واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نگاهي به وقايع ۲۱آذرسال ۱۳۲۵در آذربايجان
داخلي. سياسي. مناسبتها. ۲۱آذر.
فرا رسيدن روز ۲۱آذر هر سال خاطرات تلخ و شيريني را از وقايع اين روز در سال ۱۳۲۵خورشيدي در اذهان سالخوردگان اردبيلي زنده ميكند.
۶۲سال قبل درچنين روزي مردم اين ديار از يك سو شاهد فروپاشي فرقه خود كامهاي به نام دموكرات آذربايجان بودند و ازسوي ديگر عدهاي اوباش در برف سنگين و سرماي ۲۵درجه سانتيگراد زير صفر اردبيل با ايجاد بينظمي و كشت و كشتارخونين در شهر جلوههاي فجيعي از خوي غيرانساني به نمايش گذاشتند.
حدود يكسال قبل ازآن روز و در شهريور سال ۱۳۲۴خورشيدي نصب اعلاميههايي در برخي نقاط شهر ساكنان منطقه را كه از ظلم و بيعدالتي حاكم بر ايران و بهويژه محروميتهاي شديد منطقه اردبيل به ستوه آمده بودند، از تشكيل فرقه دموكرات آذربايجان با خبر كرده بود.
بهگفته سالخوردگان اردبيلي، گردانندگان اين فرقه مدتي قبل از به دست گرفتن قدرت در آذربايجان با استفاده از اين موقعيت و انجام تبليغات وسيع سعي درجلب اعتماد گروههاي مردم منطقه از روستايي تا شهري برآمده بودند.
در اين ميان دو موضع پايبندي مردم ديندار اردبيل به دين مبين اسلام و نيز حفظ استقلال ايران همواره ساكنان منطقه را ازسركار آمدن فرقه دموكرات در آذربايجان كه يك فرقه كمونيستي بود، نگران كرده بود.
همچنين جمع كثيري از مردم نسبت به تجزيه آذربايجان و به خطر افتادن استقلال ايران نگران بودند.
بهدليل شرايط حاكمي كه در بالا اشاره شد و نيز تبليغات گسترده دموكراتها بالاخره اين فرقه حداقل در ميان طيفي از جامعه و بعضي اصلاح طلبان و آزادي خواهان جاي خود را باز كرد.
اما تيرهاي آرزوي اين افراد ديري نپاييد كه به سنگ خورد و فرقه دموكرات بدون توجه به شرايط و دينداري مردم منطقه سعي كرد كه دگرگونيهايي را به مردم تحميل كند.
اين فرقه كه يك سال قبل با آب و تاب فراوان بهوجود آمده بود در مدت چند ساعت از هم پاشيد.
به نوشته كتاب، اردبيل در گذرگاه تاريخ، دولت مركزي ايران مقدمه حمله نظامي به خطه آذربايجان را فراهم و در سحرگاه شنبه ۱۹آذر ۱۳۲۵خورشيدي سه ستون از ارتش به منطقه اعزام شد.
شادروان باباصفري در اين كتاب مينويسد: همزمان با حركت ستونهاي ارتش به منطقه احمد قوام معروف به قوامالسلطنه نخست وزير وقت ايران با ارسال تلگرامي به سلامالله جاويد استاندار آذربايجان حركت ارتش را به اطلاع وي رساند و تهديد كرد كه چنانچه كساني به فكر مقاومت مسلحانه باشند، ارتش دستور مقابله و سركوب آنان را دارد.
اين تلگرام به اطلاع مردم آذربايجان نرسيد و كسي از آنچه كه بين تهران و تبريز در جريان بود، آگاهي نيافت و افرادي هم كه جسته و گريخته مطالبي راجع به آنها از راديو شنيده بودند، جرات اعلام آنها را نداشتند.
در روز ۲۱آذرماه ۱۳۲۵خورشيدي افراد زيادي حتي بسياري از اعضاي كميته ولايتي فرقه در اردبيل از ماجرا غافل ماندند و بهگفته بازماندگان مطلع غروب روز بيستم آذرماه بهمناسبت سالروز تشكيل دولت ملي مجلس جشني در تالار دبيرستان صفوي اردبيل ترتيب يافته بود كه برخلاف معمول اثري از شادي در آن ديده نميشد و افرادي كه جسته و گريخته بويي از ماجرا برده بودند، پريشان حال بهنظر ميرسيدند.
جلسه زودتر از معمول پايان يافت و بارش برف و سردي هوا يكي از علل آن قلمداد گرديد و حاضران به خانههاي خود بازگشتند اما عده معدودي كه با خبر از ماجرا بودند شبانه بهطرف مرزهاي شوروي سابق بهراه افتادند.
كتاب، اردبيل در گذرگاه تاريخ، مينويسد: روز ۲۱آذر دستههايي از اوباش در شهر بهراه افتادند و بدون آنكه بر خير و شر و صلاح شهر و جامعه بيانديشند به خانههاي اعضاي سرشناس فرقه و هرآنجا كه دلشان ميخواست هجوم بردند و چنان صحنههايي بهوجود آوردند كه آدمي پساز گذشت سالها از ذكر آنها شرم دارد.
شعار اوباش در آن روزها كلمه قتله بود و اگر يكي از آنان اين كلمه را به يكي از رهگذران نسبت ميداد در اندك زماني افراد ديگري ندانسته و ناشناخته بر سر وي ميريختند و هنگامي حمله را متوقف ميكردند كه تن بيجان فرد بيچاره روي برفها افتاده و چه بسا كه بعد از كشته شدن ، هويت او شناخته ميشد و باعث تاسف قاتلان اين فرد بيگناه ميگرديد.
قاتلان برپاي افراد طناب بسته و در كوچه و خيابان روي برفها ميكشيدند، وحشت و نگراني عميق بر شهر سايه افكنده بود، هيچكس به وضع خود و خانوادهاش اطمينان نداشت و خدا رحم كرد كه هوا خيلي سرد بود و سرماي شديد همه را به خانه زير كرسيها كشانيد.
اين كتاب بهنقل از رحيم معين يكياز افراد سالخورده اردبيلي نوشته است:
" ازبس جنازههاي مقتولان روي برفها كشيده شده بود، برفها صاف و رنگين گشته بود و چون درجه حرارت هوا منهاي ۲۵درجه بود اين معابر بهصورت آسفالت قرمز رنگ و محكم بهنظر ميرسيد. "
" در آن روز كساني از اعضاي فرقه دچار اين سرنوشت شدند و بدون محاكمه بهدست اوباش بهقتل رسيدند و اگر عالم با تقوي و مجتهد با فضيلت آن روز اردبيل يعني شادروان حاج شيخ غلامحسين نبود و از كار زشت اين افراد با استناد به احكام الهي نهي نميكرد و تعرض به جان و مال افراد را بدون رسيدگي و حكم قضايي، منافي احكام اسلام نميگفت، چه بسا كه دامنه اين كار وسعت مييافت و افراد بيگناه بسياري به خاك و خون كشيده ميشدند.ك/۴ ۵۸۷/۶۱۸/۵۹۲
پنجشنبه 21 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]