واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اعتقادات اسلامي از نظر شيعه دوازده امامي 8
مردي براي تمام فصول اين مجموعه نوشتار كه در 4 موضوع اصلي: 1 – خداشناسي، 2 – پيغمبرشناسي، 3 – معادشناسي، 4 - امام شناسي، تنظيم شده، هديهاي است از گلستان آثار فرزانهي قرن، مرد آسماني و خدايي، علامه طباطبايي، كه از كتاب "شيعه در اسلام" دستچين شده است.در بخش اول يعني "خدا شناسي" پنج موضوع، الف: نظري به جهان هستي و واقعيت، ب: وحدانيّت خداوند، ج: معناي صفات خداوند، د: قضا و قدر، هـ: انسان و اختيار، بحث شد.بخش دوم يا همان پيغمبرشناسي، به اثبات نيازمندي بشر به قانون الهي و كسي كه آن را از خدا به او برساند خواهد پرداخت.اين بخش در چهار قسمت تنظيم شده كه هم اكنون قسمت سوم، تقديم حضور ميگردد.آنچه گذشت: • قسمت اول: به سوي هدف هدايت خصوصي خرد و قانون شعور مرموزي يا «وحي» • قسمت دوم: عصمت پيغمبران پيغمران و دين آسماني پيغمبران و حجت وحي و نبوت شمار پيغمبران خدا پيغمبران اولوا العزم و صاحبان شريعت • قسمت سوم:نبوت محمد (صلياللهعليهوآله) آخرين پيغمبران خدا حضرت محمد (صلياللهعليهوآله) ميباشد كه صاحب كتاب و شريعت است و مسلمانان به وي ايمان آوردهاند. حضرت محمد (صلياللهعليهوآله) 53 سال پيش از شروع تاريخ هجري قمري در شهر مكه، ميان خانواده بني هاشم از طايفهي قريش كه گراميترين خانواده عربي شناخته ميشد، تولد يافت .پدر آن حضرت "عبداللّه " و مادرش "آمنه "نام داشت و در همان اوايل كودكي، پدر و مادر را از دست داد و در كفالت جد پدري خود عبدالمطلب قرار گرفت، بزودي عبدالمطلب نيز بدرود زندگي گفت و عمويش ابوطالب به سرپرستي او قيام كرده او را به خانه خود آورد. آن حضرت در خانه عمومي خود بزرگ شد و ضمنا پيش از بلوغ با عمومي خود همراه مال التجاره به شام سفر كرد.آن حضرت درس نخوانده بود و نوشتن ياد نگرفته بود ولي پس از بلوغ و رشد با عقل و ادب و امانت معروف شد و در نتيجه عقل و امانت يكي از بانوان قريش كه به ثروت معروف بود او را سرپرست اموال خود قرار داد و اداره امر تجارت خود را به او واگذار كرد.آن حضرت سفري ديگر نيز با مال التجاره به شام نمود و در اثر نبوغي كه از خود نشان داد، سود فراواني عايد گرديد و ديري نگذشت كه آن بانو پيشنهاد ازدواج به آن حضرت نمود و او نيز پذيرفت و پس از ازدواج كه در 25 سالگي آن حضرت واقع شد تا سن چهل سالگي در همان حال بود و شهرت به سزايي در عقل و امانت پيدا كرد جز اينكه بت نپرستيد (با اينكه مذهب معمولي عرب حجاز بت پرستي بود) و گاهي به خلوت رفته با خدا به راز و نياز ميپرداخت، تا در سن چهل سالگي كه در "غار حرا" (غاري است در كوههاي تهامه در نزديكي مكه) خلوت كرده بود از جانب خداي متعال براي نبوت برگزيده شد و مأموريت تبليغ يافت و اولين سوره قرآني (سوره علق) بر وي نازل شد و همان روز به خانه خود مراجعت و در راه پسر عموي خود علي بن ابيطالب را ديد و پس از بيان واقعه، علي عليه السّلام به وي ايمان آورد و پس از ورود به منزل، همسرش نيز اسلام را پذيرفت.آن حضرت وقت خود را سه بخش كرده بود: بخشي اختصاص به خدا داشت و با عبادت و ياد خدا ميگذشت و بخشي به خود و اهل خانه و نيازمنديهاي منزل ميپرداخت و بخشي از آن مردم بود و در اين بخش به نشر و تعليم و معارف ديني و اداره امور جامعه اسلامي و اصلاح مفاسد آن و سعي در رفع نيازهاي مسلمانان و تحكيم روابط داخلي و خارجي و ساير امور مربوطه ميپرداختپيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم براي اولين بار كه گروه مردم را دعوت كرد با عكس العمل طاقت فرسا و دردناكي روبرو شد و ناچار پس از آن مدتي دعوت سري ميكرد تا دوباره مأمور شد كه خويشاوندان بسيار نزديك خود را دعوت كند، ولي اين دعوت نتيجهاي نداد و كسي از آنان جز علي بن ابيطالب به وي ايمان نياورد (طبق مداركي كه از ائمه اهل بيت عليهم السّلام نقل و به استناد اشعاري از ابوطالب در دست است شيعه معتقد است كه وي به اسلام گرويده بود ولي چون يگانه حامي پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود ايمان خود را از مردم كتمان ميفرمود تا قدرت ظاهري خود را پيش قريش حفظ كند) پس از آن پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم طبق مأموريت خدايي به دعوت علني پرداخت. شروع دعوت علني توأم با شروع سختترين عكس العملها و دردناكترين آزارها و شكنجهها از ناحيه اهل مكه نسبت به پيغمبراكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و مردماني كه تازه مسلمان شده بودند، بود. سختگيري قريش به جايي رسيد كه گروهي از مسلمانان خانه و زندگي خود را ترك نموده به حبشه مهاجرت كردند و پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم با عموي خود ابوطالب و خويشاوندان خود از بني هاشم سه سال در شعب ابوطالب (حصاري در يكي از درّههاي مكه ) در نهايت سختي و تنگي متحصن شدند و كسي با آنان معامله و معاشرت نميكرد و قدرت بيرون آمدن نداشتند.بت پرستان مكه با اينكه هرگونه فشار و شكنجه از زدن و كوبيدن و اهانت و استهزا و كارشكني در حق وي روا ميداشتند گاهي نيز براي اينكه او را از دعوت خود منصرف كنند از راه ملاطفت پيش آمده وعده مالهاي گزاف و رياست و سلطنت به وي ميدادند ولي پيش آن حضرت وعده وعيد آنان مساوي بود و جز تشديد همت و تصميم عزيمت نتيجهاي نميبخشيد. در يكي از مراجعه هايي كه به آن حضرت كرده و وعده مال گزاف و رياست ميدادند، آن حضرت به عنوان تمثيل به آنان فرمود:"اگر خورشيد را در كف راست و ماه را در كف چپ من بگذاريد، از فرمانبرداري خداي يگانه و انجام مأموريت خود روي برنخواهم تافت ".در حوالي سال دهم بعثت كه آن حضرت از شعب ابيطالب بيرون آمد، كمي بعد از آن، ابوطالب عمو و يگانه حامي وي بدرود زندگي گفت و همچنين يگانه همسر باوفاي وي درگذشت. ديگر براي آن حضرت هيچگونه امنيت جاني و پناهگاهي نبود و بالاخره بت پرستان مكه نقشه محرمانهاي براي كشتن وي طرح كرده شبانه خانهاش را از هر سوي به محاصره درآوردند تا در بستر خواب قطعه قطعهاش كنند.ولي خداي متعال مطلعش ساخته، به هجرت يثرب مأمورش كرد.، آنگاه حضرت علي عليه السّلام را در بستر خواب خود خوابانده، شبانه با قدرت الهي از خانه بيرون آمد و از ميان گروه دشمنان بگذشت و در چند فرسخي مكه به غاري پناهنده شد و پس از سه روز كه دشمنان به هر سوي گشته و از دستگيري او نوميد شده بودند، به مكه بازگشتند، از غار بيرون آمده راه يثرب را در پيش گرفت .اهل يثرب كه بزرگانشان پيش از آن به حضرت ايمان آورده و بيعت كرده بودند، مقدمش را با آغوش باز پذيرفتند و جان و مال خودشان را در اختيارش گذاشتند.آن حضرت براي اولين بار در شهر يثرب يك جامعه كوچك اسلامي تشكيل داده با طوايف يهود كه در شهر و اطراف آن ساكن بودند و همچنين با قبايل نيرومند عرب آن نواحي پيمانها بست و به نشر دعوت اسلامي قيام فرمود و شهر يثرب به «مدينة الرسول» معروف شد.اسلام روز به روز به سوي توسعه و ترقي پيش ميرفت و مسلماناني كه در مكه در چنگال بيدادگري قريش گرفتار بودند تدريجا خانه و زندگي خود را رها كرده، به مدينه مهاجرت نمودند و پروانه وار به دور شمع وجود پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم گرد آمدند و «مهاجرين» ناميده شدند؛ چنانكه ياوران يثربي آن حضرت به «انصار» شهرت يافتند.آن حضرت پس از ده سال اقامت در مدينه در اثر سمي كه زني يهودي در غذاي وي ريختهبود، پس از چند روز رنجوري، رحلت فرمود و چنانكه در رواياتي وارد است، آخرين كلمهاي كه از زبانش شنيده شد، توصيه بردگان و زنان بود.اسلام با سرعت تمام پيش ميرفت ولي با اين حال بت پرستان قريش و طوايف يهود حجاز از كارشكني و ماجراجويي هيچگونه فروگذاري نميكردند و به دستياري گروه منافقين كه در داخل جمعيت مسلمانان بودند و به هيچ سمت خاصي شناخته نميشدند هر روز مصيبت تازهاي براي مسلمانان به وجود ميآوردند، تا بالاخره كار به جنگ كشيد و جنگهاي بسياري ميان اسلام و وثنيت عرب و يهود اتفاق افتاد كه در اغلب آنها پيروزي با لشگر اسلام بود. شماره اين جنگها به هشتاد و چند جنگ بزرگ و كوچك ميرسد و در همه جنگهاي بزرگ مانند جنگ بدر و احد و خندق و خيبر و ... پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم شخصا در جنگ حاضر ميشد و در همه جنگهاي خونين بزرگ و بسياري از جنگهاي كوچك، گوي پيروزي به دست علي عليه السّلام ربوده ميشد و تنها كسي بود كه هرگز در جنگي از آن همه جنگها پا به عقب نگذاشت و در همه اين جنگها كه در مدت ده سال پس از هجرت درگرفت از مسلمانان كمتر از دويست و از كفار كمتر از هزار تن كشته شده است.در اثر فعاليت آن حضرت و فداكاريهاي مهاجرين و انصار در مدت ده سال پس از هجرت، اسلام، شبه جزيره عربستان را فرا گرفت و نامههاي دعوتي به پادشاهان كشورهاي ديگر مانند ايران و روم و مصر و حبشه نوشته شد.آن حضرت به شيوه فقرا ميزيست و به فقر افتخار ميكرد و لحظهاي از وقت خود را بيهوده نميگذرانيد بلكه وقت خود را سه بخش كرده بود: بخشي اختصاص به خدا داشت و با عبادت و ياد خدا ميگذشت و بخشي به خود و اهل خانه و نيازمنديهاي منزل ميپرداخت و بخشي از آن مردم بود و در اين بخش به نشر و تعليم و معارف ديني و اداره امور جامعه اسلامي و اصلاح مفاسد آن و سعي در رفع نيازهاي مسلمانان و تحكيم روابط داخلي و خارجي و ساير امور مربوطه ميپرداخت. آن حضرت پس از ده سال اقامت در مدينه در اثر سمي كه زني يهودي در غذاي وي ريختهبود، پس از چند روز رنجوري، رحلت فرمود و چنانكه در رواياتي وارد است، آخرين كلمهاي كه از زبانش شنيده شد، توصيه بردگان و زنان بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]