واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: حاشيه هاى خواندنى از جام به يادماندنى درس كشتى اصيل ايرانى به روس هاى مغرور
*صبح روز نخست جام جهانى، رأس ساعت ۱۰ بايد كشتى ها شروع مى شد اما خبرى از تيم ها نبود كه نبود البته همه تيم ها به سالن آمده بودند، روى تشك آمده و گرم كرده بودند. همه چيز مهياى آغاز مسابقات بود اما رغبتى در تيم هاى ميهمان به چشم نمى خورد! هشت هزار تماشاچى منتظر بودند. كسى نمى دانست چه اتفاقى افتاده. قضيه از اين قرار بود كه آقاى تورليخانف وزير ورزش قزاقستان و رقيب مارتينتى براى رياست فيلا، در رختكن، حسابى گرد و خاك به راه انداخته بود. گفت وگوهاى زير، كاملاً واقعى است.
تورليخانف: هيچ كدام از تيم ها كشتى نمى گيرند. چون جوايز مالى شما خيلى كم است.
جعفر اوليا: كم يا زيادش را قبلاً هم مى دانستيد. مگر براى شما فكس نكرده بوديم
مارتينتى: اصلاً جايزه بى جايزه. همه تيم ها موظف هستند كشتى بگيرند. چه كسى گفته كه جايزه الزامى است
جامبولات تديف: مگر ما در جام جهانى كراسنويارسك، آن همه هزينه نكرديم چرا ايران هزينه نمى كند
مارتينتى: اختيار با خودتان بود. مى توانستيد هزينه نكنيد!
تورليخانف: آقاى مارتينتى، چرا اين همه طرفدارى ايران را مى كنى يادت رفته شش سال قبل در همين سالن با بطرى آب زدند توى سرت
اوليا: بطرى آب عمدى نبود. ضمناً چرا همين المپيك را نمى گويى كه خودت با سيلى زدى توى گوش آن كانادايى مشهور!
تديف: ما سلطان كشتى هستيم. شما ايرانى ها در المپيك يازدهم شده ايد. اصلاً مى توانستيم نياييم ايران!
اوليا: از كجا مى دانيد كه اين جا هم قهرمان خواهيد شد
مارتينتى: همه بايد كشتى بگيرند. اين حرف آخر من است.
با اولتيماتوم مارتينتى و ديپلماسى هوشيارانه جعفر اوليا، غرولندهاى روس هاى متكبر هم به پايان رسيد. آنها چنان مغرور بودند كه تصور مى كردند حتماً ما را شكست خواهند داد اما درس خوبى به روس هاى پر فيس و افاده داديم. با اين حال، حتماً مسؤولان فدراسيون كشتى يادشان هست كه بيست روز قبل در همين روزنامه نوشتيم كه جوايز نقدى اعلام شده توهين آميز است و در شأن جام جهانى نيست. اگر مسؤولان فدراسيون كشتى آن ستون را خوانده بودند، مسابقات جام جهانى با ۵۰ دقيقه تأخير آغاز نمى شد و امثال جامبولات تديف و تورليخانف اين همه متلك و كنايه بار ما نمى كردند. ضمناً اعتراض روس ها اگرچه مغرورانه و متكبرانه بود اما به هيچ وجه نبايد آن را به باج خواهى تعبير كرد.
وقتى روس ها كوتاه آمدند، ديگر درنگ جايز نبود. بلافاصله سوت آغاز را زدند. براى اولين بار در تاريخ جام جهانى، حتى مراسم معارفه هم برگزار نشد.
خبرى از تبليغات كالاهاى بنجل بر روى تشك نبود. اميدواريم اين اقدام خير و تماشاگر پسندانه، بعد از اين هم ادامه يابد.
با همراهى آقاى آرش ايمن پور، مترجم چيره دست زبان روسى كه فارغ التحصيل زبان و ادبيات روسيه است، با جامبولات تديف گفت وگوى مفصلى انجام داديم كه در روزهاى آينده و قبل از پايان سال، منتشر خواهيم كرد.
عارف ربطى تمايلى نداشت كه دنبال مارى يا مارتينتى باشد. او با جان و دل مى دويد و تلاش مى كرد. هنگامى كه شب وزن كشى، تورليخانف داشت از زمين و زمان ايراد مى گرفت، زحمات عارف ربطى براى مرتفع كردن ايرادها ستودنى بود.
بچه هاى روابط عمومى فدراسيون كشتى، بدون اغراق مثل فشفشه در تكاپو بودند. بعضى از مسؤوليت ها را كه اصلاً شرح وظايف شان نبود هم انجام مى دادند. بعضى از فعاليت ها و اقدامات كه مسؤوليت مستقيم ساير افراد بود را نيز بچه هاى روابط عمومى انجام مى دادند. مثل جابه جايى اجسام سنگين، چيدمان دكور سالن، توزيع آب، غذا و ...
چقدر خوب شد كه بليت فروشى نشد. ملت از دورترين نقاط، با عشق و علاقه خودشان را به سالن رسانده بودند. خصوصاً نوجوانان و جوانان كم بضاعتى كه وقتى ظهر شد، در محوطه بيرون ورزشگاه با تكه نانى خودشان را سير مى كردند تا كشتى هاى عصر آغاز شود. خدا را خوش نمى آمد كه چند هزار تومان هم پول بليت بدهند. اميدواريم جام تختى هم بليت فروشى نداشته باشد.
يك خبرنگار باكويى در جايگاه خبرنگاران، شش صندلى را براى ابزار و ادواتش تصرف كرده بود. يكى از خبرنگاران گفت مگر شما در مسابقات جهانى باكو چنين خدماتى به ما ارائه كرديد طرف حواسش نبود كه پاسخ بدهد چون با لب تاپش داشت چت مى كرد. چندان سر رشته اى هم از كشتى نداشت اما با هزينه فدراسيون كشتى كشورش، مسافر ايران شده بود. گويا آنجا هم خبرنگاران اين مدلى، در اولويت مهر و محبت قرار دارند.
هر كدام از روس ها كه برنده مى شدند، بلا استثنا لشكر ۹ نفره مربيان روسيه همديگر را در آغوش مى گرفتند. چقدر ديدنى بود زمانى كه تايم اول كشتى فردين با زامپايف تمام و سرمربى روس ها به جاى به آغوش كشيدن همقطارانش، گرمكن ورزشى اش را با عصبانيت از روى صندلى برداشت و به رختكن رفت. مدت ها بود كه در حسرت خلق چنين صحنه هايى از كشتى ايران مى سوختيم.
آن هايى كه مى گفتند كفگير كشتى به ته ديگ خورده، حالا ديگر حتماً تغيير عقيده داده اند چون در گفت وگو با سايت فدراسيون، صحبت از قهرمانى المپيك مى كنند!
عده اى بلافاصله بعد از غلبه بر روسيه، گفتند نبايد گول اين پيروزى را بخوريم. خطاب به اين عزيزان بايد بگوييم كه لطفاً لذت پيروزى بر روسيه را در كام علاقه مندان كشتى تلخ نكنيد.
اگر ملى پوشان ببازند كه به رگبارشان مى بنديد، اگر ببرند هم كه آيه ياس مى خوانيد. لطفاً بفرماييد اين ملى پوشان جوان چه بايد كنند كه رضايت شما هم جلب شود
گويا گفته شده بود كه به برخى از خبرنگاران آى دى كارت ندهند، اميدواريم چنين حركتى ديگر تكرار نشود. اين قبيل اقدامات نبايد در كشتى باب شود. حتى تلخ ترين انتقاد هم نبايد باعث چنين تصميمات سليقه اى و ناباورانه اى در كشتى شود.
با درايت و تصميم به موقع فدراسيون كشتى، از حضور مهدى خالدى در هيات ژورى مسابقات ممانعت شد. خالدى در اين باره گفته از فدراسيون كشتى با من تماس گرفتند و اعلام كردند نبايد خودم با فيلا مكاتبه مى كردم و اين كار بايد از طريق فدراسيون انجام مى شد به همين دليل من اجازه حضور در مسابقات را ندارم. ديديم كه در غياب خالدى هم هيچ مشكلى در امر داورى پيش نيامد و داوران ايرانى هم بسيار بهتر از افرادى قضاوت كردند كه سال هاى سال، داورى در كشتى ايران را ملك خصوصى خودشان مى دانستند.
خوشبختانه قانون من درآوردى خارج كردن گوى از كيسه توسط كشتى گيران، لغو شد. اكبر طهماسبى در اين باره مى گويد كه قانون هر روز قابل تغيير و تحول است. در كلينيك داورى كه پيش از آغاز مسابقات برگزار شد، مارتينتى و ماريو اعلام كردند داور گوى را از كيسه خارج خواهد كرد. اين قانون تا تصميم بعدى فيلا، قابل اجراست.
و سرانجام اينكه حق با فردين معصومى است. او درست مى گويد: «دوباره بين مردم و كشتى آشتى ايجاد شد. مردم در يك روز غير تعطيل استقبال بسيار خوبى از كشتى كردند و حدود ۱۱ هزار تماشاگر به حمايت تيم ملى ايران آمدند كه كشتى گيران هم توانستند ذره اى از محبت هاى آنها را با شكست روسيه جبران كنند. حريف روسى من در ۱۲۰ كيلو كشتى گير خوبى نبود اما چون مسابقه ۳-3 شده بود و كشتى من تيم پيروز را تعيين مى كرد، جو مسابقه برايم سنگين شده بود. مسؤولان و مردم همگى منتظر پيروزى بودند و من در چنين جوى كشتى گرفتم كه خوشحالم باعث پيروزى تيم ملى ايران شدم.» چيزى جز اين هم از فردين معصومى در آن لحظه انتظار نمى رفت.
*مراسم افتتاحيه جام جهانى كشتى آزاد، بدترين مراسم افتتاحيه در تاريخ ورزش ايران بود. حتى مسابقات داخلى را هم اين قدر بى رنگ و بى بو افتتاح نمى كنند. مسؤولان فدراسيون كشتى حتى يك ريال هم براى افتتاحيه هزينه نكرده بودند. يك ريال كه هيچ، يك ثانيه هم برايش زمان نگذاشته بودند! حتى خبرى از اجراى كليشه اى ورزش باستانى كه جزء لاينفك تمام مراسم افتتاحيه ها در اكثر رشته هاى ورزشى است هم نبود. فقط مى توانيم بنويسيم كه متاسفيم.
*بازار انتقام و زهر چشم داغ بود مثلاً انتقام رضا يزدانى از آنزور يوريشف زيرا اين روس در جام على يف دو سال قبل، پلنگ جويبار را برده بود و همين طور زهر چشم تقوى از حريف كوبايى؛ تقوى هم در المپيك به گارزون باخته بود و اينجا پشت هموطن او را با تشك يكى كرد. انتقام عليرضا حيدرى را هم سعيد ابراهيمى از ابراگيم ساگيدوف گرفت و با فن سر و ته يكى، او را به تشك چسباند. فردين معصومى هم كه در جام جهانى ۲۰۰۶ به اولگ خورپياكف روس باخته بود، اينجا آلن زامپايف را برد تا تيمش را هم برنده كند.
دوشنبه|ا|19|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]