واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: توطئه هايى براى هويت زدايىدوشيزه لمبتون - بخش پاياني
فاطمه صفوي
مولردر ساختمان كوچكي در انتهاي باغ سكونت گزيد و دستگاه فرستنده خود را نيز در همان اتاق مستقر ساخت. انگليسها فهميده بودند كه دستگاه فرستنده اي در حوالي كاشان وجود دارد ولي آنها نمي دانستند كه اين فرستنده در كدام قسمت از اين شهر مستقر است و چگونه مي توانند به محل اين فرستنده دست يابند. براي كشف اين فرستنده و شناسايي و دستگيري متصدي راه اندازي آن، ميس لمبتون از طرف بولارد مأموريت يافت با سفر به كاشان در كشف محل استقرار اين فرستنده و دستگيري متصدي آلماني آن اقدام كند. لمبتون مدت يك ماه تمام در اطراف كاشان گردش مي كرد. او هر روز كوله بار خود را كه حاوي مقدار زيادي اوراق، يادداشت و عكس بود به كول مي كشيد و نقاطي را كه مي شناخت زيرپا مي گذاشت و در مقام تحقيق بود. پس از يك ماه تلاش به اين نتيجه رسيد كه محل استقرار دستگاه فرستنده و مسئول كاراندازي آن در قمصر كاشان قرار دارد. بلافاصله با پاي پياده از نياسر راه قمصر را در پيش گرفت. ادامه ماجرا به رودررويي مولر، جاسوس آلماني و لمبتون انگليسي منجر شد كه جاسوس آلماني دست و پاي لمبتون را بست و فرار كرد. سپس نيروهاي ژانداري74 حاضر شده، غائله را ختم كرده لمبتون به تهران مي رود. اين واقعه بسيار جالب و شنيدني در كتابهاي تاريخي نقل شده است كه به علت مطول بودن آن در اينجا ذكر نمي شود. علاقه مندان مي توانند به كتب تاريخي از جمله زندگي سياسي عبدالحسين هژير نوشته جعفرنيا و يا روزها و رازها، خاطرات ناصر اميني، رجوع كنند.
نكته پاياني
شرق شناسي زاييده يك ضرورت اقتصادي بود چرا كه به تعبيري نخستين مرحله تحقيقات شرقي از آنجا آغاز شد كه نياز سياسي و تجاري دول اروپايي آنها را به داشتن افرادي كه با زبان و تاريخ و رسوم محلي ممالك شرقي آشنا باشند، واداشت. پس از آن و بعد از دو جنگ جهاني، توسعه اقتصادي، ديد تازه تجاري، انديشه سرمايه گذاري و روشهاي حكومتي جديد هر يك جداگانه سبب شد كه دول غربي با توجه عميق تري به رشته شرق شناسي و از جمله ايران شناسي بنگرند.75 ايران شناسي را اروپاييان بنيان نهادند و همچون شاخه هاي ديگر شرق شناسي غربي، جزيي از تمهيدات استعمار براي تسلط بر شرق گرديد.
نيازي به تكرار اين نكته نيست كه غالب دانشمندان و محققان كه رشته هاي شرق شناسي را دنبال كردند مخارج تحصيل، تحقيق و سفر را از مؤسسات، دانشگاهها، مجامع علمي و دولتي يا انجمنهاي مورد حمايت و خادم دولتهاي خود اخذ نمودند و جمعي از آنان نيز مآلاً به خدمتهاي رسمي دولتي مانند عضويت در وزارت امور خارجه درآمدند. كوتاه سخن اينكه در شرق شناسي علمي دست سياست دولتها هيچ گاه بي كار نبوده است.76
اين دانش اروپايي با وارونه جلوه دادن ارزشهاي تمدني و خاموش ماندن در برابر شكوه و عظمت تمدنهاي غيراروپايي، توطئه هايي را سامان دهي كرده كه كمترينش هويت زدايي از جوامع مدنظرشان بود. شرق شناسي كه به كاوش در ميراث تاريخي- فرهنگي شرق مي پردازد به لحاظ روشي ابتدا در حوزه زبان شناسي داخل مي شود زيرا علاوه بر سهولت ارتباط ميان بوميان و مهاجران، فهم عناصر فرهنگي، تاريخي و جغرافيايي هر كشور را اعتبار بيشتري مي بخشيد.
در اين جستار، نمونه هايي بسيار از آورده ها و نوشته ها و ديدگاههاي ديگران درخصوص دوشيزه لمبتون بازگو شد كه از فحواي آن مشهود است، پشت پرده فعاليتهاي علمي نقشه هاي جاسوس مآبانه و ويرانگرانه اي نهفته كه سايه هاي شوم آن، تاريكيهاي تاريخ ما را مي سازد.
آموزش و فراگيري زبان فارسي يا تعليم زبان انگليسي به ايرانيها توسط لمبتون نه فقط ابزاري بود براي فهم عناصر فرهنگي بلكه دستمايه اي بود جهت اهداف استعماري كه او را شايسته دريافت مدال براي محقق كردن چنين اهدافي كرد.
«چه كسي باور نمي كند كه يك تحقيق صددرصد علمي اندر احوالات ترك و عرب و بلوچ ايران و پرداختن به ريزترين مسائل فرهنگي آنها تنها به اين جهت صورت گرفته باشد كه بگاه ضرورت از آنان در مقابل حكومت مركزي يا در برابر يكديگر استفاده شود؟»77
شنيده ايم كه بسياري از متون نوشته شده توسط شرق شناسان، زمينه مساعدي را براي تجاوز غربيان به شرق فراهم كرده است و خوانده ايم كه برخي سفرنامه ها دستورالعمل كشورگشايي محسوب شده اند. در چندي از متون تاريخي نيز آمده است كه سفرا و نمايندگان دولتهاي غربي، مقدمات نفوذ وسيع تر دولت متبوع خود را تدارك ديده با برنامه ريزيهاي بلندمدت اين فرايند را مهندسي كرده اند. بي جا نيست كه مي بينيم لرد كرزن، اين مدافع استعمار، نسلي از مأموران انگلستان (كه يكي از آنها ميس لمبتون است) را تحت نفوذ فكري خود داشته است. لمبتون متأثر از انديشه هاي او، مطامع دولت خود را، با استفاده از ضعفهاي داخلي كشورمان اقناع كرد.
در سراسر واكاويهاي خاطرات كسان مرتبط با ايشان، او را در كسوت علم و تحت پوشش پژوهشهاي علمي و مردم شناسي با عنوان «شناخت باورهاي سياسي و فرهنگي» معرفي مي كنند كه با رهبران حزبهاي سياسي ايران ديدارهاي پيدا و پنهاني داشت. وي با تمهيد ساز و كارهاي تنيدن شبكه هاي جاسوسي و بومي سازي آن، عمليات رواني دولت بريتانيا را با همكاري راديوي بي.بي.سي پشتيباني و حمايت كرده، توسل به عمليات پنهاني لازم جهت تشويق و ترغيب افراد به منظور اقدامات براندازي دولتهاي مردمي را توصيه مي نمود و به راحتي با دخالت در امور سياسي اين كشور در شرايط حساس، بركناري مقامات ارشد سياسي را طراحي كرده آلترناتيوهاي لازم را نظر به شناختي كه نسبت به شخصيتهاي ايراني داشت، معرفي مي نمود. دوستي و مؤانست وي بازينر، افسر اطلاعاتي MI6 در ايران و... همه و همه اين تشكيك را تقويت مي كند كه «چگونه مي شود تصور كرد كه كسي شيفته ملتي باشد اما از هرگونه اقدامي در جهت تنزل و تيره روزي و عقب نگهداشتن آنها كوتاهي نكند؟»
آيا هنوز مي توان به كساني چون سرپرسي سايكس، لرد كرزن، ادوارد براون، پوپ، يا ديگران به عنوان شرق شناس و ايران شناس علاقه مند به اين آب و خاك خوش بين بود؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت ها:
74- حضور نيروي ژاندارمري جهت حمايت از لمبتون حاكي از اطلاع بخشي از دستگاههاي دولتي و يا دولتمردان و سياست بازان ايراني از نوع فعاليتهاي وي بوده و بيشتر حاكي از نفوذ استعمار انگليس در دستگاههاي ايراني است. كما اينكه چنين نفوذي در شهرباني هم ملحوظ بود.
75- جريانهاي اصلي تاريخ نگاري در دوره پهلوي، ص .69
76- همان، ص .69
77- همان، ص .75
سه شنبه 10 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]