تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836459524
گفتاري از حسن رحيمپور ازغدي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتاري از حسن رحيمپور ازغدي
خبرگزاري فارس: حسن رحيمپور ازغدي در گفتاري كارآمدي ولايت فقيه در بحرانهاي اجتماعي را تحليل كرد.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، حسن رحيمپور ازغدي در جمع دانشآموزان بسيجي خراسان شمالي با تحليلي بر مانور كارآمدي ولايت فقيه در بحرانهاي اجتماعي پس از انتخابات سال 88 در خطبههاي نماز جمعه اظهار داشت: دانشآموزان بسيجي بايد علاوه بر احساسات ديني كه بسيار مقدس است با افكار و مباني معرفتي ديني نيز آشنا باشند، چراكه اگر فقط احساسات باشد و معرفت نباشد به جايي نميرسيدم، زيرا احساسات موقت است و دوران آن كوتاه مدت و آسيبپذير، ولي اگر توأم با معرفت باشد، هميشگي است و ثبات دارد.
اگر فقط معرفت بدون احساسات باشد باز هم بيفايده است، چراكه احساسات بدون معرفت ممكن است خطرناك باشد، پس معرفت و احساسات بايد توأم با هم باشد همان طور كه علم و ايمان بايد همراه يكديگر باشند.
در مورد ولايت فقيه بايد به خود كلمه ولايت فقيه توجه كنيم كه براي آن مباني مختلفي تعريف ميشود، در ريشه لغت ولايت و موالات يك نوع از پي آمدن است، در مفاهيم اسلامي تسميهها همه در واقع يك نوع توصيف است، يعني اسمهايي كه گذاشتهاند و كلماتي كه انتخاب شده اتفاقي نبوده و به معناي كلمه و وصف دقيق آن توجه شده است.
اولا روشن باشد كه در مبناي انقلاب با نظريههاي مختلفي كه در باب مشروعيت يعني اينكه حكومت چه طور تشكيل بشود و چه كساني حق حاكميت داشته باشند، مطرح بود و همه آنها نقد و رد شده تا رسيدند به ولايت فقيه، مبناي جمهوري اسلامي نه نظريه جمهوريت غربي است، نه نظريه جمهوريت سكولار و غير ديني، نه نظريه دموكراسي ليبرال و غربي است، نه نظريه قرارداد اجتماعي است، نه نظريه رضايت است نه نظريه اراده عمومي، نه نظريه سلطنت نه نظريه ديكتاتوري و استبدادي، نه نظريه ماركسيستها است، نه نظريه وارثت است كه حكومت ارثي باشد و نه نظريه قهر و غلبه است كه هر كه زورش بيشتر و با قدرت باشد حق حكومت داشته باشد.
ولايت فقيه هيچ كدام از اينها نيست، ولايت فقيه يعني حكومت عدالت، حكومت فقاهت و مشروط به رعايت شريعت و اهداف شريعت اسلام است، مشروط به رعايت مصالح مردم، ولايت فقيهي كه مد نظر امام (ره) بود، دو بُعد دارد يكي اينكه ولايت فقيه الهي و آسماني است كه مشروعيت ولايت فقيه و حكومت بايد به اذن خداوند باشد و بُعد دوم بُعد مردمي و نقش مردم در بحث ولايت فقيه است كه آن هم دليل شرعي ديني و آسماني دارد و در هر دو بُعد بايد اشاره شود كه جمهوريت از اسلاميت تفكيك نميشود.
يعني نميتوان گفت كه جمهوري اسلامي دو بخشي است، يعني يك بخش آن جمهوري است كه نقش مردم است و بخش ديگر آن اسلامي است كه بخش شرع و شريعت است، نه جمهوري آن از نوع اسلامي است يعني اين طور نيست كه بگوئيم يك كفه جمهوري است و كفه ديگر اسلامي است بلكه جمهوريت آن مبنايش اسلام است و اسلاميت آن در قالب و شكل جمهوري اعمال ميشود، بنابراين نه جمهوريت مستقل از اسلاميت آن است و نه اسلاميت آن مستقل از جمهوريت.
اين جمهوريت با بقيه جمهوريتها فرق ميكند، چراكه مبناي اين جمهوري اسلام است اما نحوه اعمال و اجراي اسلام قالب جمهوري و جمهوريت است يعني برگزاري انتخابات و رجوع رأي مردم و اين است تفاوت ولايت فقيه به شكل جمهوري اسلامي با حكومتهاي استبدادي در جهان به نام مذهب چه غيرمذهب و حكومتهاي نامشروع عيرديني جهاني چه به اسم استبداد و به اسم جمهوري دموكرات.
حضرت امام (ره) در جواب كساني كه ميگويند ولايت فقيه را ميخواهند نزديك كنند به حكومتي مانند حكومت طاغوتي و استبدادي تصريح كردند كه اگر ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است ايشان فرمودند اگر ولايت باشد، استبداد است و اگر ولايت فقيه نباشد نيز باز هم استبداد ميشود، چراكه ولي فقيه نميتواند به ميل خودش هيچ كاري بكند و هيچ تصميمي حق ندارد بگيرد و اگر ولي فقيه بگويد اين حرف گفتم و يا اين كار را انجام دادم چون دلم خواست و چون منافع ما در آن است اين ديگر ولايت ندارد.
از ديدگاه اسلام همه حكومتهاي جهان به يك معنا استبدادي هستند منتها يا استبداد جمعي يا استبداد فردي، امام (ره) فرمودند اگر ولايت فقيه در كار نباشد طاغوت ميشود و آن ميشود استبداد و فقط ولايت فقيه است كه استبداد ندارد و طاغوتي نيست، ايشان ميفرمايند: اگر اذن خدا نباشد و يا اگر نصب رئيس جمهوري هم با تأييد و اجازه فقيه نباشد، غيرمشروع است و وقتي غيرمشروع شد طاغوت است، يعني اگر دموكراسي و جمهوريت نباشد ولي مورد تأييد فقيه عادل، شرع و اسلام نباشد باز هم طاغوت و ديكتاتور است.
عكسش هم همينطور است يعني اگر تحميل، استبداد و غصب حقوق مردم باشد هم اين خود يك امر غيرشرعي است، حتي اگر به نام مذهب صورت بگيريد، بنابراين صحبت فقيه است نه دلبخواهي نه طاغوتي.
فقيه يعني انطباق با ضوابط شرع الهي و تعريف مشروعيت هم از نظر امام (ره) همين است، بعضيها ميگويند ولايت فقيه تا قبل از امام (ره) نبود و با اين تعبير كه ايشان پدر نظريه ولايت فقيه است به اصطلاح از ايشان تجليل ميكنند و پشت سر در واقع ميخواهند بگويند كه ولايت فقيه ريشه نداشته است.
تا قبل از امام (ره) كه ايشان نيز اين را خودشان صريحا رد ميكنند و كساني كه با فقيه آشنا باشند، ميدانند كه ولايت فقيه برميگردد به امام معصوم و همه امامان ما در همه اعصار و دورانهاي مختلف با عبارات مختلف به اين مسئله اشاره كردهاند و امام (ره) نيز تصريح كردهاند كه موضوع ولايت فقيه چيز تازهاي نيست كه به آن اشاره كرده باشيم، بلكه اين مسئله از اول مورد بحث بوده است و ما فقط موضوع را بيشتر مورد بررسي قرار دادهايم، يعني به اهميت آن اشاره كردهايم.
اين نظريه را به روز كرديم و گفتهايم كه امروز چگونه ميشود آن را اجرا كرد و امروز آن را در دسترس آقايان قرار داديم تا مسئله روشنتر شود، ما آن را آورديم در بورس و دستور روز كرديم و الا در مباني كتب فقهي و كلامي ما اين موضوع بود، و اين مسئله چيزي بود كه همواره تمام فقها آن را فهميده بودند.
امام (ره) فرمودهاند كه مسئله ولايت فقيه نوآوري است اما بدعت نيست، مسئله ولايت براي فقها از طرف ائمه و اهل بيت (ع) ثابت شده است و در هر آنچه كه خود آنها بر مردم دارند يعني مسئوليت انبيا و ائمه مختومه نشده است و ما معتقد به خاتميت هستيم كه احتياج به امام جديدي نيست و امام معصوم بين ما كه در دسترس ما باشد، نيست اما خاتميت به اين معنا نيست كه مسئوليت و اداره حكومت اسلامي خاتمه پيدا كرده است.
ايشان ميفرمايند خداوند، رسول اكرم (ص) را به ولايت و تدبير امور سياسي امت منصوب كردند و پس از ايشان امام علي (ع) را و سپس ديگر امامان معصوم از جانب شارع مقدس به ولايت تدبيري نصب شدند، ولايت تدبيري يعني فقط ولايت به معناي محبت كافي نيست، محبت لازم است ولي فراتر از آن ولايت تدبيري است يعني رهبري، يعني حاكميت و امروز امام زمان (عج) صاحب ولايت عظمي هستند.
بر اساس روايت متفاوت و دليل عقلي و دليل مركب از عقل و تعقل در زمان غيبت امام زمان (عج) ولايت جامعه بشري از سوي شارع مقدس مستقيما به فقيهان عادل تفيض شده است يعني فقيه عادل در عصر غيبت ولايت شرعي دارد از طرف خدا، رسول و اهل بيت و جدا از مسئله دموكراسي و اين حق حاكميت الهي است كه تفيض شده به پيامبر و بعد امام معصوم و پس از عصر غيبت به فقيه عادل و اينها نظرات امام است در باب ولايت فقيه و مشروعيت الهي.
امام (ره) فرمودند شارع كه همان خدا و رسول هستند، آورنده ولايتند، يعني ولايت فقيه را خداوند قرار داده است، به اين معنا كه فقيه عادل، ولي منسوب خداست و از طرف خداوند جامعه بشري بدون ولايت الهي به صلاح و رستگاري نميرسد و تنها حكومت مشروع، ولايت الهي بر جامعه انساني است و هر جامعهاي كه تحت ولايت فقيه عادل نباشد تحت ولايت طاغوت است و هر حاكمي كه بدون نصب و اجازه شارع حكومت كند، طاغوت است چه سلطنت، چه جمهوري و فرقي نميكند.
امام (ره) ميفرمايند در ابتداي سال ۵۸ و زمان رفراندوم جمهوري اسلامي ميگويند جمهوري دموكراتيك نگوييد، بلكه جمهوري اسلامي بگوييد، ميگويند، ما خون داديم براي جمهوري دموكراتيك، ما خون داديم براي دموكراسي، جوانهاي ما خون دادند براي اسلام شما كه از راه دور اينجا آمدهايد تا يك آدم دموكرات را ببينيد يعني خودشان را، شما آمدهايد براي زيارت يك آدم دموكراتيك يك متمايل به آمريكا يا شوروي را آمدهايد ببينيد، يا يك مسلمان را، آنها كه فرياد ميزنند دموكراسي باشد و اسمي از اسلام نميآورند، مسيرشان غلط است بعضي از اينها حتي در صحبتهايشان بسماللهالرحمنالرحيم را هم نميخواهند بگويند مقصد ما ملي نيست، مقصد ما نفت نيست، بلكه انقلاب ما آرمانهايش فراتر از جنبشهاي قبلي است، ما اسلام را ميخواهيم، اسلام كه آمد نفت هم درست ميشود، مقصد اين ملت اسلام است نه چيز ديگري ولايت فقيه هديهاي است از سوي خداي تبارك و تعالي كه به مسلمين داده شده است و اين حكم الهي است و اينگونه نيست كه ما اگر بخواهيم، فقيه عادل، ولايت دارد و اگر نخواهيم، عدالت ندارد كه امام (ره) اين را صريحا رد كردند.
امام (ره) فرمودند اگر ميخواهيد استبداد نباشد بايد با ولايت فقيه همراهي كنيد و اگر ولايت فقيه نباشد طاغوت است و حتي اگر رئيس جمهور هم به نصب ولايت فقيه نباشد، غيرمشروع و طاغوت است، حكومت بايد با فقيه باشد يعني بايد با قوانين الهي و صلاح مردم اداره شود و اين بدون نظارت فقيه نميشود، در نظام اسلامي ولي امر اگر يك كلمه دروغ بگويد و يك قدم خلاف بگذارد عدالت ديگر ندارد، اسلام هر فقيهي را ولي نميكند، آن كسي را كه علم و عمل دارد، مشي اسلام دارد و همه عمرش را در راه اسلام و مسائل اسلامي ميگذراند او آدم صحيحي است، او ولايت دارد و همه بايد مطيع او باشند.
امام (ره) فرمودند حكومت با همه شئون و ارگانهايش تا از طرف شرع مقدس و خداوند تبارك و تعالي مشروعيت پيدا نكند اكثر كارهاي مربوط به سه قوه بدون مجوز شرعي است و نامشروع خواهد بود، درب تمام ارگانها بدون اذن ولي فقيه بسته ميشود و اگر بدون مشروعيت الهي كارها را انجام دهند همه دولتها و با تمام شئون دولتي طاغوتي و حرام خواهند بود، حتي ايشان ميفرمايند كه در برابر اسلام حتي آرا عمومي هم ارزش ندارد يعني اكثر جمعيت و اكثر بشريت رأيگيري كنند و بگويند حرام را حلال كنيد و حلال را حرام كنيد آن آرا هيچ ارزشي از لحاظ شرعي ندارد.
امام (ره) ميفرمايند اساسا رفراندوم و تصويب ملي در قبال اسلام ارزش و مشروعيت ندارد و لازم است كه فقها اجتماعا و انفرادا حكومت تشكيل دهند اين امر اگر براي كسي امكان داشته باشد، واجب عيني است وگرنه واجب كفايتي است و در صورتي كه ممكن هم نباشد باز ولايت فقيه ساقط نميشود، چون فقها از جانب خدا منصوب شدهاند و حق حاكميت دارند، امروز فقهاي اسلام حجت بر مردم هستند و همانطور كه حضرت رسول (ص) حجت خدا بودند و همه امور به ايشان سپرده شده بود، فقها هم از طرف امام حجت بر مردم هستند و همه امور مسلمين بر آنها واگذار شده است و مسلمين وظيفه دارند آنها را كه واجد شرايط و رهبري نيستند را حذف كنند و آنها را كه واجد شرايط رهبري هستند حكومت را به آنها يعني به فقيه عادل بسپارند كه مشروعيت الهي داشته باشند و اين بعد مشروعيت الهي بودن حكومت ولايت فقيه است.
دستهاي ديگر نيز وجود دارد كه امام (ره) منافاتي با آن ندارند اين است كه اگر فردي ولايت دارد از طرف خدا پس تكليف مردم چيست مردم در خانهها بروند و بگويند ما هيچ كاري با سياست نداريم ولي امام (ره) در اين ارتباط ميگويند كه چرا صددرصد ولايت فقيه بدون مشاركت و همكاري مردم قابل اعمال نيست و بايد همه زنها و مردها در مسائل اجتماعي و سياسي وارد باشند، و همه بايد بر حكومت، دولت و بر مجلس نظارت و اظهارنظر كنند ما نبايد گمان كنيم كه هر چه بگوييم و هر كاري بكنيم كسي حق اشكال ندارد، بلكه اشكال يك هديه الهي براي رشد انسان است، پس مردم حق اظهارنظر دارند، مردم حق امر به معروف و نهي از منكر نسبت به مسئولان حاكمان و حكومت دارند و همه بايد نظارت كنند بر امور، حتي اگر من پايم را كج گذاشتم ملت موظف هستند كه بگويند خودت را حفظ كن و اين يكي مسئله مهم است همه كارها به اسلام مربوط است پس ولايت فقيه به اين معني يعني آري اما در عين حال به معناي استبداد نيست.
امام (ره) فرمودند ولي فقيه، فقيهي است كه عادل و مردمي است و هر وقت فرمان ميدهد آن موقع همه بايد اطاعت بكنند والا به اين معني نيست كه كسي سؤال نكند، كسي حرف نزند، وقتي مردم به خبرگان رهبري رأي دادند تا مجتهدان عادل را براي رهبري حكومتشان تعيين كنند و وقتي كه آنها هم فردي را براي رهبري تعيين كردند، حتما آن انتخاب قبول مردم هم است و در اين صورت او ولي منتخب مردم ميشود و حكمش نافذ است يعني تا قبل از رأي مردم حكمش مشروع است و ولايت دارد اما بعد از رأي مردم نافذ هم ميشود يعني خود ولي فقيه را هم خود مردم انتخاب ميكنند به واسطه خبرگاني كه توسط خودشان انتخاب شدهاند.
امام (ره) فرمودند جلوگيري از منكرات، سفارش به حق، امر به معروف و نهي از منكر بر همه مسلمين واجب است و انتقاد آزاد، اما توطئه آزاد نيست، تخلف از رهبري ولايت فقيه جايز نيست و شرعا حرام است و قانونا هم ممنوع، هر فردي از ملت حق دارد مستقيما سايرين، زمامدار مسلمين و مسئولان را استيضاح كند و آنها بايد جواب قانعكننده بدهند و در اين صورت اگر برخلاف وظايف اسلامي خود عمل كرده باشند از مسئوليت معزولند والا اگر دارند توضيح ميدهند استدلال به قانون و شرع ميكنند كسي حق ندارد مخالفت، تخلف و لجاجت كنند و او قانونشكن است و در تضعيف اسلام و مشروعيت نظام كار ميكنند.
امام (ره) زماني كه دولت موقت را اول انقلاب تعيين كردند فرمودند كه در اينجا آراء ملت حكومت ميكند، اينجا ملت است كه حكومت را در دست دارد همه ارگانها را ملت تعيين ميكند، ملت سرنوشت و تعيين شكل و نوع حكومت خود را در دست دارد و اينها همه در ذيل و در كنار ولايت فقيه جمعند، ما دولت تعيين كرديم به حسب اينكه هم طبق قانون حق داريم هم به حسب آراء ملت حق داريم كه ملت ما را قبول دارد و هم به حسب ولايت شرعي حق داريم و از هر نظري كه نگاه كنيد، من به پشتيباني ملت دولت تعيين ميكنم به واسطه اينكه ملت مرا قبول دارند دولت تشكيل ميدهم و خطاب مسئولات ميفرمايند كه تا ملت نباشد از دولت كاري نميآيد همه دستگاههاي و حركتي بدون استثنا بدون ملت كاري از آنها بر نميآيد خدمتگزار باشيد به اين ملت كه دستهاي خيانت را قطع كرد و اين امانت را به شما سپرد هم امانت خدا و هم امانت مردم تا وقتي كه اين طور باشيد، ملت پشتيبان شماست و مادامي كه ملت پشتيبان شماست آسيبي به شما و كشور وارد نميشود، پس اين همه اختياراتي كه به ولايت فقيه سپرده شده مربوط به ولي فقيه عادل و مردمي است.
امام (ره) ميفرمايند هر كسي كه روحاني است و هر چيزي كه گفت ما نميگوييم شما بايد از او تبعيت كنيد ولا خودش تابع ولايت نباشد، نه بلكه خود او هم بايد تابع شريعت باشد و در راستاي مصالح اسلام و مسلمين نظر بدهد و اگر فقيهي برخلاف مصالح و موازين اسلام حرفي بزند و اگر فسخي مرتكب شود خود به خود از مشروعيت منعزل است، زيرا از امانتداري ساقط شده است، چراكه ولايت فقيه به معناي زورگويي نيست، بلكه حكومت قانون است و در اسلام قانون است كه حكومت ميكند.
در ارتباط با قضيه انتخابات و سخنراني تاريخي مقام معظم رهبري بايد گفت كه تعبير ايشان اين بود كه در تمام خانهها، كوچهها و محلهها بحث و مناظره درباره كانديداهاي انتخابات رايج شد حتي طوري شد كه در خانوادهاي بين اعضاي آن اختلاف به وجود آمد كه يكي ميگفت به اين كانديدا رأي دهم و ديگري ميگفت به كانديداي ديگر، خوب اين مسئله تا يك حدش خوب بود و اين نشانه مشاركت مردم بود و مقام معظم رهبري نيز از اين مسئله تجليل كردند، ولي در بحث انتخابات كه بايد به آن اشاره كرد، كارآمدي ولايت فقيه در بحثهاي ۳۰ سال پس از انقلاب اتفاق افتاد كه آخرين مورد آن بحث انتخابات است اگر به كشورهاي همسايه اطراف خود نگاه كنيم اين مشكل اگر در هر كدام از كشورها پيش ميآمد، تبديل به جنگ داخلي، وابستگي و اشغال كشورشان توسط اجانب ميشد اما در ايران و انقلاب بارها و بارها از اين مسائل پيش آمد ولي فقط به خاطر وجود ولايت اين مسئله مهار شد و اگر ولايت فقيه نبود امكان هر چيزي وجود داشت.
با اشاره به خطبه تاريخي مقام معظم رهبري در زمان انتخابات كه چه طور كارآمدي ولايت فقيه را اثبات كردند بايد اضافه كرد كه ولي فقيه با انسجام و اتحاد ملي توطئههاي خارجي و خطرناك داخلي را مهار كردند و با يك صحبت و با نفوذي كه ايشان در بين مردم دارند اين خطبه را آگاهانه و منصفانه تحليل كردند و با سعه صدر و در عين حال با قاطعيت و دقت و تسلط به خود آرامش و سكينه را در بين مردم ايجاد كردند، در لحاظات بحران و اختلافات داخلي كه همه هيجاني و عصبي بودند در جايي كه بايد نقطه آرامش به وجود ميآمد ايشان با طمانيه آرامش را در جامعه پمپاژ و منتقل كردند، ايشان با درايت اين كار را انجام دادند، به عنوان مثال اگر به افغانستان، پاكستان و عراق و فلسطين نگاه كنيم ملت ما صد برابر اين كشورها مشكل داشت، همه اين مشكلات را به بركت ولايت فقيه در همه جا حل كرد ولي آنها هنوز در بحرانها گرفتار شدهاند و من معتقدم كه اين همه ملتها با تمام قربانيهاي زيادي كه دادند و زحمات و مصيبتهاي زيادي كه كشيدند، هنوز هم از بحرانها خارج نشدهاند يك مسئلهاش به خاطر فقدان ولايت فقيه است، ولي برخلاف كشورهاي منطقه خاورميانه كشور ما در طول اين ۳۰ سال با تكيه بر ولايت فقيه از تمام بحرانها سرآمده شده است.
دولت بوش مدعي بود كه ميخواهد يك خاورميانه جديد را تأسيس كند، ولي آنها شكست خوردند و حتي در برخي از كشورهاي همسايه ادعاي رهبري ديني كردند مثل طالبان كه در نهايت به جنگهاي داخلي گرويد، سپس تصميم گرفتند خاورميانه كوچك تأسيس كنند و ترورهاي زيادي را در كشورهاي همسابه به راه انداختند بعد هم تصميم گرفتند كه ايران را تجزيه كنند و به تكههاي كوچك تقسيم كنند و شروع به تحريم، فشار و تهديد شروع كردند و هدف از اشغال عراق و افغانستان در اصل ايران بود ولي آخرين حرفهايي كه مقام معظم رهبري فرمودند اين بود كه شما نميتوانيد كودتاي مخملي در اينجا راه بيندازيد و اين را بدانيد كه ايران گرجستان نيست.
در خطبه مقام معظم رهبري يكي ديگر از مسائل مردم محوري بود، ولي فقيه ولايت الهي دارد ولي در عين حال مردم محور است ايشان از اول خطبه از مردم تكريم و تعظيم كردند و اصالت را به مردم دادند، ايشان صريحاً اعلام كردند كه من در برابر مردم ابراز ادب و تواضع ميكنم فرمودند كه مردم، شما همه دموكراسيهاي دنيا را بيآبرو كرديد، به لحاظ كميت و كيفيت، هم دموكراسيهاي واقعي غربي و دموكراسيهاي قلابي را، ايشان در آن خطبه تواضع نشان دادند و فرمودند اين مشاركت كار من نيست بلكه كار خود شماست و فرمودند كار خداست و فرمودند دست ولي عصر (عج) است اينكه هر اتفاقي و روزياي كه در جامعه به وجود ميآيد به جاي اينكه به ولايت فقيه منتسب بكنند به خدا و به مردم منتسب كردند.
نكته ديگر در اين خطبه ابراز اعتماد به نسل جوان بود، ايشان فرمودند يك عدهاي از جوانان ميترسند و ديگران را از آنها ميترسانند و يا به جوانان شك دارند و ميگويند كه جوانان خطرناكند و معتقدند كه اين نسل جوان تمام ارزشهاي انقلاب را از بين ميبرد اما مقام معظم رهبري اعلام كردند و نشان دادند كه دقيقاً به عكس بود نسل جديد در انقلاب و در همه انتخابات با چشم باز و با شور و شعور سياسي به صحنه آمد.
نكته ديگر در خطبه مقام معظم رهبري به رسميت شناختن اختلاف سليقهها بود كه ما در جمهوري اسلامي به دنبال ديكتاتوري نيستيم، كه همه يك كليشه باشند و يك حرف را بزنند، وحدت امت واحده وجود دارد در ذيل ولايت فقيه اما كثرت و تكثر هم هست، ايرادي ندارد، اختلاف سليقه و اختلاف نظر وجود دارد، تفاوتها را ما طبيعي ميبينيم و نميخواهيم بگوئيم كه همه بايد يك سليقه باشند و يك دستسازي مد نظر ما نيست.
نكته ديگري كه مقام معظم رهبري در آن خطبه مطرح كردند اين بود كه تبعيض بين اقشار ملت وجود دارد ولي در پشت صحنه همه خودي هستند، اقوام مختلف، مذاهب، طبقات و اينها همه يك تعهد جمعي دارند نسبت به اسلام و انقلاب.
نكته ديگر در اين خطبه بحث جمهوريت و اسلاميت يگانه بود كه نه ديكتاتوري، نه دموكراسي سكولار غربي است بلكه مردمسالاري اسلامي يك راه سومي است كه هر دو الگوي حاكم در جهان را زير سؤال برده است، در مردمسالاري اسلامي، دموكراسي اسلامي وجود دارد كه مردم با اعتقاد، اعتماد و عشق به پاي صندوقهاي رأي ميآيند و رأي ميدهند.
ديگر اينكه روح اميد و نشاط را مقام معظم رهبري در جامعه دميدند و مردمي كه نگران بودند چه اتفاقي ميافتد و اين بحران به كجا ميرسد، ايشان يأس و اضطرابي را كه در جامعه رسوخ پيدا كرده بود، با تدبير و سعه صدر به آرامش تبديل و اعلام كردند كه سرمايه اصلي انقلاب اسلامي، اعتماد مردم است، نه قدرت، نه ثروت و نه چيز ديگر.
ايشان فرمودند دشمن ميخواهد بحران اعتماد به وجود آورد، بعد بحران مشاركت را درست كند و بعد بحران مشروعيت سياسي را براي كشور ايجاد كند، يعني اولين كاري كه دشمن ميكند اين است كه مردم شك كنند كه اين نظام خيانت ميكند به رأي ملت و اهل تقلب است آن هم در اين ابعاد و بعد بگويند كه ديگر اعتماد نكنيد و بعد در انتخابات شركت نكنيد ايشان تصريح كردند كه حمله به اعتماد مردم و به انقلاب، صدمهاش بيشتر از شكستن شيشه و آتش زدن اتوبوس و بانك است، مقام معظم رهبري بيان كردند كه هنوز انتخابات برگزار نشده بود، چند ماه قبل ميگفتند تقلب صورت ميگيرد در صورتي كه انتخاباتي برگزار نشده بود.
نكته ديگر در اين خطبه تاريخي نظر مقام معظم رهبري در مورد پذيرش مشاركت بود، ايشان فرمودند كه در جمهوري اسلامي رقابت آزاد و جدي است نه رقابت محدود تشريفاتي و نمايشي، يعني هم مشاركت ملت را قبول داريم و در تعيين حاكمان و هم رقابت جدي و شفاف را، منتها اينكه رقابت در داخل چارچوب نظام باشد، رقابت له و عليه نظام نيست بنابراين رقابت و تكثر آزاد را اعلام كردند كه كاملا ميپذيريم اما در چارچوب قانون.
نكته ديگر سعه صدر مقام معظم رهبري بود كه ايشان صريحا اعلام كردند كه من يك رأي دارم و رأي من مخفي و شخصي است مردم مجبور نيستند كه از رأي من حمايت كنند و من اعلام نكردم كه به چه كسي رأي دادم و بعد از انتخابات فرمودند كه ما اين چهار نفر را جزو نظام اعلام كرديم و رأي هم داديم و اين جور نبود كه ما افكار چهار كانديدا را در يك سطح بدانيم، ولي به هر حال در آخر انتخاب با مردم است و مردم حق انتخاب دارند تا تصميم بگيرند.
نكته ديگري در اين خطبه اين بود، ايشان فرمودند عقيده نداريم كه فقط تك گويي مطرح شود، بلكه ديدگاههاي مختلف مطرح ميشود دفاع از مناظره شفاف و ديالوگ، نه تكگويي، دفاع از نقد و انتقاد، دفاع از اينكه همه بايد پاسخگو باشند، همه مسئولان كه رهبري نيز در صحبتهايشان گفتهاند كه حتي خود رهبر هم بايد پاسخگو باشند و هست، هم در برابر ملت، هم در برابر نمايندگان مردم كه خبرگانند پاسخگو بود و هست و خواهد بود، ما طرفدار شفافيت هستيم، در برنامهها و مواضع، نه طرفدار كليگويي و حزب مردم، تعبير ايشان اين بود كه كانديداها در مقابل چشم مردم بدون ابهام و پيچيدهگويي حرفهايشان را زدند و مردم آگاهانه انتخاب كردند و هيچ كس نميتواند بگويد كه مردم كوركورانه انتخاب كردند و فريب خوردند، جمهوري اسلامي اندروني و بيروني ندارد كه در داخل چيزي را بين خودمان بگوييم و در بيرون به مردم خلاف آن را بزنيم و صريحا آنچه بود و هست را مطرح كرديم و مردم همه چيز را ديدند.
ايشان نظرشان اين بود كه جمهوري اسلامي در اتاق شيشهاي قرار دارد، شفاف و روشن و چيزي مخفي از مردم ندارند و مردم همه چيز را شنيدند و خود انتخاب كردند مردم محرم هستند و نامحرم نيستند و آگاهي ملت اصل است نه ناآگاه نگهداشتن و اينكه رأي مردم ناضي از اين دقتهاست رأي مردم زينتي نيست و حق انتخاب با مردم بود و البته در چارچوب شريعت با تنفيذ ولايت فقيه، ايشان تعبير كردند كه اين مباحثهها و گفتوگوها ذهنها را پرورش داد و قدرت انتخاب به مردم داد و ما همين را ميخواهيم.
نكته ديگر در اين خطبه اين بود كه ايشان به جامعه درس سعه صدر و تحمل دادند كه اين قدر بيتحمل نباشند تا يك كسي خلاف نامزد ما چيزي گفت عصباني شويد و همه چيز را از بين ببريم، يا همديگر را تهديد كنيم و يا به يكديگر توهين كنيم، ايشان آموزش دادند كه همه گروهها و جريانها، همه نخبگان سياسي مشاركت كنند، همه نقد كنند و پاسخگو باشد و سعه صدر داشته باشند، گفتوگو و بحث باشد، اما كينه نباشد و تحمل داشته باشيد مناظره باشد، اما احساساتي و عصبي نشويم و سياهنمايي نكنيم، به همديگر تهمت نزنيم و بيانصاف نباشيم، آزادي بيان باشد اما التهاب و ايجاد نگران و كينه بين افراد نباشد.
نكته ديگر انصاف خود مقام معظم رهبري در نقد طرفين بود ايشان هر چهار نامزد را با مناظرههايشان با سعه صدر و با انصاف نقد كردند و با وجود اينكه خود رهبري نظر برخي از نامزدها را قبول نداشتند و با برخي از آقايان هم اختلاف نظر داشتند اما احترام اشخاص را حفظ كردند ايشان تصريح كردند كه ما اختلاف نظر با برخي از آقايان داريم وي بدون سند نبايد حرفي زد و نبايد تهمت زد.
در عين حال تأكيد صريح، قاطع و مجدد ايشان در مورد عدالت اقتصادي قاطع و بدون تبعيض كه در مورد هيچ كس حتي از نزديكان خود مقام رهبري يا غير رهبر هيچ كس معاف نيست و ايشان فرمودند كه موضع جمهوري اسلامي در مورد مسائل اقتصادي موضع روشني است و با فساد در هر نقطهاي بايد مبارزه كرد و با هيچ كس تعارف نداريم، ما نميگوييم كه فساد در نظام وجود ندارد و اگر نبود كه من فرمان 8 مادهاي را نميدادم ولي طوري سياهنمايي نكنيم كه انگار يك نظام فاسد داريم و كم كم دزديها رو ميشود كه همه دزد هستند امروز اين لو رفت و فردا كس ديگري، مقام معظم رهبري فرمودند ما يكي از سالمترين نظامهاي سياسي جهان را داريم كه البته فساد در آن وجود دارد كه بايد قاطعانه با آن مبارزه و برخورد شود، بدون تبعيض و جهاد بدون فساد لاينقطع ادامه پيدا كند.
مقام معظم رهبري در خطبه تارخي فرمودند اينكه با فساد مبارزه كنيم، تضعيف نظام نيست انكار فساد و عدم مبارزه با فساد است كه تضعيف نظام است و ايشان فرمودند كه اگر ما بازي در بياوريم و خودمان را فريب بدهيم بايد كم كم فساد واقعا ريشهدار ميشود و آن توسعه پيدا ميكند و مثل خيلي از كشورهاي دنيا كه تا خرخره در فساد اقتصادي غرق هستند و مبارزه با پولشويي را شعارش را ميدهد اما فاسد هستند مانند آنها ميشويم و ما نبايد مثل آنها شويم.
نكته بعدي فراجناحي و فراگروهي سخن گفتن مقام معظم رهبري بود، ايشان گفتند كه همه 40 ميليون رأي متعلق به جبهه انقلاب بود و هر كس به هر كس كه رأي داد نه فقط 25 ميليون رأيي كه به رئيس جمهور منتخب دادند، خط انقلاب 40 ميليون رأي دادند نه 25 ميليون و اين نكته مهمي بود كه ايشان تاكيد كردند.
تاكيد ايشان روي امانتداري نظام در انتخابات بود كه ما اهل خيانت به رأي مردم نيستيم كه ممكن است كساني بگويند به خاطر وظيفه شرعي و احساس خطر كردن يا براي مصلحت كمي آرا را پس و پيش كنيم و ايشان فرمودند كه همچنين امكاني وجود ندارد كه بشود 11 ميليون رأي را با ناظران دقيق هر صندوق جابهجا ميكنند، اين هيچ معنايي ندارد و امكان تقلب اصلا وجود ندارد و رأي مردم امانت شرعي تلقي ميشود و در جمهوري اسلامي و خيانت به آن خيانت به شرع است.
نكته ديگري كه مقام معظم رهبري به آن اشاره كردند قانونمحوري و دفاع از قانون بود و اگر مدام بخواهيم به قانون تبصره بزنيم و فشارپذير باشيم و مدام فراقانوني كنيم اين روح استبدادي و ديكتاتوري در جامعه رايج ميشود، نفي افراطيگري و خشونتهاي خياباني از نكاتي بود كه ايشان تاكيد كردند و فرمودند مردم طرفدار خشونتهاي خياباني نيستند و نخبگان سياسي مراقب باشند كه طرفداران خود را تحريك نكند و اينكه بخواهيم كف خيابان مسائل را حل كنيم اين خود تضعيف صندوق رأي است و اصلا رأي خود فصلالخطاب است، ما انتخابات برگزار ميكنيم كه بگوييم اختلاف نظر داريم ولي به رأي اكثريت عمل كنيم و فلسفه انتخابات همين است، در غير اين صورت ديكتاتوري و هرج و مرج است و همه ميدانند كه مردم اگر لحظهاي احساس كنند كه ولايت فقيه به اين نتيجه برسد كه دشمن ميخواهد ريشه را بزند ولي فقيه بيايد به صحنه آن موقع خواهند ديد كه ريشههاي ولايت فقيه تا كجا در اين اعماق قلب ملت قرار دارد و آن زمان خواهد بود كه چگونه اين 40 ميليون در صحنه خواهند آمد.
همچنين مقام معظم رهبري فرمودند كه جسم ناقصي دارم و جان ناقابل كه در برابر اسلام ناقابل است اما در بين امت قابلترين جان، جان رهبري است و اينكه اندك آبرويي دارم كه آن را هم از خدا و امام زمان (عج) دارم كه آن را هم در راه خدا ميدهم و وقتي كه رهبري حاضر هستند جان، مال و آبروي خود در اين راه بدهد بقيه ملت هم همين طور هستند و رقابتها و اختلاف نظرها ميآيد تا يك حدي بايد رعايت شود ولي اگر از حدي بگذرد ديگر آنجا هيچ كس تحمل نخواهد كرد.
انتهاي پيام/
يکشنبه|ا|11|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]
-
گوناگون
پربازدیدترینها