واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: اختلالات یادگیری به ناتوانی های دانش آموزان در کسب مهارت های مورد انتظار در خواندن، نوشتن و ریاضیات در مقایسه با سایر کودکان همسن و سالشان اطلاق می شود. معمولا این دسته از دانش آموزان دارای بهره هوشی تقریبا متوسط یا بالا می باشند، از نظر حواس مختلف (بینایی، شنوایی و ...) سالم هستند، به خوبی صحبت می کنند و مانند همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می نمایند. اما با این وجود در یک یا چند زمینه درسی دچار مشکلات اساسی می باشند. از عوامل ایجادکننده اختلالات یادگیری در کودکان می توان عوامل زیستی یا ژنتیکی، عوامل فیزیولوژیکی، عوامل بیوشیمیایی، عوامل روانی، عوامل محیطی و تغذیه ای و عوامل آموزشی را نام برد. به طور کلی اختلالات یادگیری به ۳ گروه عمده تقسیم می شوند که عبارتند از: اختلال در خواندن (نارساخوانی) و اختلال در نوشتن (نارسانویسی) و اختلال در ریاضیات که در ذیل به تفصیل به آنها می پردازیم. ● اختلال در خواندن (نارساخوانی) اختلال در خواندن درواقع مهم ترین اختلال یادگیری است، زیرا خواندن پایه انواع یادگیری می باشد. دانش آموزی که در خواندن مشکل داشته باشد به علت این که در درس ریاضی قادر به خواندن صورت مساله نیست، قطعا در درس ریاضی نیز اختلال پیدا خواهد کرد. همین طور چون این دانش آموز نمی تواند مطالب کتاب را به درستی و راحتی بخواند در نوشتن نیز مشکل پیدا خواهد کرد یعنی در درس دیکته نیز دچار اختلال خواهد شد. اختلال در خواندن در ۲ تا ۸ درصد دانش آموزان وجود دارد و در پسرها ۳ برابر دختران دیده می شود. مشخصه ناتوانی یادگیری در خواندن این است که دانش آموز خیلی آهسته و کلمه به کلمه می خواند و در ضمن خواندن، حروف یا کلماتی را حذف، اضافه، جانشین یا معکوس می کند. مطالعات نشان داده اند افرادی که در کودکی دشواری خواندن داشته اند، اکثرا در بزرگسالی نیز دارای مشکلات عدیده ای در خواندن هستند. بدتر از همه این که کودکانی که در خواندن دارای دشواری هستند اغلب نگرش های منفی نسبت به قابلیت های خود پیدا می کنند و ممکن است علاقه خود را نسبت به درس و مدرسه از دست بدهند. ● اختلال در نوشتن (نارسانویسی) یکی دیگر از اختلالات رایج یادگیری در دانش آموزان، اختلال در نوشتن است: این اختلال به این معناست که دانش آموز علاوه بر داشتن مشکل در نحوه نوشتن دیکته نویسی در بیان مقصود خود از طریق نوشتن نیز مشکل دارد و در سطوح بالاتر در انشاءنویسی نیز دارای اشکال می باشد. دانش آموزان مبتلا به نارسانویسی ممکن است یکی یا همه موارد زیر را در عملکرد نوشتن خود نشان دهند: ـ بد نوشتن شکل حروف یا به اصطلاح خرچنگ قورباغه نویسی ـ بالا یا پایین خط نوشتن ـ نوشتن کلمات به صورت شلوغ و بسیار فشرده ـ علائم روانی در نوشتن ـ کندنویسی در مواردی مثل دیکته نویسی که لازم است تند نوشته شود ـ فاصله زیاد انداختن بین کلمات یا هجاها. ناتوانی برخی از دانش آموزان در زمینه نوشتن می تواند بر اثر عدم کسب مهارت های پیش نیاز نوشتن مثل شکل ها و بازشناسی آنها، درست گرفتن مداد و تنظیم وضعیت کاغذ نسبت به بدن و کپی برداری شکل های هندسی باشد. معمولا اختلال در نوشتن در ۴ درصد کودکان دیده می شود و در پسرها ۳ برابر دختران می باشد. این اختلال در صورتی که شدید باشد در کلاس دوم آشکار می شود، اما در صورتی که شدت کمتری داشته باشد، ممکن است تا ۱۰ سالگی یا پس از آن نیز ناشناخته باقی بماند. ● اختلال در یادگیری ریاضیات بدون تردید یکی از دروسی که بسیاری از دانش آموزان مدارس در آن دچار مشکل و اختلال هستند، درس ریاضی است. ریاضیات چون مبتنی بر مفاهیم انتزاعی است، درک آن به رشد عقلی سطح بالایی نیاز دارد و از آنجا که بسیاری از دانش آموزان با وجود رشد جسمی و بالا رفتن سن به مرحله درک انتزاعی نرسیده اند، اغلب در درک مفاهیم ریاضی مشکل دارند. ضرورت و اهمیت یادگیری ریاضی از یک طرف و دشواری آن از سوی دیگر دانش آموزان دچار این اختلال را دچار تعارض و تنش می کنند. بسیاری از پژوهشگران دریافته اند که دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری افسردگی بیشتری را نسبت به همسالان خود تجربه می کنند. میزان بروز افسردگی در این دانش آموزان از ۱۴ تا ۳۶ درصد در نوسان است. افراد مبتلا به اختلال در ریاضیات را در هر سنی می توان یافت، اما نوع مشکلات آنها در مقاطع سنی مختلف متفاوت است. برای مثال این افراد در اوایل کودکی نسبت به مسائلی چون بازی با پازل ها، مکعب ها یا مدل ها بی توجه و بی علاقه هستند. در سال های شروع مدرسه در مقایسه اجسام با یکدیگر، طبقه بندی اشیاء، تشخیص اندازه های مختلف و درک زبان ریاضی مشکل دارند و در سال های بالاتر، در انجام محاسبات با مشکل مواجهند و در سطح دبیرستان نیز به علت عدم کسب مهارت های پایه ریاضی در جبر و هندسه مشکل دارند. ● افسردگی و اضطراب کودکان ناتوان در یادگیری بسیاری از پژوهشگران دریافته اند که دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری، افسردگی بیشتری را نسبت به همسالان خود تجربه می کنند. میزان بروز افسردگی در این دانش آموزان از ۱۴ تا ۳۶ درصد در نوسان است. در زمره کودکان با اختلال یادگیری، کودکان کم سن تر افسردگی بیشتری را نسبت به کودکان بزرگ تر تجربه می کنند شاید این امر بدان دلیل است که کودکان بزرگ تر فهم و درک خود را از ناتوانی شان افزایش داده و بهتر با آن کنار می آیند در واقع ناتوانی یادگیری دانش آموز دارای پیامدهایی است که این پیامدها منجر به افسردگی می شود و زمانی که دانش آموز احساس کند که از نظر توانایی یادگیری با همکلاسی های خود متفاوت (ضعیف تر) است، بیشتر احساس تنهایی می کند. از میان اختلالات یادگیری برخی از انواع آن مانند نقایص زبانی بیش از بقیه احتمال خطر افسردگی را بالاتر می برد. از طرف دیگر دانش آموزان با اختلال های یادگیری سطوح بالایی از اضطراب فراگیر را نسبت به دانش آموزانی که این اختلال را ندارند، تجربه می کنند. طبق تحقیقات بالغ بر ۲۵ درصد از کودکان با اختلال یادگیری، ملاک های لازم برای گرفتن اختلال اضطرابی را دارند. برای مثال دانش آموزی با ناتوانی در ریاضیات از هر چیزی که مربوط به شمارش است، اجتناب می کند به طوری که او حتی از انجام کارهای ساده ریاضی نیز طفره می رود و به این ترتیب اجتناب شدید وی به طور معناداری با ناتوانی او برای توسعه مهارت های ریاضی تداخل می کند. دانش آموزان با اختلال یادگیری ممکن است اضطراب خود را به طور مستقیم بیان کنند یا این اضطراب را از طریق شکایت های بدنی ابراز نمایند و خود نیز آگاه نباشند که این علائم نشانه ای از اضطراب است. ● مشکلات رفتاری و اجتماعی کودکان دچار اختلال یادگیری اولین ویژگی هایی که اکثر معلمان در دانش آموزانی که اختلالات یادگیری دارند، شناسایی می کنند رفتارهایی هستند که مشکلات تحصیلی به بار می آورند. معلمان در این خصوص به دنبال مشکلاتی در زمینه تمرکز، توجه، حافظه و سازماندهی هستند. معمولا کودکانی که اختلال در یادگیری دارند رفتارهای ناشیانه، تکانشی، آشفته و بی هدف از خود نشان می دهند. از طرفی، مشکلات اجتماعی این دسته از دانش آموزان نیز با مشکلات تحصیلی شان ظاهر می شود. شکست تحصیلی می تواند این دانش آموزان را آماج تمسخر همسالانشان قرار دهد. گاهی اوقات نیز همکلاسی ها آنان را طرد می کنند یا با القاب نامناسب به این دانش آموزان برچسب می زنند. برای مثال دانش آموزانی که اختلالات زبانی دارند و نمی توانند به صورت روان و سلیس صحبت کنند، همکلاسی هایشان طرز صحبت کردن آنها را مسخره می کنند و همین امر اثر عمیقی روی عزت نفس آنها می گذارد یا زمانی که به خاطر شکست تحصیلی شان تنبیه می شوند، خود ارزشمندی شان نمی تواند رشد کند و همین امر زمینه ساز احساس افسردگی شده و موجب می شود این دانش آموزان از تعاملات اجتماعی کناره گیری کنند یا این که در فعالیت های منفی شرکت کنند. ● کلام آخر اختلالات یادگیری غالبا دانش آموزانی که با آن دست به گریبانند را در وضعیت بدی قرار می دهد. این دانش آموزان به تدریج درمی یابند که نسبت به همکلاسی های خود از نظر تحصیلی در سطح پایین تری قرار دارند و احساس حقارت به آنان دست می دهد. همچنین در اغلب موارد این ناتوانی ها باعث ضعیف شدن روحیه دانش آموز، پایین آمدن عزت نفس، احساس ناکامی و روابط ضعیف با همسالانشان می شود. به همین دلیل و با توجه به نقش مهمی که این اختلالات می تواند در زندگی آینده این دانش آموزان داشته باشد، تشخیص و شناسایی این دسته از دانش آموزان ناتوان در یادگیری به عنوان گروهی که نیازمند آموزش و پرورش ویژه هستند، امری است بسیار مهم و در عین حال فوق العاده حساس چراکه هر قدر شناخت جامعه از اختلالات یادگیری بیشتر شود، احتمال بیشتری وجود دارد که افراد مبتلا به اختلالات یادگیری، زندگی مثمرثمری داشته باشند. ( www.jamejamonline.ir ) پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 697]