واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - امیر قادری بهترین فیلم جشنواره بیست و هفتم؟ شوخی میکنید؟ فقط همین؟ ساعت دوی نیمه شب است و «درباره الی» الان تمام شده و باید دربارهاش خیلی بیشتر از اینها فکر کنیم و خیلی بیشتر از اینها بنویسیم. فعلاً فقط این را داشته باشید که «درباره الی»، به کارگردانی اصغر فرهادی را باید در مقیاس بهترینهای تاریخ سینمای ایران و بهترینهای سال 2008 میلادی (و نه فقط در حوزه سینمای ایران) سنجید. بزرگ فیلمی است حیرتانگیز. تعریفی که ما از سینمای مدرن و متفاوت داریم. همان فیلمی که میشود آن ابهام بزرگ عزیز را درونش کشف کرد اما نمیتوان به کف آورد. و این فرصتی است برای ما تا تلقیمان را از سینمای مدرن رو کنیم. در جشنوارهای که اغلب فیلمها میخواهند تمام کوتاهیها و کمبودهایشان را با توسل به عباراتی مثل همین مدرن و متفاوت بپوشانند، آن حجم مبهم غیر قابل توصیف، درون فیلمی وجود دارد که خیلی ساده شروع میشود و خیلی ساده پیش میرود و از این هم سادهتر تمام میشود اما همواره، آن وجود مبهم چون ابری در فضای بالای سر ما در سالن سینما پرواز میکند، گاهی فکر میکنیم میبینیمش اما فرود نمیآید، و فرار میکند. درباره این فیلم نمیشود زود قضاوت کرد. نه به این دلیل که ارزشش مشخص نیست (که در این باره شک نداشته باشید)، به این خاطر که تحلیل اثر کار سادهای نیست. و تحلیل این فیلم مثل هر اثر مدرن دیگری، به قول دیوید بوردول گستراندن ابهام آن است تا معنا کردنش (نصفه شبی درست یادم است؟ مجید اسلامی ده سال پیش در نقدی بر سینمای آنتونیونی، چنین چیزی را نقل کرده بود). ندیدهام کارگردانی که به اندازه اصغر فرهادی، پیشرفتش محسوس باشد. فیلم به فیلم و رو به جلو. حتی فاصله فیلم خوب «چهارشنبه سوری» هم با این یکی فراوان است. بعد از مورد تقریباً مایوس کننده «دایره زنگی» (که البته فرهادی فقط فیلمنامهاش را نوشته بود) حالا این بازگشتی فوقالعاده برای فیلمسازی است که این قدرها هم دیگر ازش انتظار نداشتیم. از الان میتوانیم قلممان را صابون بزنیم برای نوشتن نقدی لذیذ با مقایسهای میان «ماجرا»ی آنتونیونی و «درباره الی» اصغر فرهادی، یا از آن هم جذابتر: «درباره الی» به مثابه یک فیلم نوآر. (حواستان بود؟ هم کارآگاه داشت، هم جنایت، هم گروه آدمهای مشکوک و مظنون.) و خدا خودش کمک کند که فیلم را با تحلیلهای دست پایین اخلاقی دست کم نگیریم و کوچکش نکنیم. «البته درباره الی» اثری اخلاقی است اما شبکه پیچیدگیهای اخلاقی آن، بعید میدانم به پاسخ درست و روشنی برسد و این تازه لایه نخست فیلمنامه بسیار ساده و در عین حال بسیار پیچیده آن است. بعد تازه میرسیم به اجرای درجه یک فرهادی با آن تسلط محشری که بر میزانسنهایش دارد و به نظرم «درباره الی»، میتواند از این زاویه، یکی از بهترین نمونههای تدریس باشد. چطور فرهادی رد حرکت بازیگران در هر نما را طراحی میکند، تداوم نماها چطور رعایت میشود و سیر نماهای فیلم چگونه مسیر نگاه تماشاگر را تغییر میدهد؛ بی آن که تماشاگر متوجه کلکهای متوالی فیلمساز در پناه این ظاهر به شدت ساده شود. «درباره الی» به خصوص به این درد میخورد که متوجه باشیم هنوز میشود فیلمهای باورپذیری ساخت، بی آن که ذرهای از واقعنمایی ظاهر کار کاسته شود. از این بهتر نمیشود. فرهادی و بازیگرانش و فیلمش نشان افتخار ما در جشنواره برلین هستند. مسافر عزیز ما هستند. داریم پزشان را میدهیم. فقط کاش اصغر فرهادی میتوانست ذهنش را کاملتر از آن چیزی که الان هست، بکند. فرهادی همان جور که توانایی نمایش طبقه متوسط گناهکار امروز ایران را دارد، همان جور که میتواند این قدر خوب نگاه کند و چنین ظریف، رگههای گناه و تباهی پنهان را در زندگی روزمره ما بجورد، در عین حال باید بتواند مردان و زنان دوست داشتنی دیگری را هم خلق کند. این همان کاری است که سالهای سال داریوش مهرجویی انجام داده است. همه این تباهیها را دیده است و باز اعتقادش را به ذات مقدس انسان از دست نداده است. (راستی، نمیدانم چرا دلم میخواهد این ستون عکس داشته باشد، و باز این که چرا این قدر این آخر شبی و یکی - دو ساعت بعد از تماشای «درباره الی»، دوست دارم این عکس، سلف پرتره رامبراند باشد در 22 سالگی. چیزی است در مایههای «درباره الی». و واقعاً نمیدانم چرا در این «لحظه» باید این سلف پرتره رامبراند را به جای عکس فیلم انتخاب کنم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]