واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مجلس صلح؛ نه فقط به خاطر شهلا شايد شهلا رازي در سينه دارد که از بر ملاکردن آن امتناع ميکند، ميتوانگفت شهلا از اين راز که قاتل کيست با خبر است و به خاطر عشق و فداکاري که دارد نميخواهد آن را بر ملاکند و اين سکوت شهلا سکوت مرموزي است و هنوز اين سوال براي افکار عمومي حل نشده است. اعتمادملی: امروز شنبه دهم مرداد 1388، روز مهمي است، روز خيلي مهمي است. گروهي از هنرمندان در مجتمع جنايي شماره 2 تهران به ملاقات خانواده مرحومه لالهسحرخيزان رفتهاند. [ماجراي لاله سحرخيزان و شهلا جاهد و ناصر محمدخاني را كموبيش همه ميدانند گمان نميكنم كار اين نوشته به ثبت تاريخي برسد، ولي اگر زد و رسيد، ثبتكننده محترم مقاله زحمت بكشد و در پي نوشتي كوتاه، اصل واقعه را براي خوانندگان احتمالي آينده شرح دهد] باري امروز ساعت 9 صبح، هنرمندان در نشستي تاريخي، خانواده لاله سحرخيزان را ديدار ميكنند. اهل حقوق، نام اينچنين جلساتي را «مجلس صلح» نهادهاند؛ آخرين تلاش خانواده و آشنايان محكوم براي جلب رضايت خانواده مقتول. اينكه اين هنرمندان چرا به جاي نويسندگي و كارگرداني و بازيگري در مجلس صلح حاضر شدهاند تا قدمي در راه نجات جان شهلا بردارند مطلبي است كه ميتوان بعدها بدان پرداخت و ساعتها درباره رسالت هنرمند و نقش تاريخي و اجتماعي او به گفتوگو نشست. آنچه در اين ميان مهم است تصميمي است كه خانواده لاله پس از اين ديدار ميگيرند. يك تصميم به - گمان من ـ ملي، تاريخي، مذهبي و البته انساني. چرا اعدام يا بخشش شهلا در اين روزها تا به اين حد ابعادي همهسويه به خود گرفته است؟ چرا بودن يا نبودن شهلا ميتواند خلقي را بيازارد يا شادمان سازد؟ اگر اميل زولا براي نجات جان دريفوس با حضورش در دادگاه، يك جنبش عظيم مدني را بنياد نهاد، پرونده شهلا به دليل غيرسياسي بودن ظاهرا فاقد جنبههاي پلتيكي است كه همواره با خود تعهد و مشروعيت سياسي به ارمغان ميآورد. پس چرا هنرمندان از ميان خيل محكومان سياسي، شهلاي غيرسياسي را براي نجات برگزيدهاند؟ جرمي مرتكب شده، مجرم هشت سالي را پشت ميلههاي زندان گذرانده، بارها به دادگاه رفته، حكم برايش صادر شده، حكم نقض شده، دوباره دادگاهي ديگر، حكمي ديگر و نقضي ديگر. اين بار اما گويا كار به نهايت رسيده است، حكم تاييدشده و تنفيذ شده و مانده استيذان و دم صبحي و چارپايهاي و طناب داري و آهي و خفتن در پناه آرامش مرگ. كار شهلا تمام ميشود، اما سلسلهكشتگان و كشندگان، بازي خون و خونخواهي و باختن عفو به انتقام تا ابد ادامه مييابد. آيا اين روزها روزهاي خوبي نيست كه اين زنجير و زنجيره از هم بگسلد؟ بخشش و بخشايش راه به دلهاي ما باز كند، خون به خون شسته نشود و «رُحماء بينهُم» بين ما بازگردد.؟ اينجاست كه تلاش براي نجات شهلا به بزنگاهي اجتماعي بدل ميشود. رحمدلي بر شهلا، اميد رحمانيت را به قلبهاي شكسته ما هديه ميكند، به ما ميآموزد با هم مهربانتر باشيم تا با ما مهربانتر باشند. به يادمان ميآورد مهرباني از مهر ميآيد و مهر خورشيد است و مهرباني گرمابخش دلهاست. در اين روزهاي سخت، آزمون رهانيدن شهلا، فراخواني است به درك متقابل، تفاهم و همدلي، گفتوگو به جاي خشونت، مهر به جاي كين و بخشش به جاي انتقام. آزمون رهايي شهلا آزمون رستگاري ماست. اعدام شهلا جاهد در كش و قوس صلح و سازش براي اجراي حكم شهلا جاهد كه متهم است در مهرماه سال 1381 «لاله سحرخيزان» همسر ناصر محمدخاني را به قتل رسانده، از زمان بازداشت همچنان در زندان به سر ميبرد و به رغم اينکه حکم قصاص وي چندين بار در ديوان عالي کشور و شعبه تشخيص ديوان مورد تاييد قرار گرفت، اما اجراي حكم وي همچنان در كش و قوس صلح وسازش براي اجراي حكم قرار دارد. عبدالصمد خرمشاهي وکيل مدافع شهلا گفت:در خصوص بازسازي صحنه جرم بايد بگويم اطمينان دارم که شهلا مباشرتي در قتل نداشته است و اين موضوع با مدارک زيادي که ارائه کردهايم کاملا ثابت ميشود. اما به نظر من هم شايد شهلا رازي در سينه دارد که از بر ملاکردن آن امتناع ميکند، ميتوانگفت شهلا از اين راز که قاتل کيست با خبر است و به خاطر عشق و فداکاري که دارد نميخواهد آن را بر ملاکند و اين سکوت شهلا سکوت مرموزي است و هنوز اين سوال براي افکار عمومي حل نشده است. باز هم تاکيد ميکنم مدارکي در پرونده وجود دارد که نشان ميدهد شهلا بيگناه است و فقط در برابر آنچه ميداند سکوت کرده است و به اين دليل نميتوان او را اعدام کرد. با تاييد حكم اعدام شهلا قضات ديوان عالي کشور نيز، قصاص شهلا را تاييد کردند و پرونده براي اعتراض مجدد به شعبه تشخيص فرستاده شد، اما قضات شعبه تشخيص نيز حکم را براي دومين بار تاييد کردند و از اين رو، اجراي حكم وي همچنان در كش و قوس صلح وسازش براي اجراي حكم قرار دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]