واضح آرشیو وب فارسی:مهر: افروغ و الزامات برنامه پنجم -1سياست هاي علمي كشور هنوز شكل گرا ، خلاقيت سوز و تابع غرب است
عماد افروغ نسخه فعلي نقشه جامع علمي كشور را به شدت شكل گرا و خلاقيت سوز خواند و با تاكيد بر عنصر خلاقيت بومي گفت: در ساحت نظر و انديشه ضد غرب شعار داده ايم و ضد غرب عمل كرديم و انقلابي آورديم كه فضاي دو قطبي عالم را شكسته اما هنوز كشور در سياستهاي علمي اش سخت تابع غرب است.
دكتر عماد افروغ در گفتگو با خبرنگار مهر در پي ابلاغ سياستهاي برنامه پنجم توسعه توسط مقام معظم رهبري، اين سياستها را شفاف و بدون ابهام دانست و افزود: تكميل و اجراي طرح مهندسي فرهنگي و تكميل و اجراي نقشه جامع علمي كشور در سياستهاي برنامه پنجم توسعه مورد تاكيد قرار گرفته است. بنابراين ظاهرا طرح مهندسي فرهنگي و نقشه جامع علمي هنوز تكميل نشده اند و به نظر مي رسد كه مقام معظم رهبري نيز در ابلاغ اين سياستها تاكيد كرده اند كه اين دو داراي شتاب، سرعت و جامعيت لازم نيستند.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: ممكن است عده اي معتقد باشند طرح مهندسي فرهنگي يا نقشه جامع علمي كشور تكميل شده اند اما ظاهرا نارسايي ها و نواقصي در آنها وجود دارد. اينكه برخي آقايان مدعي نهايي شدن طرح مهندسي فرهنگي و نقشه جامع علمي كشور هستند اما به نظر مي رسد كه حداقل مقام معظم رهبري با تاكيد بر عنوان "تكميل" طرح مهندسي فرهنگي و "تكميل" نقشه جامع علمي كشور، نشان مي دهند كه هنوز از كارهاي انجام شده قانع نشده اند. كماكان نقدهايي كه به اين طرح و آن نقشه وجود دارد به قوت خود باقيست و مي شود اين نقدها را با انگيزه تكميل اين 2 طرح به طور جدي تر و بي محاباتر نيز مطرح كرد.
وي درباره الزامات تكميل نقشه جامع علمي كشور گفت: نقشه جامع علمي كشور در صورتي مي تواند در مسير تكميل قرار گيرد كه حساب علوم انساني از بقيه علوم جدا شود. به نظر مي رسد كه نقشه جامع علمي كشور با يك نگاه مهندسي و پزشكي تنظيم شده و هيچ سنخيتي با دنيا و جوهره علوم انساني ندارد. دنياي علوم انساني را نمي توان با عدد و رقم و كميت ارتقا بخشيد، كما اينكه اعتقاد دارم دنياي مهندسي و پزشكي را نيز نمي توان صرفا با نگاه كمي پيش برد اما متاسفانه نگاه كميت زده اي كه در كشور بويژه در ساحت علوم مهندسي و پزشكي حاكم است، در علوم انساني نيز مي خواهيم تكميل كنيم.
دو خدايي در ساحت انديشه و سياست علمي ممكن نيست
عماد افروغ با تاكيد بر اينكه كشور در عرصه علمي بايد به نسبت علم با فرهنگ و عدم وجود ماهيت "متافيزيكال" براي علم دقت كند، گفت: علم نسبتي با فرهنگ، نسبتي با تاريخ و جامعه دارد و قطع نظر از وجوه مشترك ميان علم مطلوب ما و علم غرب، تفاوتهايي نيز وجود دارد. ما به دنبال هر عقلانيتي نيستيم بلكه به دنبال عقلانيت تمدني خودمان، عقلانيت فرهنگي و اجتماعي خودمان و حتي عقلانيت انقلابي خودمان مي گرديم لذا نمي توانيم دچار دو خدايي شويم يعني خدايمان در ساحت نظر و انديشه يك طور تعريف شود ولي خدايمان در ساحت فعاليتها، سياستها و رفتارهاي علمي مان طور ديگري!
نقشه جامع علمي كشور در حال حاضر دچار شكل گرايي و ضعف نرم افزاري است
اين جامعه شناس با تاكيد بر اينكه در تهيه نقشه جامع علمي كشور بايد معرفت شناسي خوبي به دست آوريم به مهر گفت: بايد يك معرفت شناسي طولي و هماهنگ با هستي شناسي فلسفي و جهان بيني خودمان به دست دهيم اما آنچه تاكنون تحت عنوان نقشه جامع علمي كشور تهيه شده است تا رسيدن به مقصد فاصله زيادي دارد و به نظر مي رسد كه از نظر وجه نرم افزاري ضعيف است. فرماليسم و شكل گرايي به شدت در نقشه جامع علمي كشور و طرح مهندسي فرهنگي حاكم است اما اكنون ديگر بايد به سمت محتواگرايي، يك نوع شهودگرايي و خلاقيتي برويم كه در آن محتوا ملاك داوري و ارزشيابي قرار گيرد و كيفيت در دستور كار قرار گيرد.
عضو هيئت علمي پژوهشكده علوم انساني و مطالعات فرهنگي با تاكيد مجدد بر اينكه با نقشه جامع علمي درخور خيلي فاصله داريم، خاطرنشان كرد: عملا آن جهان بيني كه بايد به نگاه خلاق گرايانه و محتوايي دامن بزند، در حال حاضر وجود ندارد. حال وقتي كه اين نگاه وجود پيدا كرد بايد تا رسيدن به نقشه جامع علمي كشور صبر و حوصله بيشتري به خرج داد. با عجله نمي توان نقشه جامع علمي كشور يا طرح مهندسي فرهنگي را تنظيم كرد ضمن اينكه در حوزه مهندسي فرهنگي بايد مراقبت كرد كه اگر خود مهندسي فرهنگي به خوبي فهم نشود، مي تواند مفهوم مكانيكي و مهندسي ناموجهي از فرهنگ را رقم بزند.
نگاهي خلاقيت سوز بر نقشه جامع علمي حكمفرماست
وي افزود: اعتقاد دارم در حال حاضر در خصوص نقشه جامع علمي كشور يك نگاه اثبات گرا به علم وجود دارد، نگاهي كه قائل به نسبت علم با جامعه و فرهنگ نيست، نگاهي كه به شدت شكل گرا و خلاقيت سوز است. اين نگاه را در سطوح مختلف و مراتب مختلف مشاهده مي كنيم به عنوان مثال به جاي اينكه فعاليتهاي علمي اساتيد به طور مستقل ارزيابي شود، متاسفانه مجلاتي كه مقالات استادان در آنها منتشر شده است مورد ارزيابي قرار مي گيرند. مقوله اي به نام ISI درست كردند كه به شدت خلاقيت سوز است. اصلا به نظر مي رسد كه در عرصه علم دچار نقض غرض شده ايم، دچار "شتر سواري دولا دولا" شده ايم، از يك طرف دم از علم بومي مي زنيم اما از طرف ديگر مرجعيت راهبري علم را به غرب اعطا كرديم.
عماد افروغ ادامه داد: در ساحت نظر و انديشه ضد غرب شعار داده ايم و ضد غرب عمل كرديم و انقلابي آورديم كه فضاي دو قطبي عالم را شكسته اما هنوز كشور در سياستهاي علمي اش سخت تابع غرب است. اينها با شعارهاي اصولي و مبنايي مان سر سازگاري ندارد بنابراين جهت اطلاع آن دسته از افراد كه طرح مهندسي فرهنگي و نقشه جامع علمي كشور را تمام شده فرض مي كنند، اين نكته را بايد عرض كرد كه مقام معظم رهبري فرموده اند "تكميل" نقشه جامع علمي كشور و "تكميل" طرح جامع فرهنگي. يعني اين دو هنوز تكميل نشده و نواقصي بر آن مترتب است.
مهندسي فرهنگي جامع بدون مشاركت و تعامل پويا امكانپذير نيست
عماد افروغ درباره الزامات مترتب بر تكميل طرح مهندسي فرهنگي نيز به مهر گفت: عرصه فرهنگ عرصه شهود و نوآوري و تراوشات بديع فرهنگي و هنري و مقولات مرتبط با فرهنگ و هنر است لذا نمي شود با يك چارت از پيش طراحي شده و به صورت دستورالعملي و توصيه اي به افراد تحميل كرد كه چگونه بيانديشند، چگونه هنرورزي كنند و چگونه تراوش فرهنگي داشته باشند. بحث مهندسي فرهنگي بايد در وهله اول در ميان دستگاههاي فرهنگي رسمي تعريف شود يعني دستگاههاي فرهنگي رسمي از موازي كاري و كارهاي تكراري پرهيز كنند، نقشه راه منسجمي داشته باشند، اهداف كلانشان تعريف شده باشد، به روز باشند و تقسيم كاري بين آنها صورت گيرد تا از اتلاف سرمايه هاي انساني و مالي كشور پرهيز شود.
اين استاد دانشگاه افزود: اگر قرار باشد طرحي براي فعاليتهاي فرهنگي در عرصه عمومي و غير رسمي ريخته شود حتما بايد با مشورت و مشاركت اصحاب نظر باشد چرا كه بدون مشاركت و تعامل پويا امكان ترسيم يك مهندسي فرهنگي جامع وجود ندارد. همچنين اگر كلمه مهندسي فرهنگي به خوبي فهم نشود ما را به ياد مهندسي اجتماعي يا فيزيك اجتماعي مي اندازد كه مدعي يكساني پديده هاي علوم انساني با پديده هاي علوم طبيعي بوده و نگاهي شكل گونه به فضاي انساني را ترويج مي كنند. به شدت معتقدم كه اين نگاه به شدت در كشور غالب است، نگاه اثبات گرايانه اي كه توجه ندارد چه دلالتهاي مخربي مي تواند براي كشور در بر داشته باشد.
وي در عين اينكه يادآور شد نگاه شكل گونه به پديده هاي انساني خود يك معضل است، تاكيد كرد: پديده هاي انساني و اجتماع هاي مختلف شي گونه نيستند بلكه حالت خود آگاهي دارند و در پديده هاي انساني با هرمنوتيك مضاعف روبرو هستيم، هم هرمنوتيكي كه محقق با او سر و كار دارد و هم وجه هرمنوتيكي كه موضوعات شناسايي اجتماعي با آن دم خور هستند يعني موضوعات اجتماعي مان نيز خودآگاه هستند و نسبت به خودآگاهي خودشان نيز خودآگاهي دارند، حال اگر به مثابه شي نگريسته شوند درواقع روح خودآگاهي و روح معنايي آنها را گرفته ايم.
وقتي اثبات گرايي و ابزار گرايي زمينه ساز ظهور دانشمندان سياستگذار مي شود
عماد افروغ در تشريح مهندسي اجتماعي مدنظر اثبات گرايان، يادآور نگاه آنها بر جدايي بين اهداف و ارزشها از يك سو و وسايل و ابزار از سوي ديگر شد و به تاكيد آنها بر پرداختن صرف به ابزار و واقعيات اشاره كرد و گفت: نگاه اثبات گرايانه، ابزار گرايي را باب مي كند و زمينه را براي ظهور دانشمندان سياستگذار فراهم مي كند كه صرفا ابزار دست حكمرانان براي توجيه بسياري از سياستها هستند. اين نگاه ديگر مورد قبول عالمان انساني چه هرمونيك و چه رئاليستهاي انتقادي نيست. برداشتي كه از تاكيدات مقام معظم رهبري در برنامه پنجم توسعه دارم اين است كه معناي اثبات گرايي از آن برنمي آيد بلكه تاكيد مي كند كشور بايد به لحاظ فرهنگي اهداف و غايات خود را بشناسد و براي رسيدن به اهدافش برنامه ريزي كند.
صدا و سيما از ميزان موفقيتش در بطن جامعه بگويد نه از موفقيتهاي كمي سازمان
اين جامعه شناس برنامه ريزي را در دو ساحت رسمي و عمومي بررسي كرد و ابراز عقيده كرد: گام اول براي رسيدن به مهندسي فرهنگي اين است كه دستگاههاي فرهنگي مان سامان داده شوند و با پرهيز از كارهاي موازي و تكراري به روز باشند و وقتي از آنها سوال شد كه ميزان موفقيت تان چه اندازه است، در مقام پاسخ به رشد عددي و رشد ابزاري خود اشاره نكنند. به عنوان مثال وقتي از ميزان موفقيت سازمان صدا و سيما سوال مي كنيم در حقيقت از ميزان موفقيت شان در جامعه سوال كرديم نه از رشد كمي اين سازمان! بنابراين يكي از الزامات طرح مهندسي فرهنگي اين است كه دستگاههاي فرهنگي در پاسخگويي دچار خلط ابزار و هدف نشوند يعني وقتي از ميزان موفقيت شان در جامعه سوال كرديم، ما را در جريان رشد عددي و كمي شان نگذارند بلكه بگويند كه تا چه اندازه در جامعه هدفشان متناسب با اهداف توفيق داشته اند.
عضو هيئت علمي پژوهشكده علوم انساني و مطالعات فرهنگي خاطرنشان كرد: دستگاههاي فرهنگي معمولا زير بار اين نمي روند كه فعاليتهايشان در يك چارچوب هماهنگ شود بلكه آنها مي خواهند مستقل از يكديگر باشند و اسمش را هم مي گذارند تكثر! اين با طرح مهندسي فرهنگي منافات دارد. آنچه بايد تكثر داشته باشد عمدتا در عرصه عمومي است البته تكثر را در عرصه رسمي هم مي پذيريم به شرط اينكه در يك فرآيند منسجمي با يكديگر هماهنگ باشند.
ادامه گفتگوي مشروح خبرگزاري مهر با دكتر عماد افروغ كه مرور و برداشتي از سياستهاي فرهنگي و علم و فناوري برنامه پنجم توسعه است در ادامه منتشر مي شود.
چهارشنبه 25 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]