واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: از امكانات رئال تا اسپرز و عشق فوتبال فان در فارت: بايد با مربي روراست باشي
رافائل فان در فارت شباهت زيادي را ميان خودش و هري ردنپ احساس ميكند و معتقد است مربي تاتنهام مناسب ترين فرد براي هدايت تيم ملي انگليس است. آنقدر در انگليس زندگي كرده كه با همه چيز لندن خو بگيرد. مثلا ديگر به سرعت بالاي حرف زدن رانندگان تاكسي و نگاه كردن به عدد روي تاكسيمتر آنها براي فهميدن منظورشان عادت كرده و اينكه وقتي بحث فوتبال ميشود ميتوانند سرعت سرسام آورتري در صحبت كردن بگيرند: «بامزه است. هر بار كه طرف طرفدار آرسنال باشد همان جوك تكراري را ميگويد كه «اگر روبين فان پرسي بودي ازت كرايه نميگرفتم اما حالا كه تويي بايد پولشو بدي.» من هم ميگويم مشكلي نيست. كرايهام را ميپردازم.»
فوتباليستها داستانهاي جالبي از ماجراهايشان در تاكسيها دارند. مثلا پائولو روسي مهاجم ايتاليايي كه بيست سال بعد از هت تريك خود مقابل برزيل در جام جهاني 1982 به اين كشور سفر كرده بود به خاطر اينكه قيافهاش فرق چنداني با قبل نداشت چهره شناخته شدهاي بود. او ميگويد راننده تاكسي بعد از اينكه چند بار در آيينه جلو صورت وي را برانداز كرد، دست آخر گفت: «خودتي نه؟پائولو روسي؟ پياده شو!» و بعد روسي را كنار خيابان رها كرد.
استاد گشودن دروازه توپچيها
فان در فارت كه آرسنال را خوب چزانده ميداند رفتاري كه با وي شده خيلي ملايم بوده. او از آگوست سال قبل كه از رئال مادريد پا به تاتنهام گذاشته در سه دربي لندني به ميدان رفته و در هر سه مسابقه هم گل زده.
يكي از اين گلها پنالتي بود كه ماه نوامبر در برد 3-2 تاتنهام به آرسنال زد. اين نخستين برد اسپرز در خانه رقيب همشهري از سال 1993 به اين سو بود. دو گل بعدي را در ديدار برگشت در وايت هارت لين خودش زد كه به تساوي 3-3 رسيد. اين فصل هم در ماه اكتبر گل اول بازي را به آرسنال زد.
بحث دربيها براي فان درفارت خيلي عادي است و وقتي حرف گلزنيهايش ميشود با لبخند به صحبتهايش ادامه ميدهد. شايد بخشي از آن به اين خاطر باشد كه رقابت سالم و دوستانهاي با فان پرسي بازيكن توپچيها و هم تيمياش در تيم ملي هلند دارد: «روزي كه وارد تاتنهام شدم همه باشگاه از بازي با آرسنال حرف ميزدند البته به اين خاطر كه تيم بزرگ لندن هستند.»
اما براي فان درفارت مرز ميان تيمهاي لندني دارد از ميان ميرود و تاتنهام ديگر خودش را در سايه همسايهاش حس نميكند. او اين خوشبيني را در تيم حس كرده و ميتواند ماجراهاي زيادي در مورد اينكه تاتنهام چگونه راهش را براي مبارزه با آرسنال پيدا كرده تعريف كند اما معتقد است كه اين بار همه چيز فرق ميكند: «تيم خوبي داريم. قضيه هم فقط رقابت ميان ما و آرسنال نيست. اين فصل بعد از شكست دادن آنها حس بسيار مثبتي به ما دست داد. خوشحال بوديم اما نه آنقدر كه انگار جام قهرماني گرفته ايم. اين فقط يك برد معمولي بود.»
اين بازيكن 28 ساله عشق زيادي به فوتبال دارد و به عنوان يك بازيساز حس ميكند كه بايد بازي تماشايي ارائه كند: «اگر در فوتبال بازي كردن به آدم خوش نگذرد بهتر است كنارش بگذاري.» او تساوي 3-3 ماه اكتبر را يكي از چشمگيرترين نتايج دوران حرفهاي خودش ميداند: «خودم را جزيي از يك ماجراجويي بزرگ ميدانم و همه بچههاي اسپرز حس ميكنند كه اتفاق خاصي در راه است. نميدانم چه خواهد شد اما اگر به پيروز شدن در بازيهايمان ادامه بدهيم و حتي جلوي تيمهاي كوچك هم نتيجه خوبي بگيريم - اتفاقي كه فصل قبل نيفتاد - آينده بهتري در انتظارمان است. اعتماد به نفسمان را بازيافته ايم. ليگ قهرمانان فصل قبل باورنكردني بود و اينجا همان جايي است كه دلم ميخواهد بازي كنم.»
فوتبال و آدمهاي ناب اسپرز
هنوز روز ورودش به رئال مادريد بعد از قرارداد 4/11 ميليون پوندي كه با هامبورگ بر سرش به توافق رسيدند را به ياد دارد. آن روز در مراسم معارفه جلوي بيست هزار هوادار مادريدي به برنابئو رفت و آنقدر مضطرب بود كه به سختي توانست با توپ، كمي براي تماشاگران شيرين كاري كند. پوشيدن آن پيراهن معروف سفيد رنگ براي كل اعضاي خانوادهاش هميشه يك روياي بزرگ بوده چون مادرش يك رگ اسپانيايي دارد: «مادريد مثل بهشت بود. ما هر چيزي كه ميخواستيم داشتيم.» اما روز اولي كه وارد رختكن اسپرز شد دوش خراب بود و از آن آب نميآمد: «يادم است كه دوش خراب شده بود. كنفرانس خبري معرفي من هم در يك اتاق كوچك انجام شد اما اينجا فوتبال ناب را ميبيني با آدمهايي ناب و خونگرم. به همين دليل است كه اين همه تاتنهام را دوست دارم و هر كس كه پا به وايت هارت لين بگذارد ميتواند تاريخ و فرهنگ فوتبالي شان را حس كند.»
بحث به شانس قهرماني كه ميرسد فان درفارت با احتياط بيشتري صحبت ميكند و ميگويد منچستر سيتي بخت اول قهرماني است چون بازيكنان بزرگي دارند اما رقابت براي كسب رتبه دومي جدول ميان تيمهاي ديگر برقرار خواهد بود و اين هدف تاتنهام است.
تفكر فوتبالياش شباهت بسيار زيادي به هري ردنپ دارد. يك عاشق و ديوانه فوتبال كه زيبايي فوتبال برايش اهميت بيشتري دارد حتي با اين وجود كه از دست مربي به خاطر تعويض كردنش ناراحت است. او در 48 بازي كه تاتنهام در همه رقابتها بازي كرده فقط 31 بار در تركيب ثابت قرار داشته اما فان در فارت با اين قضيه هم خيلي خوب برخورد ميكند: «وقتي روابطت با مربي خوب باشد راحت ميتواني به او راستش را بگويي. اين طوري بهتر است تا اينكه بخواهي پشت سرش حرف بزني يا اينكه غرولندهايت در روزنامهها چاپ شود و به گوش مربي برسد. هميشه بايد روراست باشي. گاهي اوقات كار به جايي ميرسد كه دلت ميخواهد به مربي بگويي : «گوش كن. من از اين وضع خوشحال نيستم.» اين طوري آدم ميتواند با خيال راحت به خانه برود.»
ردنپ ميماند يا ميرود؟
سوالي كه براي تاتنهاميها پيش آمده اين است كه آيا ميتوانند ردنپ را حفظ كنند يا اينكه او در تابستان راهي تيم ملي انگليس خواهد شد تا جاي فابيو كاپلو را بگيرد؟ فان درفارت نظر خودش را مخفي نميكند: «اميدوارم كه او انتخاب شود چون همه دوستش دارند. بچهها قبولش دارند اما خب براي تاتنهام خوب نيست كه او برود.»
مشكلات فان در فارت در انگليس را به مصدوميت ماهيچهاش نسبت داده اند. اين دليل اصلي احتياطي است كه ردنپ در بازي گرفتن از او به خرج ميدهد و اينكه اسم وي را براي بازيهاي ليگ اروپا رد نكرده. تصميمي كه خود اين بازيكن را به شدت ناراحت كرده. فان در فارت مشكل همسترينگ داشت و شش ماه نميتوانست بازي كند براي همين هم مربي اسم او را خط زد. ولي او خيلي زود بهبود پيدا كرد: «اين يك سوء تفاهم بود.»
سرعت بهبود يافتن اين بازيكن از خيلي از گرفتگي عضلات و پارگيها بالاتر بوده و اين هم به خاطر كار كردن با ديك فان تورن است. فيزيوتراپي كه به دليل متدهاي جنجالياش براي كاهش دوران مصدوميت بازيكنان معروف شده: «يك هفته كه با او كار ميكنم ميتوانم دوباره شوت كنم. شيوههاي درمانياش با طب سوزني و فن طبابت مفصلي همراه است. وقتي همسترينگت دچار كشيدگي شده باشد خيلي درد داري ولي او به كارش ادامه ميدهد و مدام تمرين ميدهد. هميشه چهار روز طول ميكشد تا از اين مصدوميت خوب بشوم. روزي هم چهار ساعت كار ميكنيم.»
هرچه او در ميدان مسابقات پرجنب و جوش است در خارج از ميدان آدم متواضعي است، همينطور شوخ طبع. در جلسه معارفهاش در تاتنهام خودش را اهل «نزاعهاي خياباني» توصيف كرد. او كه فوتبالش را در پاركي در بورويك در نزديكي آمستردام شروع كرده بود به جايي رسيد كه در فينال جام جهاني بهعنوان يار جانشين به ميدان رفت: «چند نفر هستند كه ميتوانند اين همه خودشان را بالا بكشند؟»
چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]