تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى‏داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835761011




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سرمقاله برخي روزنامه‌هاي صبح امروز كشور


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سرمقاله برخي روزنامه‌هاي صبح امروز كشور
خبرگزاري فارس: برخي روزنامه هاي صبح امروز كشور سرمقاله خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.


*كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "دومينوي تحريم چگونه به هم ريخت؟ "به قلم محمد ايماني آورده است:

«اذيّت/ مزيّت» تحريم هاي جديد غرب براي ايران، عنواني است كه بر مبناي آن مي توان پژوهش مستند و مفصلي را سامان داد. اين تحريم ها حتما همراه آزار و ايذاء عليه ايران بود اما آيا صرف اين آزاررساني كه نوعي واشدن مشت غرب در پس فيگورهاي انسان دوستانه و مسالمت جويانه است، آنان را به مقصود مي رساند يا معكوس عمل كرده و خسارت هاي راهبردي را متوجه آمريكا و دوستانش مي كند؟ مزيت اين تحريم ها براي ايران چيست؟

يادداشت حاضر صرفا ديباچه و درآمدي بر مقوله «اذيت/ مزيت تحريم ها» است.

1-دور جديد تحريم ها برخلاف فضاسازي رسانه ها و سياستمداران غرب نه از اوايل تيرماه (ژوئيه 2012) بلكه از حدود 9 ماه پيش (اكتبر و نوامبر 2011) آغاز شده و درواقع اين هجمه اقتصادي- رواني هر اثري كه مي توانست داشته باشد، تا به امروز تخليه شده است. اتفاق جالب در اين ميان شعبده بازي رسانه ها و سياستمداران غرب- و ستون پنجم آنها- در حذف اين 9 ماه از تاريخ آغاز اعمال تحريم هاي مالي و بانكي و بيمه اي و نفتي است. آمريكا و انگليس و شبكه صهيونيسم بين الملل حداقل از يك سال پيش، از دو تعبير تحريم هاي «فلج كننده» و «هوشمند» سخن گفتند و آن را به اجرا گذاشتند. مدعي بودند اين تحريم ها قرار است به اعتبار هوشمندي، مردم را استثنا كند و حاكميت را فلج كند. اين ادعا از اساس دروغ بود. طراحي اين بود كه فشار تحريم اقتصادي در دو سطح «حاكميت و نخبگان سياسي» و «افكار عمومي» عمل كند و آنها را چنان به ستوه آورد كه دست تسليم بالا ببرند. قرار بود انفجاري در ايران رخ دهد آن هم نه در تير ماه 91، بلكه زمان انفجار حوالي 22 بهمن و 12 اسفند 1390 و يا نهايتا 25 خرداد 91 بود. اما اين اتفاق رخ نداد و روزنامه صهيونيستي هاآرتص در گزارشي مفصل كه به برگزاري جشنواره هاي فرهنگي و سينمايي و كتاب اشاره داشت، اواخر ارديبهشت نوشت: «تهران در هفته هايي كه گذشت، كاملا آرام بود و شهر شادابي هميشگي خود را داشت. آرامش فعلي در ايران دهن كجي به تحريم هاست. با شرايط فعلي سؤال اينجاست كه چگونه مي توان گفت تحريم ها اثر خود را گذاشته است؟». اين گزارش مفصل نشان مي داد يكي از اهداف اصلي تحريم ها، به هم ريختن آرامش و ثبات موجود در ايران بوده است.

تحريم ها و هياهو و جنگ رواني چند برابر آن به واسطه خيانت همراهي برخي رسانه هاي داخلي، از آبان و آذر 90 شروع شد. اين جنگ رواني- رسانه اي در دي ماه شدت گرفت تا فشار 3 ماهه بر مردم، اثر مهم خود را در ايستگاه 22 بهمن كه دماسنج نشاط و سرزندگي ملت ايران در اوج سرماي زمستاني است، نشان دهد. اما چند روز پيش از 22بهمن وقتي مقتداي انقلاب به خطبه نمازجمعه ايستاد و موج خروشان جمعيت را در سرماي 3 درجه زيرصفر به خيابان هاي مركزي پايتخت كشاند، رصد گران اطلاعاتي غرب اولين شوك را دريافت كردند. دومينوي چيده شده از سوي اتاق فرماندهي عمليات دشمن، در همان گام اول به هم ريخت. براساس چيدمان طراحان سياسي اطلاعاتي غرب قرار بود تحريم ها، مردم را در روز 22 بهمن در خانه ها فريز كند، 3 روز بعد بر مبناي همين انجماد، جبهه اپوزيسيون با فضاسازي رسانه هاي بيگانه نمايش خياباني در روز 25 بهمن ترتيب دهد- كه فراخوان آن نيز صادر شد- و اگر يخ اين پروژه گرفت، انتخابات 20 روز بعد مجلس نهم (12 اسفند) با آميزه اي از انجماد و اغتشاش قفل شود و... همين طور، كار به بازسازي توأم با فرآوري فتنه سال 88 بينجامد. اما دشمن دومين تودهني را در 25 بهمن و سومين و مهم ترين آن را در روز 12 اسفند از مشاركت ركوردشكنانه و 65 درصدي مردم خورد. با اين وجود جبهه دشمن پس از 3 ماه مجددا بخت خود را در فراخوان تجمع 25 خرداد 91 (سالگرد اولين تجمعات ملتهب پس از انتخابات 22 خرداد 88) آزمود كه تست كامل براي اطمينان از مرگ جريان فتنه و بي كفايتي مطلق سازمان آن بود.

2-مي گويند آنچه تو را نكشد، قوي تر و قدرتمند مي سازد. ميكروبي كه نكشد، بدن را واكسينه مي كند. واكسن فلج و واكسن هاي مشابه غالبا به اعتبار تزريق ميكروب به بدن، براي مدتي با درد و تب و التهاب همراه است. اما هيچ پدر و مادر دلسوزي كه سلامت و قدرتمندي فرزند را در آينده مي خواهد، حاضر نمي شود به خاطر درد و تب و التهاب موقت واكسيناسيون، از ايمن سازي و مزيت هاي فراوان آن در آينده چشم پوشي كند. البته تبديل آزارها و تهديدهاي تحريم به فرصت رشد و پيشرفت، مستلزم تدبير و برنامه ريزي و ترصد همه دستگاه هاي مسئول حاكميتي است و بي ترديد مسئولان امر وظايف سنگيني در اين باره به دوش دارند اما در عين حال، حقيقت اين است كه جنگ اقتصادي دشمن- با تمام توان و به عنوان آخرين تير تركش- اسباب بيمه ثبات و پيشرفت بيشتر كشور خواهد شد. اين واقعيت را روزنامه انگليسي گاردين دوشنبه گذشته متذكر شد آنجا كه نوشت «غرب اميدوار است مقامات ايران نهايتا در مقابل تحريم ها كوتاه بيايند اما مشكل اين استراژي اين است كه غرب از ارزيابي ايران سر در نمي آورد. واكنش ايران در برابر فشار غرب جسورانه تر بود. ايران به رغم فشارها تسليم نشده است. اين مسئله بايد سياستگذاران غرب را به فكر وادارد كه از خود بپرسند اين كشور به چه نحو، بهاي تحريم ها را ارزيابي مي كند و غرب را به چالش مي كشد؟ تحريم ها براي ايران يك سرمايه گذاري با هزينه اي كوتاه مدت است كه سود بالايي را در بلندمدت به دنبال خواهد داشت. ايران با نگاه به آينده، ريسك تحريم ها را پذيرفته است. ايران واقعا تحريم ها را به عنوان يك مزيت به حساب مي آورد. آنها معتقدند صبورانه بايد منتظر يك سري تغييرات پيوسته بود كه نهايتا پشتيبان ايران است. ايران شاهد بحران اقتصادي فزاينده اي است كه غرب را فلج مي كند. آنها همچنين شاهد انقلاب هاي منطقه اي هستند و با مقاومت، مشروعيت منطقه اي به دست مي آورند».

3- ارزيابي روزنامه گاردين همان بيان بلند رهبر فرزانه انقلاب است كه فرمودند «پيروزي بدون مجاهدت و خطرپذيري به دست نمي آيد». غرب خيال مي كرد وقتي ريسك تحريم ها را به جان بخرد- كه زيان هاي هنگفتي را نيز متوجه برخي كشورهاي اروپايي كرد- ايران كم مي آورد و جا مي زند. اما واكنش غيرمترقبه ايران نشان داد كه جمهوري اسلامي خطرپذيرتر است. درواقع اگر بخواهيم ماجراي اخير را روايت كنيم، واقعيت اين است كه ايران با 9 ماه مقاومت، شوك بزرگ را از سر گذرانده و حالا اتفاقا نوبت غرب است كه شوك غيرمترقبه را تجربه كند. غرب ضربه اول را زد اما ايران اين ضربه را نپذيرفت. طبق قوانين طبيعي، نيروي وارده اگر با مقاومت جسم مورد اصابت روبرو شود، به زننده ضربه بازمي گردد و اگر او انتظار اين رفلكس را نداشته باشد، با شوك و به هم ريختگي بيشتري مواجه مي شود. درست مانند مشتي كه با شدت تمام و از سرناداني و برآورد غلط به تيرآهن كوفته شود.

غرب مطلقا انتظار نداشت اما پس از 9 ماه به چشم ديد كه ايران جا نخورد و جا نزد. اما قصه در همين جا ختم نمي شود كه به قول معروف آخر شاهنامه خوش است. اگر به دنبال تعبير و تحليل ماجرا هستيد، گزارش 9 روز پيش روزنامه آلماني تاگس اشپيگل سايتونگ به قلم دو تحليلگر ارشد آمريكايي كاملا گوياست. «آمريكا مايل به افزايش تحريم هاست. و هدف تحريم چيست؟ به نوشته واشنگتن پست قرار است با اين تحريم ها اپوزيسيون جمهوري اسلامي تقويت شود. اما ايالات متحده با اين راهبرد جديد ناكام خواهد ماند. اين فشار، موضع آمريكا را در خاورميانه تقويت نمي كند بلكه برعكس تضعيف هم خواهد كرد. حرف ايران روشن است؛ شفافيت بيشتر اين كشور در قبال پذيرش حق غني سازي اورانيوم. رد اين پيشنهاد و ناكامي مذاكرات، زيرآب قدرت آمريكا را در منطقه و جهان خواهد زد». تير تحريم براي ايران بيش از يك واكسيناسيون نبوده و حالا به سمت غرب كمانه مي كند. هفته ها و ماه هاي آينده- به ويژه از آغاز پاييز- نوبت مشاهده آثار كمانه كردن تير تحريم در فضاي سياسي، اقتصادي و عمومي غرب است، جايي كه بحران فاجعه بار اقتصادي 5 دولت اروپايي متحد آمريكا را ساقط كرده و البته مي تواند اين بار در بدهكارترين دولت دنيا (آمريكا با 16 هزار ميليارد دلار بدهي) كارگر شود؛ جايي كه به تصريح صداي آمريكا «شاخص هاي اقتصادي براي اوباما مأيوس كننده است».

4- تحريم ها در سطح سياستمداران نيز كاملا معكوس عمل كرد. نه تنها در سطح حاكميت، اسباب انسجام و همدلي بيشتر شد بلكه حتي نگاه سياسي تمايزطلب و شبه روشنفكر را نيز با خود و در برابر افكار عمومي دست به گريبان كرد. غرب با آخرين نمونه دشمني خود و درحالي كه در مقابل منطق سازنده و مستدل ايران هيچ حرفي براي گفتن نداشت، خود را در منظر افكار عمومي جهان و ايران برهنه كرد. امروز هيچ نگاه منصفي در ايران و جهان نمي تواند بر سيماي خباثت آلود غرب كه آسايش و آرامش ملت ها را هدف مي گيرد، تصاويري نظير «دوستي، مسالمت، تحمل، آزادانديشي و پذيرش حق حاكميت ديگران» را نقاشي كند. غرب در درون خود هرچه هست كه انباشته از ظلم به شهروندان است، براي ملت هاي ديگر قيافه اي جز عداوت و رذالت و خيانت و بي وفايي را نشان نداده است. يك سده نگاه خوش باورانه جريان روشنفكري متجدد به غرب، با همين تحريم هاي معطوف به انحصارطلبي و كشيدن ترمز پيشرفت ملت ايران، به چالش گرفته شده است. غرب در برابر نگاه اين جريان متحير، مدام خم دعاوي خويش را مي گيرد و تمام آنچه در ذهن شبه روشنفكران ساخته شده را بر زمين مي زند. غرب اصرار دارد بگويد آني نيست كه اين جماعت در انظار مردم خود رنگ مي كنند و مي نمايانند.

خوش گماني به غرب و تلقي اين كه به واسطه مذاكره و مسالمت با آنان مي توان بازي برد- برد داشت و پيشرفت كرد، بارها در ميان برخي سياستمداران ما رسوخ كرد و دولت هايي را به انفعال و رخوت كشاند. اما منطق غرب همان است كه رابرت گيتس در سازمان سيا گفته بود «ايراني معتدل وجود ندارد. ايراني خوب و معتدل، ايراني مرده است»! حساب خيانت ها در القاي اين خوش گماني جداست اما مزيت كمي نيست كه به واسطه بدعهدي و خباثت جديد دشمنان، از رئيس دولت سازندگي بشنويم «فشارهاي همه جانبه استكبار، اجازه مذاكره برابر براساس بازي برد-برد را نمي دهد. غرب بايد بداند راه موفقيت مذاكرات، تصريح آنها بر حقوق حقه مردم ايران و عدم استفاده از ابزار نخ نماي تهديد و تحريم و فشار است» حال آن كه وي چند ماه قبل تر در مصاحبه اي گفته بود «قطع رابطه و مذاكره با آمريكا قابل تداوم نيست». يا مهم است كه فردي با مختصات رئيس دولت اصلاحات با همه بدفهمي و سوءرفتارها به اين واقعيت معترف شود كه «غربي ها نشان داده اند نمي خواهند چيزي به ايران بدهند در عين حال كه مي خواهند خيلي چيزها را يكطرفه از ما بگيرند. اين شدني نيست. غربي ها نشان داده اند حاضر نيستند آن حقوق به رسميت شناخته شده را در عمل هم به رسميت بشناسند». اين اظهارات كسي است كه به اعتبار عملكرد وي و گروه هاي حامي اش در دولت و مجلس موسوم به اصلاحات، رئيس جمهور وقت آمريكا بارها به وجد آمد و گفت «ما از اصلاح طلبان در ايران پشتيباني مي كنيم... ما در دوره اصلاح طلبان توانسته بوديم تمام فعاليت هاي هسته اي ايران را تعليق كنيم».

غرب با برآورد غلط، خسارت بزرگي را براي خود تدارك كرده است. رفتار ايذايي آمريكا و متحدانش، رفتار پرتلاطم و بيش فعالي كسي است كه در باتلاق دست و پا مي زند. اگر «متن» و زمينه اين دست و پا زدن را نبينيد، ظاهرا حجمي از فعاليت هاي پرشتاب به چشم مي آيد اما بيش فعالي براي كسي كه در باتلاق افتاده، اصلا خوب نيست و زمان غرق شدن او را شتاب مي بخشد. وقتي ايران از چالش خطير اخير سربلند و غيرقابل انتظار بيرون بيايد- كه آمده- آن وقت اسطوره قدرت غرب در انظار افكار عمومي كنجكاو جهان بيشتر شكسته خواهد شد. غرب، زيرآب قدرت خود را زده است.

*رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عتوان "مفاتيح الحيات"به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است:

انسان در تعامل و ارتباط با "خود" نيازمند تفكر و تدبر است . همين نياز درتعامل با "خانواده" و "جامعه" وجود دارد . تنها ابزار انسان در نوع ارتباط با "خدا" عقل اوست . عقل به عنوان يك مشعل نوراني و پيامبر دروني، او را به سوي پيامبر بيروني رهنمون مي‌سازد و انسان را در شاهراه حقيقت ، فلاح و رستگاري قرار مي‌دهد .

امروز اين ارتباطات چهارگانه در جوامع بشري مورد اخلال وسايل و ابزار ارتباط جمعي در جهان است .

عمده وسايل و ابزار ارتباط جمعي در دست كساني است كه هدف اول آنها زايل كردن عقل انسان و هدايت آن به سمت و سويي است كه از پيامبران الهي فاصله بگيرد. اين فاصله را كساني مي خواهند پركنند كه در وادي كفر و شرك بر سر سفره حرص ، طمع، شهوت ، غرور و تكبر نشسته اند و همين صفات رذيله را مي‌خواهند به " كاربران " خود منتقل كنند.امروز با آنكه بيش از 3 دهه از انقلاب اسلامي مي‌گذرد ، حوزه‌هاي علميه گسترش يافته اند ، عقلانيت درجامعه ما رشد كرده است ، مراكز تبليغي و ترويج اسلام دركشور توسعه يافته است ، آموزش و پرورش تحول عظيمي يافته و دانشگاهها از مرحله انقلاب فرهنگي عبور كرده اند، وسايل ارتباط جمعي بويژه صدا و سيما عمدتا در دست انسانهاي صالحي است اما خروجي اين حجم فعاليت هاي ديني و فرهنگي براي داشتن يك جامعه نمونه اسلامي كفايت نمي‌كند.

امروز حجم قاچاق و مصرف مواد مخدر نگران كننده است . پديده اراذل و اوباش در جامعه آزار دهنده است . حجم طلاق در جامعه ما شايسته يك كشور انقلابي و اسلامي نيست . داد و ستد دربازارها بر اساس مناسبات فقهي و اخلاقي صورت نمي‌گيرد. هرزه گري و روسپي گري يك قلم از اقلام جرايم جامعه ما است . دستگاه قضائي با انبوهي از پرونده هايي روبه روست كه شماري از آنها به رشوه، دزدي ، قتل و تجاوز و... اختصاص دارد .اين واقعيت ها نشان مي دهد هر آنچه را كه مراكز فرهنگي و تبليغي و ترويجي كشور از باب رسانه هاي ارتباطي مي بافند از سوي ديگر پنبه مي شود. به نظر مي رسد سفره اي كه شيطان يا شياطين پهن كرده‌اند ، رنگين تر از سفره‌اي است كه صالحان و دلسوزان ما درجامعه از غذاهاي بهشتي تدارك ديده اند .

يادم مي آيد وقتي كه مجلس شوراي اسلامي بحث استفاده از ماهواره را در دستور كار خود داشت همه مراجع بدون استثناء حكم به حرمت آن دادند . فلسفه اين حكم آن بود كه انسان اجازه ندهد خارج از مرزهاي اسلامي كشورمان صدها توليد كننده پيام با او ارتباط بر قرار كنند و به او نحوه تعامل با خود ، جامعه ، خانواده ونظام را بياموزند.

بدون شك آنها خير اين پيام گيرنده را در نظر نمي‌گيرند . آنها دنبال مطامع و منافع خودهستند . همين بساط در مورد استفاده از اينترنت هم صدق مي كند .

امروز اگر شهروند ايراني يك ريسمان الهي براي بيرون آمدن از چاه انانيّت و خود پرستي دارد و مي خواهد خود را به مرزهاي عبوديت برساند ، صدها ريسمان شيطاني او را از طريق ماهواره و اينترنت به خود پرستي و دوري از آموزه‌هاي پيامبران الهي و سر تعظيم فرود آوردن به كفريات مدرنيسم فرا مي خواند .

ما هر روز دركوچه و خيابان با قيافه و شكل و شمايل افرادي روبه رو هستيم كه مطابق عرف جامعه اسلامي ما زندگي نمي كنند . اخلاق فردي و جمعي آنها با مناسبات اسلامي فاصله دارد . علت اصلي اين ناهنجاريها آن است كه دشمن دكه تبليغ خود را به خانه هاي ما برده و بساط و چادر خود را آنجا پهن كرده است . ميزان ارتباط كاربران ماهواره و اينترنت با خود ، پدر و مادر، جامعه ، معلم و روحاني محل روز به روز به كمترين زمان ممكن مي رسد و عملا آنها با كساني ارتباط برقرار مي‌كنند كه نه تنها نسبتي با جامعه اسلامي ما ندارند بلكه برخي كمر به نابودي اسلام و آموزه‌هاي قرآن بسته اند .

سئوال مهم و كليدي آن است كه ؛ امر دشوار تبليغ دين ، با مخاطباني كه چشم و گوش و حواس خود را به سايت هاي مروج شهوت و خشونت عاريت داده اند ، چگونه است ؟!

امر دشوار تبليغ دين را به مخاطباني كه سر سفره نحله‌هاي فكري انحرافي نشسته اندو ذهن خودرا با صدها پرسش و شبهه درباره دين پركرده اند چگونه است ؟!امر هدايت به سمت آموزه‌هاي ديني با مخاطباني كه با تورهاي مرئي و نامرئي به دام سرويسهاي جامعه مدرن افتاده اند چگونه است ؟!ماه شعبان روبه پايان است . همه بايد مهياي ورود به ماه رمضان ، بهار قرآن شويم .

ماهي كه شياطين در بندند . انسانها غالبا فارغ از شهوت و شكم هستند و به طور طبيعي به مساجد و حسينيه ها هجوم

مي آورند بويژه در ايام ليالي قدر ، يك فرصت استثنايي براي برقراري ارتباط اهل منبر و وعظ با مخاطبان است. ما دراين فرصت كوتاه مي توانيم همه تهديدهاي فرهنگي ، اخلاقي و اجتماعي را دفع كنيم . مردم براي ارتباط با خدا به مفاتيح الجنان روي مي آورند . اهل منبر بايد اين فرصت را غنيمت بشمارند مردم را از كلاس " مفاتيح الجنان " به " مفاتيح الحيات" ببرند . حيات انساني امروز مورد تهديد قدرت‌هاي جهاني است. اثر ارزشمند اسلام شناس بزرگ ، حكيم متأله و فيلسوف مبرز ، فقيه وعارف برجسته ، مفسرقرآن حضرت آيت الله جوادي آملي تحت همين نام متكفل اين امر مهم است .

آيت الله جوادي آملي در بخش اول كتاب مفاتيح الحيات به بازخواني ارتباط وتعامل انسان با خود از ديدگاه اسلامي پرداخته است . همچنين در بخش دوم كتاب تعامل انسان و ارتباط او را با همنوعان ، جامعه و خانواده از ديدگاه الهي مورد واكاري قرارداده است. در بخش سوم اين كتاب تعامل مردم با نظام اسلامي مورد دقت قرار گرفته است. در بخش چهارم و پنجم كتاب ارتباط انسان با خلقت زيست محيطي و حيوان مورد مطالعه قرارگرفته است . ما درهمه اين بخشها از سوي رسانه هاي جمعي مورد تهاجم هستيم. يك اراده جهاني آن سوي مرزها و حتي در مرزهاي جغرافيايي خودمان مدام در روابط ما با خود ، جامعه و نظام اخلال مي كند. راه مبارزه با اين اخلال رجوع به " مفاتيح الحيات " است .

امروز بايد دركنار "قرآن " و " مفاتيح الجنان" در هر خانه يك "مفاتيح الحيات " هم وجود داشته باشد تا تكاليف انسان با خود ، جامعه و نظام را هر كس از روي نسخه اصلي اسلام بداند .

اگر هاديان نور در جامعه ما راه را درست بروند ، " منبر " فقط يك رسانه در كنار رسانه هايي چون شبكه هاي ماهواره اي ، اينترنت ، روزنامه ها و ... نخواهد بود . اگر اهل منبر خودرا مهذب كنند و از دانش كافي وروز آمد برخوردار باشند مي توانند سحر فرعونيان عصر ما را در رسانه هاي مدرن باطل كنند . امام (ره) ثابت كرد رسانه منبر در رديف رسانه هاي ديگر نيست و اگر درجايگاه خود قرار گيرد چون عصاي موسي (ع) همه آنچه را سحره فرعون بيافرينند دريك لحظه مي بلعد و حتي كارگزاران فرعون را هم به اطاعت و تسليم وادار مي‌كند.

*جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "آمريكا رأس شرارت"آورده است:

هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در سفري غيرمنتظره و اعلام نشده به كابل كه نشان دهنده منفور بودن مقامات آمريكايي در افغانستان و اوج نفرت ملت افغانستان از اشغالگران است، اعلام كرد "آمريكا هرگز افغانستان را رها نمي‌كند!"

وي در اظهاراتي كه نشان از خوي شرارت مقامات كاخ سفيد براي تداوم اشغالگري در افغانستان دارد، با اشاره به وعده توخالي واشنگتن به افغانها براي خروج از اين كشور تا سال 93 گفت: "نمي توانيم روزي را تصور كنيم كه افغانستان را ترك كرده ايم." وي سپس براي اينكه مقامات افغاني را به ادامه حضور نيروهاي آمريكايي و نظاميان ناتو در اين كشور ترغيب كند، وعده داد آمريكا در ادامه و در راستاي امتيازاتي كه از دولت كرزاي گرفته، تجهيزات و تسليحات مورد نياز افغانستان را فراهم و همكاريهاي بيشتري در زمينه آموزش نيروهاي افغاني با اين كشور خواهد نمود. وي همچنين مدعي شد آمريكا پس از يك دهه جنگ و درگيري سرانجام به صورت تدريجي، اما پيوسته به پيشرفت‌هايي در افغانستان دست يافته است.

درباره اظهارات وزير خارجه آمريكا در پاريس و كابل كه كاملاً در جهت هم پوشاني يكديگر بيان شده و گذشت زمان، صحت يا عدم صحت آنرا مشخص خواهد كرد، نكاتي وجود دارد كه بايد هم اكنون يعني در زمان وقوع مورد بررسي قرار گيرند.

1 - اظهارات وزير خارجه آمريكا در افغانستان دقيقاً يك روز پس از گنده گويي‌هاي وي در اجلاس دشمنان سوريه در ژنو صورت گرفت كه با تحريم روسيه، چين و دبيركل سازمان ملل برگزار شد و در آن تنها تعدادي از گروههاي تروريست مخالف دولت سوريه، كشورهاي همپيمان آمريكا و برخي سازمانهاي بين‌المللي حضور داشتند و براي شنيدن نقطه نظرات تكراري آمريكا در قبال سوريه با هزينه وزارت خارجه آمريكا چند ساعتي را به پاريس آمده بودند. از اين رو وزير خارجه آمريكا كه خود را در فراهم آوردن همه طرف‌ها براي تصميم گيري و اجماع درباره آينده سوريه ناموفق و شكست خورده مي‌ديد، به عنوان متكلم وحده و سخنران آغازين و پاياني اين اجلاس، شدت ناراحتي خود را بروز داد و در سخناني كه بازتاب عصبانيت او از اين وضعيت بود، اظهارات شرارت آميز و تهديدگونه‌اي را عليه سوريه، روسيه، چين و كشورهاي مخالف سياست واشنگتن بر زبان جاري كرد كه خبرگزاريها آن را حاكي از عدم تعادل وي دانستند. وي كه به شدت مضطرب بنظر مي‌رسيد و آرامش خود را از دست داده بود، تهديد كرد روسيه و چين هزينه حمايت خود را از نظام سوريه، پس خواهند داد.

2 - اين اظهارات شرارت آميز و شاخ و شانه كشيدن‌هاي بي‌مايه، بيش از آنكه نشان دهنده اقتدار و توانايي آمريكا در عرصه بين الملل باشد، بيانگر شكست‌هاي پياپي آمريكا در زمان رياست جمهوري اوباما و شكستن شاخ‌هاي سياست خارجي آمريكا در زمان وزارت خارجه هيلاري كلينتون و رويكردي پيشدستانه براي پوشاندن شكست آمريكا در عراق، افغانستان، خاورميانه و فلسطين است و روشن است كه اين قبيل سخن گفتن‌ها در قد و قواره اين وزير خارجه پيرو از كار افتاده نيست. شايد روس‌ها بهتر و زودتر از ديگران، رفتار غيرمتعارف هيلاري را تفسير كرده و ابراز داشتند اين شيوه از سخن گفتن و سخن پراكني كردن، بازتاب ناكامي آمريكا عليه سوريه و ناكارآمد بودن سياست ديكته كردن مواضع واشنگتن به ديگران است.

3 - ژست قلدرمآبانه خانم هيلاري كلينتون كه اصلاً با قد و قواره او سازگاري ندارد، قبل از اينكه توانسته باشد باعث ايجاد رعب و وحشت ديگران و ترميم ابهت درهم شكسته آمريكا در عرصه بين‌المللي شود، يك تلاش تبليغاتي براي ترميم چهره شكست خورده اوباما در عرصه داخلي است و براي تأمين شعارهاي تبليغاتي در آستانه انتخابات رياست جمهوري آمريكا انجام مي‌شود.

اوباما و تيم مشاورانش در كاخ سفيد سعي دارند از فرصت كوتاهي كه تا زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري آمريكا وجود دارد، آرايش صحنه تبليغاتي آمريكا را در اختيار گرفته و شكست سياستهاي "آقاي تغيير" را در خاورميانه، افغانستان، عراق، مبارزه با تروريسم و سقوط مهره‌هاي حامي و ديكتاتورهاي منطقه را لاپوشاني كرده و چهره‌اي مقتدر از كاخ سفيد را به نمايش بگذارد. درحالي كه سخنان اخير هيلاري كلينتون در حقيقت منعكس كننده پايان روياي طلايي سلطه آمريكا برمنطقه و كوبيدن ميخ‌هاي نهايي بر تابوت سياست‌هاي قلدرمابانه و شرارت آميز كاخ سفيد در دوران اوباماست.

4 - هيلاري كلينتون در ازاي ادامه حضور طولاني مدت آمريكا در افغانستان وعده داده كه افغانستان در جرگه متحدين و هم پيمانان مهم و اصلي غيرعضو ناتو براي واشنگتن درآيد و تحت لواي پيمان راهبردي كه ماه گذشته ميان كرزاي و اوباما به امضا رسيد، از كمك‌هاي بي‌دريغ و امتيازات پيوسته واشنگتن بهره‌مند شود؛ كمكهايي كه آمريكايي‌ها بنا دارند آنرا نه از بودجه خود و از جيب ماليات دهندگان آمريكايي كه امروز، خود محتاج اعانه هستند، بلكه از جيب ديگر كشورها و به صورت كمكهاي داوطلبانه جمع آوري كنند! بر همين اساس خانم هيلاري كلينتون امروز عازم ژاپن مي‌شود تا در يك كنفرانس بين‌المللي كه براي جمع 4 ميليارد دلار كمك به دولت و ملت افغانستان برگزار مي‌شود، رايزني و دلالي كرده و به عنوان محور اين نشست، كاسه چرخاني كند!

5 - گزارش كميته روابط خارجي سناي آمريكا كه چندي پيش و قبل از امضاي پيمان استراتژيك كابل - واشنگتن منتشر شد از عدم موفقيت و شكست استراتژي كاخ سفيد در افغانستان پرده برداشته است. اين گزارش كه بر نبود موفقيت در استراتژي آمريكا در جنگ افغانستان تاكيد دارد، نتيجه بررسي‌هاي دو ساله صورت گرفته توسط كنگره آمريكاست كه درست در زماني منتشر مي‌شود كه اوباما و كلينتون مدعي پيروزي در افغانستان و انتقال مسئوليت‌ها به نيروهاي افغان هستند. شايد گزارش روزنامه انگليسي اينديپندنت نيز مؤيد اين شكست و استيصال سياست خارجي آمريكا باشد كه گفته است: "تصميم اخير آمريكا براي باقي ماندن در افغانستان درحالي كه ساير هم پيمانان آمريكا در ناتو به دنبال فرار از اين باتلاق هستند و امضاي پيمان استراتژيك با افغانستان، همان اشتباه فاحشي باشد كه شوروي در افغانستان مرتكب شد."

6 - جمع‌بندي اينست كه مواضع رئيس دستگاه ديپلماسي آمريكا در روزهاي اخير نشان دهنده درماندگي عميق و عقب‌ماندگي‌هاي كاخ سفيد از پيگيري تحولات منطقه و جهان و در عين حال علاقمندي مقامات اين كشور به ادامه سياست‌هاي شرورانه‌ايست كه آمريكا را روز به روز بيشتر به قله شرارت نزديك و نزد ملت‌ها منفورتر كرده است.

*دنياي اقتصاد

روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله امروز خود با عنوان"افزايش تحليل‌پذيري مهم‌تر از تزريق پول"به قلم هادي جماليان آورده است:

اين روزها شاهد تكاپوي مسوولان ارشد بازار سرمايه و دولت به منظور حمايت از بازار سرمايه هستيم.

پس از جلسه هفته گذشته شوراي عالي اصل 44 قانون اساسي و تاكيد رييس‌جمهور مبني بر حمايت از بازار سرمايه و صيانت از دارايي‌هاي مردم، نشست‌هاي متعددي با حضور مسوولان بازار سرمايه و مقامات دولتي برگزار شد تا در شرايطي كه بازار سرمايه كشور در سه ماه نخست امسال با بازدهي منفي روبه‌رو شده است، راهكارهايي براي برون رفت از وضعيت فعلي انديشيده شود.

افزايش سقف تسهيلات اعطايي بانك‌ها به شركت‌هاي بورسي و فرابورسي، اعطاي تسهيلات توسط بانك‌ها به شركت‌هاي وابسته خود‏ به صورت مستقيم يا غيرمستقيم با هدف حمايت از بازار، پذيرش سهام شركت‌هاي بورسي و فرابورسي به عنوان وثيقه تسهيلات اعطايي بانك‌ها به خريداران سهام و افزايش 3 درصدي سقف نرخ سود اوراق مشاركت و صكوك بازار سرمايه در مقايسه با ساير ناشرين از مهم‌ترين راهكارهاي پيشنهادي كار گروه مشتركي است كه با هدف حمايت از بازار سرمايه تشكيل شده است.

با نگاهي اجمالي به كل تصميمات فوق مي‌توان دريافت كه نگاه غالب در كارگروه مورد اشاره عبارت است از تلاش به منظور تزريق منابع جديد براي خريد سهام. سطحي‌ترين و آسان‌ترين راهكار ممكن كه البته به شرط اجرايي شدن و عبور از تنگناهاي اداري و قانوني موجود مي‌تواند فراتر از آثار رواني آن به حركتي مقطعي در بازار بينجامد.

فارغ از ريسك‌هاي سيستماتيك حاكم بر بازار كه البته نقش عمده‌اي در شكل‌گيري روند چند ماه اخير بازار سرمايه كشور داشته است و فقدان ابزارهاي مالي پيشرفته به منظور مديريت ريسك‌هاي سيستماتيك كه بر شدت تاثيرگذاري اين عوامل افزوده است، بايد گفت آنچه تاكنون به عنوان راهكارهاي حمايت از بازار از آن ياد شده است متاسفانه بيانگر اين است كه واقعيت‌هاي مهم و تاثيرگذار بازار سرمايه كشور در تدوين برنامه‌هاي يادشده، ناديده گرفته شده است.

با نگاهي به حجم نقدينگي، نرخ رشد نقدينگي و حجم معاملات بازارهايي چون سكه و شمش طلا، انواع ارز، املاك و مستغلات و اخيرا ميزان استقبال از اوراق مشاركت در حال انتشار، در مي‌يابيم مساله اصلي بازار سرمايه كشور كمبود نقدينگي يا منابع براي سرمايه‌گذاري نيست كه محور اصلي تمامي راهكارهاي ذكر شده قرار گرفته است، بلكه افزايش سطح ريسك بازار است كه در شرايط تورمي كنوني و با در نظر گرفتن افزايش معنادار نرخ بازده بدون ريسك و همچنين صرف ريسك مورد انتظار سرمايه‌گذاران عملا نرخ بازده واقعي بازار را با چالش واقعي روبه‌رو كرده است.

در شرايطي كه بانك مركزي از انتشار منظم و به هنگام اصلي‌ترين نماگرهاي اقتصاد ملي اجتناب مي‌كند و تحليل روندهاي كلان اقتصادي صرفا با مشاهدات ميداني و تحليل‌هاي جزئي امكان‌پذير است، دست كم سازمان بورس و اوراق بهادار بايد تلاش مي‌كرد در تعامل با دولت - كه اين روزها دوباره اوج گرفته است - توجه مسوولان دولتي را به آثار تصميمات زودگذر اقتصادي خود بر فعاليت بنگاه‌ها و سهامداران آنها جلب نمايد. مداخلات جدي دولت در روند فعاليت بنگاه‌ها امكان تحليل متغيرهاي اصلي تاثيرگذار بر سودآوري شركت‌ها را از فعالان بازار سلب مي‌نمايد.

اگرچه وضع عوارض صادراتي، جابه‌جايي تعرفه‌هاي واردات، تغيير نرخ‌هاي سود بانكي، وضع عوارض دولتي بر منابع عمومي، اصلاح نظام ماليات‌ها و ساير تصميماتي از اين دست، در هر اقتصادي از جمله سياست‌هاي پولي و مالي است كه دولت‌ها در راستاي برنامه‌هاي توسعه به اجرا مي‌گذارند، اما بي‌انضباطي گسترده مالي و پولي در اقتصاد ايران در كنار فقدان الگوي مشخصي از توسعه باعث شده، بسياري از تصميمات كلان اقتصادي كشور تابع تحولات كوتاه‌مدت و فاقد نظام منسجم و هماهنگ تصميم‌گيري و در نتيجه فاقد تحليل‌پذيري لازم باشد. ضمن اينكه نقش دولت در اقتصاد ايران بسيار فراتر از سياست‌گذاري‌هاي اقتصادي است.

نقش نهادهاي دولتي در بازار سرمايه ايران بي‌بديل است. عملكرد شركت‌هاي بورسي و فرابورسي كه در صنايع گوناگون فعاليت دارند هر يك به نوعي تابع تصميمات دولتي است كه متاسفانه از رويه‌هاي تحليل‌پذير و با معيارهاي مشخص نيز پيروي نمي‌كند. شركت‌هاي معدني هر سال در فصل تنظيم بودجه با ابهامات ناشي از افزايش بهره مالكانه معادن و عوارض دولتي، با دامنه صفر تا صد‌ها درصد كه در مصاحبه‌هاي اعضاي كميسيون‌هاي مجلس مكرر مورد اشاره قرار مي‌گيرد مواجه هستند. سهامداران شركت‌هاي مخابراتي در هر سال بايد منتظر تاييد تعرفه خدمات مخابراتي از سوي سازماني دولتي باشند. شركت‌هاي پتروشيمي به عنوان بخش بزرگي از بازار سرمايه كشور، نرخ‌گذاري محصولات و بهاي خوراك مصرفي‌شان تابع تصميمات كارگروه‌ها و مديريت‌هاي گوناگون دولتي است كه هر از چند گاهي تصميم به اصلاح نرخ و وضع تعرفه‌هاي جديد مي‌گيرند. شركت‌هاي خودرويي هر سال منتظر اعلام ميزان تعرفه واردات خودروهاي خارجي هستند تا تداوم فروش محصولاتشان با ابهام مواجه نشود. بانك‌ها و بسياري از نهادهاي مالي نيز بسته‌هاي سالانه بانك مركزي را به انتظار مي‌نشينند كه مشخص نيست از كدام سياست گذاري جامع و هدفمند پولي تبعيت مي‌كند. اين صنايع تقريبا كل بازار سرمايه كشور را تشكيل مي‌دهند و اين نمونه‌ها كه ذكر شد مي‌تواند تقريبا تمام عملكرد مالي يك بنگاه را با چالش جدي روبه‌رو سازد. در چنين شرايط ابهامي است كه انتظار داريم سرمايه‌گذاران به بازار سرمايه كشور اعتماد كرده و آن را به بازارهاي تحليل پذير ديگر ترجيح دهند.

آنچه به زعم نگارنده بايد به عنوان محور اصلي دستوركار هر كارگروهي باشد كه براي حمايت از بازار تشكيل مي‌شود عبارت است از تلاش به منظور افزايش تحليل‌پذيري متغير‌هاي اصلي موثر بر عملكرد شركت‌ها تا از اين مسير امكان پيش‌بيني و تحليل آينده شركت‌ها و در نتيجه برنامه‌ريزي به منظور بهينه سازي سبد سرمايه‌گذاري‌ها فراهم گردد. بديهي است منظور از تحليل‌پذيري، خروج از شرايط عدم اطمينان نيست، بلكه منظور شرايطي است كه متغيرهاي عملكرد بنگاه‌ها با تحليل‌هاي اقتصادي و مالي قابليت ارزيابي داشته باشند. اصلي‌ترين متغير تصميم در بازار سرمايه براي يك سرمايه‌گذار قيمت دارايي است كه تصميم به خريد و فروش آن مي‌گيرد و مهم‌ترين عامل تعيين‌كننده قيمت دارايي‌هاي مالي، جريانات نقدي است كه در آينده براي دارنده آن اوراق متصور است. هر چه امكان تحليل متغيرهاي اصلي تاثيرگذار بر اين جريانات بيشتر فراهم باشد – كه البته تحليل‌پذيري همان طور كه ذكر شد با برقراري شرايط اطمينان كامل متفاوت است - امكان جذب سرمايه‌گذاران با درجات گوناگون ريسك‌پذيري هم بيشتر فراهم مي‌شود.

بنابراين پيشنهاد مي‌شود تا به جاي محدود شدن به تزريق پول به بازار راهكارهايي كه زمينه‌ساز شفاف‌سازي هر چه بيشتر، تحليل‌پذيري متغيرها و افزايش كارآيي اطلاعاتي بازار است در دستور كار قرار گيرد تا نقدينگي داغ و سوزان اقتصاد ايران به بستر اصلي چرخه توليد ارزش بازگردد. راهكارهايي كه به عنوان نمونه مي‌توان به چند نمونه آنها در حوزه مداخلات دولت به شرح زير اشاره كرد: شفاف‌سازي رويه‌هاي حاكم بر تصميم‌گيري درباره نرخ گذاري بسياري از كالاها و خدماتي كه به عنوان مواد اوليه يا محصولات شركت‌هاي بورسي و فرابورسي در مراجع متعدد دولتي صورت مي‌پذيرد از طريق تدوين نظام‌نامه‌اي جامع و با تواتر زماني از پيش تعيين شده.

تدوين مقرراتي به منظور استانداردسازي رويه‌هاي حاكم بر وضع عوارض صادراتي بر محصولات توليدي شركت‌هاي بورسي و فرابورسي و حتي‌الامكان وضع معافيت‌هايي براي اين دسته از شركت‌ها. تدوين مقرراتي جامع با هدف ايجاد ثبات رويه در وضع حقوق مالكانه و عوارض دولتي در مورد شركت‌هايي كه با بخش عمومي سروكار دارند با توجه به برنامه‌هاي توسعه اقتصادي كشور. تسهيل فرآيند افزايش سرمايه شركت‌هاي بورسي و فرابورسي و اصلاح رويه‌هاي نظارتي فعلي با هدف افزايش كارآيي اطلاعاتي و در عين حال تسريع فرآيند صدور مجوز افزايش سرمايه شركت‌ها. استانداردسازي رويه‌هاي شناسايي سود يا زيان تسعير نرخ ارز در شركت‌هايي كه منابع يا مصارف ارزي قابل توجهي دارند و يكسان‌سازي روش‌هاي تهيه گزارش بودجه شركت‌ها. با اميد به اينكه برون رفت از شرايط فعلي با حمايت‌هاي مقطعي كه صورت گرفته است باعث نشود تا اقدامات اساسي و فراگير لازم به منظور توسعه واقعي بازار سرمايه كشور بار ديگر به دست فراموشي سپرده شود.

*آفرينش

روزنامه آفرينش در سرمقاله امروز خود با عنوان "تنگه هرمز و انتظارات بي مورد"به قلم حميدرضا عسگري آورده است:

تنگه هرمز مهمترين گلوگاه آبي انر‍‍ژي دنيا، اين روزها به محلي براي تهديد و قدرت نمايي ميان ايران و غرب تبديل شده است. اين منازعات درحالي است كه روزانه 17 ميليون بشكه نفت و درحدود نيمي از انرژي جهان از اين آب راه ترانزيت مي شود. باتوجه به موقعيت جغرافيايي ايران و اشرافي كه براين حوزه آبي دارد، تامين امنيت اين آبراه و كشتي هاي نفتي از ديرباز برعهده ايران بوده و اهرم قدرتي براي اين كشور تلقي مي شده، تا بتواند از آن در مقابل فشارهاي غرب استفاده كند.

امروز نيز با توجه به اينكه غرب تحريم هاي نفتي را عليه ايران به كاربسته است، تنگه هرمز ابزاري شده تا ايران از آن به عنوان نقطه قدرت خود در مقابل غرب استفاده كند. لذا در اين مدت بسياري از رسانه هاي خارجي و برخي افراد درداخل كشور به شدت حول محور عملياتي شدن بستن تنگه هرمز تبليغ مي كنند. اما دراين مورد بايد به چند نكته اشاره كرد:

1- در اينكه اقدامات غرب در راستاي فشار و ضربه زدن به ايران اسلامي مي باشد شكي نيست. اما به اين هم اعتقاد داريم كه بايد راهكارهايي را انتخاب كنيم كه كمترين آسيب را به ما برساند. لذا بايد براي كاهش تنش ها و آسيب ها باچشم ديگري به قضيه تحريم نفتي نگاه نمي كنيم. بايد اينگونه بگوييم كه: "اروپا روزي خريدار نفت مابوده و امروز ديگر تمايلي به خريد نفت ازما ندارد"، آيا اجباري درخريد فروش كالا وجود دارد؟ پس چه دليلي دارد كه ما بخواهيم چالشي بزرگتر براي خود در سطح جهان ايجاد كنيم!

2- اين تحريم هاي نفتي كه اروپا درمورد ايران اعمال كرده ، مربوط پرونده هسته اي كشورمان بوده و عملاً نمي‌توان آن را يك مخاصمه نفتي دانست و اين نسخه را تجويز كرد كه بايد برخوردي نفتي و سخت با اين قضيه داشت تا مقابله به مثل كرده باشيم. لذا ضروريست تا ما در مسيرديگري مناقشات هسته اي خود را پيگيري كنيم و لزومي ندارد كه به مشكل "هسته اي" ما معضل "نفتي" نيز اضافه شود.

3- برخي كشورهاي غربي و لابي هاي صهيونيستي در جهان، تلاش مي كنند تا ايران را به سمت آخرين گزينه، يعني اقدام نظامي حركت دهند. لذا تاكيد ما بربكار گيري بستن تنگه هرمز دقيقاً حركت به سمت مسير مورد نظر آنها است. بايد با واقعيات تصميم گيري كرد و نه احتمالات و احساسات. بستن تنگه هرمز چه دردي را از ما دوا خواهد كرد جز اينكه خصومت و ميزان فشارهاي جهاني برعليه كشورمان را افزايش خواهد داد.

4- برگزاري مانورهاي نظامي و نمايش قدرت وهيمنه كشور اقدامي قابل تقدير است و به هيچ وجه جنبه منفي ندارد، اما برخي افراد در كشورمان بدون بينش سياسي و نظامي با سروصداي فراوان به دنبال تبليغ بستن تنگه هرمز هستند و اين شائبه را پيش مي آورند كه نكند رويارويي نفتي ايران با غرب باعث تامين منافع برخي افراد و گروه ها مي شود؟! متاسفانه در حال حاضر كشور تاوان برخي موضع گيريهايي را ميدهد كه بهرهاي براي ما ندارد و منافع ملي را ارتقا نداده و صرفا بهانهاي بوده كه تهديدها را عليه ما بيشتر كرده است.

برخي افراد در تلاشند تا بستن تنگه هرمز را درمجلس شوراي اسلامي مطرح كنند و وجهه اي قانوني به آن دهند. اما هيچ توجهي به اين امر ندارند كه اين فعل يك اقدام نظامي بسيارحساس و مخاطره آميز است كه مي تواند امنيت و صلابت كشور را تهديد نمايد. ضمن اينكه عملي شدن اين امر منوط به صلاحديد رهبري ودر گرو تاييد نظاميان كشور مي باشد. چه اصراري است كه بي مورد تنش هاي سياسي كشور را افزايش مي دهند؟!

هيچ يك از عقلا و دلسوزان نظام، و مهمتر ازهمه مردم راضي به افزايش تنش هاي سياسي و درگيرشدن در بعد نظامي نيستند. چون حل مشكلات فعلي كشورمان همگي درگرو مذاكرات ديپلماتيك است و بيشتر از اقدام نظامي نيازبه اعتمادسازي ميان طرفين احساس مي شود. لذا لزومي ندارد تا بي جهت برخي افراد و رسانه‌ها با ايجاد استرس براي مردم، تنش ها و بدبيني هاي جهاني عليه كشورمان را افزايش دهند و راه را براي افزايش فشارها و تحريم ها هموار سازند.

*حمايت

روزنامه حمايت در سرمقاله خود با عنوان"نشست‌هايي براي رسوايي"آورده است:

در هفته گذشته دو نشست در قاهره و پاريس با ادعاي دوستان سوريه ( بخوانيد دشمنان سوريه) برگزار شده است.

هر چند كه سران غرب برآنند تا اين نشست‌ها را نشانه وحدت و گستردگي معارضان عليه نظام سوريه عنوان دارند، اما اين نشست‌ها در نهايت به يك رسوايي براي غرب و كشورهاي برگزار كننده نشست مبدل شده است.

اولا در طول نشست‌هاي مذكور، جريان‌هاي معارض نتوانسته‌اند در ابتدايي ترين مسائل به توافق رسند و هر كدام موضعي را مطرح مي‌كنند. اختلاف‌هاي آنها چنان است كه آنها حتي بر سر ميزان كمك هاي دريافتي از خارج اختلاف نظر دارند. آنها در حالي تاكنون حتي يك طرح براي آينده سوريه ارائه نكرده و صرفا ادعاي سرنگوني نظام را مطرح مي‌كنند كه حتي توان برگزاري يك نشست مستقل و واحد را ندارند. گردهمايي آنها صرفا در قالب نشست‌هايي است كه كشورهاي غربي برگزار مي‌كنند و در نهايت نيز اين گروه‌ها هيچ اظهار نظري در اين نشست‌ها ندارند. به عبارت ديگر آنها صرفا سياهي لشگرهايي هستند كه تاييد كننده مواضع غربي‌ها مي‌باشند.

نكته مهم ديگر در عملكرد اين گروه‌ها آنكه آنها در مواضع خود هيچ سخني از رويكرد به مردم سوريه نداشته و صرفا خواستار افزايش اعزام نيرو از ساير كشورها به سوريه هستند. اين رفتارها نشان مي‌دهد كه آنها هيچ جايگاهي در ميان مردم سوريه ندارند و صرفا بر اساس كمك‌هاي خارجي و شبه نظاميان تروريست وارد شده به سوريه ادامه حيات مي‌دهند. اين رفتارها نشان مي ‌دهد كه ادعاي آنها مبني بر نماينده مردم سوريه بودن ادعايي واهي است كه از وابستگي آنها به خارج حكايت دارد.

ثانيا، اين مسائل در حالي برملا شده كه در كنار آن سران غرب نيز با يك رسوايي بزرگ مواجه اند و آن اينكه غرب چگونه از جريان‌هايي حمايت مي‌كند كه از موقعيت مردمي برخوردار نبوده و همواره بر لزوم افزايش حضور گروه‌هاي تروريستي در سوريه تاكيد مي‌كنند.

نكته مهم ديگر آنكه غرب با اين سوال مواجه است كه چگونه در يك هفته 2 مرتبه براي دخالت در سوريه نشست برگزار مي‌كند اما تاكنون براي بررسي وضعيت مردم درد كشيده بحرين و عربستان حتي به موضع گيري لفظي نيز نپرداخته‌اند چه رسد به اينكه بخواهد اجلاس بين المللي برگزار كنند. با توجه به آنچه ذكر شد مي‌توان گفت كه نشست‌هايي مانند پاريس و قاهره نه نشانه موفقيت و برتري غرب بلكه رسوايي براي اين كشورها است كه به رغم تقلاي بسيار نتوانسته‌اند تاكنون دستاوردي در ايجاد گروه‌هاي معارض سوري داشته‌ باشند در حالي كه دوگانگي آنها در قبال تحولات جهاني بويژه ناديده گرفتن درد و رنج مردم بحرين و عربستان به رسوايي بزرگ براي اين مدعيان به اصطلاح حقوق بشر مبدل شده است.

انتهاي پيام/

يکشنبه|ا|18|ا|تير|ا|1391





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن