واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: همايون بهزادي: ما به عشق فوتبال دور هم جمع شده ايم حميد جاسميان: در زمان ما رفاقت ها رنگ و بويي ديگر داشت
زمان زيادي از آمدنشان به بجنورد نگذشته است. آن زمان شنيدن خبر آمدن پيشكسوتان پرسپوليس به بجنورد، شور و شوق زيادي بين علاقه مندان قرمز و آبي به وجود آورد.
آن موقع با دكتر »زادمهر« و »محمدرضا كاشاني« مصاحبه اي گرفتيم كه همان موقع چاپ كرديم و در ادامه گفت وگوي مفصلي با همايون بهزادي و حميد جاسميان داشتيم كه بنا به دلايلي از چاپ آن تا اين لحظه خودداري كرديم كه دلايل آن زياد است ولي براي نمونه 2 موردش را ذكر مي كنيم!!!
اول اين كه مقامات بالا گفتند بهتر است صفحه را زيادي قرمز نكنيد!! و دليل دوم هم اين كه با خود گفتيم بعد از يك ماه، زنده كردن آن شور و نشاط براي علاقه مندان به ورزش جالب خواهد بود و شايد مسئولان را به اين فكر بيندازيم كه بايد از اين نوع برنامه ريزي ها در تمام هيئت ها داشته باشند.
اين گفت و گوها مربوط به وقتي است كه پيشكسوتان پرسپوليس به بجنورد آمدند. صحبت با بهزادي و جاسميان لذت خاصي داشت، خوب به خاطر دارم كه براي گرفتن مصاحبه سرپرست تيم فوتبال اترك پتروشيمي، رئيس هيئت فوتبال زحمت زيادي كشيدند و بالاخره نيمي از مصاحبه در خودرو و نيمي ديگر در هتل نگين انجام شد.
اين 2 پيشكسوت آن قدر شاد و سرزنده بودند كه از نشستي يك ساعته فقط توانستم چند دقيقه مصاحبه بگيرم، بقيه اش همه به خاطره پيوست، خاطره اي از مشاعره بهزادي و جاسميان، البته شعرهاي حميد جاسميان بسيار خاص بود! جاسميان مصرعي شعر از شاعر مي آورد و بقيه اش را خودش مي ساخت و با تاكيد مي گفت حتما تمام شعرهايم را چاپ كنيد!!!
و ما براي اين كه اداي دين كرده باشيم فقط يكي از سروده هاي جاسميان را مي نويسيم: اي اسكناس، اي اسكناس، بردي زما هوش و حواس!!! و ... از شعرهاي جناب جاسميان مي شد صفحه طنز نوشت!
هر 2 ورزشكار به شعر و ادب علاقه خاصي داشتند و اين برايم جالب بود. همايون بهزادي صحبت خود را با اين شعر شروع كرد: بسي رنج بردم در اين سال سي....
بهزادي مي گويد: همه از شعرهايي كه مي خوانم پي به درونم مي برند، هيچ وقت ناله نمي كنم با شعرها احساس خودم را نشان مي دهم.
از بهزادي مي خواهيم بيشتر خودش را معرفي كند كه مي افزايد: متولد تهرانم، مادرم سال 1320 ليسانس زبان انگليسي داشت و همين باعث شد من هم درس بخوانم و فوق ليسانس در رشته ادبيات فارسي بگيرم.
او بيان مي كند: 2 پسر دارم به نام شاهين و علي. بهزادي با لبخند ادامه مي دهد: اسم پسر بزرگم را به عشق تيم آن زمانم شاهين گذاشتم و پسر كوچكم را به دليل ارادتي كه به حضرت علي(ع) داشتم، علي نام نهادم!
او اظهار مي دارد: از اين كه به بجنورد آمدم بسيار خوشحالم و از اين كه مي بينم اين قدر هوادار فوتبال در استان شما وجود دارد ذوق زده شده ام. حضور من در اين جا به دليل وجود همين مردم و هواداران است و اميدوارم استاديوم هاي كشور ما هميشه مملو از جمعيت باشد، چون فوتبال با هوادارانش شكل مي گيرد.
»بهزادي« عنوان مي كند: قبلا به بجنورد آمده بودم و تعدادي از خانواده هاي قديمي اين شهر را مي شناسم و مي دانم كه شهر شما مردم بسيار بافرهنگي دارد، به خصوص وقتي به باباامان رفتم و ديدم خانواده هاي بسياري آتش روشن كرده اند و شاد دور هم نشسته اند متوجه شدم شهر پرشور و بانشاط و فرهنگ سالمي داريد با آب و هواي بسيار دلنشين.
او مي گويد: هر جا براي بازي با پيشكسوتان ديگر استان ها مي رفتيم حداقل 7 گل مي زديم؛ اما پيشكسوتان شما خيلي قوي بودند.
به شوخي مي گوييم حتما مراعات شان را كرديد كه كمتر گل زديد و بهزادي كه حرف من را جدي مي گيرد، با ناراحتي مي گويد: اين مسابقه دوستانه ولي واقعي بود ما خواستيم گل بزنيم ولي نشد، شما استعدادهاي بسياري در استان داريد.
(خراسان: درد دل مان گفتيم اين را ما مي دانيم به مسئولان بگوييد!!)
او در خصوص تيم شاهين مي گويد: آن موقع مثل حالا همه چيز وابسته به پول نبود و به قولي تا اين حد حرفه اي نشده بوديم! ما به عشق فوتبال دور هم جمع شديم و زيرنظر مرحوم اكرامي كار كرديم و آن قدر به اكرامي احترام مي گذاشتيم كه مثل پدر ما را بزرگ كرد.
اكرامي شرط ورود به باشگاه شاهين را اخلاق، تحصيل و بعد مسائل ورزشي گذاشته بود و در صورت نداشتن 2 مورد اول اجازه ورود به باشگاه نداشتيم.
از بهزادي در مورد پرسپوليس فعلي مي پرسيم كه بيان مي كند: اميدوارم پرسپوليس در فصل نقل و انتقالات بتواند مهره هاي لازم را براي بعضي پست ها به خدمت بگيرد.
او كه نايب رئيس كميته فني پرسپوليس است ادامه مي دهد: حضور من و پيشكسوتان ديگر در باشگاه براي منافع مادي نيست. من چيزي را براي خودم نمي خواهم هرچه مي خواهم فقط و فقط براي خود پرسپوليس است و اميدوارم براي اين تيم حاشيه درست نكنند.
وي در مورد رفتن قطبي مي گويد: قطبي دنباله رو مكتب زنده ياد اكرامي بود و اخلاق را سرلوحه كارش قرار داده بود. همه چيز براي او جالب بود. وي گفت: به نظر من مردم بهترين قاضي در مورد رفتن قطبي هستند و من بيشتر از اين چيزي نمي گويم.
وي با اشاره به حضور افشين پيرواني به عنوان سرمربي پرسپوليس اضافه مي كند: افشين پسر محجوبي است و اطلاعات خوبي دارد و در مصاحبه اخيرش هم كه گفته است از تمام پيشكسوتان كمك مي خواهم و دست ياري به سويشان دراز مي كنم؛ كه اين امر نشان از شخصيت او دارد.
بهزادي تاكيد مي كند: در مورد داريوش مصطفوي هم بايد بگويم، داريوش را خودم به پرسپوليس آوردم و او مقطعي رئيس فدراسيون فوتبال بود و آدم بي تجربه اي نيست ولي خوب مسائل زيادي وجود دارد همين كه بودجه باشگاه دولتي است كار را سخت مي كند و فشار تماشاچي خيلي زياد است.
از او علت افت و خيز پرسپوليس را جويا مي شويم كه بيان مي كند: خودم زماني كه بازيكن بودم، اگر تيم گل مي خورد مي مردم، هيچ كس جرات نداشت به بازيكنان پرسپوليس بگويد بيا استقلال يا برعكس ولي الان همه چيز زيادي حرفه اي شده است و نمي دانيم چه قدر مي شود روي تعصب بازيكن حساب كرد ولي اميدوارم حالا كه پرسپوليس در مسير برد است، باز هم موفق عمل كند.
او در پايان با اشاره به تيم ملي فوتبال و تاثير علي دايي مي گويد: وقتي »كلينزمن« كه در امر مربي گري بي تجربه بود، به عنوان سرمربي آلمان گذاشتند همه حمايتش كردند الان هم بايد براي موفقيت تيم ملي از علي دايي حمايت كنيم.
از او مي پرسيم به نظر شما علي دايي موفق مي شود كه با تاكيد بسيار چند بار مي گويد ان شاءا...
حميد جاسميان شاد و شوخ طبع است هيچ كس از صحبت با او خسته نمي شود ولي به علت كمبود مصاحبه كوتاهي با او داشتيم.
او مي گويد: من بچه آبادان هستم و آن زمان چون شهرستاني بودم مسئولان خيلي تحويلم نمي گرفتند و بيشتر سعي مي كردند بچه هاي تهران را راضي نگه دارند.
جاسميان مي افزايد: پرسپوليس تيمي است كه ما بنيان گذارش بوديم اولين كاپيتان اين تيم بودم و از آن سال ها برايمان فقط عشق و افتخار ماند و چشممان دنبال پول باشگاه نبود و نيست و ديگران پولش را بردند.
او ادامه مي دهد: آن زمان دكتر اكرامي هر چه مي گفت گوش مي كرديم و مسائل اخلاقي براي او خيلي مهم بود.
جاسميان با خنده بيان مي كند: در اين دوره و زمانه همه چيز به پول بستگي دارد حتي در تمرينات هم اين گونه است. در حال حاضر آقايي در تمرينات يكي از باشگاه ها شركت مي كند كه چون وضع مالي خوبي دارد همه مي گويند به به چه قدر قشنگ فوتبال بازي مي كني، در حالي كه پا به توپ شدن بلد نيست.
وي اظهار مي دارد: زماني رفاقت ها رنگ و بويي ديگر داشت، يادم مي آيد 24 ساله بودم كه با كمك بچه ها تيم ملي به المپيك توكيو راه يافتيم. ولي موقع اعزام چون شهرستاني بودم اسم من و چند تن ديگر از تيم خط خورد و بعضي ها به واسطه رابطه در تيم جاي گرفتند. آن موقع خيلي ناراحت بودم و با دوستانم كه يكي از آن ها همايون بهزادي بود اعتراض كرديم و به منزل بيوك وطن خواه رفتيم و گفتيم با اين شرايط هيچ جا نمي رويم و به خاطر اعتراضمان 6 ماه از فوتبال محروم شديم كه البته بعد از مدتي بخشيده شديم ولي آن رفاقت ها را هيچ وقت فراموش نمي كنيم.
وي بيان مي كند: من اميدوارم زماني برسد كه تماشاچيان در استاديوم ها خانوادگي حضور پيدا كنند تا اين فرهنگ سازي در ورزشگاه ها ايجاد شود؛ همين طور به شهرستان ها و استان هاي استعدادخيزي مثل خراسان شمالي بيش از پيش رسيدگي كنند، ضمن اين كه استقبال علاقه مندان از فوتبال در خراسان شمالي بسيار عالي بود.
جمعه 6 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]