واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > صنعت - امیر رضا واعظ آشتیانی، معاون سابق وزارت صنایع و معادن در رابطه با ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن توضیح می دهد. تقریبا تمام کارشناسان حوزه اقتصاد بر موضوع ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن مهر تایید می زنند اما در این میان منتقدان ادغام این دو وزارتخانه به اصل ماجرا نقد ندارند بلکه انجام شتاب زده این حرکت را محل اشکال قلمداد می کنند. نقطه ای که امیر رضا واعظ آشتیانی، معاون وزیر صنایع و رییس سازمان شهرک های صنعتی در دولت نهم هم روی آن دست می گذارد و اعتقاد دارد اصل ادغام، فرآیند قابل دفاعی است اما زیر ساخت های بخش بازرگانی و صنعت ما در حال حاضر آمادگی لازم را برای تشکیل وزارت بازرگانی و صنایع و معادن ندارد. آشتیانی در بخش دیگری از گفته های خود به بررسی کارشناسی فعالیت های این دو وزاتخانه می پردازد و فعالیت های آنها را در جهت عکس دیگر عنوان می کند. متن کامل گفت و گو با امیر رضا واعظ آشتیانی، معاون سابق وزیر صنایع و معادن را در ادامه خواهید خواند: با توجه به آشنایی شما در حوزه صنعت اگر اجازه بدهید گفت و گو را پیرامون وضعیت صنعت کشور آغاز کنیم. این روزها موضوع صنعت در کشور بسیار داغ است و در زیر شاخه های آن نقد هایی شنیده می شود. در یک جمع بندی کلی تحلیل شما از وضعیت صنعت کشور در شرایط حاضر چگونه است؟ به نظر من در حوزه صنعت اصلی ترین بحثی که این روز ها مطرح است موضوع ادغام وزارت صنایع و معادن در وزارت بازرگانی است. بر همین اساس برای بررسی وضعیت حال حاضر صنعت کشور ابتدا در این حوزه باید به موضوع ادغام دو وزارتخانه صنایع و معادن و بازرگانی پرداخت که لازم بود این اتفاق به وقوع بپیوندد اما بحث اینجاست که این اتفاق چه زمانی باید صورت می گرفته است؟ چه بستر هایی برای این ادغام لازم بوده است؟ اینکه دو وزارتخانه را به یک وزارتخانه تبدیل کنند و تعداد معاون های وزیر و مدیر کل ها کاسته شود همه چیز درست می شود؟ مشکل همین بود یا اینکه بستر لازم باید اینگونه فراهم می شده است که وزارتخانه ها از عریض و طویل بودن کاسته شوند؟ بر اساس گفته های معاون پارلمانی رییس جمهوری بر اساس این ادغام تعداد معاونت های وزارتخانه ها کاهش پیدا می کند. آیا مشکل همین بوده است؟ در حال حاضر وزارت صنایع و معادن که در گذشته سه وزارتخانه بوده است و به یک وزارتخانه تبدیل شده یا وزارت بازرگانی با آن حجم عملیاتی که خودش دارد به چه مدیری می خواهد سپرده شود؟ چه مدیری را می توان پیدا کرد که همچین اقتداری را به لحاظ مدیریتی و برنامه ای داشته باشد و یک نگاه توامان صنعتی و بازرگانی را پیاده کند؟ کجا می شود همچین مدیری را پیدا کرد؟ نه اینکه بگویم همچین مدیری نیست. قطعا همچین شخصی وجود دارد اما آیا بضاعت موجود این اجازه را به ما می دهد تا به سمتی حرکت کنیم که این ادغام صورت پذیرد؟ به هر حال بسیاری از کارشناسان چندی است به ادغام وزارتخانه های بازرگانی و صنایع و معادن تاکید دارند اما همانطور که شما هم اشاره کردید بیشتر نقد بر سر نحوه یکباره این ادغام است؟ اصلا باید ببینیم استراتژی چه بوده است. از سوی دیگر باید این نکته را مد نظر قرار داد که معاونت هایی که می خواهند تشکیل شوند باید معاونت هایی باشند که هم بازرگانی را خوب درک کنند و هم بسیار زیاد در جریان حواشی تولید باشند. وقتی عرض می کنم پیش از ورود به ادغام باید بسترهای لازم برای آن فراهم می شد به همین دلیل است. یکی از از بستر ها هم این بوده است که ابتدا این وزارتخانه ها در راستای اجرایی شدن اصل 44 قانون اساسی باید کوچک تر می شدند سپس موضوع ادغام در دستور کار قرار می گرفت. من فکر می کنم که ادغام این دو وزارتخانه بدون بستر سازی تبعاتی را به دنبال خواهد داشت و مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. این مشکلات هم قاعدتا بیشتر باید برای بخش تولید و صنعت باشد؟ بله. بیشترین صدمه را در چنین شرایطی تولید متحمل خواهد شد. در حال حاضر وضعیت شرایط تولید در بخش خصوصی را بررسی کنید. اینکه برخی از آنها کاسه چه کنم چه کنم را در دست گرفته اند و با مشکلات و معضلاتی که پیش روی خود مشاهده می کنند دست و پنجه نرم می کنند. وقتی ما می گوییم اقتصاد مان باید خصوصی باشد یعنی یک بخش قابل توجه ای از وزارت بازرگانی و صنایع و معادن از بدنه این وزارتخانه ها جدا شود و به دست بخش خصوصی سپرده شود. در برخی از کشور های توسعه یافته مشاهده می کنیم تعداد اندکی در حد 5 تا 6 وزارتخانه دارند چرا که عموم کار ها به دست مردم سپرده شده است. چند کار کلیدی مانند وزارت خارجه و مسایل امنیتی را که نمی توان در اختیار بخش خصوصی قرار داد تحت مدیریت حاکمیت است. اگر وزارتی به نام صنایع وبازرگانی دارند در حد تشکیلاتی است که استراتژی ها را تعیین می کند، نظارت می کند ولی برنامه ریزی با خود بخش خصوصی است. نه نیروی انسانی بسیار گسترده دارند و نه ساختمان عریض و طویل برای آن در نظر گرفته شده است. لذا ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن با این شرایط اگر صورت بگیرد می توان گفت در بخش تولید با یک مشکل مواجه خواهیم شد. هنگامیکه موضوع بنگاه های زود بازده مطرح شد به شخصه مدافع سر سخت صنایع کوچک و زود بازده بودم به طوریکه اعتقاد داشتم این اتفاق همراه با موفقیت خواهد بود اما اشتباهی که در این طرح پیش آمد، نظارت هایی که عالیه نشد و کنترل ها منطقی که صورت نگرفت، منابع به خوبی تقسیم نشد. این موارد سبب شد تا در صنایع زود بازده امروزه آن انتظاری که وجود داشت چه در عرصه تولید و چه در عرصه اشتغال تحقق پیدا نکند. این موضوع مهمی بوده است. از طرفی وقتی در رابطه با حمایت از صنایع کوچک و زود بازده بحث می کنیم به معنای این نیست که درب های مملکت را به روی تولید داخلی باز بگذاریم. این صنایع کوچک که گفته می شود نوپاست و می خواهد در عرصه تولید کشور خودنمایی کند وشرایط اقتصادی کشور را سامان دهد را نمی توان با واردات بی رویه به ثمر نشاند. ازطرف دیگر و جدای از بحث واردات، قاچاق کالا به وفور صورت می گیرد به طوریکه امروز مشاهده می کنیم تولید کننده های ما در بنگاه های کوچک با یک پریشانی خاطر مواجه هستند. همین عوامل سبب شده تا برخی از سازمان ها و ارگان ها بگویند بنگاه های زود بازده موفق نبودند. من می خواهم بگویم اینها می توانستند موفق باشند اما به دلیل باز گذشتن درب های مملکت به سوی برخی کالا ها اینها توان رقابتی شان سلب شد. یعنی اعتقاد دارید برای حمایت از بنگاه های زود بازده مدیریت واردات صورت نگرفت؟ بله. صرفا یک کانال ورودی داشتیم و نظارت عالیه و کنترل در این عرصه وجود نداشت. توجه به صنایع کوچک و زود بازده مان نکردیم و به فریادشان نرسیدیم. مشکلات و معضلات آنها را نتوانستیم خوب ارزیابی کنیم.
در حال حاضر با هدفمند شدن یارانه ها قاعدتا شرایط سخت تر شده است. شما این موضوع را قبول دارید؟ در حال حاضر صنایع زود بازده اعتقاد دارند بیش از 50 درصد از دیون خود را نتوانستند پرداخت کنند. حق دارند که نتوانند پرداخت کنند چرا که از سویی تشویق شده اند بیایند تا سرمایه گذاری کنند ولی از طرف دیگر و در مقابل نگاه این مثبت دروازه های کشور را باز گذاشتیم به اندازه که حتی پیژامه هم وارد کشور شد. حتی سنگ قبر هم وارد کشور شد. این عمل با این رفتار جور در نمی آید و طبیعی است بنگاه زود بازده ای که با عشق و علاقه کاری را راه انداخته است و دولت هم از او حمایت کرده در نهایت سرنوشتی وارونه برای آن رقم بخورد. با این تفسیر به طور کلی دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن دو وظیفه متفاوت داشتند. چگونه می توانند ادغام شوند؟ عرض من هم همین بود. ما از یک طرف بحث صادرات را مطرح می کنیم و از سوی دیگر واردات بی رویه را مشاهده می کنیم و از جانب دیگر با تولید کننده ای که شکست را جلوی خودش می بیند برخورد می کنیم. وزارت بازرگانی که وظیفه اش اصلا واردات شده است. شما هر آنچه را که امروز در دنیا مشاهده می کنید در ایران هم می توانید ببیند. کلکسیون تمام تولیدات دنیا در ایران است. ورود میوه چه صدماتی به تولید ما زده است؟ نمی گویم صادارت میوه نداریم اما در مقابل رشد واردات این محصول نمی توان سکوت کرد. فقط ما می بینیم که قشری ضعیف از میوه های داخلی استفاده می کنند و بقیه مردم از میوه های وارداتی بهره می برند که به نظر من نشان دهنده تبعیض است. یعنی داریم مردم را تقسیم بندی می کنیم. طبیعی است که کالا مرغوب و نامرغوب در تمام دنیا داریم اما ما که می خواهیم بحث از عدالت بکنیم نیاییم عملا این را نشان دهیم. به نظر شما پیام اصلی این ادغام به معنی آن نیست که استراتژی اصلی واردات است. چرا که آنچه به چشم می آید این است که پیام منفی به تولید است چون وزارت صنایع و معادن در وزارت بازرگانی ادغام شده است. یعنی تولید کننده حق ندارد از این شیوه ادغام نگران شود؟ منم همین باور را دارم که وزارت بازرگانی در شرایط فعلی با این استراتژی که دارد نقطه مقابل وزارت صنایع و معادن است. وزارت صنایعی که باید حمایت از صنایع داخلی کند. یک قطبی به نام وزارت صنایع حمایت از تولید را در دستور کار قرار دارد و قطب دیگری به نام وزارت بازرگانی مسئول تنظیم بازار است. این دو قطب را چگونه می خواهند در یک مسیر قرار دهند. این پارادوکس را باید قبلش حل کنند که استراتژی، ثبات تولید کننده در عرصه تولید و اشتغال است یا اینکه نه استراتژی بر این است که آنها تلاش کنند و واردات هم صورت می گیرد. این تولید است که یک کشور ار می تواند سر پا نگه دارد. اگر ما تولید کشور را متضرر کنیم به اقتصاد وارداتی تبدیل خواهد شد که توان رقابت از تولید کننده داخلی گرفته خواهد شد. همانطور که اشاره می کنید ما اصلا استراتژی مشخصی برای بخش صنعت و تولید ندارد. تا زمانیکه این شرایط ادامه داشته باشد به نظر می رسد ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن نتیجه مثبتی به دنبال نخواهد داشت. تحلیل شما از این موضوع چیست؟ قبل از ادغام باید تلاش می کردیم این بستر ها و استراتژی ها تببین می شد. باید می گفتیم با این ادغام می خواهد چه اتفاقاتی به وقوع بپیوندد. باز هم تاکید می کنم پیش از اینکه ادغام صورت بگیرد باید هر دو وزارتخانه در راستای اصل 44 کوچک می شدند. هنگامیکه این اتفاق صورت می گرفت یک استراتژی تعریف می شد که ما ضمن تامین نیاز های داخلی به وسیله تولید صادرات گرا هم خواهیم بود. /39/39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]