محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840204767
رند عالم سوز
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رند عالم سوززندگینامه حافظ
"شمسالدین محمد "معروف به حافظ ، خواجه حافظ شیرازی , ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار ، عارف ، شاعر و غزلسرای بزرگ و بلند آوازه ایران ، در سده هشتم هجری متولد شده است. از تاریخ تولد ، مدت عمر و احوال حیات حافظ , آگاهی ما بسیار اندك است ، ضمن آن كه تذكره ها و دیوان اشعار او نیز در این راه چندان گره گشایی نمیكند . در غالب مآخذ نام پدرش را "بهاءالدین " نوشتهاند و ممكن است ، "بهاء الدین علی الرسم", لقب او بوده باشد.تذكره نویسان نوشتهاند كه نیاكان او از كوهپایه اصفهان بودهاند و نیای او در روزگار حكومت " اتابكان سلغری" از آن جا به شیراز آمده و در همان شهر ساكن شدهاند و نیز چنین نوشتهاند كه پدرش " بهاءالدین محمد" بازرگانی میكرد و مادرش ا ز اهالی كازرون بوده و خانه ایشان در دروازه كازرون بود.ولادت حافظ در اول قرنهای هشتم هجری و حدود سال 727 در شیراز اتفاق افتاد . پس از مرگ " بهاء الدین" پسران او پراكنده شدند , ولی " شمس الدین محمد" كه خردسال بود ، با مادر در شیراز ماند و روزگار آن دو به تهیدستی میگذشت ، بههمین سبب حافظ همینكه به مرحلهای از رشد رسید ، در نانوایی محله به نانوایی مشغول شد ، تا آن كه عشق به تحصیل كمالات او را به مكتبخانه كشانید و به تفضیلی كه در "تذكره میخانه" آمده است ، وی چندگاهی ایام را بین كسب معاش و آموختن سواد میگذرانید . پس از آن شیوه زندگی حافظ دگرگون شد و او در جرگه طالبان علم درآمد و مجالس درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درك كرد و تتبع و تفحص در كتابهای مهم دینی و ادبی از قبیل " كشاف زمخشری" و "مطالع الانظار"," قاضی بیضاوی" و "مفتاح العلوم سكاكی" و امثال آن ها پرداخت و "محمد گلندام" معاصر و جامع دیوانش او را چندین بار در مجلس درس " قوام الدین ابوالبقاء"، "عبدالله بن محمد بن حسن اصفهانی شیرازی "(م 772 هجری ) مشهور به " ابن النفعیه نجم"، عالم و فقیه بزرگ عهد خود ، دیده و غزلهای او را در همان محفل علم واجب شنیده است. چنانكه از سخن "محمد گلندام" برمیآید ، "حافظ" در دو رشته از دانشهای زمان خود یعنی علوم شرعی و علوم ادبی كار میكرد و چون استاد او " قوام الدین"، خود عالم به قرات سبع بود ، طبعا حافظ نیز در خدمت او بهحفظ قرآن با توجه به قرائتهای چهارده گانه ممارست میكرد و خود در شعرهای خویش چندین بار بدین اشتغال مداوم بهكلام الله اشاره كرده است و به تصریح تذكره نویسان , اتخاذ تخلص حافظ نیز از همین اشتغال نشات كرده است.
روزگار جوانی حافظ مصادف بود با امارت "جلال الدین شاه شیخ ابوالاسحاق اینجو " ( 774 تا 754 ه ـ ق) در فارس . این پادشاه كه ممدوح حافظ شد و حافظ از دولت مستعجل او به نیكی یاد كرده است ، پادشاهی هنرپرور ، با ذوق و عشرت دوست بود , در سال 744 ه - ق بر فارس مستولی شد و خطبه و سكه به نام خود كرد . اما " امیر مبارزالدین مظفر" كه مردی متعصب و بی رحم بود , با او رقابت داشت . قساوت او تا به این حد بود كه توسط دو فرزند خود یعنی" شاه شجاع" و برادرش" محمود مظفری "به وضع دردناكی كور شد ( سال 754 ه- ق ) . پس از منازعات بسیار شیراز را گرفت و 4 سال بعد اصفهان را نیز از دست او خارج ساخت و او را اسیر كرده و به شیراز آورد . در آن جا او را به دست یكی از دشمنان قدیمی خود كه خون پدر را نیز میخواست ، همراه با پسر یازده سالهاش به قتل رسانید . به هر حال حافظ از عهد او ، رجال عصر او و خوشیهای روزگار پادشاهی او ، با شوق و علاقه بسیار در غزل هایش یاد كرده است.دوره دوم زندگانی حافظ ، مصادف با روزگار حكومت " امیرمبارزالدین محمد مظفر" بوده كه دوران تشویش خیال این شاعر بزرگ و شاعران بزرگ و دانشمندان دیگر بوده است ، زیرا به تعبیر خواجه از شمشیر او خون میچكید.سروران را بی سبب میكرد حبس گردنان را بی خطر سر می بریدو او كه خود را "خسرو غازی" پادشاه غازی مینامید ، به این نام درپوستین مردم میافتاد و به قول "محمود كتبی"، مورخ معروف "آل مظفر" هفتصد- هشتصد نفر را به دست خویش گردن زده بود و در سختگیری و تعصب آیتی بود و بدیهی است كه چنین شخصی خوش آیند خاطر شاعری بلندنظر و آسان گیر و رند و دشمن ریا و سالوس نمیافتاد . اما پسران او شاه "شجاع" و شاه "منصور"، مورد توجه و ممدوح حافظ بودهاند ، نیز سلاطین دیگر "آل مظفر" چون شاه "یحیی"، شاه "محمود" و "زین العابدین" و همچنین "سلطان اویس" و "سلطان احمد ایلكانی" كه در تبریز و بغداد حكومت داشتهاند , همه در اشعار او یاد شده و شاعر روی هم رفته آن ها را ستوده است.اواخر عمر حافظ مصادف با استیلای " امیر تیمور گوركانی" بر فارس بوده است و اگر ملاقات و دیداری ، او با حافظ داشته , اواخر عمر شاعر بوده است. گویند ، چون " امیر تیمور" فارس را تسخیر كرد و شاه منصور را كشت ، خواجه حافظ شیرازی را طلب كرد , چون حاضر شد ، "تیمور" آثار فقر را در چهره او نمایان دید . گفت : ای حافظ ! من به ضرب شمشیر تمام روی زمین را خراب كردم تا سمرقند و بخارا را آباد كنم و تو آن را به یك خال هندو می بخشی . میگویی : اگر آن ترك شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را حافظ گفت : از آن بخشندگیهاست كه بدین روز افتادهایم !
گذشته از مباحث مربوط به توحید و خداشناسی و بیان وحدت هستی ومقولات دیگر و نیز علاوه بر اصل رندی و خوش باشی ، مساله ای كه ذهن حافظ را به خود مشغول داشته، بیزاری از ریا و سالوس است كه به تجهیز ، خرمن دل و دین ریاكاران و مردمان را سوخته و خواهد ساخت. گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشودتا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشودرندی آموز و كرم كن كه نه چندان هنرستحیوانی كه ننوشد می و انسان نشود این ریا و سالوس انواع مختلف دارد و حافظ به برخی از آن ها اشارت كرده است : ریا در وعظ و صنعت یعنی خودنمایی و سخن آرایی ، گفتن سخنان شیرین امیدوار كننده برای عامه و باور نداشتن به آن ها ، بی اعتنایی به اصول انسانیت به بهانه دیانت و فسق نهان همراه زهد آشكار و جز این ها . حافظ با آن كه با صوفیه به ویژه آن گروه كه پشمینه پوشی را دكان زراندوزی و صید قلوب ساده عوام ساختهاند ، نظر خوشی ندارد ، در برخی موارد كلام او یادآور مطالب و مقاصد صوفیه است و معلوم میگردد كه با اصل عرفان و تصوف نزاعی ندارد و خود او نیز سالك آن راه است . نزاع او با كسانی است كه این اندیشه عالی و مذهب والا را دكان ساختهاند و خرید و فروش میكنند.حافظ چندین قصیده عالی و چند منظومه كوتاه محكم و تعدادی قطعات و رباعیات نیز سروده است . اما شهرتش بیشتر در غزل سرایی است و معمولا غزلیات او را كمال این نوع سخن و از هرحیث اوج غزل فارسی میشمارند و به ویژه استادی او در سرودن غزلهای عارفانه به پایهای رسیده كه تاكنون كسی به مقام او نرسیده است . در سراسر دیوان حافظ غزلهای عرفانی بسیاری میتوان یافت كه حتی برخی از غزلها كه ظاهرا غزل عاشقانه است , میتوان تعزلی عارفانه شمرد.رند در لغت به معنی زیرك , حیله گر ،ریاكار و بی مبالات است . ولی در اصطلاح عارفان و صاحب دلان و اهل شهود معنای آن " آن كه ظاهر خود را در ملامت دارد و اندرونش سالم باشد."لیكن حقیقت رندی به ویژه نزد حافظ یك جنبه , یك بعد ندارد و بلكه ابعاد گوناگون دارد , از آن جمله تجاهل العارف و غنیمت شمردن وقت ، ثبات عقیده و مخالفت با دمدمی بودن ، انتخاب شیوه عشق و وجدان بر طریقه عقل و برهان ، ظرافت طبع و رد خشونت ، فرهیخته بودن و به پختگی كوشیدن ، اعتقاد به جبر و ریشخند به كسانی كه به قدر عقیده دارند ، بلندی ایثار و تسامح و نداشتن تعصب ، سبكباری و ترك جهان گفتن و رهایی از حرصی و هوای نفس است كه به همه این موارد ، حافظ توجه داشته است.حافظ رند است ، یعنی عارفی است كه پیش از رسیدن به وادی رندی در ایستگاههای مختلف اندیشه توقف كرده , ولی از همه آن ها عبور كرده و به رندی رسیده است . به عبارت دیگر ، میتوان گفت كه زمانی مانند بسیاری دیگر همه چیز را كامل و بی عیب دیده و اعتقاد بر این داشته است كه دور فلك به شیوه عدل است و همچنین باور داشته است كه باید آدمی دل خوش باشد به این كه ظالم راه به مقصود نمی برد.حافظ رند است ، یعنی عارفی است كه پیش از رسیدن به وادی رندی در ایستگاههای مختلف اندیشه توقف كرده , ولی از همه آن ها عبور كرده و به رندی رسیده است . به عبارت دیگر ، میتوان گفت كه زمانی مانند بسیاری دیگر همه چیز را كامل و بی عیب دیده و اعتقاد بر این داشته است كه دور فلك به شیوه عدل است و همچنین باور داشته است كه باید آدمی دل خوش باشد به این كه ظالم راه به مقصود نمی برد.غزل حافظ ، هم دارای سطوح عاشقانه چون غزل سعدی است ، هم دارای سطوح عارفانه چون غزل عطار و مولانا و عراقی و هم از سوی دیگر وظیفه اصلی قصیده را كه مدح است بر دوش دارد . از این رو شعر حافظ نماینده هر سه جریان عمده شعری قبل از اوست و قهرمان شعر او ، هم معبود و هم معشوق و هم ممدوح است .شعر حافظ در محور عمودی ، بیشتر دنیوی و عاشقانه یا مدحی است و مضامین مختلف از جمله عرفان در محورهای لفظی است و كسانی كه شعر او را عرفانی می دانند به محور افقی توجه دارند ، یعنی ابیات او را مستقل میپندارند . در این كه بین ابیات حافظ ارتباط هنری ظریفی است , هیچ شك نیست . اما باید توجه داشت كه ارتباط طولی با وحدت موضوع فرق میكند و ارتباط ابیات او با هم گاهی از طریق تداعی واژهها و معناها است . آن چه شعر او را از شعر شاعران گروه تلفیق جدا میكند , علاوه بر لطف خدادادی سخن این است كه حافظ ،شاعری سیاسی و مبارز هم هست و با زبان ایهام و طنز به مسائل حاد اجتماعی دوره خود پرداخته است و با نوع شاهان متظاهر و زاهدان ریایی و صوفیان دروغین به مبارزه ای جانانه مشغول بوده و از این رو شعر او پر از اشارههای تاریخی به اوضاع و احوال عصر اوست كه بسیاری از آن ها برما مجهول است . از سوی دیگر او در به كارگیری زبان ادبی یعنی استفاده كامل از بدیع و بیان و ایجاد روابط متعدد موسیقایی و معنایی بین كلمات گوی سبقت را از همگان ربوده است . در بدیع لفظی بیشتر به انواع جناس و سجع و در بدیع معنوی به انواع ایهام از قبیل ایهام تناسب ، ایهام تضاد ، ایهام ترجمه و تبادر و ایهام جناس و استخدام توجه دارد و در بیان عمده توجه او به استعاره تثبیه و سمبل است و از طرف دیگر شعر او از تلمیح به نكات و آموزههای عرفانی و قرآنی خالی نیست . ایهام در حافظ غوغایی است و بسامد آن از همه صنایع بیشتر است , به نحوی كه برخی آن را مختصه اصلی سبك حافظ شمردهاند .شعر حافظ در محور عمودی ، بیشتر دنیوی و عاشقانه یا مدحی است و مضامین مختلف از جمله عرفان در محورهای لفظی است و كسانی كه شعر او را عرفانی می دانند به محور افقی توجه دارند ، یعنی ابیات او را مستقل میپندارند . انواع مختلف ایهام در اشعار حافظ به گونهای است كه این دیدگاه وجود دارد كه حافظ برای اولین بار این صنعت را كشف كرده است . دیگر از مشخصات عمده شعر حافظ ، طنز است كه آن را در همه زمینه ها از جمله در زمینه خیالی به كار برده است و در زمینه های فكری گاهی خیام را به یاد میآورد . اما به طور كلی دیوان حافظ خلاصهای از همه جریانات مهم و عهده ادبیات پیش از او است . او به شعر همه شاعران بزرگ مخصوصا به اشعار معاصران خود نیمی از شاعران گروه تلفیق توجه داشت و بسیاری از غزلیات او اقتفای غزلیات آنان است . اما علو بیان ادبی او به همه نمونه های اصلی را تحت شعاع قرار می دهد.در پایان تفالی به دیوان حافظ میزنیم تا حسن ختامی برای این مطلب باشد : گل در بر و می بر كف و معشوق به كام است سلطان جهانم به چنین روز غلام است گو شمع میارید درین جمع كه امشبدر مجلس ما ماه رخ دوست تمام استدر مذهب ما باده حلال است و لیكنبی روی تو ای سرو گل اندام حرام استدر مجلس ما عطر میامیز كه ما را هر لحظه زگیسوی تو خوشبوی مشام استگوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است چشمم همه بر لعل لب و گردش جام استاز چاشنی قند مگو هیچ و ز شكرزان رو كه مرا در لب شیرین تو كام استتا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا كنج خرابات مقام است از ننگ چه گوئی كه مرا نام زننگ است وزنام چه پرسی كه مرا ننگ زنام است میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز وانكس كه چو ما نیست درین شهر كدام است با محتسبم عیب مگوئید كه او نیز پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است حافظ منشین بی می و معشوق زمانیكه ایام گل و یاسمن و عید صیام استمنابع ومآخذ:1- "سبك شناسی شعر" نوشته " سیروس شیمسا " ، انتشارات فردوس.2- "مبانی عرفانی و احوال عارفان"، نوشته "دكتر علی اصغر حلبی"، انتشارات اساطیر.3-"تاریخ ادبیات ایران " نوشته" ذبیح الله صفا "، انتشارات فردوس. 4-" تاریخ عصر حافظ" ، نوشته" قاسم غنی" ، انتشارات زوار.5-" تاریخ تصوف در اسلام"، نوشته" قاسم غنی" انتشار زوار.6-"راحت جان (شادی و امید با حافظ)" نوشته " صمد مهمان دوست"، انتشارات نوید شیراز.مریم آموسا-شورای گسترش زبان و ادب فارسی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]
صفحات پیشنهادی
رند عالم سوز زندگینامه حافظ
رند عالم سوز زندگینامه حافظ-“شمسالدین محمد “معروف به حافظ ، خواجه حافظ شیرازی , ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار ، عارف ، شاعر و غزلسرای بزرگ و بلند آوازه ...
رند عالم سوز زندگینامه حافظ-“شمسالدین محمد “معروف به حافظ ، خواجه حافظ شیرازی , ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار ، عارف ، شاعر و غزلسرای بزرگ و بلند آوازه ...
رند عالم سوز
رند عالم سوز. رند عالم سوززندگینامه حافظ مینیاتور حافظ "شمسالدین محمد "معروف به حافظ ، خواجه حافظ شیرازی , ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار ، عارف ، شاعر و ...
رند عالم سوز. رند عالم سوززندگینامه حافظ مینیاتور حافظ "شمسالدین محمد "معروف به حافظ ، خواجه حافظ شیرازی , ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار ، عارف ، شاعر و ...
ويژهنامه اينترنتي «رند عالم سوز» منتشر شد
ويژهنامه اينترنتي «رند عالم سوز» منتشر شد گروه وبلاگ و IT: پايگاه اطلاعرساني تبيان ويژهنامه اينترنتي «رند عالم سوز» را به مناسبت سالروز خواجه حافظ شيرازي ...
ويژهنامه اينترنتي «رند عالم سوز» منتشر شد گروه وبلاگ و IT: پايگاه اطلاعرساني تبيان ويژهنامه اينترنتي «رند عالم سوز» را به مناسبت سالروز خواجه حافظ شيرازي ...
عارف
عارف-عارفکتاب رند عالم سوز شرح زندگانی کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی به کوشش مجید هوشنگی است. در این کتاب از قول خود ایشان می خوانیم: در ایام جوانی که ...
عارف-عارفکتاب رند عالم سوز شرح زندگانی کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی به کوشش مجید هوشنگی است. در این کتاب از قول خود ایشان می خوانیم: در ایام جوانی که ...
آدم رند و شماره رند
آدم رند و شماره رند-جام جم:ما سابق بر اينها دو جور آدم رند داشتيم. يکي آن رند عاشق عالم و آدم سوز را که با مصلحت بيني کاريش نبود و پشت پا به کل و کمپلت تعلقات دنيا ...
آدم رند و شماره رند-جام جم:ما سابق بر اينها دو جور آدم رند داشتيم. يکي آن رند عاشق عالم و آدم سوز را که با مصلحت بيني کاريش نبود و پشت پا به کل و کمپلت تعلقات دنيا ...
مقاله ای از عبدالجبار کاکایی در وصف حافظ
دلا دلالت خیرت كنم به راه نجات / مكن به فسق مباهات و زهد هم مفروشآدم از عالم زهد به عالم فسق سفر كرده است. این رند عالم سوز به خصایص و ظرایف و اطوار هر دو عالم آشنا است.
دلا دلالت خیرت كنم به راه نجات / مكن به فسق مباهات و زهد هم مفروشآدم از عالم زهد به عالم فسق سفر كرده است. این رند عالم سوز به خصایص و ظرایف و اطوار هر دو عالم آشنا است.
باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش
... صحبت گل بايدش مرغ زيرک چون به دام افتد تحمل بايدش اي دل اندربند زلفش از پريشاني منال کار ملک است آن که تدبير و تامل بايدش رند عالم سوز را با مصلحت بيني ...
... صحبت گل بايدش مرغ زيرک چون به دام افتد تحمل بايدش اي دل اندربند زلفش از پريشاني منال کار ملک است آن که تدبير و تامل بايدش رند عالم سوز را با مصلحت بيني ...
رندی در اشعار حافظ چه مفهومی دارد ؟
فارس: رند در ديدگاه خواجه شيراز مستي است كه از حقايق آگاه است و از راز درون پرده ... كار ملك و مملكت نيست تدبير و تامل به كارش نيايد: رند عالم سوز را با مصلحت بيني ...
فارس: رند در ديدگاه خواجه شيراز مستي است كه از حقايق آگاه است و از راز درون پرده ... كار ملك و مملكت نيست تدبير و تامل به كارش نيايد: رند عالم سوز را با مصلحت بيني ...
اگر خداوند بشر بود چه می کرد
(3) کتاب رند عالم سوز(4) همان(5) کتاب کیمیای محبت(6) همان(7) کتاب رند عالم سوز(8) همان(9) همان(10) همانرهنما، گروه حوزه علمیه تبیان شما هم رأی بدید . [ارسال شده از: تبیان] ...
(3) کتاب رند عالم سوز(4) همان(5) کتاب کیمیای محبت(6) همان(7) کتاب رند عالم سوز(8) همان(9) همان(10) همانرهنما، گروه حوزه علمیه تبیان شما هم رأی بدید . [ارسال شده از: تبیان] ...
عشق و رندی در سخن حافظ
درد و سوز پروانه را در جان و دل خویش احساس می کند و این همه شعر را که در سراسر .... ۸) مصلحت بین و ملاحظه کار نیست: رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار کار ملک ...
درد و سوز پروانه را در جان و دل خویش احساس می کند و این همه شعر را که در سراسر .... ۸) مصلحت بین و ملاحظه کار نیست: رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار کار ملک ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها