واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قطع رابطه با دشمن نويسنده:محمد رضا اکبريمنبع:سایت اندیشه قم معاويه كه مروان بن حكم را فرماندار مدينه قرار داده بود روزي براي او نامه نوشت كه دختر عبداللّه بن جعفر(برادر زاده امير المؤ منين عليه السلام) را براي پسرش يزيد خواستگاري كند و اضافه كرده بود كه هر مقدار پدرش مهريه تعيين كند مي پذيرم و هر اندازه بدهي داشته باشد مي پردازم ضمن اينكه اين وصلت سبب صلح بين بني هاشم و بني اميه خواهد شد. مروان را بدنبال عبداللّه بن جعفر فرستاد تا دختر او را به عقد يزيد در آورد اما عبداللّه گفت : اختيار دختران ما با حسن بن علي عليهماالسلام است و بايد با او صحبت كني . مروان نزد امام عليه السلام رفت تا براي يزيد خواستگاري كند. امام عليه السلام فرمود: هر كس را مي خواهي جمع كن تا نظر خود را در آن جمع بيان كنم .بزرگان طايفه بني هاشم و بني اميه جمع شدند آنگاه مروان برخاست و پس از حمد و ثناي خداوند گفت : معاويه به من دستور داده است تا زينب دختر عبداللّه بن جعفر را براي يزد بن معاويه خواستگاري كنم و گفته است : هر اندازه پدرش مهريه تعيين كند مي پذيرم و هر مقدار پدرش قرض داشته باشد ادا مي كنم و اين وصلت سبب صلح دو طايفه بني اميه و بني هاشم مي گردد. يزيد بن معاويه همسر بي نظيري است و به جان خودم سوگند افتخار شما به يزيد بيش از افتخار يزيد به شماست ، يزيد كسي است كه به بركت چهره او از ابر طلب باران مي شود! سپس سكوت كرد و در جائي نشست . امام حسن عليه السلام پس از حمد و ثناي خداوند فرمود: اما در مورد مهريه كه گفتي هر مقدار پدرش تعيين كند، ما بيش از سنت پيامبر اكرم صلي اللّه عليه و آله كه براي دختران و خويشاوندان تعيين مي كرد نمي خواهيم . اما درباره اداي قرض پدرش ، چه وقت زنان ما قرضهاي پدرانشان را ادا كرده اند كه زينب چنين كند؟ اما درباره صلح طايفه بني هاشم و بني اميه دشمني ما با شما براي خدا و در راه خداست ، بنابراين بخاطر دنيا با شما صلح نخواهيم كرد. و اما اينكه افتخار ما به يزيد بيش از افتخار يزيد به ما است اگر ارزش حكومت بر مردم بيش از ارزش نبوت از سوي خداوند است ما به يزيد افتخار مي كنيم اما اگر نبوت ارزش بيشتري از حكومت دارد او بايد به وجود ما افتخار كند. اما اين كه گفتي به بركت چهره يزيد از ابر طلب باران مي شود اين حرف جز براي اهلبيت رسول اللّه صحيح نمي باشد و تنها به بركت چهره آنها طلب باران مي شود. نظر ما بر اين است كه دختر عبداللّه را به عقد پسر عمويش قاسم بن محمد بن جعفر در آوريم و من هم اكنون او را به عقد قاسم در آوردم و مهريه او را يك زمين مزروعي در مدينه قرار دادم كه ده هزار دينار آن را مي خرند و اين زمين براي آنها كافي است . مروان گفت : آيا اين گونه با ما صحبت مي كنيد؟ امام حسن عليه السلام فرمود: هر يك از اين پاسخها در برابر هر يك از سخنان شماست . مروان كه در انجام ماموريت خود شكست خورد مسائلي كه گذشته بود را طي نامه اي به معاويه اطلاع داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]