تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى‏آورد كه : واى برمن ، واى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836115554




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جنسیتش فراموش شده!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان:  جنسيتش فراموش شده!
کودک کار
 نفس‌هايش بوي نفت مي‌دهد ، وقتي نفس نفس زنان اسمش را هجي مي‌كند «استوره»، دختري كه ميان خشت و گل رس، كودكي اش را به فراموشي سپرده است، ولي تصورش از زندگي چنان است كه گويي هرگز آدم بزرگي نخواهد شد، چون گهواره براي بزرگ شدنش جاي بزرگي نبوده.  مي‌گويد ميان آجرها به دنيا آمده است ، با آجرها بازي كرده ، ميان مكعب مستطيل‌ آجرها قد كشيده و امروز هم ميان خشت‌هاي خيس ، آجر آجر مي‌چيند تا خانه‌اي يا مدرسه‌اي آن سوي دودكش‌هاي بلند پاكدشت بنا شود ، جايي كه او تنها تصوير مبهمي از آدم‌ها و زيبايي‌هايش دارد.  مي‌گويد تمام 11 سال زندگي اش را در كوره‌پزخانه‌هاي اطراف پاكدشت و خاتون‌آباد گذرانده و فقط در فيلم‌ها ديده و از پدرش شنيده كه تهران بزرگ است و برج‌هاي بلند دارد. او از اين دنياي بزرگ چيزي جز خشت و خاك رس نمي‌داند و آرزوهايش هرگز از قد خشت‌هايي كه مي‌چيند فراتر نرفته‌اند. مي‌خواهد روزي اندازه مادرش خشت بزند تا پدرش مزد بيشتري بگيرد . اسطوره در حالي كه نفس‌زنان آجرهاي قالب‌گيري شده خيس و سنگين را از خرك باركش پايين مي‌آورد و آن ها را كنار هم مي‌چيند ، به فرداهايي مي‌انديشد كه بايد خشت‌خشت آن ها را دوباره جمع كند ، مي‌گويد: 2 تا 3 روز طول مي‌كشد تا خشك شوند و آن موقع كارشان راحت‌تر است، چون آجرهاي خشك هم سبك‌ترند و هم بوي نفت و گازوئيل نمي‌دهند.  مي‌گويد: براي اين كه قالب‌هاي آجر سريع و راحت از خرك جدا شوند روي آن گازوئيل يا بنزين مي‌ريزند و بعضي كارگران كوره‌پزخانه براي فرار از بوي بد آنها ماسك مي‌زنند ، اما او در تمام اين 6 سال كه در كوره ‌پزخانه‌هاي اطراف پاكدشت كار كرده، هيچ‌گاه ماسك نزده است و هرگاه در هواي كوره نفس مي‌كشد ريه‌هايش پر مي‌شود از بوي تند گازوئيل كه حالا ديگر به آن عادت كرده و مثل طعم اكسيژن آن را مي‌چشد. مي‌گويد 3 ماه طول كشيد تا به بوي خاك و گازوئيل عادت كند و امروز همه‌چيز در تن نحيف او بوي خاك و بوي نفت مي‌دهد ، دست‌ها، نفس‌ها و كودكي‌هايي كه ميان خشت و گل كم‌شده است و چون او كم نيستند كودكاني كه كودكي‌هايشان را ميان تپه‌هاي سوزان رس و روي باركش‌هاي باربري جا گذاشته‌اند و در كوره‌ها و كوچه‌ها براي بزرگ‌شدن از زمان سبقت مي‌گيرند.  علي كله، مسوول انجمن صنفي كوره‌پز‌خانه‌هاي محمودآباد كه سال‌ها مسووليت انجمن كوره‌پز خانه‌هاي اطراف تهران را به عهده داشته است، مي‌گويد: 4 تا 5 هزار كودك زير 15 سال در كوره‌پزخانه‌هاي سراسر كشور كار مي‌كنند و بيشتر آنها همراه خانواده‌هايشان مشغول انجام اين كار هستند. چون مزد كارگران كوره‌پزه‌خانه كم است، بيشتر آن ها ترجيح مي‌دهند زن و فرزندان خود را همراهشان بياورند تا مزد بيشتري بگيرند.او معتقد است كودكان 5 سال و كوچك‌تر بيشتر قالب خالي مي‌كنند ، ولي كودكان بالاي 10 سال مثل پدران و مادران خود در بخش‌هاي ديگر مشغول فعاليت مي‌شوند و اين تمام قصه نيست.  زير آفتاب داغ تابستان نفس‌زنان خشت مي‌زند مثل بيماري كه براي زنده ماندن تقلا مي‌كند. براي چيدن خشت بيشتر، خود را آدم بزرگ، قوي و فرز مي‌نمايد و فراموش مي‌كند كه او تنها 11 سال دارد و بايد مثل هم‌سن و سال‌هاي خود كودكانه زندگي ‌كند.تصور و باورهاي او از استوره ي قوي  ، لطافت دخترانه‌اش را هم به تاراج برده و او ميان كارگران كوره چون يك پسر به نظر مي‌رسد ، پسري كه در خشت چيدن قوي‌تر از دختران است و كارفرماها هم روي كار آن بيشتر حساب مي‌كنند.
کودک کار
 او ميان خشت‌هاي خيس و سنگين جنسيتش را هم گم كرده و اگر اسمش را نگفته بود ، شايد خودش را پسر معرفي مي‌كرد و كسي هم هرگز متوجه نمي‌شد ، چون صورت آفتاب‌سوخته و دست‌هاي زمختش چيزي از جنسيتش لو نمي‌دهد. جنسيتي كه زياد هم اهميتي ندارد و فرق نمي‌كند دختر باشد يا پسر. مساله اين است كه وي بايد مثل يك مرد كار كند و در برابر سختي كار خم به ابرو نياورد. مثل علي عبدل‌ناصر، پسري آن سوي دودكش‌هاي بلند پاكدشت. پسري در مصر كه مثل او كار مي‌كند. در كوره‌اي در حومه كايرو جايي دور، ولي شبيه كوره‌هايي كه او 6 سال در آنها خشت‌زده و كودكي‌اش را به مزايده گذاشته است.  مي‌گويد: از صبح زود تا زماني كه خورشيد جان دارد و گرم مي‌تابد ، بايد خشت بزنيم و تمام تابستان‌هاي سال كوره‌پزخانه‌هاي اطراف پاكدشت پر مي‌شود از كودكاني كه همراه پدر و مادر خود به كار خشت و گل‌ رس مشغولند. از او مي‌پرسم در اين هواي گرم و ساكن آيا گرمازده هم مي‌شود و او در حالي كه مي‌خندد مي‌گويد: اگر هم مريض شوم، به روي خودم نمي‌آورم و به كارم ادامه مي‌دهم چون پدرم به من گفته نبايد مريض شوم، چون مزد آن روز را از دست مي‌دهيم.صورت آفتاب‌سوخته و دست‌هاي زمختش چيزي از جنسيتش لو نمي‌دهد. جنسيتي كه زياد هم اهميتي ندارد و فرق نمي‌كند دختر باشد يا پسر. مساله اين است كه وي بايد مثل يك مرد كار كند و در برابر سختي كار خم به ابرو نياورد. او طوري اين جمله را به زبان مي‌آورد ، گويي بايد مثل جنسيتش جسمش را هم به فراموسي بسپارد و هرگز از دردها و نيازهاي آن سخن نگويد ، مي‌گويد: شنيده‌ام كساني كه در كوره كار مي‌كنند ، عمر كوتاهي دارند و شايد من هم چنين سرنوشتي داشته باشم و شايد هم سال‌ها زنده بمانم و خشت بزنم.  كسي چه مي‌داند شايد او مثل ماهرو ، دوستش كه روزي با هم خشت مي‌چيدند و با هم هواي كوره را نفس مي‌كشيدند ، از سرطان ريه نميرد و براي خودش زني شود مثل مادرش با 6 بچه قد و نيم قد كه در خشت و تپه‌هاي خاك‌رس وول مي‌خورند و هرگز بازيچه‌اي جز خاك و تكه‌هاي آجر نداشته‌اند. شايد هم مثل او دكترها جوابش كنند و بگويند كار از دارو گذشته و او همين روزها پيش از اين كه آخرين خشت‌هايش را كه زير نور آفتاب چيده بود جمع كند، بميرد و تا ابد نگران خشت‌‌هايي باشد كه زير آفتاب مانده. منبع خبر : روزنامه ي جام جم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن