واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: بشر دارای دو غریزه است یکی حفظ خویش و یکی غریزه جنسی غریزه حفظ خویش که موجب طلب خوراک است از لحظه تولد آشکار می شود. تمو بشری همیشه تدریجی است و غریزه جنسی هم مشمول همین قانون است و در کودکان از ابتدا وجود دارد جز آنکه طرز بروز آن مانند بزرگها نیست. دانشمندان معتقدند و تجربه نشان می دهد که در شیرخواران هم غریزه جنسی فعال است شاید بعضی مادران از این حقیقت متحیر شوند ولی باید دانست که کلمه جنسی همیشه غرض شهوت مقاربت نبوده، در عرف علمای این فن مقصود تمتع و لذت است که بعدا صورت شهوانی پیدا می کند. طلب لذت چون طلب خوراک در همه هست ولی در کودکان این دو امر از هم متمایز نیست و در آن سن لذت عمده همان سیر شدن است. فروید می گوید حال کودکی که پس از سیر شدن از پستان مادر به کناری افتاده با گونه های گل کرده و لبهای متبسم بخواب می رود چقدر شبیه به رضایت و ارامش خاطری است که پس از مجامعت به شخص دست می دهد. در دوره شیر خوارگی گذشته از لذت سیر شدن طفل از عمل مکیدن پستان به قدری حظ می برد که بزودی در پی لذت مکیدن تنها خواهد افتاد و یکی از مشغولیتهای او این می شود که انگشت خود را می مکد و در این حالت گونه های او پر از خون شده فرط لذت در چشمانش هویدا می گردد. طلب لذت در طفل صورتهای عجیبی پیدا می کند مثلا چون کودک را مجبور کنند که جلو پیشاب خود را بگیرد فشار ادرار موجب درد مطلوبی می شود که پس از رها کردن بسیار لذت بخش است. کودکان بزودی این امر را دریافته و بزعم مادران این عمل تکرار و گهواره خود را تر می کنند. غالبا شنیده می شود که مادری از دست بچه خود شکوه نموده می گوید پیش از خواب ادرار نمی کند و هر شب بستر خود را خیس می نماید غافل از اینکه این عمل بچه عمدی است و از آن لذت می برد. معلوم شد که این مظاهر جنسی کودکان شباهت ضعیفی به کیفیت جنسی بزرگها دارد با این تفاوت که در اطفال مرکز آن آلت تناسلی نیست. خواباندن دو بچه کوچک در یک رختخواب خطاست چون بسیاری از اختلافات عصبی از زیاد شدن کودکان به یکدیگر تولید می شود ولی اگر در موقع بازی بچه ها یکدیگر را کاوش کنند نباید ترسید چون حس کنجکاوی بچه در امور جنسی طبیعی و خالی از ضرر است. گاهی پدر و مادر به تصور اینکه بچه خوابست جلو او مجامعت می کنند ولی بعضی بچه ها خوابشان سبک و اصولا اطفال در مشاهده امور بسیار زیرک و شیطانند و خاطره این منظره در ذهنشان باقی خواهد ماند. بچه تصور می کند در این حالت پدرش، مادرش را اذیت می کند چنانچه یک دختر هیجده ماهه که دید پدرش مادرش را می بوسد دست به گریه گذاشت فریاد می زد مامانرا اذیت نکن و علمای علم تجزیه النفس عقیده مندند که تاثیر این مشاهدات در اطفال در بزرگی منجر به مرض روحی سادیزم (ازار معشوق) می گردد. برای رفع این شبهه که چون اشخاص امور قبل از پنجسالگی بیادشان نمی ماند چگونه این امور در سنین بعد منشاء اثر می شوند لازم است توضیح دهیم که انسان دارای دو ذهن یا عقل است یکی ذهن بیدار یا معلوم که مسائل را دریافته ادراک می کند و شخص در همان وقت آگاه است که ذهن ادراک می کند یکی دیگر ذهن غافل یا پنهان که امور را می فهمد ولی شخص از وجود آن ذهن و ادراک می کند یکی دیگر ذهن غافل یا پنهان که امور را می فهمد ولی شخص از وجود آن ذهن و ادراک آن بی خبر و غافل است. هر یک از این اذهان حافظه مخصوص بخود داشته و یا اینکه آنچه بیدار ضبط است در دسترس فهم و به خاطر آوردن آن در اختیار ما است باید دانست که حافظه ذهن پنهان که امور از لحظه تولد در آن ثبت می شود به هآیچوجه در حالت عادی در محیط ادراک ما قرار نگرفته و حتی از وجود آن بی خبریم تا به نحوی در دائره ذهن بیدار ما نفوذ نموده و در افعال و امور ذهنی تاثیر کند پس از اینرو پدران و مادران باید بسیار مواظب باشند که در پیش اطفال خود زیاد با هم معاشقه ننمایند و چنانچه گفتیم باید بقوه مشاهده و فهم بچه ها اهمیت بدهند و بدانند که مناظر معاشقه شدید یا مجامعت در خاطره آنها باقیمانده و در زندگانی بعدی آنها بسیار موثر است. برای نمونه دو سه حکایت کوچک که شاهد این مطالب است در زیر گفته و خواهید دید این قصه یک نتیجه مشترک دارد و آن اینست که تماشای مجامعت در کودکان ایجاد انزجار و تاثر می نماید. یکی از بچه ها می گوید: متاسفانه وضعیت مالی طوری بود که خانه ما یک اطاق بیش نداشت و یک آشپزخانه و این بود که یک شبی به چشم خود دیدم که پدرم و مادرم آن عمل را می کنند، به قدری از این منظره بدم آمد که لحاف را بسر کشیده و گوشهایم را گرفتم و دلم می خواست صد فرسخ از آن اطاق دور باشم. دختر دیگری می گوید: شبها در اطاق پدرم و مادرم می خوابیدم و هر شب متوجه می شدم که آن کار را می کنند و راستی از این عمل آنها من شرمنده و خجل بودم، فکرا ناراحت و در عذاب بودم بعدا شروع کردم به خوابهای شهوانی دیدن کم کم زرد شدم و دور چشمهایم حلقه های تاریکی زده بود. از خودم بدم می آمد که در این سن با این امور آشنا بودم. همبازیهایم را پاک و معصوم می دانستم و پیش خود می گفتم من قابل معاشرت با آنها نیستم. منبع : پاسخ به مسائل ، ناگفته های جنسی و زناشویی - مترجم : محمدرضا دژکام پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 658]