واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: رجانیوز: با اين اقليت اغتشاشگر چه كنيم؟ حقيقت اين است كه سوءاستفاده از شعارهاي احساسي و بهره برداري منافقانه از نمادهاي ديني توسط ميرحسين موسوي و همراهانش موجب جذب برخي و يا حداقل تشكيك در بخشي از بدنهي دانشجويي شده است. رجانیوز: وضع تقابلي ميان طرفداران نظام و معترضين بسيار سريع تر از تصورها و پيش بيني ها به سامان آمد و آنچه «جنبش» ناميده مي شد در عرض چند ماه به يك «گروه» با مختصات قابل توصيف تبديل شد. مي توان راهپيمايي روز قدس را آغاز آشكارگي اين افول و اضمحلال دانست، كمااينكه در اتفاقات بعد يعني 13 آبان و اكنون 16 آذر كه هر دو به عنوان نقاط عطف تحركات سياسي اغتشاش گران دانسته مي شد، اين افول و اضمحلال به عيان مشاهده شد. شواهد و شنيده ها از طرفي حاكي از درماندگي و دستپاچگي رهبران سياسي اغتشاشات و از طرفي حكايتگر آرامش خاطر طيفي از طرفداران نظام است؛ ليكن در اين ميان جريان هاي دانشجويي انقلابي در اين انديشه اند كه با اين اقليت مخالف نظام كه هرازگاهي فرصت ظهور سياسي و رسانه اي پيدا مي كنند و ايام و مقاطع خاص را به مجالي براي تحركات دوباره تبديل مي كنند، چه بايد كرد؟در جامعه شناسي انقلاب، حركت هاي اعتراضي را در دو مؤلفهي سطح و عمق مورد بررسي قرار مي دهند. هر گاه حركت هاي اعتراضي از حيث حجم، گستردگي و فراگيري به حدي برسد كه بتوان گفت اكثريت جامعه به آن پيوسته اند، مي توان جامعه را در آستانهي وقوع وقوع يك انقلاب يا تغيير جدي دانست. ولي حجم و فراگيري كافي نيست؛ حركت هاي اعتراضي براي منجر شدن به يك تحول و دگرگوني جدي، به عمق و منطق قوي اعتراضي نيز نياز دارند. به علت ديگر معترضين بايد براي برهم زدن وضع موجود و ساختارشكني كه طبعاً مستلزم هزينه هاي انساني است، منطقي قوي داشته باشند. انقلاب هاي نرم اساساً بهخاطر منتفي بودن اين دو مؤلفه –يعني فراگيري و عمق حركت هاي اعتراضي- جايگزين انقلاب هاي سخت مي شوند. در خصوص اوضاع ايران ريزش دفعي معترضين حكايتگر فقدان يك منطق قوي اعتراضي در ميان اغتشاشگران است. طبيعتاً به ازاي هر يك روز فاصله از حادثه هيجاني انتخابات، معترضين براي ادامه روش اعتراضي خود كه همراه با برچسب هاي ناخوشايند اجتماعي است، بدنبال مبنايي منطقي براي ادعاهايي هستند كه آنها را به شهروندان نابهنجار يا «اغتشاشگر» بدل كرده است.كساني كه از ابتداي مهر امسال بطور مستمر در فضاي دانشگاهي كشور حضور داشته اند اذعان مي كنند كه روز به روز از شدت واكنش هاي دانشجويان سمپات با جريان اعتراضي كاسته شده است؛ ديگر از ادعاهاي راديكال و ساختارشكنانه خبري نيست و ادبيات احساسي و هيجاني روزهاي اول به شدت افول كرده است. طبيعي است كه شعار و غليان احساسات كه هميشه پاشنهي آشيل تحركات دانشجويي بوده است، براي هميشه پاسخگو نيست و اگر رهبران سياسي معترضين نتوانند به سرعت زمينه ابتناي حركت اعتراضيشان را بر مباني عقلاني و اصولي فراهم كنند، جنبش از داخل مي پوسد و از احساس تعلق اعضا به آرمان اعتراضي اثري نمي ماند.تحليل نه چندان پيچيدهي بيانيه هاي پي در پي و تكراري ميرحسين موسوي نشانگر آن است كه او نتوانسته چنين زمينه اي را فراهم كند و همچنان به روش شعاري و هيجاني روزهاي ابتدايي اغتشاشات در خرداد و تير امسال ادامه مي دهد. ديگر رهبران سياسي اغتشاشات هم يا مانند سيدمحمد خاتمي سكوت كرده اند، يا مانند كروبي روش هاي لمپن و باورناپذير را در پيش گرفته و يا در جريان محاكمات از گذشتهشان برائت جسته اند. بنابراين كاملاً قابل پيش بيني است كه ادامه روند اعتراضات همواره سير نزولي و به سمت صفر خواهد داشت، هر چند چنانكه از ابتداي انقلاب شاهد آن بوده ايم هيچگاه به صفر نخواهد رسيد.با اين مقدمات بايد ملاحظاتي در ادامه فضاي تقابلي دانشجويان انقلابي با اقليت اغتشاش گر در نظر داشت:نخست اينكه دانشجويان با اطمينان از اين افول و پوسيدگي غيرقابل احتراز اغتشاشگران، هيچگاه نبايد زمينه تعميق حركت هاي اعتراضي را فراهم كنند. آنها تاكنون دليل قانع كننده اي براي ادامه روش خود نداشته اند ولي ممكن است اين بهانه را از لابلاي اشتباه دانشجويان انقلابي فراهم كنند. دو شعار اصلي همواره متن اين بهانه بوده است. يكي «كشته سازي» و «مظلوم نمايي» كه مي تواند زمينه ساز برخوردهاي خشن و سخت دانشجويي را فراهم كند و ديگري ادعاي «خفقان» و فقدان «آزادي بيان» كه سالهاست دستمايهي تحريك دانشجويان قشري نگر بوده است. طبيعي است اغتشاشگران براي رسيدن به اين مقصود، راهبرد خود را تحريك غيرت و تعصب انقلابي دانشجويان بسيجي متمركز خواهند كرد. رفتارهايي مانند توهين به مقدسات ديني يا مقام معظم رهبري و يا پاره كردن عكس شهدا يا امام راحل(ره) از اين دست است؛ اتفاقي كه از 16 آذر 9 سال پيش در حضور خاتمي در دانشگاه علم صنعت آغاز شد.اما مهمترين اتفاق در تسريع افول و اضمحلال اين اغتشاشات، جدي گرفتن «كرسي هاي آزاد انديشي» است. فقدان منطق اعتراضي بسيار سريع تر از پيش بيني ها حلقه هاي خاكستري دانشجويان را از اطراف اقليت اغتشاشگر پراكنده كرده است. حقيقت اين است كه سوءاستفاده از شعارهاي احساسي و بهره برداري منافقانه از نمادهاي ديني توسط ميرحسين موسوي و همراهانش موجب جذب برخي و يا حداقل تشكيك در بخشي از بدنهي دانشجويي شده است. تنها راه و سريعترين راه عبور از اين ابهام، اثبات پوچي و بي مبنايي اعتراضات است و اين راه فقط از مسير گفتگوهاي دانشجويي مي گذرد. موضعگيري و جنجال سازماندهي شدهي اقليت اغتشاشگر عليه تريبون هاي آزاد و جلسات سخنراني با هدف نگه داشتن سطح اعتراضات در فضاي احساسي هيجاني و جلوگيري از ورودش به چارچوب منطق است.دانشجويان انقلابي بايد متوجه باشند كه زمان به نفع گفتمان منطقي حاميان انقلاب در جريان است و نتيجهي قطعي اين روند -همانطور كه رهبر معظم انقلاب فرمودند- اضمحلال قطعي خط نفاق جديد و اقتدار بيش از پيش جريان اصيل انقلابي است و دست آخر اينكه اين زيركي جنبش دانشجويان انقلابي است كه كاهش تلفات فرهنگي، شتاب در روند افول اين جريان و تحقق نتيجه مبارك آنرا بدنبال خواهد داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]