تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840251316




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زنی که مسیر زندگی مرد معتاد را به کلی تغییر داد


واضح آرشیو وب فارسی:تهران98:
زنی که مسیر زندگی مرد معتاد را به کلی تغییر داد روزنامه همشهری نوشت: مرد معتاد تصادف کرده بود و با پاهای شکسته گوشه‌ای از پارکی در شهر کرمان افتاده بود. هیچ‌کس حتی به او نگاه هم نمی‌کرد. ۱۲ روزی بود که با آن وضعیت دست و پنجه نرم می‌کرد تا اینکه درست در شب یک ماه رمضان اتفاقی افتاد که زندگی‌اش را از این‌رو به آن رو کرد. آن شب وقتی زن ۵۱ ساله‌ای به نام ماندانا حجاریان به پارک رفت و مرد جوان را در آن وضعیت دید به کمک او شتافت و نه تنها همه هزینه درمانش را پرداخت بلکه ناجی زندگی این مرد جوان شد. حالا ۵ سال از آن ماجرا می‌گذرد. مرد جوان بعد از آن اتفاق با کمک‌های زن خیر مسیر زندگی‌اش را تغییر داده، ازدواج کرده و صاحب فرزندی شده است. او همه اینها را مدیون زنی است که مانند دیگران بی‌تفاوت از کنارش نگذشت و اگر حس وظیفه شناسی و انسانیت او نبود شاید حالا زنده نبود. این زن چهارشنبه گذشته در جشنواره شهروند برگزیده در کرمان به‌عنوان شهروند نمونه انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت. ماجرا چه بود؟ ماندانا درباره اتفاقی که باعث شد زندگی مردی را نجات دهد می‌گوید: شب اول ماه رمضان سال ۸۵ بود و من بچه هایم را به پارک نزدیک خانه‌ام برده بودم. یکی از بستگانم فوت کرده بود و روحیه خوبی نداشتیم. ساعت ۹ شب بود که به پارک رسیدم و در فضای سبز پارک مرد جوانی را دیدم که روی زمین افتاده بود و از درد به‌خودش می‌پیچید. نزد او رفتم تا کمکش کنم. او ادامه می‌دهد: وقتی خودم را به این مرد رساندم دیدم که یکی از پاهایش را گچ گرفته و پای دیگرش را نمی‌تواند تکان دهد. صورتش هم زخمی بود. از او پرسیدم چه اتفاقی برایش افتاده است. او درحالی‌که درد داشت گفت چند روز پیش تصادف کرد و پاهایش شکست. تعدادی از شاهدان هم او را به بیمارستان بردند اما مسئولان بیمارستان بعد از گچ گرفتن پایش، به خاطر اینکه هیچ پولی نداشته، او را رها کرده‌اند و وقتی چشمش را باز کرده، خودش را در فضای سبز پارک دیده است. زن فداکار در ادامه می‌گوید: مرد جوان مدعی بود که ۱۲ روز در پارک افتاده و هیچ‌کس کمکش نکرده و در این مدت به سختی غذا‌ گیر آورده و حالا هم به‌شدت گرسنه است. با دیدن وضعیت بد این مرد دلم به حالش سوخت. به خانه برگشتم و برایش مواد‌غذایی و لباس بردم و بعد از رهگذران برای انتقال او به بیمارستان کمک خواستم. اما به خاطر بوی بد عفونت او کسی حاضر به کمک نشد. زن میانسال می‌گوید: هر طوری بود با اورژانس تماس گرفتم و او را به بیمارستان رساندم. در تمام مدت کنارش بودم و به پزشکان گفتم همه هزینه بیمارستان را می‌پردازم. پزشکان وقتی گچ پاهایش را باز کردند زخم‌های زیادی بود که عفونت کرده بود. می‌گفتند که نباید پاهایش را گچ می‌گرفتند و این عفونت خطرناک است و باید پایش را قطع کنند. من به آنها التماس کردم که هر کاری می‌توانند برایش انجام دهند. خوشبختانه عفونت پاهایش را شستند و او بعد از اینکه در حدود ۵۰ روز در بیمارستان بستری بود، مداوا شد. در این مدت من بیشتر اوقات به بیمارستان می‌رفتم و به او سر می‌زدم و آنجا بود که فهمیدم به مواد اعتیاد دارد. برای همین نصیحتش کردم که مواد را کنار بگذارد و به او کمک کردم که اعتیاد را ترک کند. بعد از بهبودی این مرد که عظیم نام دارد به او گفتم که پیش خانواده‌اش برگردد اما او به من گفت که آنها طردش کرده‌اند. برای همین او را به یک کمپ بردم و او مواد را ترک کرد و مسیر زندگی‌اش را تغییر داد. زندگی تازه با کمک‌های زن میانسال، مرد جوان با دختری ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. او حالا صاحب فرزندی شده و ماندانا حجاریان از این موضوع حسابی خوشحال است. این زن که در فعالیت‌های خیریه زیادی شرکت دارد می‌گوید: من آتش‌نشان افتخاری هستم و امداد‌رسانی و خدمت به مردم را دوست دارم. تا به حال ۱۵۵ بار خون اهدا کرده‌ام و سازمان انتقال خون نیز مدال طلا به من هدیه داده است. من از شادی مردم لذت می‌برم چون تاثیرات دعاهای آنها را در زندگی‌ام می‌بینم. ملاقات سرنوشت‌ساز عظیم، ۳۴ ساله زندگی‌اش را مدیون کمک زن فداکار می‌داند. او می‌گوید: خدمتی که این زن خیر در زندگی من کرد حتی مادر خدا‌بیامرزم برای من انجام نداد. او هر روز دلسوزتر از یک مادر به ملاقاتم می‌آمد. برایم لباس می‌خرید، غذا می‌خرید و هرچه می‌خواستم برایم فراهم می‌کرد. خانم حجاریان امید به زندگی را به من هدیه داد. من که هزاران بار آرزوی مرگ داشتم با کمک او به زندگی برگشتم و دیگر احساس پوچی نمی‌کنم. این زن قهرمان زندگی من است و برای همین از خدا ممنونم. وی ادامه می‌دهد: از ۱۲ سالگی در دام اعتیاد گرفتار شدم. درست از زمانی که به خاطر فقر خانواده‌ام درس را رها کردم و به کارگری مشغول شدم. خانواده‌ام وقتی وضعیت مرا دیدند شروع کردند به سرزنش کردنم. هیچ‌کس قبولم نداشت تا اینکه یک شب در یکی از خیابان‌های کرمان تصادف کردم. همه فکر می‌کردند من مرده‌ام. اما بعداً متوجه شدم که تعدادی از کارگران مرا به بیمارستان رسانده‌اند. در بیمارستان هم بدون اینکه زخم‌هایم را شست و شو دهند، پایم را گچ گرفتند و چون کسی را نداشتم مرا در پارک رها کردند. در مدتی که در آنجا بودم از درد پا، درد گرسنگی و درد خماری با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردم تا اینکه آن زن مرا نجات داد. وی می‌گوید: وقتی مواد را ترک کردم، نزد مسئول حسینیه محلمان رفتم و آنقدر قیافه‌ام عوض شده بود که او مرا نشناخت. باورش نمی‌شد که ترک کرده‌ام و زندگی‌ام را تغییر داده‌ام. برای همین در همان حسینیه کار کردم و در سال ۸۸ با همسرم آشنا شده و با هم ازدواج کردیم. خدا اکنون یک پسر به ما داده و دوست دارم هر که سرنوشت مرا می‌خواند زندگی‌اش تغییر کند و مسیر درست را انتخاب کند. گردآوری: تهران۹۸ منبع: آفتاب نیوز

آذر ۶م, ۱۳۹۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تهران98]
[مشاهده در: www.tehran98.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن