واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار چهارشنبه 15 تیر 1390 تعداد مشاهده : 25 شـايـد تـا نـيـم قرن پيش ، براى زندگى راه هاى مختلفي وجود داشت و دشوار بود كه يك متفكر اجـتماعى بتواند براى رسيدن به يك زندگى ايده آل ، شاهراهى انتخاب كند ، واگر چنين انتخابى هم امكان داشت ، به صورتى بسيار كلى و عمومى و مجمل بود ، مثلا شاعرى مى گفت : همت بلنددار كه مردان روزگار ازهمت بلند به جايى رسيده اند. ولـى در عـصـر مـا ايـن شـاهراه ، با دقتى بيشتر و برنامه اى وسيع تر و بودجه اى افزون تر، انتخاب شده است وكودكان هر ملت و مملكتى ناگزيرند از اين راه به مقصد برسند. مدرسه ، يكي از همان شاهراه هايي است كه كودكان را از محيط محدود و بسته خانواده وارد اجتماع مى كند و خـانـه ي اميد همه پدران و مادران ، و وسيله رشد قواى همه كودكان ، و سازنده سلول هاى اصلى پيكر يـك اجـتـمـاع سـالـم و بـا نـشـاط و زنـده اسـت . ولـى كـدام مدرسه ؟! آيا مدارس كنونى جهان توانسته اندآن طور كه خواست همه روشنفكران است ، باشند يا نه ؟ اگر مساله را نه در دايره وسيع جـهـانـى ، بلكه در دايره محدود مملكت خودمان بررسى كنيم ،آيا مدارس ما تاكنون چنين ثمرى داشته اند و آيا توانسته اند خواسته هاى پدران و مادران و به طور كلى ، اجتماع و سرانجام آنهايى كه همه مدارس و تشكيلات مربوط به آن براى آنان به وجود آمده است ، راضى كنند؟ با كمال تاسف ، بايد بگوييم :نه ! و اين مطلبى است كه از بررسى جرايد كشوربه خوبى روشن مى شود: روزنـامـه كيهان در گزارش شماره7529 ، مدرسه را به عنوان خشت كج ! توصيف مى كند، سپس مى نويسد::سه مساله اساسى در زمينه آموزش ابتدايى و متوسطه ايران از ديرگاه مطرح است : 1ـ مساله كادر آموزشى 2- مساله جا 3ـ مساله كتاب و جزوات درسى . البته عوامل فرعى ترى مانند شهريه ، نام نويسى ، عدم تجهيز مدارس ، نقل و انتقال مـعـلـمـان و محصلان و امور ديگرى هم وجوددارد . نقص كار مدارس امروزي در مـدارس و دانـشـگاه ها سعى مى شود كه افراد، همچون انبار فرمول ومحفوظات ديگر، پرورش يابند. آن انـدازه كـه بـراى نـمـره ريـاضـيـات و دروس علمى دقت مى شود ، براى نمره نظم و انضباط دانش آموز دقت نمى شود. نـاظم هاى دبيرستان ها و دبستان ها، منتظرند كه با فرا رسيدن موسم امتحانات ، سياهه اى در اين مورد تهيه كنند و تحويل دهند، بدون اين كه واقعا درباره نظم و انضباط برنامه اى وجود داشته باشد يا كوششى انجام گيرد. على (ع )به فرزندش امام حسن (ع )فرمود:قلب جوان ، همچون زمينى است كه از زراعت خالى است ومى تواند هرگونه بذرى كه در آن افشانده شود،بپذيرد و بپروراند، از اين رو پيش از آن كه قلب و عقل و استعداد تو قابليت خود را بر اثر چيزهاى ناشايسته از دست بدهند و نتوانند بذر تربيت سالم را بپرورانند، به تربيت تو مبادرت كردم . چـه خـوب اسـت كادر آموزشى ما بعد از پدران و مادران ، اين گفته را در سرلوحه برنامه هاى خود قرار دهند و به اين وضع نابسامان خاتمه بخشند! مدرسه شماسرى به مدارس بزنيد ، مى بينيد هر ساعتى دو بار زنگها به صدا در مى آيد.بـا بـه صـدا در آمدن نخستين زنگ ، گروهى طفل بالغ ونابالغ از اتاقهاى غالبا تنگ وتاريكى ـكه كـلاسـش نـام داده اندـ همچون آهوان وحشى ، بيرون مى ريزند و فضاى مدرسه را پر از غلغله مى سازند.جز هياهو و زد و خورد ، چيزى نمى بينيد و نمى شنويد. دربـان مـدرسـه بـا تـمـام قـوا و نـيـروى خود، براى جلوگيرى دانش آموزان از فرار، مى كوشد و بلندگوى مدرسه مرتبا اعلام مى كند كه از خروج آنهاجلوگيرى شود. طولى نمى كشد كه با به صدا درآمـدن دومـيـن زنـگ ، دانـش آمـوزان كـه راه فـرار را بـه روى خـود مـسـدود مـى بينند و از طـرفى ممكن است يك غيبت غير مجاز دردفتر برايشان ثبت كنند و احيانامنجر به اخراج آنها شود، به طرف كلاس ها هجوم مى برند. تازه اين كوشش هاى پى گير و در عين حال خسته كننده ، نه براى اين است كه انسان هاى واقعى و شـريـف تـحـويل اجتماع داده شود، بلكه صرفا به منظوراين است كه از نظر نمره هاى درسى عقب نمانند و كارنامه قبولى خود را دريافت دارند. مـعـلـمـان و استادان توجه نمى كنند كه حس شرافت و حس اخلاق ، خيلى مهم تر از موفقيت در امتحانات و كنكورهاست . شاگردان نيز در اين عدم توجه شريكند. در حـال حـاضـر، روزانـه هـزار نـفـر در دنـيـا خـودكـشى مى كنند و غالب آنها جوانان تحصيل كرده و درس خوانده و به خصوص دختران جوان هستند. گاهى اوقات ملاحظه مى كنيم كه كودكان خردسال به فجيع ترين جنايت ها دست مى زنند. دخـتـر يـازده سـاله اى كه به جرم خفه كردن دو دختر بچه خردسال ، محكوم به حبس ابد شده بود گفت : من طرز خفه كردن طفل را از تلويزيون آموختم . اين است وضع دستگاه هاى تربيتى ما و وضع نوباوگانى كه توسط اين دستگاه ها تربيت مى شوند. نـه تنها پدر و مادر و معلم ، بلكه راديو و تلويزيون و سينما و روزنامه و مجله وب در اين گناه بزرگ شريك و در پيشگاه خداوند بزرگ مسوولند. البته نمي توان منكرتلاش هاي پيگير و روان شناسانه ي برخي مدارس در سالهاي اخير شد ، ولي آنچه ما را به تدوين اين مقاله كشاند ، آمارها و شواهدي است كه شايد باور نكنيم ، ولي هنوز وجود دارد ، كه جاي بسي تذكر و تاسف است . منبع : برگرفته از كتاب " تربيت كودك در جهان امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]