واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: همشهری-دانشگاه در پايان هر سال تحصيلي، يك قطعه از عكس فارغالتحصيلان را در مجله دانشجويان چاپ ميكند. پدر ومادرها، با ديدن موفقيت فرزندانشان، معمولاً همان حرفهاي كليشهاي و تكراري هميشگي را به زبان ميآورند. تقريبا تمامي اين اظهارنظرها و پيامها، كما بيش بيانگر يك احساس هستند: «ما واقعا به تو افتخار ميكنيم.» ابراز چنين احساسي در چنين لحظهاي، كاملا طبيعي به نظر ميرسد، اما اين عبارت در من اين احساس را به وجود ميآورد كه حس غرور و افتخار والدين در زمان موفقيت فرزندانشان به نوعي نشانگر رضايت كامل والدين از عملكرد خود بوده و مايلند به ديگران تفهيم كنند كه به عنوان يك پدر و مادر نمونه، وظيفه خود را به نحو احسن انجام دادهاند و به خاطر اين عمل بايد از آنان قدرداني شود. و به اين ترتيب پيروزي فرزندانشان را تمام و كمال و به راحتي به خود نسبت ميدهند. اين عمل آنان مرا متعجب ميكند. به دليل آنكه از ديدگاه روانپزشكي، به آن روي سكه نيز بايد توجه داشت. به عنوان مثال والدين صالحي كه فرزندان صالح و سربه راهي ندارند؛ فرزنداني كه روبه اعتياد آورده، با پليس و قانون درگير شده يا در زندگي با شكست روبهرو ميشوند. در اين زمان، احساس گناه به شدت گريبانگير والدين شده و آنان را برآن ميدارد تا از خود بپرسند: «كجاي كارمان اشتباه بوده است؟» تصور اينكه موفقيتها يا شكستهاي فرزندان درمرحله اول به حساب والدين گذاشته شود، رفتاري خودخواهانه به نظر ميرسد، پرواضح است كه بكار بستن خشونت عليه فرزندان؛ خشونتهاي بدني، روحي و يا جنسي، لطمات جدي جبرانناپذيري روي آنان خواهد گذاشت با اين حال، نميتوان اينطور استنباط كرد كه والدين با رسيدگي به امور فرزندان، عشق ورزيدن و فراهم آوردن محيطي متعادل و مناسب براي رشد آنان، نسبت به تمامي اعمالي كه در آينده از آنان سرميزند، مسئول هستند. فرزندان مايل هستند به عنوان موجودي مستقل براي خود تصميمگيري كنند. بنابراين اساساً نسبت به تصميماتي كه ميگيرند و نسبت به موفقيتها و شكستهايشان مسئول خواهند بود. والدين شايد بتوانند از طريق گفتار و نصيحت كردن، ارزشها و رفتارهايي كه از نظرشان درست تلقي ميشوند را به فرزندان خود القا كنند اما در اصل از طريق اعمال و رفتار خود آنهاست كه ميتوانند به عنوان نمونه و الگو، اعتقادات و عقايد اصلي خود را به فرزندانشان انتقال دهند. جوانان شامهتيزي دارند و از قدرت تشخيص بالايي برخوردار هستند و به سرعت دورويي در گفتار و رفتار والدينشان را تشخيص ميدهند. اگر جوانان متوجه تضادهاي آشكار بين اعمال و گفتار والدينشان شوند، احتمالا با گستاخي عكسالعمل نشان خواهند داد، اما به عنوان فردي مستقل و مسئول بايد مراقب باشند تا چيزهايي را كه سالهاي اوليه زندگيشان مشاهده كرده و يا فرا گرفتهاند را بكار بندند. اضطراب و نگراني مسري است. زماني كه والدين مضطرب ميشوند، فرزندان آن را به خوبي احساس كرده و تحت تاثير اين اضطراب و پريشاني قرار ميگيرند. اين حس، از همان دوران كودكي يعني زماني كه كودك هنوز قادر به تكلم نبوده و نميتواند احساسات خود و احساسات اطرافيانش را بيان كند، شروع ميشود. زندگي اغلب پدر و مادرها، با به دنيا آمدن اولين فرزندشان، نامنظم و دشوار شده و دستخوش ترديد و ناامني ميشود. خستگي جسمي، به خصوص تغيير ساعات خواب، به انسان فشار ميآورد و اينكه مرتباً از خود بپرسيم كه آيا كارمان را درست انجام دادهايم يا نه، كاملا طبيعي به نظر ميرسد و دقيقا نميدانيم از چه كسي ميتوانيم كمك بگيريم.نصايح و كمكهاي اطرافيان هميشه كارساز نيستند. پدربزرگها و مادربزرگها نيز در اين زمينه نميتوانند كمك زيادي بكنند. كتابهاي متعددي كه در ايندرباره به چاپ رسيدهاند نيز گاه دربرگيرنده يكسري عقايد ضد و نقيض ميباشند. (به عنوان مثال: بحث هميشگي در آغوش گرفتن و يا ناديده گرفتن نوزاد در زمان گريه كردن).يكي از اساسيترين اختلافنظرات كارشناسان در زمينه تربيت فرزندان، موضوع «نظم و انضباط» بوده كه همانند دفاع از باورها و اعتقاداتمان، نسبت به آن جبههگيري كرده و تعصب نشان ميدهند. ديدگاه و نظريه افراطيون در امور تربيتي، برپايه يك پيشفرض بنا شده كه در آن هيچگونه تغيير و يا نرمشي راه ندارد. بنابراين ديدگاه، فرزندان به طور فطري و ذاتي فقط به خواستههاي خود توجه دارند و براي آن كه به موجوداتي با انضباط و اجتماعي تبديل شوند، بايد در زمان سرپيچي از دستورات و ممنوعيتها، با تنبيه و محدوديتهاي شديدي روبهرو شوند. در امر تربيت، والدين خود را كاملاً حق به جانب دانسته تا به جاي اعمال راهكارهاي روانشناختي، از طريق فشار و اجبار برفرزندان غلبه يابند. اكثر اين روشهاي تربيتي حول محور فراگيري ادب و نزاكت و فرمانبرداري از والدين، دور ميزند. والدين چگونه ميتوانند آرامش خانواده را با وجود فرزنداني كه با بيخيالي فقط به فكر تفريح و خوشگذراني هستند، حفظ كنند؟ اصول تربيتي كه بر پايه بينش تندروها و افراطيون يعني روشهاي سفت و سخت بنا شده است، بر اين باور است كه تنها روش مهار كردن سرگردانيها، خطاها و گناهان بشريت، اعمال دستورات جدي و ممنوعيتهاي شديد است. در عين حال، والدين ميتوانند ديدگاه ملايم و خوشبينانهتري را برگزينند، چرا كه روش تربيتي به هر شكلي كه باشد، فرزندان با دريافت عشق و محبت و پشتيباني از جانب والدينشان، در آينده به انسانهاي شادتر و مفيدتري تبديل خواهند شد. اين روش كه بر پايه ملاطفت و نرمش بيشتري بنا شده، در برابر رفتار فرزندان، محدوديتهاي معقولانه و مناسبتري را در پيش ميگيرد و از كشمكش و حس كينه و انتقامجويي بين والدين و فرزندان جلوگيري ميكند. بايد به اين نكته توجه داشت كه موفقيت والدين در امر تربيت، به دليل آگاهي و حق به جانب بودن آنان نيست، مجازات بدني نيز ممنوع و قدغن شمرده شده، چرا كه اين نوع تنبيهات، حاصلي جز ترس و خشونت به همراه ندارد. در حرفه روانشناسي، به موضوع مهمي پي بردهايم. طيف اصول تربيتي فرزندان، به هر شكل و صورتي كه باشد، از روشهاي آمرانه و سخت گرفته تا روشهايي با انعطاف و نرمش بيشتر، اگر فرزندان احساس كنند كه در محيط خانواده از عشق و احترام برخوردار هستند، والدين ميتوانند در امور تربيتي فرزندان، به موفقيت برسند. والدين همچنين موظف هستند در مواردي كه امنيت و رفتار فرزندانشان تحت تاثير قرار ميگيرد، محدوديتهايي را معين كنند. فرزند نيز بايد بياموزد تا جلوي خشم و پرخاشگري خود را بگيرد. در عين حال ميتوان دريافت كه بحث و كشمكش ميان اعضاي خانواده، موجب خستگي و دلسردي و راحتي نزاع شديد و همچنين موجب پيدايش خواسته بيمارگونه و غيرمعقول والدين براي كنترل و در دست گرفتن همه امور و افزايش احساس اضطراب بين خود و فرزندان ميشود. و در اين ميان، فقط والدين هستند كه ميتوانند مانع بزهكاري و ارتكاب جرم فرزندان شوند. از طرف ديگر، زماني كه والدين فقط در مورد موضوعات كم اهميتتري نظير غذا خوردن به موقع فرزندان و يا مرتب كردن اتاقشان، به خود نگراني راه داده و با اين گونه پرسشها موجب آزار فرزندان شوند، اين موضوع منجر به بحث و مشاجره بينتيجه در خانه ميشود. كساني كه از وسايل نقليه عمومي استفاده كرده و يا در سوپر ماركتهاي بزرگ در رفت و آمد هستند، شاهد صبر و تحمل زياد پدر و مادران نسبت به فرزندان شيطان و شلوغ در اين مكانها بودهاند. مشكل اين است كه چگونه ميتوان بدون استفاده از تهديد و يا ايجاد ترس و وحشت در كودك، به او فهماند كه در دنيا تنها نيست و بايد به خواسته ديگران نيز احترام بگذارد؛ چرا كه اين امر بدون آنكه از پرخاشگري او بكاهد، نوعي مقاومت منفعل را به او ميآموزد. همانند ديگر جنبههاي زندگي، هر چيزي كه از حد تعادل خارج شده و به سمت افراط و تفريط پيش رود، خطرناك ميشود. ميتوان طيفي را در نظر گرفت كه در يك سوي آن روش سخت و آمرانه (افراط) و در سوي ديگر روش سهلانگاري و بيتوجهي (تفريط) قرار دارد. اما اين طيف بيشتر به يك دايره شباهت دارد. بچههايي كه شديدا توسط خانوادههايشان كنترل ميشوند، هيچگونه محدوديتي براي خودشان تعيين نميكنند چرا كه عادت كردهاند هميشه از دستورات و قوانيني كه توسط ديگران و از خارج بر آنان وضع و تحميل ميشود، اطاعت كنند. بنابراين به محض آنكه اين محدوديت از خارج قطع شود، خود به تنهايي قادر به ايجاد محدوديت براي خودنيستند. از سوي ديگر، پرورش در خانوادهاي كه هيچگونه نظم و ترتيبي بر آن حاكم نيست اين امكان را كه فرزندان با شناخت لازم و كافي از زندگي، به خواسته ديگران احترام گذاشته و با آنان كنار بيايند را از آنان سلب ميكند. وظيفه اصلي والدين در قبال فرزندان اين نيست كه فقط نگران و مراقب خوشبختي و سلامت جسماني عاطفي فرزندان خود باشند، بلكه به آنان نشان دهند كه انسان ميتواند با وجود تمام مشكلات در دنيا خوشبخت و راضي باشد. و اين امر فقط از طريق الگوهاي رفتاري والدين به فرزندان انتقال داده ميشود. چرا كه اثر اعمال و رفتار بزرگترها بر روي فرزندان بسيار تاثيرگذارتر از اثر نصيحت و سخنان هر چند زيبا و دلنشين ميباشد. والديني كه مطمئن هستند ميتواند تاثيرعميقي روي آينده فرزند خود داشته باشند، از من ميپرسند: «از كجا بايد بفهمم كه اين بچه راه درست را ميرود؟» و اغلب از جوابي كه به آنها ميدهم متعجب ميشوند: «كار زيادي نميتوانيد انجام دهيد، جز اينكه كمتر به دنبال بحث و درگيري باشيد و سعي نكنيد تمامي رفتار و حركات او را زيره ذرهبين بگذاريد. بدون شك اين عمل موجب خشنودي همه شما خواهد شد.» بهترين و درعين حال جسورانهترين عمل بشر در زندگي، توانايي انسان در لذت بردن از لحظات زندگيست. زندگي فاني و گذراست و هميشه احتمال وقوع فاجعه و يا حادثهاي ناگوار در زندگي وجود دارد. در اين ميان، نشان دادن خوشبختي به فرزندانمان، مفيدترين چيز است كه ميتوانيم به آنان انتقال دهيم. شوخ طبعي نيز ميتواند در اين زمينه موثر باشد. La vieille sse vient tropvite
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]