آشوبهاى داخلى در پى تغيير روند جنگخداحافظى حاج احمد متوسليان با مردم خوب مريوان تيپ 27

واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: آشوبهاى داخلى در پى تغيير روند جنگخداحافظى حاج احمد متوسليان با مردم خوب مريوان تيپ 27
بعد از ظهر روز دوشنبه بيست و هشت دي ماه 1360، احمد متوسّليان به اتفاق محمود شهبازي و محمّد ابراهيم همّت وارد اهواز مي شوند و براي ملاقات با حسن باقري، به پايگاه منتظران شهادت؛ ستاد عمليات جنوب سپاه واقع در محل سابق باشگاه گلف اين شهر مي روند.

احمد حمزه اي از رخدادهاي اين ديدار مي گويد:

... قرار شد حاج احمد، حاج محمود و حاج همّت بروند اهواز و در محل باشگاه گلف سابق - معروف به پايگاه منتظران شهادت - با برادر باقري ملاقاتي داشته باشند... وقتي وارد اتاق محل جلسه شديم، پس از يك احوالپرسي مختصر، برادر باقري بلافاصله يك چوب نازك و بلندي را به دست گرفت و از روي نقشه، وضعيت منطقه ي عملياتي غرب دزفول را توضيح داد.

يادم هست وقتي كه ايشان با نشان دادن نقاطي روي نقشه مي گفت كه مثلاً اينجا دهليز شاوريه است و اين مشخصات را دارد، يا اين بلتاي بالاست و اين هم بلتاي پايين، حاج احمد و شهبازي و همّت با لحني ناراضي، زير لبي به هم مي گفتند: ما فكر مي كرديم حالا كه اين همه راه را از دزفول كوبيده ايم و تا اينجا آمده ايم، قرار است اطلاعات مهمي به ما بدهند؛ ولي از قرار معلوم، اينجا فقط به آدم نقشه نشان مي دهند و به جاي نشان دادن زمين منطقه، افراد را از روي كاغذ توجيه مي كنند. برادر باقري كه حرف هاي آنها را شنيده بود، روكرد به حاج احمد و گفت: برادر احمد، وضعيت توجيه منطقه در جنوب اساساً متكي به نقشه است و با شرايط توجيه در غرب تفاوت دارد. وسعت منطقه اي كه براي عمليات بزرگي آتي در نظر گرفته شده، تعدد موانع طبيعي، شيارها، ارتفاعات، رودخانه هاي فصلي و بعضاً دشت هاي وسيع غرب دزفول، ابداً با آنچه كه شما مثلاً از روي يك ارتفاع دو - سه هزارمتري در غرب مي ديديد، قابل مقايسه نيست. به علاوه، اطلاعات موجود روي اين نقشه ها، براساس نزديك به يك سال كارشناسايي ميداني و عكسبرداري هوايي متوالي از منطقه فراهم آمده و صد در صد تأييد شده است. اگر شما در دشت ها و تپه ماهورهاي جنوب بدون اتكا به نقشه بخواهيد كار بكنيد، در همان قدم اول زمينگير مي شويد. با اين حال، محض اطمينان خاطر شما، من خودم همراه تان به منطقه مي آيم و همان جا از روي اين نقشه هاي يك پنجاه هزارم، تك تك مناطق را از نو تطبيق مي كنم تا ببينيد كه حرف هايم اساس و مبناي درستي دارند يا خير.

فرداي آن روز، ما به اتفاق برادر باقري از اهواز به دزفول برگشتيم و رفتيم به ديدگاه امامزاده عبّاس. اين موضع ديده باني، بر روي ارتفاع بلندي قرار داشت. ايشان آنجا نقشه را كف سنگر ديدگاه باز كرد و از حاج احمد، حاج محمود و حاج همّت خواست تا به نوبت، پشت دوربين خرگوشي مستقر در ديدگاه كه به بخش زيادي از منطقه اشراف داشت، قرار بگيرند. او از روي نقشه، يكايك مناطق، شيارها و ارتفاعات را با مختصات آن توضيح مي داد و آنها هم مناطق مورد اشاره ي برادر باقري را با استفاده از دوربين ديده باني مشاهده مي كردند. يادم هست وقتي بنا شد از سنگر ديدگاه خارج شويم. حاج احمد رو كرد به حاج محمود و حاج همّت و گفت: حق با برادر باقري است. اينجا بدون استفاده از نقشه، هيچ كاري نمي توان انجام داد.

در پي بازديد فرماندهان سپاه غرب در معيت حسن باقري از منطقه و توجيه ايشان نسبت به ضرورت تجديدنظر در نحوه و نوع نگرش به مقوله ي شناسايي، احمد متوسّليان و دو همرزم وي در صدد بر آمدند تا از حداقل زمان ممكن، حداكثر بهره وري را به عمل آورند. هم از اين روي، آنان بر ضرورت آشنا شدن نيروهاي اعزامي - خاصه عناصر اطلاعاتي - با شرايط جغرافياي نظامي غرب دزفول وتوجيه آنها نسبت به وضعيت و شيوه ي متفاوت جنگ در جبهه ي شمال خوزستان تأكيد داشتند. نفس تأكيد بر اين نكته، امري در خور تأمل است؛ چرا كه كادرهاي اعزامي سپاه غرب به جنوب، علي رغم تجارب درخشاني كه از جنگ در مناطق كوهستاني و صعب العبور غرب داشتند، با كم و كيف نبرد در دشت ها و تپه ماهورهاي خوزستان و شرايط متفاوت آن نسبت به جبهه هاي كوهستاني غرب كشور آشنا نبودند.

متوسّليان، شهبازي و همّت به خوبي بر اين حقيقت واقف بودند كه نيروهايشان، نه محورهاي عملياتي خودي در جنوب را ديده اند و نه اصولاً تجربه اي عيني از شيوه هاي رزم در اين محورها را داشتند.

محمود مرادي در اين مورد مي گويد:

... طي آن چند روزي كه ما در دزفول مانديم، حا ج احمد خيلي تأكيد داشت كه با توجه به نزديكي زمان آغاز عمليات بزرگ ما در خوزستان، لازم است كه بچه هاي اطلاعاتي سريع خودشان را جمع و جور كنند و حتي المقدور، خود را با شرايط متفاوت جنگ در جنوب وفق بدهند. به همين دليل در اولين فرصت، حاج احمد، حاج محمود و حاج همّت به همراه برادر حسن باقري به محورهاي عملياتي جبهه ي غرب دزفول رفتند و تا آنجايي كه برايشان ممكن بود، با خصوصيات اين مناطق آشنا شدند. بعد از مراجعت از آن بازديد مقدماتي، حاج احمد همه ي بچه هاي اطلاعاتي را جمع كرد و گفت: حالا كه فعلاً شما در اينجا كار خاصي نداريد، بهتر است به منطقه برويد و با مسايل و مختصات هر يك از محورها از نزديك آشنا بشويد. ما تصميم گرفته ايم درهمين مجال فعلي، شما را در مناطق مختلف پراكنده كنيم و به حول و قوه ي الهي، نخستين مراحل شناسايي را شروع كنيم.

بعد هم تعدادي از نقشه هاي منطقه با مقياس يك پنجاه هزارم در بين ما توزيع شد و روانه ي محورهاي عملياتي غرب دزفول شديم. حالا ديگر بچه هاي اطلاعات با نقشه توجيه مي شدند و با اسامي مناطق و وجه تشابه و تفارق جغرافيايي هر كدام از نزديك آشنا مي گشتند.

براساس توافق به عمل آمده ميان متوسّليان، شهبازي و همّت، مقرر شد كه نيروهاي اطلاعاتي ايشان در دو محور مهم و حساس جبهه ي غرب دزفول پراكنده شده، شروع به كار كنند. اين دو محور عبارت بودند از:

1 - محور شاوريه

2 - محور ب ل تا

تقسيم عناصر اطلاعاتي در دو محور عملياتي مزبور، براي آغاز فاز مقدماتي شناسايي ها، مقارن با حلول ماه بهمن بود. به جرأت مي توان مدعي شد كه مجموعه ي رخدادهاي داخلي و خارجي يي كه در اين ماه به وقوع پيوست، كاتاليزوري براي آغاز هرچه سريع تر نبرد بزرگ آتي در جبهه ي شمال خوزستان بود.

اهم وقايعي كه طي ماه بهمن سال 1360 حادث شد، در سه عرصه ي تأمين امنيت داخلي، آغاز روند تثبيت نظام و چند حادثه ي عمده در ساحت سياست بين المللي بروز و نمود مي يابند.

در عرصه ي تأمين امنيت داخلي، با آغاز دومين ماه زمستان 1360، ما شاهد دو روند عمده هستيم: نخست، اوج گيري مجدد تحركات تروريستي جبهه ي متحد ضدانقلاب، و ديگر، تلاش موفقيت آميز فرزندان انقلاب در شناسايي اماكن اختفا و سركوب مهره هاي شاخص مديريت تروريزم در داخل كشور.

اصولاً از شهريور 1360 به بعد، روند تحركات تروريستي جبهه ي متحد ضدانقلاب در داخل كشور، دقيقاً تحت تأثير تحولات جنگ و چالش ميان نيروهاي مسلّح جمهوري اسلامي و ارتش متجاوز عراق قرار مي گيرد؛ به گونه اي كه مثلاً به محض شكسته شدن محاصره ي شهر آبادان و در هم كوبيدن قواي متمركز تحت امر سپاه سوم ارتش عراق در جبهه ي شرق كارون، سران جبهه ي متحد ضدانقلاب و در رأس آنان، مركزيت فرقه ي تروريستي مجاهدين خلق، دستور ايجاد يك رشته راهپيمايي مسلحانه ي شورشي را در تهران و چند شهر بزرگ كشور به عناصر تحت امر خويش صادر مي كنند؛ هرچند اين شورش ضدانقلابي به يمن هوشياري و سرعت عمل رزمندگان مدافع امنيت ملي كشور و نفرت شديد مردم نسبت به تحركات تروريست ها راه به جايي نمي برد و در نطفه خفه مي شود.

پس از شكست فاحش ارتش عراق در جبهه هاي طريق القدس و مطلع الفجر در آذر سال 1360، بقاياي جبهه ي متّحد ضد انقلاب يك بار ديگر دست به كار شدند و با يك رشته ترور، در صدد تحت الشعاع قرار دادن پيروزي هاي چشمگير رزمندگان اسلام در غرب و جنوب و از بين بردن شيريني ناشي از اين فتوحات در ذائقه ي مردم رنج كشيده ي ايران برمي آيند.

ترور نماينده ي حضرت امام در استان فارس و امام جمعه شيراز؛ حضرت آيت الله سيّد عبدالحسين دستغيب شيرازي (ره) كه منجر به شهادت وي و جمعي از همراهانش در صبح روز جمعه بيست آذر 1360 شد، افزايش حملات كور و بي منطق باندهاي تروريست فرقه ي نفاق و همگرايان چپ آن به مردم مؤمن و محروم كوچه و بازار، بمب گذاري و تخريب اماكن عمومي و ابنيه ي متعلق به نهادهاي انقلابي، گوشه اي از كارنامه ي سياه بقاياي جبهه ي متحد ضد انقلاب در فرداي فتح بستان و پيروزي مطلع الفجر به شمار مي رود.

در پي عمليات محمّد رسول الله (ص)، اين يورش برق آسا به قلب مواضع سپاه يكم دشمن در عمق خاك عراق، جبهه ي متحد ضدانقلاب، هراسان از بر هم خوردن قريب الوقوع موازنه ي قوا در جنگ به زيان دشمنان انقلاب اسلامي، بر آن شد تا با گشودن به اصطلاح يك جبهه ي پارتيزاني در مناطق جنگلي شمال كشور در آستانه ي جشن هاي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، اذهان جهانيان را از شكست هاي زنجيره اي و مفتضحانه ي دشمن در جبهه ها به بحران آفريني عناصر فريب خورده ي خويش جلب كند. هم از اين روي، در سحرگاه سه شنبه ششم بهمن 1360، نيروهاي متمركز ضد انقلاب موسوم به »اتحاديه كمونيست ها« در جنگل هاي مازندران، طي يورشي سراسري، به شهر شهيدپرور »آمل« حمله ور شدند.

آيت الله هاشمي رفسنجاني در خاطرات مكتوب سال 1360 خود از اين واقعه چنين ياد مي كند:

... صبح زود خبر رسيد كه ضد انقلاب از نيمه شب ديشب به قصد تصرف شهر آمل، حمله ي وسيعي را در چند نقطه ي اين شهر آغاز كرده است. تا عصر قضيه را تعقيب كرديم. سرانجام با كمك مردم سركوب شدند. 32 نفر از مردم و مأمورين شهيد، بيش از 150 نفر مجروح، 30 نفر از ضد انقلاب كشته و 30 نفر بازداشت شدند و بقيه فرار كردند. گويا 150 نفر بودند. در آستانه ي ]برپايي جشن هاي[ سالگرد انقلاب، مي خواستند با اين انتحار احمقانه، اظهار وجود كنند.1

غائله آفريني عناصر مسلّح ضدانقلاب در آمل تا روز شنبه 10 بهمن 1360 به كلي سركوب شد. 9 روز پس از درهم كوفتن بساط عناصر چپ آمريكايي، در سحرگاه دوشنبه 19 بهمن ماه، انقلاب اسلامي در راه تأمين ثبات كشور و حفظ امنيت داخلي، گام بلندي به جلو برداشت. انهدام لانه هاي تيمي مركزيت فرقه ي تروريستي مجاهدين خلق در محله ي اعيان نشين زعفرانيه تهران ونابودي موسي خياباني، سركرده ي اين فرقه در داخل كشور و هفده تن از دستياران وي توسط رزم آوران سپاه، كميته و دادستاني انقلاب، تمامي نقشه ها و محاسبات دشمنان داخلي و خارجي انقلاب اسلامي ايران را يكسره نقش بر آب كرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانوشت ها:

1-ر.ك به :كتاب عبور از بحران ،ص 460..
شنبه 28 دي 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]

[مشاهده در: www.kayhannews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 410]