واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفسیر مقام معظم رهبری(7)الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ(بقره/3)(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.
خصوصیت ایمان به وحیدر اینجا هم دوخصوصیت دیگر هست. اولاً: ایمان به وحی در هر دو جمله مورد توجه قرار گرفته و این دو جمله در این معنا با هم مشتركند. یعنی یكی از نشانهها یا از عناصر و اركان تشكیل دهندهی آن تقوایی كه مایه هدایت و مایهی نورانیت انسانی است، همین است كه ایمان میآورند به وحی و وحی را قبول میكند، پس خصوصیت اولی كه در این دو فقره و این دو عبارت وجود دارد، اصل ایمان به وحی است كه این هم، در تشكیل شخصیت تقوا در انسان یك عنصر لازمی است! ممكن است كسی بخدا ایمان داشته باشد، لكن به وحی ایمان نداشته باشد، این كافی نیست، لذا در قرآن در مورد عدیده اطاعت پیغمبر پس از اطاعت خدا ذكر شده: اطیعوالله و اطیعو الرسول خدا را اطاعت كن و پیامبر را اطاعت كنید. چگونگی تحقق اطاعت از خدا چگونه اطاعت از خدا تحقق پیدا خواهد كرد؟ اگركسی به خدا معتقد بود، یعنی عقلش او را در مقابل حقیقت وجود خدا خاضع كرد، دیگر نمیتواند منكر شود. آیا آفرینش را و این ماشین عجیب و پیچیده كائنات را مهندس و سازندهای نیست؟ حالا اگر خدا را قبول كرد، اما وحی را و اینكه خداوند میان خودش و میان انسانها رابطهای ایجاد خواهد كرد را قبول نكرد، آنوقت هرچه به ذهن خود او رسید او را وحی الهی خواهد پنداشت، وحكم الهی خواهد دانست؟! در حالی كه همیشه اینطور نیست كه عقل انسان به راه ثواب برود، بلكه در موارد بسیاری هم خطا خواهد كرد. عقل احتیاج به مرشد و راهنما دارد تا به او چگونه فهمیدن و چگونه دیدن و تشخیص حقیقت را از باطل را یاد بدهد.بسیاری از چیزهای باطل در چشم انسانهای عاقل حقیقت جلوه میكند، دلیلش هم این است كه شما میبینید انسانهای گوناگونی بر سر مسائل گوناگونی با هم اختلاف تشخیص دارند. ولذا اگر دربارهی مسائل اساسی زندگی انسان و تكلیف اساسی، عقلها با هم تصادم پیدا كردند كه حتماً میكنند، راه ارشاد عقل به جز وحی خدانیست.بسیاری از چیزهای باطل در چشم انسانهای عاقل حقیقت جلوه میكند، دلیلش هم این است كه شما میبینید انسانهای گوناگونی بر سر مسائل گوناگونی با هم اختلاف تشخیص دارند. ولذا اگر دربارهی مسائل اساسی زندگی انسان و تكلیف اساسی، عقلها با هم تصادم پیدا كردند كه حتماً میكنند، راه ارشاد عقل به جز وحی خدا چیست؟تعلیم ویژه و هدایت ویژه الهی در قالب وحیپس اعتقاد به وحی، و ایمان به اصل وحی، یك شرط اصلی و یك عنصر اصلی است. اما اینكه وحی چگونه چیزی است؟ آن موكول به بحثهای معارف است كه معلوم میكند وحی و جوهر وحی و حقیقت وحی چیست؟ لذا این را ما اینجا بحث نمیكنیم. اما بطور خلاصه: وحی عبارت است از: تعلیم ویژه الهی و هدایت ویژه الهی به بندهی برگزیدهاش پیغمبر، كه او هم این هدایت و این تعلیم را در اختیار انسانهای دیگر میگذارد. پس مسألهی اول مسألهی وحی است كه درفقرهی اول میگوید: والذین یؤمنون بما انزل الیك: به آنچه بر تو نازل شده و بسوی تو فرستاده شده است ایمان میآورند، كه منظور از آنچه فرو فرستاده شده، معارف اسلام و احكام اسلام، یعنی همین چیزهایی است كه اسلام برای ساختن انسان در مرحلهی عقل و ذهن، و در مرحلهی اخلاق، و در مرحلهی عمل به انسان تعلیم داده چون مجموعهی برنامههای دین، و از جمله برنامههای اسلام سه منطقهی اساسی از وجود انسان را بایستی فرا بگیرد و پوشش بدهد. یك منطقه، منطقهی عقل انسان است كه عقل را از گمراهیها نجات بدهد، ولذا افكار و تصورات و فهم درست از حقایق عالم در این منطقه قرار میگیرد. تفسیرات مربوط به زندگی انسان، مربوط به آخرت، مربوط به شناخت انسان، مربوط به شناخت آفرینش و آنچه در اصطلاح به آن جهانبینی میگویند، اینها در منطقهی عقل قرار دارند. و وحی در مجموعهی خودش، این منطقه را فرامیگیرد، یعنی انسان را در زمینهی عقلیات و ذهنیات هدایت میكند. همین افكار گوناگون فلسفیای كه انسانها از قرنهای متمادی تا امروز بر سر او بحثها كردند و مكاتب گوناگونی را بوجود آورند، در زمینههای اصلیی زندگی انسان اشارات روشنی وحی دارد، كه فلسفهی اسلامی هم از این وحی سرچشمه میگیرد. پس یك منطقه منطقه ذهن و عقل است.منطقهی دوم: منطقهی روح انسانی است كه به آن اخلاق میگوئیم. روان انسان دچار آلودگیها و تیرگیها و زشتیها و كجرویهایی میشود كه از خصوصیات وجود انسان و زندگیی او سرچشمه میگیرد. فرضاً انسانها ممكن است دچار بخل بشوند و این بخل سعادت انسان را مختل میكند. اگر انسانها بخیل باشند، یعنی حاضر نباشند به یكدیگر خیر برسانند، این، زندگی انسان را تحت تأثیر قرار خواهد داد، یا اگر انسانها دچار حرص بشوند، یعنی میل به افزون طلبیی خارج از حد هدایت شده و كنترل شده در فرآوردههای زندگی و مال دنیا، و این قبیل چیزها پیدا كنند، یا انسانهای مبتلای به (جبن) ترس افراطی و بیاندازه بشوند و از ورود در میدانهای زندگی كه غالباً با خطر همراه است بترسند و پرهیز كنند، یا انسانها نسبت به یكدیگر دچار كینه بشوند، یا نسبت به مسائل زندگی دیگران یا مسائل زندگی حیات دچار سهلانگاری بشوند، یا دچار فریب یا ریاكاری بشوند، و از این قبیل رزائل اخلاقی كه اینها پستیها و دنائتها و تیرگیها در روح انسان است، هدایت وحی شامل اینها هم میشود به عنوان منطقهی دوم كه هدایت وحی و برنامهی الهی و آسمانی ادیان سعی میكند اینها را برطرف بكند.منطقهی سوم: منطقهی عمل و منطقهیكاركرد آنها در زندگی است، یعنی چه كاری را بكنیم و چه كاری را نكنیم؟ كه این منطقهی سوم، بلاشك ارتباط مستحكمی با آن دو منطقهی قبلی دارد، یعنی عقلیات و ذهنیات در چگونگی عملكرد تأثیر میگذارند همچنانكه روحیات و خصلتها هم در چگونگی عملكرد تأثیر میگذارند و این سه منطقه مجموعهی وحی الهی را شامل میشود. یعنی برنامهی آسمانی ادیان و دین پیغمبرخاتم(ص) شامل هر سه اینهاست كه باید به این سه ایمان آورد و آنچه نازل شده قرآن است كه شامل این سه منطقه است.تنظیم: گروه دین و اندیشه_شکوری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]