واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - اگرچه امام موسی صدر انتظار داشت که با آمدن دکتر شریعتی به لندن، حسینه ارشاد دیگری در قلب انگلیس بنا نهد اما بادرگذشت وی، امیدهای او ناکام ماند. به گزارش خبرآنلاین، سید صادق طباطبایی، خواهرزاده امام صدر و برادر همسر مرحوم حاج سید احمد خمینی، در تشریح جایگاه دکتر شریعتی در نگاه امام موسی صدر، از تلاشهای وی برای تدفین و خاکسپاری وی در سوریه سخن میگوید. شرح دیدار امام موسی صدر با دکتر شریعتی را در به نقل از مصاحبه وی با سایت دیپلماسی ایرانی میخوانید: داییجان از آمدن دکتر به اروپا خیلی استقبال کردند. البته من باید همین جا به نکتهای اشاره کنم. استقبال آقای صدر از فعالیتهای دکتر شریعتی بدان معنی نیست که ایشان با تمام آراء و عقاید وی موافق بودند. ایشان به چند دلیل کار دکتر شریعتی را ارزشمند میدانست: اول اینکه دکتر شریعتی در مقطعی منشأ عقده زدایی جوانان شده بود، که مارکسیسم میرفت تا به عنوان اندیشهای پیشرو و آزادی بخش فراگیر گردد. دوم اینکه آقای صدر نگریستن از ورای قله علم به دین را مهم و ارزشمند میدانست. آقای صدر نسبت به دکتر شریعتی از زاویه «منشأ اثر بودن» مینگریستند. ایشان «بردن مذهب به دانشگاه» و «از فراز قله علم به دین نگریستن» را ارزشمند میدانستند. گاهی اوقات، نسبت به مطالبی که عدهای علیه شریعتی عنوان میکردند، میخندیدیم. آقای صدر میگفتند که یکی از امتیازات دکتر شریعتی این است که مخالفینش مغرض و بی سواد هستند. به هر حال ایشان از این زاویه به دکتر شریعتی مینگریستند. در آن مقطع، انجمنهای اسلامی به یک قدرت دانشجویی سیاسی و مذهبی گردن کلفتی تبدیل شده بودند. به همین جهت آمدن دکتر شریعتی به خارج از کشور، میتوانست در آن شرائط خیلی منشأ اثر باشد. بسیاری از دوستان ایشان، از جمله دکتر حبیبی یا دکتر چمران نیز در خارج از کشور بودند. تلاش داییجان این بود که با تاسیس «حسینیه ارشاد در تبعید» و تلاش دکتر شریعتی، یک پایگاه علمی و مذهبی در پاریس یا لندن بوجود آورند. زمینه ملاقات دکتر شریعتی و امام موسی صدر از این قرار بود: جلسهای که تشکیل شد، بیشتر جنبه تعارفات اولیه و تشویق داشت. در آنجا قرار گذاشته شد تا جلسات دیگری نیز برقرار گردند؛ اما متاسفانه تقدیر یار نبود و دکتر چند روز بعد از آن رحلت نمود. از وفات دکتر هم ایشان خیلی افسرده شدند. حتمأ شنیدهاید که برای انتقال جنازه دکتر به زینبیه (ع) و همچنین مراسم هفتم و چهلم دکتر در لبنان، داییجان سنگ تمام گذاشتند. بعد از اعلام وفات دکتر، رژیم گذشته ورق را برگرداند و در نظر داشت با تجلیل و احترام خاصی جنازه دکتر را به ایران بیاورد. این مطلب را در متن و فحوای روزنامههای آن روز ایران میتوان دید. در واقع رژیم میخواست وانمود کند که وی مورد قبول و حمایت نظام است و همچنین میخواست تاثیر کلام دکتر را در جوانان و انقلابیون از بین ببرد. با احسان فرزند دکتر که در آمریکا بود، ارتباط برقرار کردیم و او با ارسال تلگراف از پزشک قانونی لندن خواست تا آمدن او، جنازه را در سردخانه نگاه دارند و به کسی تحویل ندهند. ابتدا تلاش ما این بود که جنازه را به نجف ببریم. اما برادران ما در عراق و خصوصا آقای دعائی نتوانستند رژیم عراق را راضی کنند؛ برای اینکه آنها نمیخواستند روابطشان با شاه را مجددا تیره کنند. لذا با آقای صدر تماس گرفتیم؛ ایشان گفتند به سوریه بیائید. همینطور هم شد که البته داستانش مفصل است و شما خود آن را میدانید. بعد از برگزاری مراسم هفتم در زینبیه، عدهای از روحانیون ایران و نیز ایادی شاه در لندن به شدت علیه آقای صدر وارد معرکه شدند. اما ایشان بیتفاوت و بیتوجه بودند. مراسم چهلم دکتر بسیار باشکوه برگزار شد. شخصیتهای بزرگ مذهبی و سیاسی لبنان و سوریه و نیز مقامات رده بالای سازمان آزادیبخش فلسطین، از جمله یاسر عرفات حاضر شدند و سخنرانیهای خوبی کردند. سخنرانی آقای صدر واقعا یک منشور سیاسی، فرهنگی و دینی بود. عده زیادی از روحانیون مبارز خارج از کشور، اعضاء انجمنهای اسلامی و نیز برادرانی از نجف آمده بودند. این مجلس به همت داییجان به یک محفل سیاسی بزرگ علیه شاه تبدیل شد و تا مدتها انعکاس زیادی در خارج و نیز بازتاب بسیار خوبی در ایران داشت. افسوس که سفر دکتر به اروپا ناکام ماند؛ اگر آن پایگاه مورد نظر آقای صدر و شریعتی ایجاد شده بود، چه بسا هنوز هم میتوانست فعال بوده و کانون روشنگری و پژوهشهای مذهبی باشد. خصوصا اگر آن موقع با آن نگرشهای منتقدانه دکتر و آقای صدر به حوزههای علمیه کاری آغاز میشد، دیگر مشکل بود که افکار عقب مانده بتواند مانع حرکتهای متناسب با زمان و عصر حاضر باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]