واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بادی، نزهت - نویسنده در سایه تازه ترین فیلم رومن پولانسکی است که بیش از هر چیزی خاطره خوش فیلمی چون محله چینی ها را در ذهنمان زنده می کند و نشان می دهد او هنورز هم می تواند تریلرهای خیره کننده ای بسازد که یادآور آثار هیچکاک باشد. نویسنده در سایه تازه ترین فیلم رومن پولانسکی است که بیش از هر چیزی خاطره خوش فیلمی چون محله چینی ها را در ذهنمان زنده می کند و نشان می دهد او هنورز هم می تواند تریلرهای خیره کننده ای بسازد که یادآور آثار هیچکاک باشد.این فیلم یک تریلر سیاسی با داستانی معماگونه و پر از تعلیق های نفس گیر و ریتمی کوبنده است که ما را چنان در جهان پر از وحشت، تردید، ناامیدی و تباهی غرق می کند که فقط از کارگردانی چون پولانسکی برمی آید.در این فیلم نیز همان مضمون آشنای بی اعتمادی و ناامنی را می بینیم که ناتوانی و درماندگی افراد در برابر توطئه ای که آنها را در بر گرفته، به قربانی شدنشان منجر می شود. این بار با یک نویسنده جوان روبرو هستیم که وارد یک بازی خطرناک سیاسی می شود و بتدریج در دامی از شرارت های قدرتمندان گرفتار می شود که گویی هرگز از آن رهایی ندارد.عنوان فیلم اشاره به نویسنده ای دارد که برای شخص دیگری می نویسد و نوشته ای را به نام او منتشر می کند. ایوان مک گرگور در نقش نویسنده که ما هرگز در طول فیلم نام او را متوجه نمی شویم، برای نوشتن خاطرات آدام لنگ نخست وزیر سابق انگلستان استخدام می شود اما بتدریج با کنجکاوی درباره مرگ مشکوک نویسنده قبلی، به رشته طولانی از جنایات افراد مهم و قدرتمند سیاسی می رسد.پولانسکی هر چه جلوتر می رود، بدبینی اش فراگیرتر و تلخ تر می شود. اگر در گذشته شرارتها و تباهی ها را در محدوده یک خانه و شهر می دید، حالا آن را در گستره وسیعی از جهان که در سیطره قدرتمندان است، مشاهده می کند.هیچ کس بهتر از پولانسکی نمی تواند هراس از مکانهای بسته و خفقان آور که آدمها را به ناامیدی و انزوایی بیمارگونه می کشاند، القا کند. او چنان از محیط ساده و معمولی جزیره، مکانی وهم انگیز و ناامن می سازد که همه چیز شکلی هراسناک، خطرآفرین و مخوف می یابد. هوای ابری و مه گرفته و رنگهای آبی و خاکستری حاکم بر فیلم به خوبی حس خفقان و تهدیدگر محیطی که پیرامون نویسنده را دربر گرفته، منتقل می کند. این بار پولانسکی چنان سیاهی و تیرگی را در ابعادی جهانی مطرح می کند که هیچ راه گریزی برای قهرمانش نمی گذارد و همه دنیا را به حصاری تنگ و مخوف برایش تبدیل می کند، به طوری که نویسنده حتی از سایه خودش هم می گریزد.اساسا همه مشکلات از زمانی شروع می شود که نویسنده تصمیم می گیرد که از پشت پرده درآید و نقاط تاریک و کور دنیای پیرامونش را برای خود حل کند اما نمی داند که قدم گذاشتن به خارج از دنیای سایه واری که برای محافظت از خود ساخته، چه تاوان سنگینی دارد و به قول نیچه وقتی کسی به درون مغاکی چشم بدوزد، آن مغاک هم به او خیره خواهد شد و تاریکی او را در بر می گیرد.فیلمهای پولانسکی همواره حالتی از مرداب را تداعی می کند که در اولین گام هایی که بر آن می گذاریم، چیز وحشتناکی وجود ندارد، ولی هر چه جلوتر می رویم بیشتر در آن فرو می رویم. غالبا در ابتدا هیچ چیزی برای نگرانی و تردید وجود ندارد و به نظر آرام و مطمئن می رسد اما بتدریج فضای مشکوک و هراس آوری بر فیلم سایه می اندازد و دنیایی کابوس وار سر بر می آورد و ما را می بلعد و چنان در هزارتوهای مرموز خود می کشاند که دیگر به هیچ کسی نمی توان اعتماد کرد و یا کمکی خواست. به همین دلیل است که در تریلر او صحنه های درگیری و پرتحرک زیادی نمی بینیم و تعلیق های فیلم از دل توطئه داستانی و فضاسازی تهدیدآمیزی که بتدریج گسترده می شود، درمی آید.با این فیلم پولانسکی به روزهای اوج قدرت فیلمسازی اش بازگشت و نشان داد هنوز هم بهترین گزینه برای ساخت تریلرهای جذاب است. با وجودی که فیلم همزمان با پرونده قضایی و دستگیری ناگهانی پولانسکی به نمایش درآمد اما حتی این موضوع هم نتوانست بر موفقیت های فیلم تاثیر بگذارد و دوباره این مطلب را یادآوری کرد که پولانسکی شاید تنها فیلمسازی باشد که تجربه های تلخ و دردناک زندگی خصوصی اش می تواند در خدمت خلق آثاری بهتر دربیاید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]