تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):چه آسان است مرگى كه در راه رسيدن به عزّت و احياى حق باشد، مرگ عزتمندانه جز زندگى جاو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836439349




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پاسخ سيف‌الله داد به مجيد مجيدي


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: پاسخ سيف‌الله داد به مجيد مجيدي
با اين حال شرايط آن چنان برايش سخت مي‌شود كه به‌مدت 3 سال حرفه سينما را رها كردم و به سراغ ميوه‌فروشي رفتم. واقعا مگر هنرمند از چه آستانه تحمل برخوردار است و روزي اين تحمل به پايان مي‌رسد.»
سيف‌الله داد معاون سينمايي سال‌هاي 1376 تا 1380 و كارگردان سينما در پاسخ به سخنان مجيد مجيدي كارگردان سينماي ايران درباره‌ي ابتذال در سينماي ايران يادداشتي را منتشر كرد.

داد در اين يادداشت كه در اختيار ايسنا، ديدگاهها و نظراتش را مطرح كرده كه با تيتر«گله بي‌مناسبت مجيدي از خاتمي» نوشته است: «يكي از گله‌هاي من به آقاي خاتمي هم همين مساله بود، چرا كه علي‌رغم علاقه‌اي كه به شخصيت ايشان دارم، بايد بگويم كه در دوره‌ي ايشان هم علي‌رغم فضاي آزادي كه وجود داشت، چيزي جز ابتذال نصيب سينماي ما نشد.»

اشتباه نكنيد: اين جمله بخشي از استيضاح آقاي مهاجراني در مجلس پنجم نيست؛ اين را شخصيت‌هاي شناخته شده جناح مخالف خاتمي و به ويژه تندروهاي آنها نگفته‌اند؛ اين جمله‌اي از سخنراني آقاي مجيد مجيدي سينماگر برجسته كشورمان است كه در سمينار نقد سينماي اجتماعي و سينماي ديني در دانشگاه علامه طباطبايي بيان كرده و به نقل از خبرگزاري ايسنا بعضي مطبوعات آن را چاپ كرده‌اند. از آنجا كه در اين جمله جمع‌بندي غيرمستدل و غير منصفانه‌اي از يك دوره صورت گرفته و به ويژه آقاي خاتمي با تلويح نزديك به تصريح مسئول يك ابتذال موهوم و تمام عيار در سينماي ايران معرفي شده است، و از آنجا كه گوينده اين سخن شخصيت تأثيرگذاري چون آقاي مجيدي است، سكوت در برابر اين جمله را جوانمردانه نمي‌دانم چرا كه اگر چنين ابتذال گسترده‌اي گريبان سينماي ايران را گرفته طبعاً مسئول اول آن در دولت نخست خاتمي من بوده‌ام و حق نيست بگذاريم اين گناه به گردن شخص شريفي چون خاتمي بيفتد. از طرف ديگر گاهي گوينده سخن از خود سخن مهمتر است و حتي دليل بر صحت سخن و مدعا تلقي مي‌شود. مردم (عوام بيشتر و خواص كمتر) اگر گوينده را داراي اعتبار مناسبي بدانند، مادام كه خلاف آن ثابت نشود، گفته‌ها و ادعاهاي او را بدون تحقيق مي‌پذيرند. اينجاست كه گوينده مي‌تواند با يك جمله كاري كند كه از توان يك كتاب و صد روزنامه خارج است: او مي‌تواند همچون ساير قدرتمندان، تاريخ را بنويسد! البته با اين تفاوت كه قدرت او مدني است و از اعتبار و شخصيتش ناشي مي‌شود و نه دولتي و ناشي از اراده و فرموده و امثال آن. آقاي مجيدي هم به دليل ساخت فيلم‌هائي كه مورد پسند مردم، مسئولان، جشنواره‌هاي داخلي و خارجي قرار گرفته است، مثل شماري ديگر از هنرمندان، نويسندگان، روحانيان، و اصولاً شخصيت‌هاي مدني در چنين جايگاهي قرار دارد و لذا اين جمله كه در زمان خاتمي «چيزي جز ابتذال نصيب سينماي ما نشده است»، وقتي از زبان چنين شخصيتي صادر شود، تأثيري تاريخ‌نويسانه و تاريخ سازانه خواهد داشت و بر ضمير مخاطبان نقش خواهد بست. بنا براين علي‌رغم علاقه‌اي كه به شخصيت ايشان دارم، لازم مي‌دانم در حد مسئوليت و اطلاعات خود و به عنوان كسي كه نيمه اول آن دوران با مديريت اينجانب در عرصه سينما سپري شده است (1380-1376) از كنار اين سخن مجيدي بي‌توجه نگذرم و نشان دهم كه اين سخن او متاسفانه هم نامربوط است، هم ناسنجيده، هم متناقض است، و هم تا حدودي سياسي.

از نا مربوط بودن شروع مي‌كنم. سخنراني مجيدي در سمينار نقد سينماي اجتماعي و سينماي ديني صورت گرفته است و مخاطبان هم دانشجوياني بوده‌اند كه براي شنيدن نظرات فيلمساز محبوبشان درباره اين دو نوع فيلم اجتماع كرده‌اند. پس طبيعي است كه سخنران در حد دانش خود از فيلم‌هاي شاخص اجتماعي و ديني در سه دهه گذشته، نقش مديران و سياستهاي پيدا و پنهان در فراز و فرود اين فيلمها، فيلمسازان شاخص اجتماعي و ديني و احياناً تأثير تغيير سياستهاي كلان در جذب يا دفع آنها به عرصه اين دو نوع فيلم، دلايل استقبال يا عدم استقبال مردم و مسئولان به اين فيلمها، و... سخن بگويد.

اما مجيدي ترجيح مي‌دهد به جاي اين كار پس از ذكر سخناني در باب وضعيت دانشجويان و موضوع فرار مغزها و نابساماني امكانات دانشگاه‌ها، به تاريخچه ساخت فيلمهاي خود بپردازد و با اشاره به ساخت نخستين فيلم خود (سالها قبل از دوم خرداد) بگويد كه «شايد اگر حمايت‌هاي رهبر معظم انقلاب از فيلم «بدوك» صورت نمي‌گرفت، من ديگر هيچ‌گاه موفق نمي‌شدم، فيلم بسازم. اما مقام رهبري پس از اين‌كه فيلم را ديدند به حمايت از آن پرداختند و حتي برخي مديراني كه به مخالفت با آن پرداخته بودند را نيز بركنار كردند.

با اين حال شرايط آن چنان برايش سخت مي‌شود كه به‌مدت 3 سال حرفه سينما را رها كردم و به سراغ ميوه‌فروشي رفتم. واقعا مگر هنرمند از چه آستانه تحمل برخوردار است و روزي اين تحمل به پايان مي‌رسد.»

و بعد به ساخت فيلم «بچه‌هاي آسمان» (در دوران ماقبل دولت خاتمي) مي‌پردازد كه: «اين فيلم، هم فيلمي اجتماعي بود ... اما با اين حال، هيچ نهادي در كشور نبود كه فيلمنامه اين فيلم را رد نكند. .. اما همين فيلم هنگامي كه به اسكار رفت، همه مسوولان با آن عكس يادگاري گرفتند.» و در ادامه با اشاره به لزوم وجود تحمل انتقاد در جامعه براي سينماي اجتماعي و ضرورت ايجاد فضاي مناسب براي بروز خلاقيت و همچنين نترسيدن از سخنان تازه مي‌پردازد: «لازم است فضايي براي بروز خلاقيت‌ها فراهم آوريم و توجه داشته باشيم كه با دوفيلم هيچ دولتي از بين نمي‌رود، چرا كه ما اعتقاد داريم پايه‌هاي اين انقلاب بسيار محكم است.... لذا بهتر است نگران نباشيم و كمي فضا را باز بگذاريم تا نسل‌هاي بعد هم بيايند و حرف بزنند. كنار اين حرف‌هاست كه خلاقيت‌ها بروز مي‌كنند و اگر در هر زمينه‌اي جلوي خلاقيت‌ها گرفته شود، بلافاصله ابتذال رشد خواهد كرد.»

درست در همين لحظه كه سخنران به يك نكته راهبردي مهم درباره منشاء ابتذال و رشد آن به دليل جلوگيري از خلاقيت‌ها اشاره مي‌كند، ناگهان اين نظر نامربوط را به زبان مي آورد: «يكي ازگله‌هاي من به آقاي خاتمي هم همين مساله بود، چرا كه علي‌رغم علاقه‌اي كه به شخصيت ايشان دارم، بايد بگويم كه در دوره‌ي ايشان هم علي‌رغم فضاي آزادي كه وجود داشت چيزي جز ابتذال نصيب سينماي ما نشد»!! مي‌بينيم كه تا اينجا نه بحث درباره خاتمي بوده و نه خاتمي در دوران خود به جلوگيري از خلاقيت‌ها اهتمام داشته و نه با حرف‌زدن نسل‌هاي بعد مخالف بوده بلكه همه مي‌دانيم كه خاتمي درست عكس اين جهات متحجرانه عمل مي‌كرده است. با اين حال بدون هيچ ربط وثيق و شبه وثيقي، از خاتمي ياد مي‌كند آن هم به عنوان كسي كه تنها چيزي كه نصيب سينماي ايران كرد، ابتذال بود و بس!

توضيح آن كه با توجه به موضوع سمينار كه نقد سينماي اجتماعي و سينماي ديني است، فقط به يكي از اين دلايل سير سخن ايجاب مي‌كرد كه از خاتمي ذكر خير! شود: يا به دليل عدم حمايت و مانع تراشي در برابر اين دو نوع فيلم و در نتيجه تضعيف يا نابود شدن اين دو گونه سينمائي؛ يا به دليل عدم توجه مثبت يا منفي و بي‌توجهي به بهبود يا بدبود آنها؛ و يا به دليل مورد توجه و حمايت قرار گرفتن اين دو نوع فيلم و در نتيجه باليدن و رشد آنها؛. در صورت اول و دوم سياستها و مديريت آن دوران بايد شماتت و ملامت شوند، و در صورت سوم بايد مورد تحسين قرار گيرند.

اما مجيدي به خوبي به خاطر دارد كه در دوران خاتمي نسبت به سينماي ديني و اجتماعي نه تنها بي‌توجهي يا كارشكني نشد، بلكه براي اولين بار در تاريخ سينماي ايران سينماي اجتماعي و سينماي ديني صاحب جشنواره خاص شدند و توليد سالانه چنين فيلم‌هائي به عنوان بخشي از سياست متنوع‌سازي توليدات سينمائي و هدايت كلان محصولات داراي بودجه حمايتي مشخص و ظرفيت توليدي معين شدند. فيلمهاي واقعاً اجتماعي زيادي در اين دوره ساخته شد كه شاخص‌ترين آنها فيلمهاي رخشان بني‌اعتماد، تهمينه ميلاني، رسول صدرعاملي، عليرضا داودنژاد، بهرام بيضائي، بهمن فرمان آرا، بهروز افخمي، سامان مقدم، مسعود كيميائي، ابوالحسن داودي، جعفر پناهي، فريدون جيراني، احمدرضا درويش، رسول ملاقلي پور، رضا مير كريمي، و.... بود. همين فيلمها بودند كه جشنواره سينماي اجتماعي آبادان را رونق بخشيدند، كما اينكه جشنواره سينماي ديني حقيقت كه در يزد برگزار شد، پذيراي فيلم‌هائي شد كه با گرايش و درونمايه ديني ساخته مي‌شدند. آقاي مجيدي به عنوان فيلمسازي كه در بسياري از جشنواره‌هاي داخلي و خارجي حضور يافته به خوبي مي‌داند كه نفس وجود جشنواره موضوعي تا چه حد در ترغيب سينماگران به ساخت فيلم‌هائي با درونمايه‌هاي مورد نظر مؤثر است. اگر همين مختصر يادآوري كافي باشد، به اين نتيجه مي‌رسيم كه اگر در آن سخنراني لازم بود از دوران خاتمي ياد شود، بايد موفقيت‌هاي (ولو نسبي و قطعاٌ همراه با آزمون و خطاي) آن دوره را در رشد سينماي ديني و اجتماعي دليل بر صحت سخن خود مي‌گرفت كه «اگر ما بخواهيم به هنرمندان بگوييم تنها در مسيري خاص حركت كنند، هيچ‌گاه شاهد خلاقيت‌هاي آنان نخواهيم بود».

اما ايراد ديگر اين جمله ناسنجيدگي و غيرعلمي بودن آن است. تاكنون هيچ يك از مخالفان حرفه‌اي سينماي دوران اصلاحات اعلام نكرده‌اند حاصل آن دوران فقط ابتذال بوده است؛ حداكثر مدعي شده‌اند از تعداد فيلمهاي ارزشي كاسته شده و تعدادي فيلم مبتذل هم ساخته شده است. اين آقاي مجيدي است كه كل حاصل آن دوران را يك كاسه زير سؤال مي‌برد و به قول معروف گز نكرده پاره ميكند. بايد از اين سينماگر عزيز پرسيد آيا واقعاً از دوران خاتمي چيزي «جز ابتذال» نصيب سينماي ما نشد. يعني دستاورد آن دوران فقط و فقط ابتذال بوده است و ديگر هيچ؟! يعني مثلاً تمام فيلمهائي كه در آن دوران ساخته شد، بلا استثناء مبتذل بوده‌اند يا اين كه استثنائاتي هم در كار بوده است؟ اگر بلا استثناء همه مبتذل بوده‌اند، تكليف فيلمهاي «رنگ خدا»، «باران» و «بيد مجنون» خود شما چه مي‌شود؟ همينطور تكليف ده‌ها فيلم ديگري كه پوراحمد، بني‌اعتماد، ميلاني، فرمان‌آرا، حاتمي كيا، صدرعاملي، كيميائي، جبلي (بله حميد جبلي!)، و.... ساختند چيست؟! اما اگر معتقديد آش به اين شوري هم نبوده و آثار غير مبتذل هم داشته‌ايم، بگوئيد چند درصد آثار آن دوران مبتذل نبوده‌اند.

هر درصدي كه ذكر كنيد، نشان مي‌دهد برخلاف ادعاي جمله عجيب شما، جز ابتذال چيزهايي نصيب سينماي ما شده است و شما به دليلي نامعلوم اين همه آثار برجسته را نديده گرفته‌ايد و چند فيلم (واقعاً چند فيلم؟) را كه مبتذل دانسته‌ايد، كل سينماي دوران خاتمي فرض كرده‌ايد و خاتمي را چنين سخت‌گيرانه متهم به چيزي كرده‌ايد كه واقعيت نداشته است. اين غير علمي سخن گفتن و ناسنجيده گوئي است. البته يادمان باشد كه روشن نشده تعريف آقاي مجيدي از ابتذال چيست و ايشان چه فيلمي را مبتذل مي‌دانند و اگر فيلم مورد پسند شخصيتي مثل «هامون» با فيلم مورد پسند قهرمان فيلم «آواز گنجشكها» متفاوت باشد، كدامشان مبتذل است و چرا، و در اين صورت آيا نقش دولت مجبور كردن قهرمان «آواز گنجكشها» به ديدن فيلمهاي مورد پسند آقاي «هامون» (و يا بر عكس) است و آيا قهرمان «آواز گنجشكها» و بچه‌هاي فيلم «بچه‌هاي آسمان» چه نوع فيلم‌هايي را بايد ببينند و آيا آنها حق دارند فيلمي را ببينند كه از نظر قوانين مصوب كشور فاقد اشكال است، اما به نظر آقاي مجيدي مبتذل است، و سؤالات فراواني از اين دست كه اگر آقاي مجيدي پاسخ آنها را داشته باشد، شايد به نتايج عملي‌تر و قانوني‌تري برسد و در بيان آن ادعاي عجيب علاوه بر انصاف دقت علمي را نيز رعايت كند.

اما ايكاش مي‌شد به دو ايراد تناقض‌گوئي و سياسي بودن اين جمله اشاره نكرد. مجيدي از يك طرف تصريح مي كند كه: «اگر در هر زمينه‌اي جلوي خلاقيت‌ها گرفته شود، بلافاصله ابتذال رشد خواهد كرد.» اما بلافاصله ادعائي خلاف سخن فوق را مطرح مي‌كند: «بايد بگويم كه در دوره‌ي ايشان هم علي‌رغم فضاي آزادي كه وجود داشت چيزي جز ابتذال نصيب سينماي ما نشد»!! و به اين ترتيب مخاطب را بلاتكليف مي‌گذارد كه بالاخره رابطه فضاي آزاد با ابتذال چيست؟ آيا ابتذال زائيده فضاي آزاد است و يا مولود فضاي بسته؟ اگر ابتذال زائيده فضاي آزاد باشد، پس چرا مجيدي خواهان باز شدن فضا مي‌شود و به مسئولان اندرز ميدهد كه « بهتر است نگران نباشيم و كمي فضا را باز بگذاريم تا نسل‌هاي بعد هم بيايند و حرف بزنند. كنار اين حرف‌هاست كه خلاقيت‌ها بروز مي‌كنند» و اگر تعالي نتيجه آزادي باشد، در اين صورت چرا در دوره خاتمي به زعم آقاي مجيدي اين تئوري صد در صد نتيجه عكس داده و جز ابتذال چيزي به بار نياورده است؟ با اين تناقض چه بايد كرد. ممكن است مجيدي پاسخ دهد كه آنچه در دوره خاتمي در سينما رخ داد، آزادي نبود بلكه هرج و مرج، آنارشي، رهاسازي، و آزادي بدون مديريت بوده است و به همين دليل حاصل آن دوران ابتذال بوده است. ما هم مي گوئيم اولاً بفرمائيد آقاي خاتمي كه فرق بين هرج و مرج با آزادي را نمي‌دانسته و ظرف هشت سال رياست جمهوري هم متوجه آن نشده، چه حسني دارد كه شما را به شخصيت او علاقمند كرده است؟! مگر مي‌شود هر بار كه نام شخصي را در جمع مي‌آوريم، اول از علاقمندي و ارادت خود به او بگوئيم بعد چنان عيب عجيبي به او نسبت دهيم كه شنونده سر در گم بماند از اين شيفتگي و علاقه بي‌دليل؟! از اين گذشته از هنرمند تيزهوشي چون آقاي مجيدي انتظار نمي‌رود با به كار بردن كلمه آزادي به جاي هرج و مرج، هم به مفهوم آزادي، هم به شنونده، و هم به گوينده ستم كند. چرا كه آزادي كه علي (ع) در مدح آن مي‌فرمايد «بنده كسي مشو، چرا كه خداوند تو را آزاد آفريده است»، با پديده زشت هرج و مرج يكي دانسته مي‌شود. ستم به شنوندگان است زيرا يكي از مهمترين آموزه ‌هاي انقلاب اسلامي را كه خون‌هاي زيادي در يك صد سال اخير به پاي آن ريخته شده، در ذهن آنها مشوه مي‌كند و مي‌پندارند كه پدرانشان براي خواسته‌اي انحرافي انقلاب كردند و قانون اساسي كه نوشتند، بدون كلمه آزادي صحيح‌تر خواهد شد! و ستم به خودگوينده است چرا كه او را به آزادي ستيزي عملي متهم مي‌كند منتها در لفافه دفاع از باز كردن «كمي فضا» و فراهم آوردن فضا براي «بروز خلاقيت‌ها».

پس ناچاريم بپذيريم استفاده از اين جمله عجيب بدون هيچ دليل منطقي، حتماً به دليلي فرا متني صورت گرفته و به اين ترتيب مي‌رسيم به آخرين ايرادي كه مطرح كرديم: تا حدودي سياسي بودن اين جمله! يعني وجود نوعي تعمد براي وصل كردن نام خاتمي به ابتذال، آن هم ابتذال پر و پيمان! اگر واقعاً حاصل سياستهاي وزارت ارشاد در آن سالها ابتذال محض بود، حق بود از آن دوران به عنوان دوران مهاجراني، داد، مسجد جامعي، و... يا دوران اصلاحات، و يا سالهاي 80-76 يا 84-80 و... ياد كند نه آن كه اين وصله را به قباي آقاي خاتمي بچسباند و از گناه بنده و امثال بنده بگذرد. در زمان خاتمي كه شأن وزير و معاون وزير در حد امر بر پائين نبود كه تصور شود فقط مجري بوده‌اند و سياست را رئيس جمهور تعيين و ابلاغ مي‌كرده است. اگر اين‌طور بود كه مسئول سينما شخص رئيس جمهور است كه در ارديبهشت 78 بايد به جاي آقاي مهاجراني آقاي خاتمي را استيضاح مي‌كردند! پس آيا احتمالي به جز سياسي بودن اين جمله باقي مي‌ماند؟ به عبارت صريح‌تر آيا ممكن است مجيدي خاتمي را فردي نامناسب براي رياست جمهوري بداند و لذا احساس تكليف كند كه در سخنراني هايش (از جمله در دانشگاه امام صادق(ع)) به مخاطبان خود به نحو غير مستقيم القا كند كه بازگشت خاتمي يعني رواج مجدد ابتذال؟! يعني نوعي تبليغ مواضع سياسي با چراغ خاموش؟

اين پرسشي است كه اين گله‌گذاري بي‌مناسبت و ادعاي بزرگ و غير قابل اثبات اما كوبنده به ذهن متبادر مي‌كند. صد البته مجيدي مثل هر شهروند ايراني حق دارد با نامزدي خاتمي مخالف يا موافق باشد و براي آنچه صحيح و حق مي‌داند عمل كند و از اجر اخروي و دنيوي آن بهره‌مند شود، اما صداقت ديني چه بسا حكم كند كه اين موافقت يا مخالفت نه از طريق القاء شبهه، نه از طريق تلقين رواني، نه از طريق اتهام زني و وارونه كردن تاريخ، بلكه با صداقت و مروت و به روشني صورت بگيرد. مطمئناً روش دوم بسيار آموزنده خواهد بود و نسل جوان را به مروت انساني و اخلاق اسلامي و اشاعه مدنيت ديني بسيار شيفته خواهد كرد و مردم‌سالاري ديني روراست و بدون كلاه شرعي را در زمانه‌اي كه نرخ نمد به شدت در حال افزايش است، بهتر رواج خواهد داد.»

والسلام.

سيف‌الله داد 15 آذر
 يکشنبه 17 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن