واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: خورشید هدیه شاعر است
شاعر در این مجموعه شعر یك زن طرفدار حقوق زنان است و از ستمی تاریخی كه بر آنها وارد شده شاكی است و عشق به مادر خود ـ ایران ـ را با عشق به میهن خود....
نگاهی به 2 مجموعه شعر سروده فرحناز به.كارثانی
شعر زن (نه شعر زنانه). در ایران تا حد زیادی مغفول و مظلوم واقع شده است. از دیدگاه تاریخی و اجتماعی طی قرون متمادی زنان به علت باورهای غلط حاكم بر جامعه و تسلط دیدگاه مردسالارانه و به تبع آن ازدواج.های زود هنگام از ورود به صحنه.های ادب و فرهنگ تا حدودی بازماندند؛ شرایطی كه باعث شده تعداد زنان شاعر (و نویسنده). در مقام مقایسه با مردان بسیار اندك باشد.
اما بتازگی 2 مجموعه شعر كوتاه و كم.حجم از فرحناز به.كارثانی با عنوان «خورشید مال تو، .ما كه بخیل نیستیم» و «نام مادر من ایران است» منتشر شده است. باید بگویم كه عنوان كتاب اول اگرچه تا حدی متضمن طنز و شوخ.طبعی است، اما در ساختار شعرهای آن كمتر با جوهره طنز برخورد می.كنیم.
به.كارثانی در هر 23 قطعه شعر این كتاب 51 صفحه.ای، روحیه پاك و زلال و درخشان یك زن شاعر پر احساس و مردم.دوست را با زبانی شیوا باز می.نمایاند. زنی عاشق اما نه از قبیله عشق و جنون و بی.تابی بل از شهر عشق و ایثار و مهربانی و راه.گشایی و رهیابی و ... او این مجموعه ـ مثل مجموعه شعر دیگرش: نام مادر من ایران است ـ یك زن است با همه مظلومیت.ها، اما نه ظلم.پذیری.ها. یك مادر است مثل همه مادران دیگر سرشته با مهر و عاطفه و فداكاری كه شعرهایش اغلب فضایی نوستالژیك را نمایان می.كنند؛ نگاهی روشن و اندوهگین به گذشته، به كودكی، به دبستان و ... .
نه، انكار نمی.كنم./. جز باد و باران و بابونه و./. خواب و خاك و خاطره./. چیز دیگری هم هست./. در دفتر نانوشته.ام./. جا گذاشتم نام تو را./. دفتر مشقم را كه می.بینم./. دستم از تركه معلم و مدیر و ناظم می.سوزد./. تكلیفم معلوم بود./. تمام امروز دنبال تركه می.گشتم./. اخم و تخم معلم،.كتك.های ناظم، تحكم.های مدیر./. كافی بود از این بی.تكلیفی غریب بیرون آیم.
عشق در شعرهای این مجموعه احساسی غریب و بهت.آور، عاطفه.ای سیال و متبلور و دلمشغولی.ای معصومانه و نازنین را نمایان می.كند.
به یاد بیاوریم كلام زرتشت را كه گفت: «جاده حقیقت یكی است كه پیام روشن را به همراه دارد. یگانگی انسان.ها و عشق.ورزی مردم به یكدیگر و به طور اختصاصی به همراه و همراهی و همدلی.»
زبان شاعر، زبانی ساده و محاوره.ای و دلنشین است. زبانی كه با همه سادگی و سهل.الحصولی، آمیخته به اندیشه.ورزی و درون.گرایی است. او با مخاطب خود ارتباط روحی و عاطفی برقرار می.كند و هرگز در پی آن نیست كه خواننده را گیج كند و از او بخواهد كه یك پازل پر از قطعه.های گم.شده را تكمیل كند. او همراه خواننده است، نه امتحان گیرنده: حضور تو متعالی.ام می.كند./.وگرنه این راز بی.وقفه./. نه فراموش می.شود نه راه را ناگزیر رفتن.
اما مجموعه دوم این شاعر در 75 صفحه، حدود 40 شعر عمدتا كوتاه (البته نه به صورت شعرك یا هایكو). را در بر می.گیرد. او شاعری است كه در خلال بیشتر سروده.هایش اولا بسیار صمیمی و یكرنگ و یكدل می.آید و ثانیا به شعر خود و مخاطب خود بسیار علاقه.مند است و می.كوشد تا شعری را به خواننده یا مخاطب خود عرضه كند كه در خور او باشد.
كمی با من قدم بزن ./. حالا كو تا بهار؟ ./. همه چیز را برای من و تو كنار گذاشته.اند ./. همه چیز می.رود جز ./. زیبایی كه ابدی است(ص24). او با همین باور دوست.داشتنی كه زیبایی ابدی است می.كوشد تا زیبایی.های حیات را در شعر خود جا داده و آنها را ابدی كند.
مثل شعر حافظ، مثل تابلوهای ون.گوگ، مثل سمفونی.های بتهوون و مثل كوه و رود و جنگل و گل و درختی كه ذاتا زیباست.
شاعر در این مجموعه شعر یك زن طرفدار حقوق زنان است و از ستمی تاریخی كه بر آنها وارد شده شاكی است و عشق به مادر خود ـ ایران ـ را با عشق به میهن خود ـ ایران ـ درهم می.آمیزد و بر این باور است كه آن دو سرنوشتی مشترك داشته.اند.
نام مادر من ایران است./. زنی كه زایمان.های مكرر بی.امان./. امانش را بریده ./. ... نام كشور من ایران است ./. همان كه لگدكوب گونه.های مختلف ./. سراب.های بی.پایان امید ./. همان كه جز مرگ بر ... ./. جاوید باد ./. زنده.باد ./. مرده.باد، نشنیده.. (ص30).
در پایان باید بگویم بر آیند شعرهای «به.كار» به گونه.ای است كه از خواننده نمی.خواهد كه سفیدی شعرهایش را بخواند، بلكه او تمام واقعیات مندرج در فكر و ذهن و روح و عاطفه و دانایی و تجربه خود را به زبان شعر و با كلمات و عبارات روی كاغذ می.آورد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]