستگاه های مختلف – زبان و بازو و راه و و سبک کار امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) باشد.(3)غدیر و جامعیت اسلاممسأله ی «غدیر» یک مساله ی تاریخی صرف نیست؛ نشانه ای از جامعیت اسلام است. اگر نبی مکرم – که در طول ده سال، یک جامعه ی بدوی آلوده به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدت های عظیمی که آن بزرگوار انجام دادند و به کمک اصحاب با وفایش به یک جامعه ی مترقی اسلامی تبدیل کردند – برای بعد از این ده سال، فکری نکرده بودند و نقشه ای در اختیار امت نگذاشته بودند، این کار ناتمام بود. این که در آیه ی مبارکه ی سوره ی مائده می فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» تصریح به همین معناست که این نعمت – نعمت اسلام، نعمت هدایت نعمت نشان دادن صراط مستقیم به جامعه بشریت – آن وقتی تمام می شد که نقشه ی راه برای بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم معین باشد؛ این یک امر طبیعی است. این کار را پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر انحام دادند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) را که از لحاظ شخصیت ایمانی، چه شخصیت اخلاقی، چه انقلابی و نظامی، چه شخصیت رفتاری با اقشار مختلف افراد- یک فرد ممتاز و منحصر به فردی بودند، منصوب کردند و مردم را به تبعیت از او موظف کردند. (4)غدير، نیازی برای تمام ادواريك مطلب راجع به غدير عرض كنيم. مسألهى غدير، صرفا يك مسألهاى كه ما جمع شيعه به آن اعتقاد داريم و يك عده از مسلمانها هم به آن اعتقاد ندارند، اين نيست. در نگاه تاريخى به اسلام و در تحليل تاريخى حوادث صدر اسلام، موضوع غدير - يعنى نصب جانشين - يك ضرورتى بود كه اگر آنچنان كه تدبير شده بود - تدبير رحمانى و الهى، و تدبير نبوى - عمل مىشد، بدون ترديد مسير تاريخ بشر عوض مىشد و امروز ما در جايگاه بسيار جلوترى از تاريخ طولانى بشريت قرار داشتيم. اينكه يك مكتب و نظام فراگير نيازهاى زندگى بشر، به وسيلهى پيامبر خاتم در جامعه فرصت پياده شدن پيدا كند، كه اين خود يك معجزهى بزرگ بود، كه پيغمبر توانست اين نظام فكرى و عملى را واقعيت ببخشد و بر روى زمين واقعيت، آن را بنا كند؛ آن هم در دشوارترين جاها. خود اينكه در دشوارترين جاها توانسته اين بنا پياده شود و قرار بگيرد، نشاندهندهى اين بود كه در همهى نقاط زندگى بشر و جغرافياى انسانى آن روز دنيا و بعد از آن، اين بنا قابل تحقق است. اين شكل علمى را در مقام عمل، در دشوارترين صورت، پيغمبر توانست تحقق ببخشد. اگر اين حادثه اتفاق مىافتاد كه حفظ و گسترش كمى و گسترش كيفى در اين موجود خلق شدهى الهى - يعنى جامعهى اسلامى نبوى - مىتوانست به قدر ده، دوازده نسل، پىدرپى حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلم بود كه اين حركت در طول تاريخ بشر، شكستناپذير مىماند. معنايش اين نبود كه بشر، دوران انتظارى نخواهد داشت و خود در طول اين دوازده نسل، به نهايت مطلوب خود خواهد رسيد. اگر آنطورى كه پيغمبر معين كرده بود، اميرالمؤمنين، بعد امام حسن، بعد امام حسين، بعد ائمهى ديگر، يكى پس از ديگرى مىآمدند، باز به گمان بيشتر، بشر نياز به يك دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعهى آرمانى را تحقق ببخشد. اما در آن صورت اگر اين تعاقب معصومين، اين دستهاى امين و كارآمد، مىتوانستند اين حادثهى ايجاد شدهى در واقعيت را حفظ كنند، آن وقت مسير بشر، مسير ديگرى مىشد.امروز بشر عينا همان نيازهايى را دارد كه پنجهزار سال پيش، اين نيازها را داشت؛ نيازهاى اصولى بشر، هيچ تفاوتى نكرده است. آن روز هم بشر از نفوذ قدرتهاى ستمگر رنج مىبرد؛ امروز هم شما - شماها چشمتان باز است - اگر دنيا را از نفوذ قدرتهاى ستمگر و ويرانگر نگاه كنيد، خواهيد ديد كه بشر دارد رنج مىبرد. آن روز هم نياز بزرگ بشر عدالت بود و برترين رنج او بىعدالتى؛ امروز هم شما نگاه كنيد، در دنيا بزرگترين مشكل بشر، بىعدالتى است. خطاست اگر خيال كنيم كه اين آزادى فردى - كه ليبرال دمكراسى غرب به بشر هديه داده - اين نياز بشر بوده كه قبلا نبوده؛ چرا؛ به اين شكلهايى كه امروز آزادىهاى فردى هست، در بسيارى از دورههاى تاريخ و در بسيارى از مناطق تاريخ وجود داشته است. همين محدوديتهايى كه امروز به شكل پنهان ارادهى انسانها را به زنجير مىكشند، اينها يك روز به صورت آشكار بوده است. اين تور احاطهكنندهى بر اراده، حركت و حيات انسان، امروز ريزتر بافته شده، از خيوط و نخهاى باريكترى استفاده شده و با مهارت بيشترى به آب انداخته مىشود. آن روز اين مهارتها نبود؛ اما آشكارتر و قلدرمآبانهتر بود. پس نيازهاى بشر تفاوتى نكرده است. اگر آن دست به دست شدن امانت نبوى و گسترش كمى و كيفى متناسب و درست، انجام مىگرفت، امروز بشر اين نيازها را گذرانده بود (نيازهاى فراوان ديگرى ممكن بود براى بشر پيش بيايد كه امروز ما آن نيازها را حتى نمىشناسيم) آن نيازها ممكن بود باشد؛ اما ديگر اينقدر ابتدايى نبود. امروز ما و جامعهى بشرى، همچنان در دوران نيازهاى ابتدايى بشرى قرار داريم. در دنيا گرسنگى هست، تبعيض هست - كم هم نيست؛ بلكه گسترده است، به يك جا هم تعلق ندارد؛ بلكه همه جا هست - زورگويى هست، ولايت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چيزهايى كه چهار هزار سال پيش، دو هزار سال پيش به شكلهاى ديگرى وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همين چيزهاست و فقط رنگها عوض شده است. «غدير» شروع آن روندى بود كه مىتوانست بشر را از اين مرحله خارج كند و به يك مرحلهى ديگرى وارد كند. آن وقت نيازهاى لطيفتر و برترى، و خواهشها و عشقهاى به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشكيل مىداد. راه پيشرفت بشر كه بسته نيست! ممكن است هزارها سال يا ميليونها سال ديگر بشريت عمر كند؛ هر چه عمر كند، پيوسته پيشرفت خواهد داشت. منتها امروز پايههاى اصلى خراب است؛ اين پايهها را پيغمبر اسلام بنيانگزارى كرد و براى حفاظت از آن، مسألهى وصايت و نيابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نمىشد، چيز ديگرى پيش مىآمد. «غدير» اين است. در طول دوران دويستوپنجاه سالهى زندگى ائمه (عليهمالسلام) - كه عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پيغمبر تا زمان وفات حضرت عسكرى، دويستوپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده كردهاند تا اينكه به همان مسيرى كه پيغمبر پيشبينى كرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است ديگر. حالا ماها در اين برههى از زمان، به ميدان آمدهايم و همتى هست به فضل و توفيق الهى و انشاءالله كه به بهترين وجهى ادامه پيدا كند.(5)غدیر ،صحنه معرفی تثبیت ارزشهاآنچه كه در ماجراى غدیر از دیدگاه مطالعه كنندگانى از قبیل ما مىشود فهمید، مضمون این نصب الهى در باب كیفیّت اداره كشور و گزینش انسانهاى صالح براى مسؤولیتهاى بزرگ است. البته كسانى كه اهل بینش عالىِ عرفانىِ حق شناسانه هستند و دلشان با منابع نور و معرفت متّصل است، اى بسا حقایق دیگرى را هم در این ماجرا مىفهمند. آنچه ما در این ماجرا احساس مىكنیم، این است كه با نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام در روز غدیر، پیغمبر اكرم صلّىاللَّه علیه و آله و سلّم به دستور پروردگار، این حقیقت را از اسلام آشكار كرد كه مسؤولیت بزرگِ اداره جامعه در نظام اسلامى، چیزى نیست كه نسبت به معیارهاى اسلامى، بشود درباره آن از موردى صرف نظر كرد. در این كار بزگ، صددرصد باید معیارها و ارزشهاى اسلامى در نظر گرفته شود.بالاتر از امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام كیست؟ همه خصوصیاتى كه از نظر اسلام، ارزش است و البته از نظر عقل سالمِ توأم با انصاف هم، همانها ارزش محسوب مىشود، در امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام جمع بود. ایمان او، اخلاص او، فداكارى و ایثار او، تقواى او، جهاد او، سبقت او به اسلام، بىاعتنایى او به هر چه غیرِ خدا و هر چه غیرِ از هدف خدایى، بىاعتنایى او به زخارف مادّى، بىارزش بودن دنیا درنظر او، علم او، معرفت او و اوج انسانیّت در او از همه ابعاد، خصوصیّاتى است كه در زندگى امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام واضح است. ادّعاى این حرفها، مخصوص شیعه هم نیست. همه مسلمین و مورّخین و محدّثینى كه درباره امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام خواستهاند به انصاف حرف بزنند، همین خصوصیّات و بیش از اینها را بیان كردهاند.پیغمبر اكرم صلّىاللَّه علیه و آله و سلّم، در آن روز در مقابل چشم كسانى كه این خصوصیّات را در امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام مىشناختند، او را به منصب ولایت نصب كرد. معناى این نصب، اهمیت دادن به آن معیارهاست. این همان نكتهاى است كه باید در نظام و جامعه اسلامى، تا قیام قائم مورد نظرِ همه باشد. اگر مسلمین در طول تاریخ نتوانستهاند از مواهب اسلامى به طور كامل بهره ببرند، به دلیل نقیصه بزرگِ ناشى از نشناختن معیارها بوده است.عزیزند. آن كس كه در دل خود ایمان دارد و در عمل خود، آنچه را لازمه ایمان است رعایت مىكند، حقیقتاً عزیز است. بحمداللَّه، احساس عزّت هم در دل ملت ما هست و این از بركات رعایت همان ارزشهایى است كه در غدیر تثبیت شد.(6)غدیر ،امکان ساز استمرار حرکت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخى است؛ لیكن در مضمون عید غدیر درسهایى وجود دارد كه هرگاه ملت اسلام این درسها را به گوش جان بشنود، حقیقتاً از این روز بهره خواهد برد.در واقعه غدیر، درسهاى بزرگى وجود دارد: اوّلاً این واقعه جزو وقایع مسلّم تاریخ اسلام است. اینطور نیست كه فقط شیعه حدیث غدیر را نقل كرده باشد. در بین علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسیارى این حدیث را نقل كردهاند و همانطور كه شیعه این حادثه را بیان كرده است، آنها هم بیان كردهاند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از این عمل پیغمبر، كه دست امیرالمؤمنین را بلند كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا على مولاه» این بود كه پیغمبر، امیرالمؤمنین را براى جانشینىِ خود نصب كرد. نمىخواهیم وارد مسأله شیعه و سنّى و اختلافات و درگیریهاى اعتقادى شویم - دنیاى اسلام تا امروز هرچه از دعواى شیعه و سنى كشیده، بس است! - ولى معرفتى كه در این كلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده شود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب كرد.پیغمبر براى این مبعوث شده بود كه مردم را تعلیم دهد و تزكیه كند؛ «یعلّمهم الكتاب و الحكمة و یزكّیهم»؛ یا در جاى دیگر «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة». باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزكیه شوند، تا این كرهخاكى و این جامعه بزرگ بشرى بتواند مثل یك خانواده سالم، راه كمال را طى كند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. هدف همه نبوّتها و بعثتها این است. هركدام از انبیا به نبوّت مبعوث شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّى كه امكانات زمان اجازه مىداد، پیش بردند؛ اما دین خاتم و نبىّ خاتم باید این حركت عظیم الهى را ابدیّت بخشد؛ چون پیغمبرِ دیگرى مبعوث نخواهد شد تا بشر به آن سر منزل نهایى خود در این عالم - كه زندگى در كره خاكى و در خانواده بشرى، باید همراه با صلح و صفا و عدالت و با بهرهمندى از خیرات عالم باشد - نزدیك شود و بالأخره به آن برسد. چگونه مىشود بشریت را به آن سرمنزل نهایى نزدیك كرد؟ آن وقتى كه این تربیت مستمر باشد. باید تعلیم و تربیت مستمرّى ازموضع حكومت و قدرت سیاسى - آن هم قدرت سیاسىِ كسى مثل پیغمبر؛ یعنى معصوم - این جامعه بشرى را بتدریج پیش ببرد و تربیت كند و ناهنجاریها را در میان آنها كاهش دهد تابشریت بتواند به آن نقطهاى كه شروع زندگى سعادتمندانه همه انسانهاست - كه ما آن دوره را، دوره حضرت ولىّعصر ارواحنافداه مىدانیم - برسد. دوره ولىّعصر ارواحنافداه، دوره آغاز زندگى بشر است؛ دوره پایان زندگى بشر نیست. از آنجا حیات حقیقى انسان و سعادت حقیقى این خانواده عظیم بشرى تازه شروع خواهد شد و استفاده از بركات این كره خاكى واستعدادها و انرژیهاى نهفته در این فضا، براى انسان - بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودى و ضایع كردن - ممكن خواهد شد. درست است كه امروز بشر از چیزى استفاده مىكند، اما به یك چیز دیگر ضرر مىزند. امروز نیروى اتم را كشف مىكند، اما نیروى اتم را براى نابودى انسان به كار مىبرد؛ نفت را از اعماق زمین استخراج مىكند، اما این نفت درراه تضییع و تخریب محیط زیست انسان به كار مىرود؛ كمااینكه در این صد سال اخیر اینگونه بوده است. بشر نیروهاى محرّكه و انرژیهاى پنهان و قوّه بخار و سایر نیروها را كشف مىكند،اما انسانها را به انواع و اقسام گرفتاریهاى جسمانى از ناحیه این مشكلاتى كه زندگى مادّى براى انسانها به وجود مىآورد، آلوده مىكند. به بشر سرعت و سهولت داده مىشود؛ اماخیلى چیزها از او گرفته مىشود. از آن طرف هم تخریب ارزشهاى اخلاقى است كه امروز انسان دچار آنهاست؛ لیكن در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه قضیه اینگونه نیست.بشر از خیرات عالم، از انرژیهاى پنهان و از نیروهاى نهفته در طبیعت، استفاده بىضرر و بى خسارت مىكند؛ استفادهاى كه مایه رشد و پیشرفت انسان است. همه پیغمبران آمدهاند تا ما رابه آن نقطهاى برسانند كه زندگى بشر تازه شروع مىشود. پیغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضاى دین خاتم به اینجا برساند، باید چه كار كند؟ باید این تربیتى كه او ارزانى انسانها كرده است، مستمر و طولانى باشد و چندین نسل را پىدرپى شامل شود. خود پیغمبر اكرم كه از دنیا خواهد رفت - «انّك میّت و انّهم میّتون» - پس باید كسى را نصب كند كه بعد ازخود او دقیقاً همان راه و همان جهت و همان شیوهها را مورداستفاده قرار دهد، و او علىبنابىطالب است. معناى نصب غدیر این است.اگر آن روز امّت اسلامى، نصب پیغمبر را درست و با معناى حقیقىِ خودش درك مىكرد و تحویل مىگرفت و دنبال علىبنابىطالب علیهالسّلام راه مىافتاد و این تربیت نبوى استمرارپیدا مىكرد و بعد از امیرالمؤمنین هم انسانهاى معصوم و بدون خطا، نسلهاى بشرى را مثل خودِ پیغمبر، پىدرپى زیر تربیت الهىِ خویش قرار مىدادند، بشریت بسیار زود به آن نقطهاىمىرسید كه هنوز به آن نقطه نرسیده است. علم و فكر بشرى پیشرفت مىكرد؛ درجات روحى انسانها بالا مىرفت؛ صلح و صفا در بین انسانها برقرار مىشد و ظلم و جور و ناامنى وتبعیض و بىعدالتى از بین مردم رخت برمىبست. اینكه فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها - كه در آن زمان عارفترین انسانها به مقام پیغمبر و امیرالمؤمنین بود - فرمود اگر دنبال على راه مىافتادید، شما را به چنین سرمنزلى هدایت مىكرد و از چنین راهى مىبرد، به همین خاطر است. ولى بشر زیاد اشتباه مىكند.در تاریخ، اشتباهات بزرگ همیشه سرنوشت انسانها را با مشكلات بزرگ دچار كرده است. ماجراى سیر انسان در دوران نبوت نبىّ خاتم صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم، ماجراى بسیار پُرحادثه و داستان بسیار مهم و حامل فلسفه بسیار عمیقى است. در سال امیرالمؤمنین - كه امسال و سالهاى دیگر هم متعلّق به ایشان است - شایسته است كه این فلسفه مورد مدّاقه قرار گیرد. امروز هم بشر باید همان حركت و تلاش را انجام دهد. جوامع بشرى هرچه با عدالت و معنویت همراه شوند و هرچه انسانها از رذایل اخلاقى، خودخواهیها، بداندیشیها، بددلیها، شهوترانیها و خودپرستیها دور شوند، آن آینده نزدیكتر خواهد شد. بشر در طول تاریخ در كجراهههایى قرار گرفته و به راه افتاده كه او را از سرمنزل نهایىِ خودش بسیار دور كرده است.(7) رابطه ی مدیریت جامعه و غدیرمسألهى غدير و تعيين اميرالمؤمنين (عليهالصّلاةوالسّلام) به عنوان ولىامر امت اسلامى از سوى پيامبر مكرم اسلام (صلّىاللَّهعليهوالهوسلّم) يك حادثهى بسيار بزرگ و پُرمعناست؛ در حقيقت دخالت نبى مكرم در امر مديريت جامعه است. معناى اين حركت كه در روز هجدهم ذىالحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، اين است كه اسلام به مسألهى مديريت جامعه به چشم اهميت نگاه مىكند. اينطور نيست كه امر مديريت در نظام اسلامى و جامعهى اسلامى، رها و بىاعتنا باشد. علت هم اين است كه مديريت يك جامعه، جزو اثرگذارترين مسائل جامعه است. تعيين اميرالمؤمنين هم - كه مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداكارى و عدل در ميان صحابهى پيغمبر است - ابعاد اين مديريت را روشن مىكند. معلوم مىشود آنچه از نظر اسلام در باب مديريت جامعه اهميت دارد، اينهاست. كسانى كه اميرالمؤمنين را به جانشينىِ بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداكارى او براى حق و عدل، ترديد ندارند؛ اين موردِ اتفاق همهى مسلمين و همهى كسانى است كه اميرالمؤمنين (عليهالصّلاةوالسّلام) را مىشناسند. اين نشان مىدهد كه جامعهى اسلامى از نظر اسلام و پيغمبر، چه نوع مديريت و زمامدارى و حكومتى را بايد به عنوان هدفِ مطلوب دنبال كند.مشكل جوامع بشرى هم در مهمترين مقاطع، در همين نقطه بوده است؛ يعنى جوامع بشرى هرگاه از زمامداران باتدبير و باتقوا و پرهيزگار و شجاع برخوردار بودهاند، توانستهاند قدمهايى جلو بروند. آن وقتىكه جوامع دچار مديرانى شدند كه براى آنها پرهيزگارى و پاكدامنى معنا نداشت، ترجيح منافع مردم بر منافع خودشان مطرح نبود، ترس از خدا و محاسبهى الهى برايشان مطرح نبود - انسانهاى ضعيف، انسانهاى دلبستهى به منافع و شهوات شخصى - مشكلات برايشان بهوجود آمد؛ چه مشكلات مادى و چه مشكلات اخلاقى و معنوى. اينكه مىبينيد ملل اسلامى و كشورهاى اسلامى در برههيى از تاريخ، مقهور قدرتهاى ظالم و متجاوز شدند، علت همين بود. اگر آن روزى كه استعمار و لشكركشىها و كشورگشايىهاى غربى در مناطق اسلامى شروع شد، زمامداران مسلمان از دين، از پاكدامنى، از غيرت و از شجاعت برخوردار بودند، قضيه اينطور نمىشد. اگر پايبند به شهوات و پايبند به تسلط خودشان بر مقام و قدرتِ چند روزه نبودند، موضوع اينطور نمىشد. ضعف مسلمانان و جوامع اسلامى، اغلب ناشى شده است از ضعف مديران جوامع و زمامداران آنها؛ البته هر دو روى هم اثر مىگذارند. مديريتهاى ناتوان و نااهل، نظام اخلاقى و سياسى را در جامعه سست مىكنند و انسانها را به ضعف مىكشانند؛ آن وقت در چنين جامعهيى بهطور طبيعى باز زمامداران از انسانهاى نااهلتر و ضعيفتر رنج مىبرند و مبتلاى به آنها مىشوند.امروز وقتى به دنياى اسلام نگاه مىكنيد، مىبينيد كه بيدارى مسلمانان در همهى نقاط مسلماننشين عالم و در كشورهاى اسلامى به بركت بيدارى ملت ايران است، و ملت ايران به بركت رهبرى امام بزرگوار - كه جان خود را به ميدان آورد، سينهى خود را در مقابل تيرهاى دشمن سپر كرد و صادقانه حرف زد و صادقانه عمل كرد - پا در اين ميدان عظيم گذاشت. دنيايى كه مىخواهد ملل مسلمان را ذليل ببيند، ملت ايران به بركت رهبرىِ شجاعانه و مخلصانهيى كه امام بزرگوار نشان داد، عزت خودشان را بر اينها تحميل كردند. ولايت امام (رضواناللَّهعليه) پرتوى از چشمهى فروزندهى خورشيدىِ غدير بود؛ لذا توانست اين همه آثار را بهوجود بياورد، ملت را بيدار كند، ايران را بازسازى معنوى و مادى بكند.(8)معنا و تفسير واقعهى غديرامامت، يعنى همان اوج معناى مطلوب ادارهى جامعه در مقابل انواع و اقسام مديريّتهاى جامعه كه از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبىِ انسانى سرچشمه مىگيرد. اسلام شيوه و نسخهى امامت را به بشريّت ارائه مىكند؛ يعنى اينكه يك انسان، هم دلش از فيض هدايت الهى سرشار و لبريز باشد، هم معارف دين را بشناسد و بفهمد - يعنى راه را درست تشخيص دهد - هم داراى قدرت عملكرد باشد - كه «يا يحيى خذ الكتاب بقوّة» - هم جان و خواست و زندگى شخصى برايش حائز اهميت نباشد؛ اما جان و زندگى و سعادت انسانها براى او همه چيز باشد؛ كه اميرالمؤمنين در كمتر از پنج سال حكومت خود، اين را در عمل نشان داد. شما مىبينيد كه مدّت كوتاهِ كمتر از پنج سال حكومت اميرالمؤمنين، به عنوان يك نمونه و الگو و چيزى كه بشريّت آن را هرگز فراموش نخواهد كرد، در طول قرنها همچنان مىدرخشد و باقى مانده است. اين نتيجهى درس و معنا و تفسير واقعهى غدير است.(9)نصب اميرالمؤمنين ، درسی از غدیردر واقعهى غدير، درسهاى بزرگى وجود دارد: اوّلاً اين واقعه جزو وقايع مسلّم تاريخ اسلام است. اينطور نيست كه فقط شيعه حديث غدير را نقل كرده باشد. در بين علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسيارى اين حديث را نقل كردهاند و همانطور كه شيعه اين حادثه را بيان كرده است، آنها هم بيان كردهاند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از اين عمل پيغمبر، كه دست اميرالمؤمنين را بلند كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا على مولاه» اين بود كه پيغمبر، اميرالمؤمنين را براى جانشينىِ خود نصب كرد. نمىخواهيم وارد مسألهى شيعه و سنّى و اختلافات و درگيريهاى اعتقادى شويم - دنياى اسلام تا امروز هرچه از دعواى شيعه و سنى كشيده، بس است! - ولى معرفتى كه در اين كلام عميق پيغمبر وجود دارد، بايد درست فهميده شود؛ پيغمبر اميرالمؤمنين را منصوب كرد.........اگر آن روز امّت اسلامى، نصب پيغمبر را درست و با معناى حقيقىِ خودش درك مىكرد و تحويل مىگرفت و دنبال علىبنابىطالب عليهالسّلام راه مىافتاد و اين تربيت نبوى استمرار پيدا مىكرد و بعد از اميرالمؤمنين هم انسانهاى معصوم و بدون خطا، نسلهاى بشرى را مثل خودِ پيغمبر، پىدرپى زير تربيت الهىِ خويش قرار مىدادند، بشريت بسيار زود به آن نقطهاى مىرسيد كه هنوز به آن نقطه نرسيده است. علم و فكر بشرى پيشرفت مىكرد؛ درجات روحى انسانها بالا مىرفت؛ صلح و صفا در بين انسانها برقرار مىشد و ظلم و جور و ناامنى و تبعيض و بىعدالتى از بين مردم رخت برمىبست. اينكه فاطمهى زهرا سلاماللَّهعليها - كه در آن زمان عارفترين انسانها به مقام پيغمبر و اميرالمؤمنين بود - فرمود اگر دنبال على راه مىافتاديد، شما را به چنين سرمنزلى هدايت مىكرد و از چنين راهى مىبرد، به همين خاطر است. ولى بشر زياد اشتباه مىكند.(10)عيداللَّهالاكبرغدير در آثار اسلامى ما به «عيداللَّهالاكبر»، «يوم العهد المعهود» و «يوم الميثاق المأخوذ» تعبير شده است. اين تعبيرات كه نشان دهندهى تأكيد و اهتمامى خاص به اين روز شريف است، خصوصيتش در مسألهى ولايت است. آن عاملى كه در اسلام ضامن اجراى احكام است، حكومت اسلامى و حاكميت احكام قرآن است، والّا اگر آحاد مردم، ايمان و عقيده و عمل شخصى داشته باشند، ليكن حاكميت - چه در مرحلهى قانونگذارى و چه در مرحلهى اجرا - در دست ديگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن ديگران بستگى دارد. اگر آنها افراد بىانصافى بودند، مسلمانان همان وضعى را پيدا مىكنند كه شما امروز در كوزوو، ديروز در بوسنى و هرزگوين، ديروز و امروز در فلسطين و در جاهاى ديگر شاهدش بودهايد و هستيد - ما هم در ايرانِ مسلمانِ عريق و عميق خودمان، سالهاى متمادى همين را مشاهده مىكرديم - اما چنانچه حكّام، قدرى با انصاف باشند، اجازه خواهند داد كه اين مسلمانان به قدر دايرهى خانهى خودشان - يا حدّاكثر ارتباطات محلّهاى - چيزهايى از اسلام را رعايت كنند؛ ولى اسلام نخواهد بود!« و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذناللَّه»؛ مسألهى حكومت، اساس قضاياى همهى پيغمبران بوده است. حال بعضى كسان دوست دارند كه حرفهاى موهوم و رد شده و غلط را در قالبهاى علىالظّاهر نو بيان كنند! آنها مىگويند كه اگر دين، حكومت پيدا كند، قداست خود را از دست مىدهد! قداست يعنى چه؟ آيا قداست يعنى اينكه كسى يك چيز بىخاصيت، يك نام، يا يك حيثيّت اعتبارى و بىحقيقت را به خود ببندد؟ اين قداست خواهد شد؟! قداستِ حقيقى اين است كه حقيقتى در ميان مردم، بر زندگى و بر روابط مردم، بر امور دنيا و آخرت مردم، اثر خوب بگذارد و زندگى را اصلاح كند. اين، دين است؛ اگر دينى توانست اين كار را بكند، قداست متعلّق به آن است.حال به فرض، زيد و عمروى كه در موضع حكومت در اين دين قرار گرفتهاند، بهوسيلهى عدّهاى مورد تهمت، اهانت و دشنام هم قرار بگيرند؛ مانعى ندارد. افراد، انسانها، من و هزاران هزار امثال من، فداى بقاى دين؛ چه اهميتى دارد؟! دين بايد اجرا شود، دين بايد تحقّق پيدا كند و اين در غدير، رسماً و بهعنوان يك حقيقت قانونى در اسلام، مشخص شد. البته از اوّلِ هجرت، پيغمبر اكرم صلىاللَّهعليه و آله و سلّم حاكم بود؛ اما خيليها اميد بسته بودند كه وقتى اين شخص كه آورندهى اسلام است و اين رشتهاى كه افراد و دلها را به هم متّصل كرده است، از ميان مردم خارج شد، چيزى باقى نمانَد! با نصب ولى، با نصب حاكم و تعيين كسى كه مىتوانست رشتهى اين كار شود، جلوِ اين پندار در عالم قانونگذارى گرفته شد. اساس قضيه هم اين است كه قانونى وجود داشته باشد؛ لذا فرمود: «اليوم يَئس الّذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم»؛ از امروز به بعد كه ولايت، معيّن و تكليف حكومت و سرپرستى و اداره و زمامدارى كشور، معلوم شد، ديگر از دشمن خارجى نترسيد. «واخشونى»؛ حالا از من بترسيد.(11)مفهوم حقیقی غدیراگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسكین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیك كنیم. بزرگترین نمونه این است كه هرچه بتوانیم، استقرار عدل كنیم. چون دامنه عدالت نامحدود است.هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر كنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسك ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد.امروز مردم دنیا تشنه عدالتاند. این پیام به گوش مردم دنیا هم مىرسد. امروز شما در اوضاع دنیا نگاه كنید. با همه پیشرفت علم و با این همه تحقیقات علمى كه دانشمندان و علما در مسائل كون و حیات انجام دادهاند و با این همه اكتشافات و اختراعات و ترقى در علم كه محیّرالعقول است، در ناحیه اخلاق، افتخار قدرتهاى برتر امروز دنیا به زورگویى، تجاوز، ظلم و بىاعتنایى به آراى انسانهاست. حتى امروز وقاحت به قدرى در میان این قدرتمداران زیاد است كه اعتراف هم مىكنند و مىگویند افكار عمومى مردم دنیا مانعِ حمله ما به عراق نیست، این یعنى یك حركت صددرصد حیوانى. كسى كه در عمل و حركت خود اخلاق، عدالت، فضیلت و حقوق مردم را درنظر نمىگیرد، حیوان است. وگرنه روح انسانى این معیارها و ارزشها را رعایت مىكند و زندگى انسانى قائم به این ارزشهاست. عالم و آسمان و زمین قائم به عدالت است؛ «بالعدل قامت السّموات والارض». آن وقت عدالت را اینطور زیر پا بگذارند! البته قدرتمندان در بلندگوها مىگویند و فریاد مىزنند و تُنِ صداى آنها فضاى دنیا را پُر مىكند، اما حقایق عالم از بین نمىرود. حقیقت عالم این است كه ظلم نمىتواند استقرار پیدا كند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند. ملتها، انسانها، ارادهها، خواستها و قدرت معنویت و فضیلت كار خود را خواهد كرد. امیدواریم خداوند متعال روزى را به بشرِ زمان ما نشان بدهد كه رشحهاى از عدالت علوى و معنا و مفهوم حقیقى غدیر در دنیاى اسلام و در همه بشریت پرتوافكن باشد و مردم را بهرهمند كند.(12) پيوند، ارتباط و اتصال، معناى ولايتدو مطلب در غدير هست: يكى تعيين اميرالمؤمنين علىبنابىطالب عليهالصّلاةوالسّلام است و ديگرى آن معيارهايى است كه نبى اكرم صلّىاللَّهعليهوالهوسلّم در بيان علت و فلسفهى تعيين اميرالمؤمنين در خطبهى غدير بيان مىفرمايد. اين حركت بزرگ و تاريخساز، يعنى نصب اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام متكى به ملاكهايى است و اين كار، مفهومى دارد. اگرچه ولايت يك امر سياسى است، اما همهى مضمون ولايت در سياست خلاصه نمىشود. اين ولايت، پرتوى از ولايت ذات مقدّس پروردگار است. اين ولايت، ناشى از حضور ولايت الهى در وجود اميرالمؤمنين است، همچنانكه در وجود پيامبر مكرّم اسلام بود. اين ولايت، فرعى از آن اصل و ميوهاى از آن ريشه است. لذا از آن به «ولايت» تعبير شده است. ولايت در حقيقت به معناى پيوند، ارتباط و اتصال است. آن كسى كه منصوب به اين مقام است، برخلاف حكام و فرمانروايان عالم، فقط يك فرمانروا يا يك سلطان و يك حاكم نيست بلكه يك ولى است، به مردم نزديك است، به آنها پيوسته است و مورد اتكاى دل و جان مردم است.اين معنا در اميرالمؤمنين و در ائمهى معصومين عليهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهاى ضعيفى از اين حقيقت در جايى پيدا شود، ولايت در آنجا شكل مىگيرد. حقيقت و معناى واقعىِ امر اين است. لذا نبىاكرم در بيان صفات اميرالمؤمنين مىفرمايد: «اعدلكم فى الرعية»، او عادلترين شما در بين مردم است. هم عدالت درونى و معنوى و فردى اميرالمؤمنين مراد است و هم عدالت رفتارى و عدالت اجتماعى او. اينها چيزهايى است كه در زبان به آسانى مىشود بيان كرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است كه انسان به عظمت اين حقيقت و كسانى كه تجسم اين حقيقت بودهاند، پى مىبرد. عدالت به معناى واقعى كلمه در وجود اميرالمؤمنين، در رفتار او، در تقواى او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بيرونى او هم عدالت تجسم پيدا مىكند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهيم عدالت را تعريف كنيم و آن را در ضمن مثال و نمونه بيان كنيم، هيچ مثالى رساتر و گوياتر از رفتار اميرالمؤمنين عليهالسّلام نمىتوانيم پيدا كنيم. اين است كه نبىاكرم او را به امر پروردگار و با نصب الهى به مردم معرفى و به مقام ولايت منصوب مىكند. اين يك حقيقت اسلامى است. اين كجا و اينكه كسى معتقد باشد كه هر ظالمى با هر شيوه و رفتار بازيگرانهاى توانست زمام قدرت را در دست بگيرد، مردم بايد از او اطاعت كنند، كجا؟! اين اسلام است يا آن؟!(13)قضيهى غدير، يك قضيهى مسلّم استدر مورد اصل واقعهى غدير، خوب است همهى افرادى كه به مسائل تاريخ اسلام علاقهمندند، بدانند كه قضيهى غدير، يك قضيهى مسلّم است. مشكوك نيست؛ فقط شيعيان نيستند كه آن را نقل كردهاند؛ بلكه محدثّان سنّى - چه در دورههاى گذشته و چه در دورههاى ميانى و بعدى - اين ماجرا را نقل كردهاند؛ يعنى همين ماجرايى كه در سفر حجّةالوداع پيامبر اكرم در غدير خم اتفاق افتاد. از كاروان بزرگ مسلمانان كه در اين سفر با پيامبر حج گزارده بودند، بعضى جلو رفته بودند. پيامبر پيكهايى را فرستاد تا آنها را به عقب برگردانند و ايستاد تا آنهايى كه عقب ماندهاند، برسند. اجتماع عظيمى در آنجا تشكيل شد. بعضى گفتهاند نود هزار، بعضى گفتهاند صدهزار و بعضى هم گفتهاند صدوبيست هزار نفر در آن اجتماع حضور داشتند. در آن هواى گرم، مردم ساكن جزيرةالعرب - كه بسيارى از آنها هم اهل بيابانها و روستاها بودند و به گرما عادت داشتند - طاقت نمىآوردند روى زمين داغ بايستند. لذا عباهايشان را زير پاهايشان مىگذاشتند تا طاقت بياورند و بايستند. اين نكته در روايت مربوط به اهل سنّت هم آمده است. در چنين شرايطى، پيامبر اكرم از جاى برخاست، اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام را از زمين بلند كرد و جلوِ چشم خلايق نگه داشت و فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه، الّلهم وال من والاه و عاد من عاداه». البته اين جملات، قبل و بعد هم دارد؛ اما مهمترين قسمتش اين است كه پيامبر در اينجا مسألهى ولايت - يعنى حاكميت اسلامى - را به طور رسمى و صريح مطرح مىكند و اميرالمؤمنين را به عنوان شخص، معيّن و مطرح مىنمايد. اين را همانطور كه لابد شنيدهايد و من هم عرض كردم، برادران اهل سنّت ما در كتابهاى معتبر - نه يكى، نه دوتا؛ در دهها كتاب معتبر - نقل كردهاند. مرحوم علّامهى امينى اينها را جمع كرده است، و غير از ايشان هم كتابهاى زيادى در اين خصوص نوشتهاند. بنابراين، اين روز، اولاًّ روز ولايت است؛ ثانياً روز ولايت اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام است.....در غدير، مسألهى ولايت، به عنوان يك امر رسمى از سوى پيامبر مطرح شد و اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام به عنوان مصداق آن تعيين گرديد؛ كه البته تفاصيل زيادى دارد و شما آن را مىدانيد. و اگر كسانى هم از تفاصيل آن اطّلاعى ندارند - بخصوص جوانان - بهتر اين است كه در نوشتهها و كتابهاى استدلالى و علمى آن را دنبال كنند. كتابهايى هم در اين زمينه نوشته شده و مفيد است.(14)از برکات غدیراگر ملتها، قطع نظر از مذاهب و ادیانیكه بر آنها حاكم است، بخواهند راه سعادت را پیدا كنند، باید به ولایت اسلامی برگردند.البته این ولایت اسلامی به شكل كامل، در یك جامعهی اسلامی عملی است؛ چون ولایت بر اساس ارزشهای اسلامی ـ یعنی عدالت اسلامی، علم اسلامی و دین اسلامی ـ است؛ اما به شكل غیر كامل، در همهی ملتها و در میان همهی جوامع عملی است. اگر میخواهند كسی را به عنوان رهبر و حاكم بر جامعه انتخاب كنند، سراغ آن كسی كه سرمایهداران معرفی میكنند، نروند؛ سراغ پارساترین و پاكترین و بیاعتناترین انسانها به دنیا بروند؛ آن كسی كه قدرت را سرمایهی شخصی خود به حساب نمیآورد و از آن برای سود شخصیخویش استفاده نمیكند.این، رشحهیی از رشحات ولایت در اسلام است و دمكراسیهای جاری عالم از آن بینصیبند. این، از بركات اسلام است. لذا از اول انقلاب هم همین عنوان ولایت و ولایت فقیه ـ كه دو مفهوم است؛ یكی خود مفهوم ولایت، یكی این كه این ولایت متعلق به فقیه و دین شناس و عالم دین است ـ از طرف كسانی كه در حقیقت تحمل این بافت ارزشی كامل را نمیتوانستند و نمیتوانند بكنند، مورد تعرض شدید قرار گرفت. امروز هم همینطور است. خوشبختانه مردم این راه را شناختهاند. این، از بركات غدیر و اسلام و زندگی امیرالمؤمنین و نیز حكومت كوتاه آن بزرگوار است.(15)درس فراموش نشدنی غدیر...... با مطرح كردن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام و با نصب آن بزرگواربراى حكومت، معیارها و ارزشهاى حاكمیّت، معلوم شد. پیغمبر، در قضیه غدیر، كسى را در مقابل چشم مسلمانان و دیدگان تاریخ قرار دادند كه از ارزشهاى اسلامى، به طور كامل برخوردار بودند. یك انسان مؤمن؛ داراى اعلاى تقوا و پرهیزكارى؛ فداكار در راه دین؛ بىرغبت نسبت به مطامع دنیوى؛ تجربه شده و امتحان داده در همه میدانهاى اسلامى: میدانهاى خطر؛ میدانهاى علم و دانش؛ میدان قضاوت و امثال اینها. یعنى با مطرح شدن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام به عنوان حاكم و امام و ولىّ اسلامى، همه مسلمانان در طول تاریخ بایدبدانند كه حاكم اسلامى، باید فردى در این جهت، با این قوارهها و نزدیك به این الگو و نمونه باشد. پس، در جوامع اسلامى، انسانهایى كه از آن ارزشها نصیبى ندارند؛ از فهم اسلامى،از عمل اسلامى، از جهاد اسلامى، از انفاقو گذشت، از تواضع و فروتنى در مقابل بندگان خدا و آن خصوصیّاتى كه امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام داشتند، بهرهاى نداشته باشند،شایسته حكومت كردن نیستند. پیغمبر، این معیار را در اختیار مسلمانان گذاشتند. و این، یك درس فراموش نشدنى است.(16)مسولیت مسولان کشور در قبال غدیرامروز ما - هم مسؤولانمان، هم مردممان - در قبال مسألهى غدير مسؤوليم. مسؤولان كشور بايد سعى كنند اعمال و رفتار و حركات و سكنات و برنامهريزيهايشان را به گونهاى تنظيم كنند كه با هدفهاى اسلام - كه همان هدفهاى غدير است - تطبيق كند. اگر چه همهى دنيا، بخصوص كمپانيهاى صهيونيستى و قدرتمندان و زرسالاران عالم، ناراحت شوند و هجمهى تبليغاتى كنند، باكى نيست. امروز پايهى انقلاب مستحكم است و اين توفانها نمىتواند اين بناى شامخ را متزلزل كند. از چه چيزى مىترسند؟ ملاحظهى چه چيزى را مىكنند؟ بعضى كسان در برنامهريزيهايشان، در اجرايشان، در تصميمگيريهايشان، در حرفزدنهايشان و در موضعگيريهايشان، دائماً مواظبند كه نكند فلان راديوى گوشهى دنيا - كه به فلان دستگاه جاسوسى وابسته است - عليه اين صحبت يا عليه اين شخص حرفى بزند! خوب؛ بزند.امروز پيام اسلام، پيام جذّابى است. پيام ما، پيام عدالت است؛ پيام ما، پيام نجات انسانها و نجات جوانهاست. وقتى ما اسم جوان را مىآوريم، فقط به جوانهاى جامعهى خودمان نگاه نمىكنيم. امروز نسل جوان در دنيا غرق در بدبختى و نابسامانى است. رنجها، فشارهاى روحى و عصبى و ابهام آينده، امروز نسلهاى جوان را در سرتاسر دنيا بر اثر دورى از معنويت، زير فشار قرار مىدهد.مسؤولان، به نام اسلام، براى اسلام، با پيام اسلام، شجاعانه، قدرتمندانه و بدون ملاحظهى اين و آن، هم موضعگيرى كنند، هم حرف بزنند و هم عمل كنند. مردم عزيزمان و بخصوص جوانها هم به بركت غدير، بدانند اين راهى كه اسلام و قرآن و خطّ غدير ترسيم كرده، يك راه روشن است؛ راهى است كه با استدلال و فلسفهى مستحكمى ترسيم شده و روندگان بسيار بزرگ و عظيمالمنزلتى پيدا كرده است. امروز هم خوشبختانه اين راه در دنيا مطرح است و ديگر ما در تنهايى و عزلت نيستيم. امروز ما در مركز و محور توجّه مردم جهان - بخصوص كشورهاى اسلامى - هستيم. راه، راه خوشعاقبت و روشنى است؛ با تلاش مسؤولان و با اميد و پشتيبانى قشرهاى مختلف مردم بايستى قدم به قدم اين راه را طى كنيم و پيش برويم. اين راه گرچه كوتاهمدت نيست، اما همان راهى است كه بالاخره به نجات بشريت منتهى خواهد شد. همان راهى است كه انشاءاللَّه زمينههاى ظهور مهدى موعود صلواتاللَّهعليهوعجّلاللَّهفرجه را فراهم خواهد كرد.(17)ولايت، شاخصهى نظام اجتماعى و سياسى براى اسلامروز عيد غدير «عيد ولايت» ناميده مىشود. نامگذارى درستى است؛ روزى است كه مفهوم ولايت اسلامى به وسيلهى پيامبر اكرم صلىاللَّهعليهوآلهوسلّم يك مصداق روشن و عينى پيدا كرد.براى كسانى كه مىخواهند از الگوى انسان طراز اسلام، نمونهاى ذكر كنند، بهترين نمونه همان كسى است كه آن روز نبىّ مكرّم اسلام صلىاللَّه عليه و آله و سلّم، او را به الهام الهى و به دستور پروردگار عالم، براى منصب عظيم ولايت، معيّن فرمود. معناى ولايت و مفهوم عظيمى كه در روز عيد غدير، مصداق مشخّصى پيدا كرد، يكى از نكات اساسى است كه براى جامعهى اسلامى ما و صاحبان فكر، نقطهى حسّاسى است و جا دارد روى آن تأمّل كنند.وقتى كه در نظامى، ولىاللَّه - كسى مثل پيغمبر اكرم يا اميرالمؤمنين - در رأس نظام قرار دارد، آن جامعه، جامعهى ولايت است؛ نظام، نظام ولايت است. ولايت، هم صفتى است براى منصبى كه نبىّ اكرم و جانشينان او از سوى پروردگار، حائز آن بودهاند، هم خصوصيتى است براى آن جامعهى اسلامى كه در سايهى آن حكومت، زندگى مىكند و از پرتو آن بهره مىگيرد. من اين نكته را بارها عرض كردهام، امروز هم مىخواهم بر روى همان نكته تكيه كنم؛ براى اينكه مسائل زندگى، مسائل سرنوشتساز و وظيفهى مهم ملت اسلام، وابسته به همي�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]
صفحات پیشنهادی
حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت
حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت-حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت نويسنده: سیّد امیرحسین کامرانی راد شخصیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ...
حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت-حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت نويسنده: سیّد امیرحسین کامرانی راد شخصیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ...
شخصیت حضرت علی علیه السلام
شخصیت حضرت علی علیه السلام-شخصیت حضرت علی علیه السلاماز نظر فلسفى ... حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت نويسنده: سیّد امیرحسین کامرانی راد ...
شخصیت حضرت علی علیه السلام-شخصیت حضرت علی علیه السلاماز نظر فلسفى ... حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت نويسنده: سیّد امیرحسین کامرانی راد ...
پيام غدير، اطاعت از ولايت براي حفظ رسالت است
درميان گفت: اعياد قربان تا غدير و دهه ولايت فرصت مناسبي براي تحكيم وحدت ... حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ...
درميان گفت: اعياد قربان تا غدير و دهه ولايت فرصت مناسبي براي تحكيم وحدت ... حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ولایت حضرت علی(علیه السلام) و غدیر از منظر ...
دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی (ع) (1)
دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی (ع) (1)-دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی (ع) (1) ... مولاه» ولایت و امامت امیر مؤمنان علیه السلام بوده و یا صرف محبت و دوستی آن حضرت .... بغوی و أبو حیان اندلسی ، نظر کلبی را این گونه نقل میکنند :( هو مولانا ) ناصرنا ...
دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی (ع) (1)-دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی (ع) (1) ... مولاه» ولایت و امامت امیر مؤمنان علیه السلام بوده و یا صرف محبت و دوستی آن حضرت .... بغوی و أبو حیان اندلسی ، نظر کلبی را این گونه نقل میکنند :( هو مولانا ) ناصرنا ...
علي عليه السلام در آئينه قرآن(1)
در خصوص امامت حضرت امير علي السلام مي توان به جريان مشهور غدير خم اشاره نمود كه از ... (7) در خصوص امر ولايت، شخص ابوبكر و عمر از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله .... همه مفسران اتفاق نظر دارند كه اين آيه در مورد حضرت علي عليه السلام و در آن هنگامي ...
در خصوص امامت حضرت امير علي السلام مي توان به جريان مشهور غدير خم اشاره نمود كه از ... (7) در خصوص امر ولايت، شخص ابوبكر و عمر از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله .... همه مفسران اتفاق نظر دارند كه اين آيه در مورد حضرت علي عليه السلام و در آن هنگامي ...
امام علي عليهالسلام و احتجاج به حديث غدير
واژگان كليدي: غدير، خلافت، امام علي عليهالسلام، حديث غدير و احتجاج به غدير. ... اسلام، و حديث غدير از جمله مهمترين ادله اثبات ولايت و خلافت اميرالمؤمنين علي عليهالسلاماست. ..... موجب توجه عدهاي به سوي ايشان شد و از او خواستند تا اظهار نظر نمايد.
واژگان كليدي: غدير، خلافت، امام علي عليهالسلام، حديث غدير و احتجاج به غدير. ... اسلام، و حديث غدير از جمله مهمترين ادله اثبات ولايت و خلافت اميرالمؤمنين علي عليهالسلاماست. ..... موجب توجه عدهاي به سوي ايشان شد و از او خواستند تا اظهار نظر نمايد.
خطبه نماز جمعه علی علیه السلام در روز غدیر
خطبه نماز جمعه علی علیه السلام در روز غدیر-نماز جمعه علی (ع) در روز غدیراهمیت اعتقادى موضوعدر روزى از روزهاى خلافت امام علی(ع)، جمعه و عید غدیر (18 ماه ذی حجه) به ... نخواهد بود مگر چنگ در زنید به توفیق و نگهداشت خدایی, و نگهداشت آنان كه اهل ولایت اویند.
خطبه نماز جمعه علی علیه السلام در روز غدیر-نماز جمعه علی (ع) در روز غدیراهمیت اعتقادى موضوعدر روزى از روزهاى خلافت امام علی(ع)، جمعه و عید غدیر (18 ماه ذی حجه) به ... نخواهد بود مگر چنگ در زنید به توفیق و نگهداشت خدایی, و نگهداشت آنان كه اهل ولایت اویند.
امام علی علیه السلام از منظر اهل سنت
امام علی علیه السلام از منظر اهل سنت نويسنده: حجت الاسلام احمد لقمانی امام علی علیه ... از سوی منکر انتصاب و ولایت علی علیه السلام بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله ... او و دودمان پاکاش باد - علی علیه السلام را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، ...
امام علی علیه السلام از منظر اهل سنت نويسنده: حجت الاسلام احمد لقمانی امام علی علیه ... از سوی منکر انتصاب و ولایت علی علیه السلام بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله ... او و دودمان پاکاش باد - علی علیه السلام را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، ...
امام علي عليه السلام از منظر اهل سنت
امام علي عليه السلام از منظر اهل سنت-به يقين، برجستگي شخصيت آن حضرت، آنگاه ... عذاب از سوي منكر انتصاب و ولايت علي عليه السلام بعد از رسول الله صلي الله عليه و ... بر او و دودمان پاكاش باد - علي عليه السلام را در روز عيد غدير خم به خلافت منصوب ...
امام علي عليه السلام از منظر اهل سنت-به يقين، برجستگي شخصيت آن حضرت، آنگاه ... عذاب از سوي منكر انتصاب و ولايت علي عليه السلام بعد از رسول الله صلي الله عليه و ... بر او و دودمان پاكاش باد - علي عليه السلام را در روز عيد غدير خم به خلافت منصوب ...
احتجاج امام علی علیه السلام به آیه ولایت
احتجاج امام علی علیه السلام به آیه ولایت-احتجاج امام علی علیه السلام به آیه ولایت ... محمّد بن جریر طبری راویان حدیث غدیر خم را در چهار جلد گردآوری کرده است که من بخشی از آن را .... به نظر ما علت این کار در مقدمه کلام امیرالمؤمنین علیه السلام و ذهنیت اهل سنت ...
احتجاج امام علی علیه السلام به آیه ولایت-احتجاج امام علی علیه السلام به آیه ولایت ... محمّد بن جریر طبری راویان حدیث غدیر خم را در چهار جلد گردآوری کرده است که من بخشی از آن را .... به نظر ما علت این کار در مقدمه کلام امیرالمؤمنین علیه السلام و ذهنیت اهل سنت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها