تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836708532
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد.
كيهان:از وضعيت آستانه اي تا منطقه مصونيت
«از وضعيت آستانه اي تا منطقه مصونيت»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛تا پيش از اين مفهوم «وضعيت آستانه اي» مهم ترين مفهومي بود كه ديد واقعي غرب درباره «خطرناك ترين نقطه اي كه برنامه هسته اي ايران اساسا مي تواند در آن قرار بگيرد» را تشريح مي كرد اما اكنون مفهومي جديد به نام «ورود به منطقه مصونيت» در حال نشستن به جاي آن است.
از بيش از دو سال پيش به اين سو، غربي ها بارها گفته اند نگراني اصلي آنها درباره برنامه هسته اي ايران اين نيست كه ايران سلاح هسته اي بسازد و با آن غرب را هدف قرار بدهد، بلكه نگراني اصلي آنها اين است كه ايران در وضعيتي قرار بگيرد كه تمام قابليت هاي لازم، براي ساخت سلاح هسته اي هر زمان كه اراده كرد، را در اختيار داشته باشد. اين نقطه اي است كه اصطلاحا «وضعيت آستانه اي» ناميده ميشود.
ايران متقابلا همواره استدلال كرده است كه هيچ گونه قصد يا طراحي براي ساخت سلاح هسته اي ندارد و صرفا در حال توسعه برنامه اي صلح آميز با هدف توليد انرژي است اما غربي ها به دلايل عمدتا سياسي و نه فني و اطلاعاتي هرگز اين موضوع را نپذيرفته اند.
ارزيابي هاي اطلاعاتي آمريكا، اسرائيل و اروپا درباره برنامه هسته اي ايران هم از دو سال پيش به اين سو، در واقع ارزيابي هايي درباره زمان رسيدن ايران به وضعيت آستانه اي بوده است نه ارزيابي از زمان ساخته شدن سلاح هسته اي توسط ايران.
در خلاصه ترين تعريف ممكن، غربي ها گفته اند منظورشان از وضعيت آستانه اي وضعيتي است كه در آن ايران براي ساخت سلاح هسته اي جز تصميم سياسي به چيز ديگري نياز نداشته باشد.
ارزيابي هاي اطلاعاتي آمريكا بويژه ارزيابي سال 2011 مي گويد هدف اصلي برنامه هسته اي ايران رسيدن به وضعيت آستانه اي است. اگرچه ميان ديدگاه اسرائيلي و ديدگاه آمريكايي درباره تعريف فني وضعيت آستانه اي تفاوت وجود دارد، ولي اگر بخواهيم ديدگاه هاي هر دو طرف را در اين باره تلفيق كنيم، مشخصات زير براي آنچه غرب آن را قرار گرفتن برنامه هسته اي ايران در وضعيت آستانه اي مي خواند، قابل استخراج است:
1- ايران حدود 150 كيلوگرم اورانيوم 20 درصد غنا در اختيار داشته باشد.
2- ايران نصب ماشين هاي نسل 2 و 3 را كه داراي قدرت غني سازي 5 برابر بيشتر از ماشين هاي نسل اول هستند در نطنز نصب كند.
3- ايران دانش لازم براي طراحي كلاهك هسته اي را به دست آورده باشد.
4- ايران موشك هاي داراي برد و توان حمل كافي براي ميزباني كلاهك هاي متنوع را در اختيار داشته باشد.
ارزيابي هاي اطلاعاتي غربي مي گويد اگر ايران اين 4 عامل را در كنار هم توسعه بدهد، در وضعيت آستانه اي قرار گرفته است، يعني وضعيتي كه هر زمان اراده كرد قادر خواهد بود در كوتاه ترين زمان ممكن به يك كشور داراي سلاح هسته اي تبديل شود.
همين جا بسيار مهم است تاكيد كنيم كه ايران اساسا اين نوع تحليل فني از برنامه هسته اي و موشكي خود را قبول ندارد. غربي ها برنامه هاي هسته اي، موشكي و ماهواره اي ايران را اجزاي يك پروژه واحد تصور مي كنند ( و به همين دليل در گزارش نوامبر 2011 آمانو براي نخستين بار از مفهومي به نام «موشك هسته اي» (nuclear missle) سخن گفته شده است) در حالي كه ايران عقيده دارد اين برنامه ها، پروژه هايي اساسا مجزا هستند كه هر كدام هدف خاص خود را تعقيب مي كند و هيچ پروژه اي هم در ايران وجود ندارد كه مستلزم تلفيق هر سه حوزه موشكي، ماهواره اي و هسته اي با هم باشد.
با اين وجود، غرب هرگز در موقعيتي قرار نداشته است كه تكليف خود را با مفهوم آستانه به لحاظ اطلاعاتي روشن كند.
دسته اي از ارزيابي هاي اطلاعاتي غربي درباره برنامه هسته اي ايران تاكيد مي كنند اين برنامه همين الان در وضعيت آستانه اي قرار دارد بنابراين اولويت راهبرد غرب بايد خارج كردن برنامه ايران از وضعيت آستانه اي باشد. پيشنهاد ايده هايي مانند مبادله دقيقا با همين هدف انجام گرفت. منابع غربي در سال 2009 به آشكارترين وجه ممكن گفتند كه هدف از پيشنهاد مبادله در واقع نه عرضه سوخت راكتور تهران به ايران بلكه تهي كردن انبار مواد هسته اي غني شده ايران و در نتيجه خارج كردن آن از وضعيت آستانه اي بوده است.
مهم است توجه كنيم تهيه كنندگان اين نوع از برآوردهاي اطلاعاتي مي گويند اين بحث بيهوده است كه ايران كي به آستانه خواهد رسيد چرا كه اين امر همين الان اتفاق افتاده، بلكه بحث اصلي اين است كه ايران چه زماني از آستانه عبور خواهد كرد. به عبارت ديگر غربي ها مي خواهند بدانند آن چه شرايطي است كه اگر محقق شود ايران تصميم خواهد گرفت پا را از آستانه فراتر بگذارد و عملا برنامه خود را به سمت اهداف مورد ادعاي آنها پيش ببرد؟ در اينجاست كه جامعه اطلاعاتي غرب با مفاهيم بسيار پيچيده اي تحت عنوان «محاسبات راهبردي ايران» و همچنين «مكانيسم تصميم سازي استراتژيك در ايران» رويارو مي شود؛ مفاهيمي كه هرگز قادر نبوده يك درك منسجم از آنها به دست بياورد.
دسته اي ديگر از ارزيابي هاي اطلاعاتي اما عقيده دارند هنوز زمان اندكي تا رسيدن ايران به آن نقطه باقي مانده بنابراين غرب بايد تمام انرژي خود را بر كند كردن مسير حركت ايران و اگر مقدور بود بازداشتن كامل آن از رسيدن به وضعيت آستانه اي قرار بدهد. به راه افتادن موج عمليات اطلاعاتي عليه برنامه هسته اي ايران و همچنين تشديد تحريم ها عليه ايران دقيقا با همين هدف انجام شده است.
اين نوشته در اين باره بحث نمي كند كه كدام يك از اين ارزيابي ها صحيح است چرا كه در واقع مباني اي كه اين ارزيابي ها بر آنها استوار شده، مباني گمراه كننده اي است.
اولا؛ در غرب تا آنجا كه به برنامه هسته اي ايران مربوط است، هيچ تفكيكي ميان دو پديده «غني سازي صلح آميز» و «غني سازي تسليحاتي» انجام نمي شود، گويي اساسا چيزي به نام غني سازي صلح آميز وجود ندارد و هر نوع فعاليت غني سازي ضرورتا داراي اهداف نظامي است.
ثانيا؛ پيش فرض تمام ارزيابي هاي اطلاعاتي درباره برنامه هسته اي ايران اين است كه نيت اصلي از توسعه اين برنامه در واقع متفاوت از آن چيزي است كه رسما گفته مي شود، اما جامعه اطلاعاتي آمريكا نه هرگز زحمت آن را به خود داده است كه دقيقا استدلال كند چرا ايران بايد درباره هدف واقعي خود پنهان كاري كند و ايران از اين پنهان كاري چه سودي مي برد و نه قادر به عرضه شواهدي متقاعدكننده درباره وجود يك جنبه نظامي در برنامه هسته اي ايران بوده است.
با وجود اينكه غربي ها هنوز نتواسته اند يك ديد روشن از جنبه هاي مختلف اين بحث عرضه كنند، نشانه هايي وجود دارد كه ثابت مي كند مفهوم وضعيت آستانه اي در حال كهنه شدن است و استراتژيست هاي غربي در حال تلاش براي جايگزين كردن آن با مفهوم ديگري به نام «ورود به منطقه مصونيت» هستند.
اين اصطلاح نخستين بار توسط اسرائيلي ها به كار برده شده است. مقصود از منطقه مصونيت، رسيدن برنامه هسته اي ايران به نقطه اي است كه اولا با ايجاد يك بازدارندگي قدرتمند از موجوديت نظام در مقابل دست اندازي خارجي صيانت مي كند و ثانيا با تجميع انواع پدافندهاي عامل و غير عامل، خود برنامه هسته اي در وضعيتي قرار مي گيرد كه در مقابل هر نوعي از تهاجم خارجي مصونيت پيدا مي كند.
آخرين ارزيابي ها كه مي توان آن را از لابلاي انبوه تحليل هاي منابع غربي درباره برنامه هسته اي ايران بيرون كشيد، نشان مي دهد از ديد غرب ويژگي هاي منطقه مصونيت برنامه هسته اي ايران چنين است:
1- ايران براي رسيدن به اين منطقه نيازي به احداث تاسيسات مخفي ندارد. همانطور كه موسسه علوم امنيت بين المللي اكتبر گذشته در يك گزارش ويژه نوشت ايران مي تواند در همين تاسيسات آشكار خود به آن نقطه برسد.
2- مهم ترين عاملي كه مي تواند برنامه ايران را در منطقه مصونيت قرار بدهد، انتقال غني سازي 20 درصد به فردو است يعني همان اتفاقي كه ظاهرا از يكي دو هفته پيش پايان يافته و با آغاز عمليات تزريق گاز به ماشين هاي سانتريفيوژ، نهايي شده است. از ديد طرف غربي، فردو جايي است كه برنامه ايران درون آن براي هميشه «مصون» از تهديد بيروني خواهد بود و بنابراين با انتقال برنامه به فردو پرونده حمله به تاسيسات هسته اي ايران براي هميشه بسته مي شود.
3- و آخرين نكته اين است كه ظاهرا راهبردي ترين نگراني غرب در مقطع فعلي اين است كه دو پديده همزمان اتفاق بيفتد: عميق شدن نفوذ استراتژيك ايران در منطقه در اثر روي كار آمدن اسلام گرايان و ورود برنامه هسته اي ايران به منطقه مصونيت. اسرائيلي ها بويژه عقيده دارند روزي كه اين دو عامل با هم تلفيق شود، ديگر همه گزينه ها براي به عقب بازگرداندن ايران پايان يافته است.
سوال اين است: غربي ها مي دانند بايد از چه چيزي نگران باشند، اما آيا اين را هم مي دانند كه بايد با اين نگراني خود چه كنند؟
رسالت:بازخواني جايگاه و منزلت زن
«بازخواني جايگاه و منزلت زن»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛سومين نشست انديشههاي راهبردي جمهوري اسلامي به تعامل فكري و بررسي ابعاد مختلف موضوع زن و خانواده اختصاص يافت. چهارشنبه گذشته اين نشست در محضر مقام معظم رهبري برگزار شد و نخبگان و انديشمندان چكيده مقالات و مطالب خود را عرضه كردند.
اهميت نشستهايي از اين دست آن است كه نظام در مقام تأسيس است. نظامي كه ميخواهد الگو باشد بايد در اين جايگاه حرفي براي بشريت بويژه مسلمانان داشته باشد.
اولين نشست انديشههاي راهبردي كه به موضوع «الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت» اختصاص داشت، بازخواني الگوي انقلاب اسلامي و بازتوليد انديشهاي است كه بر مبناي آن بتوان مدل اسلامي ـ ايراني پيشرفت را ارائه داد. اگر اين مدل از تئوريهاي ذهني بيرون نيايد و حالت عملي به خود نگيرد ما در مقام تأسيس نخواهيم بود. دومين نشست انديشههاي راهبردي به موضوع «عدالت» اختصاص يافت كه چندي پيش نشست آن برگزار شد. انقلاب در خصوص مفهوم «عدالت» در تئوري و اجرا بايد حرف خود را داشته باشد. اين مفهوم در برنامهريزيها و اجراء بايد خود را نشان دهد به گونهاي كه مردم آن را در زندگي روزانه و در مناسبات سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و... خود حس و لمس كنند.
سومين نشست كه اختصاص به زن و خانواده داشت تلاشي از اين دست بود كه تصويري از زنِ امروز در جامعه ايراني و خاستگاههاي آن بيان كند.
ديدگاههاي مطرح در اين نشست بويژه از سوي بانوان جالب و شنيدني بود. جايگاه زن در جامعه ما در يك صد سال اخير دچار دگرگونيهاي بنيادين بوده است. زنان در سه جنبش مشروطه، مليشدن صنعت نفت و نهضت امام خميني(ره) نقش كليدي و ممتاز داشتهاند.
اولين تلاش زنان در تعاملات سياسي و اجتماعي خود طي سه دهه گذشته قرار گرفتن در جايگاه انساني در كنار مردان بود.
امروز ما با تصويري از زن در جمهوري اسلامي روبهرو هستيم كه پابهپاي مردان در عرصههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در جايگاه انساني خود ارزيابي ميشود و حتي در عرصههاي علمي جلوتر از مردان حركت ميكند. انقلاب اسلامي در مقام تأسيس ميتواند اين افتخار را داشته باشد كه زن تراز اسلام و انقلاب ـ فارغ و متمايز از ارزشهاي پذيرفتهشده جوامع غربي و مدرنيته و ادعاهاي پوسيده آرمانهاي فمينيستي ـ با معيارهاي قرآني و منطبق بر فرهنگ مكتب اهل بيت را ارائه داده است. به همين دليل سهم زنان در پيشرفت كشور يك سهم ممتاز و بيبديل است. اگر زنان در جامعه انقلابي ما چنين جايگاهي نداشتند، پيشرفتهاي همهجانبه كشور در قلمروهاي مختلف اساساً ممكن نبود.
زن در جامعه ما از يك طرف با گفتمان انقلاب اسلامي همراهي ميكرد و از سوي ديگر با گفتمان غربي و فمينيستي به عنوان غيريت گفتمان انقلاب درگير بود. انبوه زنهاي چادري در تظاهرات و همايشهاي عظيم ميليوني خبر از تولد هويتي جديد از زن ايراني بود كه اين هويت امروز به عنوان يك الگوي موفق حضور در صحنههاي سياسي در بيداري اسلامي منطقه تجلي دارد.
زن ايراني و مسلمان با بازيابي هويت حقيقي خود دست به تقويت و استحكام خانواده به عنوان اولين سلول اجتماعي زنده در جوامع اسلامي زد و آن را از خطر تندبادها و توفانهاي ضد ارزشي كه در جوامع غربي و فمينيستي بنيان خانواده را در معرض هدم و نابودي قرار داده مصون نگه داشت.
اگر همين فداكاري و آگاهي را براي زن امروز مسلمان ايراني درك كنيم كافي است كه به ارزش و منزلت زنان ايرانزمين پي ببريم. امام با درك چنين منزلتي از زنان در جامعه امروز ايران واقعاً ارزش بسياري براي زنان قائل بود براي همين همواره به ستايش نقش زنان در انقلاب در مقاطع مختلف تفوه ميفرمود.
امروز دهها شبكه ماهوارهاي در غرب دستاندركار انهدام نهاد خانواده در جامعه ايراني و اسلامي ماست. امروز دهها گروه و جماعت فمينيستي در داخل و خارج مشغول هويتزدايي از زن مسلمان ايراني هستند. با اين همه لشكركشي غرب به مرزهاي عفت، پاكدامني و حيا، در جامعه ما زنان در صف اول مبارزه با اين بيفرهنگيها و تهاجم به ارزشهاي الهي در كشور ايستادهاند.
امروز زن ايراني در زير سقف كارگاههاي صنعتي، آزمايشگاهها، پژوهشگاهها و نيز در مزارع كشاورزي، ادارات و همينطور همزمان با آن در زير سقف خانواده، رسالتي را بر دوش دارد كه زن تراز مكتب اهل بيت عليهم السلام را به عنوان يك الگوي اسلامي تبليغ و ترويج مينمايد.
زنان عليرغم اين حضور گسترده در اجتماع، مسئوليت همسري و مادري خود را فراموش نكردهاند و براي همين مورد حقد و حسد مكاتيب غربي و انديشههاي فمينيستي قرار گرفتهاند.
ازدواج امروز در جامعه يك امر مقدس است و مردان و زنان مؤمن به آن اهتمام ويژه دارند.
اكثريت مردم ما امروز متوجه امر قدسي ازدواج و تشكيل خانواده هستند. تهديدهاي جدي و فرصتهاي زودگذر در قلمرو خانواده را خوب ميدانند و ميشناسند لذا اميد دارند دولت و نظام با اهتمام به موضوع «فرهنگ»، مردم را در آسيبشناسيهاي فرهنگي و خطرات در برابر خانوادهها ياري كنند.
به هر حال سومين نشست انديشههاي راهبردي با موضوع زن و خانواده فرصتي است كه نخبگان جامعه به گفتمان صيانت از جايگاه زن و خانواده در جامعه ما بپيوندند و با حضور آسيبشناسانه خود بر غناي بحثها بيفزايند و دولت و دستاندركاران فرهنگي هم در اجرا كمك كنند تا مشكلاتي كه دشمنان نظام در اين رهگذر پديد آوردهاند برطرف شود.
سياست روز:آيا داوطلبان از فرصتهاي برابري برخوردارند؟
«آيا داوطلبان از فرصتهاي برابري برخوردارند؟»عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم حسن اختري است كه در آن ميخوانيد؛
يكم) سخنگوي شوراي نگهبان در پاسخ به سوالي درباره اين ادعا كه ميزان ثبتنامكنندگان اين دوره از انتخابات مجلس در مقايسه با دوره قبل كاهش داشته است، تصريح كرد: اگر چه مرجع رسمي اعلام آمار، وزارت كشور است اما ميتوان در اين زمينه يك مقايسه احتمالي انجام داد. در انتخابات مجلس هشتم، حدود ۷ هزار و ۶۰۰ نفر ثبت نام كردند. و در اين دوره براساس آمارهاي اعلام شده، ۵ هزار و چهارصد نفر، در دوره قبل حداقل مدرك تحصيلي لازم براي ثبتنام، كارشناسي بود و ميزان افرادي كه با مدرك كارشناسي ثبت نام كردند حدود ۲ هزار و ۸۰۰ نفر بودند. اما اين بار با مصوبه مجلس، حداقل مدرك، كارشناسي ارشد است و اگر اين ۲۸۰۰ نفر را به آمار فعلي اضافه كنيم بيشتر خواهد شد(۱) ولابد اگر تعداد افرادي كه در دوره هفتم مجلس با مدرك فوق ديپلم ثبت نام كرده بودند به آمار ثبتناميها اضافه كنيم خيلي بيشتر خواهد شد.
درحالي كه اولا در كدام كشور مترقي دنيا كه تجربه ممتد دموكراسي دارد و يا بر اساس كدام نظريه سياسي حتما بايد تعداد ثبتنام كنندگان بيشتر باشد. ثانيا تعداد ۵ هزار و ۴۰۰ نفري كه در اين دوره ثبتنام كردهاند براي تصاحب هر كرسي مجلس، نوزده نفر با همديگر رقابت خواهند داشت ثالثا يكي از كارهاي خوبي كه هنگام نامنويسي داوطلبان در اين دوره صورت گرفته بود دقت دستگاه اجرايي و نظارت به هنگام دستگاه ناظر بود از به زحمت افتادن جمعي از شهروندان كه در دورههاي قبل به علت نقص پرونده رد ميشدند جلوگيري به عمل آورد. جا دارد از هر دو مجموعه تا اينجاي كار تقدير شود. رابعا با اصلاح قانون انتخابات و ارتقاي سطح تحصيلات داوطلبان تا مقطع كارشناسي ارشد و استقبال قشر تحصيل كرده برگزاري انتخابات در ايران اسلامي به سمت عقلانيت سوق پيدا كرده است.
دوم) با قطعي شدن ثبت نام ۵ هزار و ۴۰۰ نفر در نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، بررسي صلاحيتها در هياتهاي اجرايي آغاز شده است. با دعوت فرماندار حوزه انتخابيه ـ البته بعد از هماهنگي و تاييد هيات نظارت حوزه مربوطه ـ ۳۰ نفر از معتمدين محلي در كنار هم جمع ميشوند تا در حضور هيات نظارت بر انتخابات، هشت نفر را از بين خود انتخاب نمايند اين تعداد به علاوه رئيس ثبت احوال و دادستان و يا نماينده وي به رياست فرماندار، هيات اجرايي حوزه انتخابيه را تشكيل ميدهند. هياتهاي اجرايي با استعلام از مراجع چهارگانه (امنيتي، انتظامي، قضايي و هويتي) براساس قانون انتخابات كشور خود نيز به تحقيقات محلي ميپردازند. با دريافت پاسخ استعلامها و گزارش بررسيهاي ميداني در خصوص صلاحيت داوطلبان تصميمگيري ميشود.
گرچه تمام اين فرآيند زير نظر استصوابي هياتهاي نظارت كه منصوب هيات مركزي و بالطبع شوراي نگهبان هستند انجام ميشود اما نتيجه نهايي با رعايت سلسله مراتب بايد به تاييد هيات مركزي نظارت و شوراي نگهبان نيز برسد. پرونده داوطلب با طي پروسه طولاني و بررسيهاي دقيقي كه در مراحل مختلف امنيتي، قضايي، انتظامي، هويتي و محلي انجام ميپذيرد لذا جايي براي عوامل استكبار باقي نخواهد ماند بنابراين تمام كساني كه موفق به طي طريق و تاييد و يا احراز صلاحيت خود ميشوند عوامل نظامند و راي به هر يك از آنها قانوني خواهد بود.
سوم) حضور آزادانه و انتخاب آگاهانه با داشتن شرايط برابر براي انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان شروط اساسي براي برگزاري يك انتخابات آزاد شمرده ميشود. اگر از برخي عملكردهاي نه چندان قابل دفاع دستگاههاي اجرايي و نظارتي برگزار كننده انتخابات در ادوار گذشته كه دلخوريها و رنجشهايي را به واسطه اعمال سليقههاي شخصي و برخوردهاي فراقانوني در پي داشته است بگذريم ممكن است عدهاي به خاطر مواضع و عملكرد نادرست خود در دورههاي قبلي به خصوص تندرويهايي كه در جريان فتنه ۸۸ دست داشتهاند به خاطر ترس از رد صلاحيتها از ثبتنام در اين دوره از مجلس خودداري كرده باشند وگرنه هيچ گونه منعي براي عدم نامنويسي افراد وجود نداشته است. اگر تضييع حقوقي در اين مرحله صورت گرفته باشد يقينا شوراي محترم نگهبان با رسيدگي به موقع فرصت از دست رفته را جبران خواهد نمود.
چهارم) انتخاب آگاهانه در سايه شناخت صحيح و درست انتخابكنندگان از انتخاب شوندگان حاصل ميشود. حال حكومت در جهت بالا بردن سطح آگاهي شهروندان از توانمنديها و ويژگيهاي داوطلبان چه انديشيده است و چه فرصت و يا امكاناتي را در اختيار افرادي كه براي داغ كردن تنور انتخابات وارد عرصه رقابتهاي انتخاباتي شدهاند، قرار ميدهد. داوطلبان نابختيار در فرجه زماني يك هفتهاي (هشت روزي) كه قانون براي تبليغات تعيين كرده است چه معجزه و يا حركت خارقالعادهاي ميتوانند از خود نشان دهند تا نظر خلقالله را به خود جلب كنند.
آيا واقعا كانديداها از فرصتهاي برابري براي معرفي خود برخوردارند. مديراني كه براي حضور در انتخابات از مسئوليتهاي اجرايي و تقنيني و يا قضايي و ... استعفا دادهاند. تا شش ماه قبل تمام امكانات مادي و معنوي دستگاه مربوطه و تبليغي و رسانهاي كشور از رسانه ملي گرفته تا رسانههاي محلي و خبرگزاريها و نشريات را ولو براي غيرتبليغات؟! در اختيار داشته با سايرين كه از هيچگونه امكانات عمومي و دولتي در اختيار نداشتهاند، برابرند؟ بديهي است تا زماني كه قانون انتخابات از جامعيت لازم براي ايجاد فرصتهاي برابر برخوردار نگردد بايد شاهد پهن شدن سفرههاي رنگين به بهانههاي مختلف و حضور كانديداها در مراسمهاي شادي و عزاداري به شكلهايي كه دون شان نمايندگي بود و در روزهاي پاياني تبليغات نيز از توزيع هدايا و مايحتاج عمومي گرفته تا وعده و وعيدهاي غيرعملي و خارج از حيطه اختيارات نمايندگي باشيم و در نهايت در روز اخذ راي نيز لابد خريد راي امري اجتنابناپذير خواهد بود.
پنجم) آنچه كه مسلم است قانون انتخابات كشور از اشكالات عديده ساختاري و كاركردي برخوردار است كه متاسفانه نه دولت و نه مجلس در فرصتهايي كه در اختيار داشتند با كارهاي مهم اجرايي؟ و تصويب قوانين مهمتر؟ اجازه نداد تا قانون جامعي را براي برگزاري انتخابات كه شرايط لازم را دارا باشد تدوين نمايند. پيشنهاد ميشود در اين دوره از انتخابات هياتهاي اجرايي و يا خيرين راي ساز پس از تاييد نهايي و انتشار ليست واجدين صلاحيت اقدام به چاپ كتابچههايي براي معرفي كانديداهاي حوزه انتخاباتي خود بنمايند و دراختيار شهروندان عزيز قرار دهند تا حداقل آشنايي با داوطلبان نابختيار پيدا كنند.
۱)سايت شوراي نگهبان ۱۰/۱۰/۹۰
مردم سالاري:فرهنگ اوليه
«فرهنگ اوليه»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم منصور فرزامي است كه در آن ميخوانيد؛. . . « و سواران رفته بودند با پيادگان تا حسنك را بيارند. چون از كران بازار عاشقان درآوردند و (حسنك) ميان شارستان رسيد، ميكائيل ، بدان جا ، اسب بداشته بود ; پذيره وي آمد و وي را مواجر خواند و دشنام هاي زشت داد. حسنك در وي ننگريست و هيچ جواب نداد . عامه مردم او (ميكائيل) را لعنت كردند. بدين حركت ناشيرين كه كرد و از زشت ها كه بر زبان راند... »
نوشته بالا از شاهكار نثر تاريخي زبان فارسي به نام تاريخ بيهقي است و حكايت دولتمرد مقتدر هزار و چند سال پيش است كه به پاي «دار»ش مي برند تا به سزاي شجاعت و پايمردي خويش برسد! تا ديگران بياموزند كه پيامد «نه» به سلطان مسعود غزنوي، مرگ و تحقيرش اين چنين است و از طرفي برخورد دو فرهنگ است. فرهنگي كه خاستگاه آن، ادب و متانت است و جواب ابلهان خاموشي است و تعبير آيه شريف «سلام»... و فرهنگ ميكائيل است كه واداشته حكومت و برخاسته از فرهنگ نوكري و مامور بي اراده معذور و چماقداري عمل زده و بي تعقل!
و آينه عبرت ماست كه در حوادث دنيا و به قول فردوسي حكيم، در هنگامه ننگ و نبرد و تنگناهاي زندگي، متانت و شهامت و فرهنگ والا و سنجيده خود را از دست نگذاريم تا ادب رفتاري و بيان فاخر ما براي آيندگان به يادگار بماند و به قول «كليله و دمنه» اين مثل بدان آوردم كه گله مندي از شيوه بيان و عمل ناستوده ما نقل محافل است و همه را به ستوه آورده و جوانان به گرته برداري از ادب ناهنجار گفتاري و كرداري ما مشغول اند و مثل ما تحمل سخن موافق را هم ندارند چه برسد به آن كه در عرض بايستيم و انتقاد كنيم!
ديگر واژه هاي كاربردي ماست كه امروزه «ادبيات» ش مي گويند و پيوسته شكوه دارند كه ادبيات گفتاري فلان شخصيت مطلوب نيست و آن ديگري واژگاني را به كار مي برد كه تناسبي با موقعيت شغلي اش ندارد . بايد گفت كه هر كس لغت نامه ذهني و به اصطلاح زبان شناسان «واژگان پايه » اي دارد كه در بيان مقاصد خود به كار مي گيرد. بديهي است كه اين واژگان پايه از محيط خانوادگي و تربيتي نشات مي گيرد و به خاستگاه فرهنگي برمي گردد. به عنوان نمونه، مي توان واژگان پايه را در دو كتاب «جاي خالي سلوچ» محمود دولتآبادي و «زندگاني من » عبدالله مستوفي مقايسه كرد. در كتاب نخستين كلمات رد و بدل شده در منحط ترين وضع اخلاقي خويش و در دومي زبان فاخر است و بيان احترامآميز. بنابراين واژه هاي كاربردي هر كسي برخاسته از فرهنگ تربيتي اوست و به دوران خردسالي برمي گردد و به آن زماني كه شاكله شخصيتي اش شكل گرفته است و بر آن تغييري نيست. به قول سعدي :
هر كه در خرديش ادب نكنند
در بزرگي فلاح از او برخاست
چوب تر را هر چه خواهي هيچ
نشود خشك جز به آتش راست
پس بايد تمامي همت برنامه ريزان و طراحان اصول تربيتي و مجريان اين وادي پرورشي بر اين باشد كه بنياد فرهنگ اوليه نوباوگان و كودكان و نوجوانانمان بر آن استوار است اصولي كه حاصل آن رفتار نيك و شايسته است. آن رفتاري كه انسان را به سعادت و كمال مي رساند و از انحطاط ويرانگر اخلاقي بازمي دارد. آن انحطاطي كه هر روز در صفحه حوادث روزنامه ها مي خوانيم و حسرت مي خوريم كه چرا براي برخوردهاي خود و حل مشكلات موجود با ديگران راه منطقي و درست انتخاب نمي كنيم. آن همسركشي ها، آن اسيد پاشيدن ها و فرزند آزاري ها، بازتاب نكوهيده همان رذيلت هاي اخلاقي است كه از همه قابل انتقادتر برخورد ناصواب بعضي از مسئولان و هتك حرمت نسبت به هم است كه چون از فرهنگ ثانوي شغلي و مسندنشيني خود نزول مي كنند.
اين حقيقت فرهنگ اوليه ظاهر مي شود كه روزهاي گذشته شنيديم و تاثر و تاسف همگان هنوز باقي است و آن برخوردها نه با پادرمياني خيرخواهانه بلكه گاهي با درج و نقد خبر و حمايت آن چناني و غيرحقوقي نمي خواهد ختم به خير شود! در حالي كه قرآن كريم و سيره رسول اكرم (ص) و امامان همام (ع) و روايات عبرت آموز آنان راه تعالي را به ما نموده و گذشت و فروتني و حق شناسي و وفاي به عهد و نيك كرداري را در برابر بدي ها آموخته است. به اميد تعامل فرهنگ اوليه با فرهنگ ثانويه نه تقابل آن.
تهران امروز:... تا شانه نحيفي خرد نشود
«... تا شانه نحيفي خرد نشود»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم عليرضا دبير است كه در آن ميخوانيد؛آن ساعتهايي كه ترافيك محدوده پل ابوسعيد دچار گره كور ميشد، مردم كلافه و نگران راهي براي فرار پيدا نميكردند و تمام محاسبات زماني روزشان به هم ميخورد حتما به اين فكر نميكردند كه اين پل ناتمام كجاي جغرافياي سياسي اين مرز و بوم قرار دارد!
آن زمان هم كه برف ميباريد و برخلاف عادت، طبيعت شهر در پاييز دچار يخبندان ميشد، كارگران با حرارت دهانشان دستها را گرم ميكردند و در اوج بالا گرفتن مسائلي چون آلودگي هوا، خشت روي خشت ميگذاشتند باز حتما كسي در انديشه سياستورزي و خداي نكرده سياستبازي نبود.
باري روي زمين افتاده بود كه نتيجهاش روي زمين ماندن بار مردم بود. ترافيك به سختي در هم تنيده ميشد و دندان هم قادر به باز كردنش نبود. خاطرات هميشگي اين درهم فشردگي را همكاران من در شورا و شهرداري حتما بيش از ديگران به خاطر دارند. آنها كه مسير هر روزشان خيابان بهشت بود و ميديدند كه فاصله چند ده متري يك زيرگذر تا اين محدوده با چه مرارتي سپري ميگشت.
امروز راهي ديگر گشوده شده به نشانه آن قول كه ديگر راهي در تهران بسته نميماند، باري از دوش مردمان برداشته شده به بركت آن دستهايي كه كار ميكنند نه بازي، سنگي از سر راه برداشته شده به حرمت شانههايي كه زير فشار تاب و تحمل ميآورند تا شانه نحيف كس ديگري خرد نشود.
افتتاح پل تقاطع ابوسعيد و وحدت اسلامي اتفاقي نيك و فرخنده است خصوصا اگر اين پيشبيني هم درست از آب درآيد كه: با افتتاح اين پل ديگر توقف ترافيكي در اين مسير نداشته باشيم و به هر ميزان كه از زيرگذر حسنآباد خودرو حركت كند اين سازه كشش لازم را براي مواجهه با آن داشته باشد.
حمايت:سوزاندن فرصتها
«سوزاندن فرصتها»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد؛در روزهاي اخير فلسطين شاهد تحولاتي جديد بوده است كه در طول 15 ماه گذشته نظير آن مشاهده شده است. هفته گذشته در اوج مخالفت مردم و گروههاي فلسطيني ،نماينده تشكيلات خودگردان با نماينده رژيم صهيونيستي در اردن ديدار كردند. اين ديدار به بهانه آغاز روند صلح خاورميانه در حالي برگزار شد كه برخي منابع خبري از ديدار ابومازن رئيس تشكيلات خودگردان با پرز رئيس صهيونيستها در 16 فوريه خبر دادند.
هرچند كه بانيان اين نشستها بر اين ادعايند كه تحركات آنها در چارچوب صلح خاورميانه و كمك به مردم فلسطين بوده اما بررسي روند تحولات فلسطين و منطقه حكايت از حقيقتي ديگر دارد و آن فرصت سوزيهاي بسياري است كه در اين مذاكرات در قبال فلسطين صورت گرفته است چرا كه اولا در روزهاي پيش از برگزاري اين نشست، گروههاي فلسطين از جمله حماس و فتح براي تشكيل دولت وحدت ملي و پايان دادن نهايي به چالشهاي پيش روي به توافق رسيدند.
توافقي كه ميتواند قدرت مقاومت در برابر دشمنان را افزايش داده و گامي باشد براي تحقق حقوق ملت فلسطين. برگزاري مذاكرات سازش عملا اين فرصت را از ميان برده و عملا كاركردي به نفع صهيونيستها شده كه روند آشتي ملي را مغاير با اشغالگري خود ميدانند. ثانيا صهيونيستها در ماههاي اخير به دليل بيداري اسلامي منطقه، اعتراضهاي جهاني به اين رژيم و نيز بحرانهاي داخلي در انزواي شديد قرار گرفته است.
رويكرد تشكيلات خودگردان به روند سازش فرصت براي صهيونيستها است تا ضمن سرپوش نهادن بر اشغالگريها و جناياتشان، در مسير خروج از انزواي جهاني قرار گيرند. آنها ادعاي حركت در مسير صلح و ثبات در منطقه را مطرح ميكنند تا با اين بهانه از انزوا خارج گردند.
ثالثا،با اوج گيري بيداري اسلامي در منطقه گرايشات ملتها به حمايت از فلسطين ابعاد گستردهتري به خود گرفته كه نمود آن را در سفر دورهاي هنيه نخست وزير مردمي فلسطين به تركيه، تونس، مصر ميتوان مشاهده كرد. در صحنه بينالملل نيز ملتها حركتهاي بسياري در حمايت از فلسطين داشتهاند به گونهاي كه حتي يكي از اركان شعارهاي جنبش ضد وال استريت در آمريكا را ضديت با صهيونيستها تشكيل ميدهد. رويكرد تشكيلات خودگردان به سازش به نوعي تضعيف جايگاه مقاومتي فلسطينيها در ميان ملتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي است كه تهديدي براي حمايت جهاني از فلسطين است.
صهيونيستها برآنند تا چنان وانمود سازند كه خواستههاي فلسطينيها براي مقداري آب و نان است كه در مذاكرات رفع ميگردد لذا دليلي براي بينالمللي شدن مساله فلسطين وجود ندارد. آغاز مذاكرات در حالي كه صهيونيستها حتي لغو شهرك بازي را اجرا نكردهاند پيامدهاي سنگيني براي فلسطين دارد.
در جمع بندي كلي از آنچه ذكر شد ميتوان گفت رويكرد تشكيلات خودگردان و اردن به روند سازش نه تنها دستاوردي براي فلسطين ندارد بلكه با نابود ساختن فرصتهاي موجود، ميتواند پيامدهاي منفي بسياري براي فلسطين به همراه داشته باشد در حالي كه ادامه مقاومت و خودداري از سازش ميتوانست دستاوردهاي بسياري براي فلسطين به همراه داشته باشد.
آفرينش:آرامش نياز جامعه امروز
«آرامش نياز جامعه امروز»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد؛ارزنده ترين و مهمترين نياز بشر از ابتدا تا كنون مولفه " آرامش" بوده است. اين مولفه حالتي كلي است كه در برگيرنده شرايط سياسي، اقتصادي و اجتماعي است كه حكومت ها همگي در جهت دست يابي به آن هستند و ميزان موفقيت آن ها در اين امر بسته به ميزان رضايت مردم جامعه از وضعيت زندگيشان مي باشد. مسلما هيچ گاه نمي توان انتظار داشت كه آرامش در تمامي جنبه ها به يك جامعه حكمفرما شود . اما ميزان كاهش فشارها براي رسيدن به نقطه ايده آل بسيار مهم است. در حال حاضر كشورما به سبب افزايش فشارها از سوي كشورهاي غربي از آرامش قابل قبولي در عرصه هاي سياسي و اقتصادي برخوردار نيست. عدم آرامش مناسب در اين عرصه ها سبب برهم ريختگي اجتماعي نيز گرديده است. افزايش جرائمي چون دزدي، خفت گيري، كيف قاپي، فروش موادمخدر و... همگي از نابساماني وضعيت زندگي مردم نشأت مي گيرد.
بروز آشفتگي ها در بازار ارز و طلا آن هم در زماني كه بازارهاي جهاني به سبب تعطيلات سال نو تعطيل مي باشد نشان از اين دارد كه يك نگراني و علت رواني پشت اين قضيه نهفته است. مردم آرامش و ثبات اقتصادي را در جامعه احساس نمي كنند و نسبت به آينده نگراني دارند. بروز حوادثي همچون فساد مالي اخير نيز عاملي مزيد بر علت شده تا اعتماد مردم نسبت به وضعيت نظام اقتصادي كشور دچار چالش گردد. لذا هركسي با اندك سرمايه اي كه در دست دارد به فكر كسب سود بيشتر افتاده است و اين مي شود كه امروز شاهد آن هستيم. هم اما در مورد وضعيت سياسي هم نگراني هايي به سبب عدم ثبات و آرامش احساس مي شود. ايجاد تنش هاي بيهوده و جبهه گيري هاي گروهي و شخصي سبب شده تا انسجام و وحدت سياسي كشور دچار اختلال گردد. البته تمام اين تنش ها به سبب عدم رعايت قانون حاصل شده است. اينكه افراد خود را مقابل قانون موظف ندانند و هدف خاص خود را پيگيري كنند، ضربات سنگيني بر وجهه سياسي كشور وارد كرده است. متاسفانه اين رويكرد خود محورانه افراد باعث درگيري سياسي ميان احزاب و گروه هاي مختلف گرديده است.
درگيرهاي دولت و مجلس بر سر عدم تحويل به موقع بودجه براي تصويب و به تاخير افتادن بررسي بودجه براي سال آينده و درنظر گرفتن بودجه "دو دوازدهم" براي سال جديد، همه نشان از بي نظمي و بي برنامگي است كه سراسر چالش را براي ما به همراه خواهد داشت.عدم هماهنگي ميان دولت و مجلس براي اجراي فاز دوم هدفمندي يارانه ها باعث افزايش گمانه زني ها و دست يازيدن به اختلافات ميان سياسيون كشورشده است. يا درمورد انتخابات هم همينطور مي باشد.
سمت گيري هاي نادرست حزبي، تخريب شخصيتي زحمتكشان نظام و سياه نمايي كارنامه افراد نزد افكار عمومي، آن هم به سبب رسيدن به مناصب قدرت، امري ناشايست مي باشد كه تاكنون حاصلي جز انشقاق و تفرقه ميان مردم و گروه هاي سياسي به همراه نداشته است.در وضعيت كنوني كه كشورمان در آن قرار گرفته، ضروري ترين نياز ما " آرامش" و ثبات در عرصه هاي مختلف سياسي و اقتصادي مي باشد. نبايد فراموش كرد كه آرامش و ثبات در كشور همانند يك حلقه به هم پيوسته مي باشد. لذا با اختلال دريكي از مولفه ها ديگر اعضا هم دچار آسيب مي شوند كه مهمترين نمود آن در عرصه اجتماعي حاصل مي شود. آسيب هاي اجتماعي به صورت مستقيم مردم را مورد هدف قرار مي دهد و آرامش آنان را سلب مي كند و از اعتماد آنها نسبت به مسولان سياسي و اقتصادي كشور كاسته خواهد شد. نبايد از پتانسيل مردم به عنوان مهمترين پشتوانه نظام اسلامي غافل شد.
فرهيختگان:دانشگاه آزاد رونقبخش فرهنگ و اقتصاد كشور
«دانشگاه آزاد رونقبخش فرهنگ و اقتصاد كشور»عنوان سرمقاله روزنامه فرهيختگان به قلم بهمن اخوان است كه در آن ميخوانيد؛ دانشگاه آزاد اسلامي بهعنوان بزرگترين دانشگاه حضوري جهان، از مهمترين دستاوردهاي گرانقدر انقلاب اسلامي محسوب ميشود كه هماينك با تربيت يك ميليون و ۷۰۰ هزار نفر دانشجو و چهار ميليون نفر فارغالتحصيل، بار نيمي از آموزش عالي كشور را به دوش ميكشد.
۳۰ سال پيش، اين دانشگاه با كمك يك ميليون توماني حضرت امام خميني(ره)، حمايتهاي آيتالله هاشميرفسنجاني و مديريت مدبرانه دكتر جاسبي، كار خود را آغاز كرد و پلههاي پيشرفت و ترقي را پشتسر نهاده و روز به روز در حال رشد و تكامل است. با تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي، ساليانه از خروج ميليونها دلار ارز از كشور جلوگيري شده است و ديگر خانوادهها دغدغه دوري فرزندانشان را ندارند چراكه اين دانشگاه علم و دانش را همگاني كرد و به اقصي نقاط اين مرز و بوم كشاند. با تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي بسياري از شهرستانهاي محروم و نقاط دورافتاده، دچار تحولات مثبت اقتصادي و فرهنگي شدند و بيترديد ميتوان گفت كه رشد چشمگيري كردند. از بعد فرهنگي ميتوان گفت تاسيس اين دانشگاه، فرهنگها را به يكديگر نزديك كرده و رونق اقتصادي و فرهنگي به شهرها و شهرستانهاي كوچك بخشيده است.
دانشگاه آزاد اسلامي براي انقلاب اسلامي مثمر ثمر بوده و تحولات شگرف عميقي را در كشور ايجاد كرده است.
كسب رتبههاي برتر در زمينههاي علمي، پژوهشي، فرهنگي و ورزشي از سوي دانشگاه آزاد اسلامي نشان از مديريت صحيح، برنامهريزي درست، حضور نيروهاي كارآمد و تربيت دانشجويان نخبه و متخصص در اين مجموعه آموزشي عالي دارد.
امروزه بيشتر انتقاداتي كه به دانشگاه آزاد اسلامي وارد ميشود از سوي كساني است كه هيچگونه شناختي از اين مجموعه آموزش عالي ندارند. دانشجويان كشور، نخبگاني هستند كه متعلق به نظام جمهوري اسلامي ايرانند و بايد از سوي دولت حمايت شوند تا فشار زيادي به مردم و خانوادهها وارد نشود. بديهي است حمايت دولت و مجلس از دانشجويان در رابطه با بحث شهريه ميتواند، بار مالي زيادي را از دوش خانوادههاي ايراني بردارد.
در شرايط كنوني واردكردن دانشگاه آزاد اسلامي به مسائل حاشيهاي ابداً به نفع مجموعه آموزش عالي كشور نيست و به هيچوجه عاقلانه نيست كه در بحث مديريت دانشگاه آزاد اسلامي، فردي يا سليقهاي برخورد شود.
ناديده گرفتن زحمات ۳۰ ساله دكتر جاسبي، ناسپاسي بزرگي است به مجموعه آموزش عالي كشور. بخش عظيمي از موفقيتهاي دانشگاه آزاد اسلامي، مرهون ثبات مديريت اين مجموعه است. مديران گمنام دانشگاه آزاد اسلامي به هيچوجه، دنبال پست و مقام و شهرت نبودهاند و هميشه مخلصانه براي پيشرفت و توسعه اين مجموعه تلاش كردهاند. متاسفانه اخيرا دانشگاه آزاد اسلامي از سوي برخي از افراد مورد بيمهري و كملطفي قرار گرفته است و بهراحتي كارهاي بزرگي كه در اين مجموعه صورت ميپذيرد را زير سوال ميبرند. بهتر است اين افراد به خود بيايند و به خدماتي كه دكتر جاسبي به مجموعه آموزش عالي كشور كردهاند بينديشند. دكتر جاسبي سرمايه فكري كشور و مغز متفكر دانشگاه آزاد اسلامي است كه يقينا تجربههاي وي در زمينه مديريت دانشگاه آزاد اسلامي، ميتواند به پيشرفت روزافزون اين مجموعه كمك شاياني كند.
ابتكار: سياستمداران وگاف هايشان
«سياستمداران وگاف هايشان»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم هادي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛گاف، اشتباه اجتماعي يا ديپلماتيك است كه گاهي از زبان سياستمداران و سران كشورها سرميزند، سياستمداران و گافهايشان همواره با يكديگر همراه بودهاند و كمتر سياستمداري ديده شدهاست كه در طول حيات حرفهاياش گاف ندادهباشد. انتخابات رياستجمهوري آمريكا، صحنه نمايش گاف سياستمداران آن كشور است؛ گاهي گاف يك سياستمدار روابط كشورش با كشور ديگري را تا مرحله بحران پيشبردهاست. گاف خانم رويال، نامزد رياستجمهوري فرانسه در حمايت از استقلال ِبك خشم مردم كانادا را برانگيخت؛ يا گافي كه وزير بهداشت وقت ژاپن، مرتكب شد و زنان را ماشين جوجهكشي توصيف كرد، باعث ايجاد موجي از اعتراض و انتقاد در ميان زنان سراسر جهان شد.
ميزان گافهايي كه در ديدارها و مذاكرات ديپلماتها بروز ميكند، قابل شمارش نيست؛ گافهاي سياستمداران تابهاندازهاي هست كه در طول سال، دفتر خاطرات خبرنگاران كنجكاو را پر كند؛ تاحدي كه برخي رجال سياسي در امر لغزشهاي طلايي و داشتن گاف شهره هستند. برلوسكني، نخستوزير سابق ايتاليا، از اين قماش است.
سخنان فيلابداهه جرجدبليو بوش، ريسجمهور سابق آمريكا نيز مملو از گاف بود، بهطوريكه اگر كسي گافهاي او را جمعآوري ميكرد، خود كتاب قطوري ميشد، البته بازار گاف در محافل سياسي آمريكا، هميشه داغ است.گاف يكي ديگر از نامزدهاي جمهوريخواهان آمريكا، براي رياستجمهوري سال دوهزار و دوازده، نشان داد كه لابيهاي بانفوذ در اين كشور، افرادي ناآگاه را براي رياستجمهوري انتخاب ميكند.
ميشل باكمن، يكي از نامزدهاي رياستجمهوري در همايشي در آيووا، درباره تنشهاي كنوني بين كشورهاي غربي و بهويژه آمريكا با ايران، اظهار داشت كه اگر وي اكنون رييسجمهور آمريكا بود، سفارتخانه آن كشور در تهران را تعطيل ميكرد؛ اين درحاليست كه سالهاست سفارتخانه آمريكا در ايران بسته است!
انگلستان
سخنان گوردون براون نخستوزيروقت انگليس كه به صورت ناخواسته پخش شده بود بحثبرانگيز شد؛ براون مجبور شد بابت”خشك مغز” خواندن يك طرفدار حزب كارگر عذرخواهي كند؛ ولي او تنها سياستمداري نيست كه چنين اشتباهي مرتكب شده است. جان ميجر- در سال ميلادي در بحبوحه جدال شديد در درون حزب محافظهكار انگليس بر سر روابط اين كشور با اتحاديه اروپا، جان ميجر، نخستوزير وقت خشم خود از سه وزير كابينه را در پايان مصاحبهاي تلويزيوني بروز داد. وي كه به سياستمداري ملايم معروف بود در پايان اين مصاحبه متوجه نبود كه هنوز ميكروفونها باز هستند و در كمال تعجب همگان اين سه وزير را"حرامزادههايي لايق به صليب كشيدن" توصيف كرد. ميجر در ادامه در مورد عملكرد خود به عنوان نخستوزير گفت كه چگونه آدم وارفتهاي مثل من ميتواند در همه زمينهها پيروز شود. پرنس چارلز- وليعهد انگليس در مصاحبهاي در سال ميلادي در مورد خبرنگار امور سلطنتي پايگاه خبري بيبيسي گفت: اين مرتيكه لعنتي را واقعا نميتوانم تحمل كنم. منظورم اين است كه او واقعا افتضاح است. واقعا ميگويم. جانشين تخت و تاج پادشاهي انگليس اين جملات را بدون آنكه بداند ميكروفونها باز هستند، گفت و فيلم آن ضبط شد.
آمريكا
درسخنان جورج بوش، رئيسجمهوري پيشين آمريكا نيز نمونههاي فراواني از اين دسته گل به آب دادنها وجود دارد، ولي شايد يكي از بهترين نمونههاي آن لحظه استقبال از توني بلر، نخستوزير وقت انگليس در اجلاس سران گروه هشت 8 بود كه اين عبارت را در تاريخ حك كرد:”هي بلر، اوضاعات چطوره؟” اين قطعه فيلم كاملا واضح نيست و برخي منكر ميشوند كه بوش اين كلمات را بيان كرده است اما در ادامه اين مكالمه رئيسجمهوري وقت آمريكا در مورد اعمال فشار به سوريه براي متوقف كردن حملات حزبالله به اسرائيل صحبت كرده و ميگويد:”نكته اين است كه كاري كه آنها بايد انجام دهند راضي كردن سوريه است كه حزبالله از اين كثافتكاريها دست بردارد.” در همين لحظات توني بلر كه در مقابل دوربين رسانهها هوشياري فوقالعادهاي داشت، متوجه خرابكاري جورج بوش ميشود و ميكروفونها را قطع ميكند. دسته گل ديگر رئيسجمهوري پيشين آمريكا در دوران كارزار انتخاباتي در سال ميلادي اتفاق افتاد. بوش بدون آنكه بداند صدايش ضبط ميشود در حمله به يكي از خبرنگاران سرشناس روزنامه نيويورك تايمز گفت: او"يك عوضي درجه يك است." سپس ديك چني، معاون رئيسجمهوري در پاسخ به او ميگويد: «آره يكي از اون اصليهاشه.» جورج بوش بعدها خيلي ساده انتقادها در اين مورد را رد كرد و گفت: من يك آدم صريحاللهجه هستم و هر چه كه به نظرم برسد ميگويم. رونالد ريگان-رئيسجمهوري اسبق آمريكا كه به فردي شوخ و اهل تمسخر معروف بود، در لحظات آماده شدن براي يكي از سخنرانيهاي راديويي خود در سال ميلادي، گفت: ملت شريف آمريكا، امروز در نهايت مسرت به شما اعلام ميكنم كه با تصويب فرمان جديد، روسيه را براي هميشه حذف خواهيم كرد. ما بمباران روسيه را ظرف پنج دقيقه آينده آغاز خواهيم كرد. جسي جكسون-در سال ميلادي نيز جسي جكسون، از رهبران سرشناس حقوق مدني سياهپوستان آمريكا مجبور شد از گفتههاي خود در مورد اوباما، رئيسجمهوري كنوني آمريكا كه در آن زمان از كانديداهاي حزب دموكرات براي انتخابات رياستجمهوري بود، عذرخواهي كند. جكسون پيش از شروع برنامه تلويزيوني در حالي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]
-
گوناگون
پربازدیدترینها