واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: پيرامون قالب هاى شعر دفاع مقدس جمهورى شعر
[حميدرضا شكارسرى]
شايد رويكرد بيشتر شاعران دفاع مقدس به قالب هاى كلاسيك را بايد در موارد زير جست وجو كرد:
۱-دهه هاى سى، چهل و پنچاه (تا مقطع وقوع انقلاب اسلامى) دوره تسلط و استيلاى شعر نو بر جامعه ادبى ايران بود. اين تسلط و استيلا البته روزافزون و رو به رشد هم بود. اين متن مسلط، شعر كلاسيك يا بهتر بگويم قوالب كلاسيك را به حاشيه رانده بود و كدام حاشيه است كه در پى فرصتى مناسب براى شورش عليه متن مسلط نباشد
انقلاب اسلامى ايران به دلايل متعدد از جمله ماهيت ارزش گرايانه و سنتى خواه خود، زمينه مساعدى براى شورش حاشيه كلاسيك جامعه شعرى فراهم آورد. اين شورش به سرعت به پيروزى رسيد و به تسلط شعر و قالب هاى كلاسيك بر جامعه شعرى انجاميد.
به اين ترتيب گفتمان حاكم بر شعر ايران طى سال هاى آغازين پيروزى انقلاب اسلامى، گفتمانى كلاسيك بود. بديهى است كه توليدات هنرى (عموماً) و آفرينش هاى شعرى (خصوصاً) كه حاصل اين گفتمان هستند، بايد حداقل در قالب از فرم هاى كلاسيك بهره ببرند كه همين گونه هم هست. شروع جنگ تحميلى و دفاع مقدس مردم ايران هم مقارن همين دوران خاص واقع شد و به طبع، شعر دفاع مقدس از گفتمان كلاسيك مذكور تأثير گرفت. نتيجه اين تأثير، فراوانى اشعار كلاسيك سروده شده در مقايسه با اشعار نو، براى دفاع مقدس بود.
۲- اگر نگويم پررنگ ترين، دست كم يكى از پررنگ ترين نتايج هر انقلاب سياسى، انقلاب يا حداقل تحولاتى وسيع و عميق در ادبيات است.
تأثير انقلاب اسلامى بر ادبيات و بخصوص شعر ايران، مستقيم يا غيرمستقيم، آشكارا نقطه عطفى در تاريخ ادبيات و شعر محسوب مى شود. تأثير مستقيم را مى توان به طور عمده در چرخش به سمت و سوى آرمانگرايى، ولع بيان، بى اعتنايى به تكنيك هاى پيشرفته نو و پيچيده شعرى و بسنده كردن به آرايه ها و شگردهاى ساده زبانى، توجه تام و تمام به باورها و اعتقادات ملى و دينى از طريق به كارگيرى اسطوره ها و چهره ها و نمادهاى ملى و اسلامى بدون نفوذ در عمق زبان و ساخت اشعار، توجه به مقتضيات روزمره و ژورناليستى و بالاخره عصيان (نه در حيطه برخورد با هنجارهاى هنرى روزگار بلكه در رويارويى و موضع گيرى صريح نسبت به حوادث سياسى و اجتماعى، اتفاقاً در قالب همان هنجارهاى هنرى مألوف و پذيرفته شده) جست وجو كرد. مجموعه اين عوامل مؤثر، نشان دهنده توجه خاص و ويژه شاعر به مخاطب عام است و همين توجه رويكرد پرشمارتر به قوالب كلاسيك را توجيه مى كند.
اما از تأثيرات بسيار مهم و عمده ولى غيرمستقيم انقلاب اسلامى بر شعر ايران، پيدايش نوعى «جمهورى شعرى» است. مردمى كه ديدند با حضور در صحنه توانسته اند انقلابى به عظمت و وسعت انقلاب اسلامى را ايجاد كنند، ناگهان در تمام عرصه ها و صحنه ها به حضورى همه جانبه و پرشمار روآوردند. از مهمترين اين عرصه ها، ادبيات و بخصوص شعر و از پيامدهاى اين مسئله توليد آثار پرشمار و البته نه چندان قوى و ماندگار بود. بيشتر اهالى اين جمهورى فاقد تجربه كافى در شعر بودند و از نخبگان محسوب نمى شدند. همچنين حدس اين مسئله نمى تواند چندان دشوار باشد كه سابقه مطالعاتى اين اهالى بيشتر بايد شعر و ادبيات كلاسيك باشد (همچون عامه مردم) و حاصل كارشان معمولاً در قوالب كلاسيك تجلى پيدا كند. بى ترديد اكثريت قاطع شاعران دفاع مقدس از زمره همين اهالى محسوب مى شدند. در نتيجه شعر دفاع مقدس نيز زيرمجموعه مهم شعر انقلاب به حساب مى آيد و تأثيرات مستقيم (به عنوان تأثيرات زودگذر) و غيرمستقيم (به عنوان تأثيرات عميق تر و پردامنه تر) انقلاب، بر مختصات و هويت شعر دفاع مقدس نيز به طور كامل غيرقابل انكار مى باشد.
موارد اول و دوم ذكر شده، آثار كلاسيك پرشمار توليد شده، در سال هاى بعد به عنوان ارثيه اى ناخواسته به شاعران نسل هاى بعد رسيد و تنها تعداد معدودى از اين وارثان از زير آن شانه خالى كردند.
۳- شعر نيما و شعر پس از او، پاسخ هاى طبيعى ادبيات به نيازهاى اجتماعى و سياسى هر دوره از دوره هاى حيات خود بود. شعر سياسى حاصل از به اصطلاح دموكراسى رقيق دهه بيست، شعر سياسى - حزبى دهه سى و بعد شعر شكست دهه چهل و پنجاه، پاسخ هاى بزرگ و روشن سؤالات پيچيده دوران نوزايى سياسى - اجتماعى دهه هاى خود بودند. شعر شكست كه زمينه را براى دوران خالى از تنش آماده كرد، در عين حال زمينه را براى تأمل درباره خود شعر و آفرينش تئورى هاى شعرى مهيا نمود. موجها پشت موجها و جريانات پشت جريانات شعرى ايجاد شد. شعر حجم، شعر ناب، موج نو، شعر پلاستيك و /// تجسم عينى اين امواج و جريانها بودند.
با وقوع انقلاب اسلامى كه تمام اركان ايران را لرزاند، موج هاى گوناگون شعرى دچار نوعى سكوت شدند. گفتم دچار نوعى سكوت شدند، نه اين كه سكوت كردند زيرا اين جريان هاى متكى بر تئورى هاى شعرى، اصولاً ادبيات شان، ايجاز فراتر از حدمعمول و معقول و بى اعتنايى نسبت ارجاعات بيرونى ، نه به دليل ارجاع به جهان آفريده شده در شعر، بلكه به دليل غرق شدن در فرم بود.
اين سكوت كه تا زمان شروع جنگ تحميلى ادامه يافت، ميدان شعرى را از دست نوسرايان ساكت گرفت و به دست كلاسيك سرايان فعالى سپرد كه مسئوليت هاى اجتماعى و سياسى و تاريخى خود را حتى بيشتر و فراتر از مسئوليت ادبى خويش در نظر داشتند. تداوم اين سكوت و سپس دغدغه هاى فرماليستى بيشتر نوسرايان و بى توجهى آنان به سفارشات شديد و فراگير و روزافزون اجتماعى و سياسى آن سالها (كه بى شك ملاحظاتى سياسى نيز به اين بى اعتنايى دامن مى زد) در نهايت موجب شد كه بسامد آفرينش شعر با موضوع دفاع مقدس در قوالب كلاسيك به مراتب بيش از قوالب نو باشد.
۴- شعر كلاسيك فارسى فاقد جغرافياى زمانى و مكانى مشخص و معين مى باشد. اين شعر هر زمانى و هرمكانى است چرا كه برخاسته از ديدى كلى، يكپارچه و قطعى به جهان است. اين كليت، يكپارچگى و قطعيت آرامش بخش مرهون خدا و اسطوره هاست. دوگانه هايى چون خوب و بد، خير و شر و.// با وضوح شيرين خود نتيجه اين جهان است. تمام عناصر اين جهان قابل طبقه بندى و ارزشگذارى در قالب اين دوگانه هايند. قالب بندى مبتنى بر دوگانگى، آن زيبايى شناسى خاص متكى بر تقارن و تقابل را پى ريزى نموده است. تقارن و تقابلى كه فرم شعر كلاسيك برآمده از آن است.
شعر دفاع مقدس در مقطع آغاز جنگ و در ادامه طى سال هاى دفاع و مقاومت برآمده از همين نگاه كلاسيك به جهان است. شعرى درباره جنگى ازلى و ابدى درمكانى هرجايى و زمانى هرگاه. جنگى بين شر مطلق و خير مطلق. اين سپيدى محض و سياهى محض. بين روشنى تمام و ظلمت تمام. لاجرم اين جنگ جنگى نوعى است و جنگاور نيز همين طور. پس ايده آل ها جاى واقعيت ها را مى گيرند و لحظات ناب انسانى فرصت بروز نمى يابند. حاصل كار شعرى است با تمام مشخصاتى كه براى شعر كلاسيك ذكر شد. كلى نگر و سياه و سفيد. البته ضرورت هاى غيرادبى اعم از ملاحظات سياسى و اجتماعى و حتى ايدئولوژيك در گرماگرم چنين رويداد عظيم و فراگيرى بدون شك در شكل بندى خاص نگاه شاعر دفاع مقدس به جهان مؤثر بوده است. ضرورت هايى كه قابل صرف نظر نيستند. به اين ترتيب قوالب كلاسيك با زيبايى شناسى خاص متكى بر تقارن و تقابل خود، به درستى محملى مناسب تر از قوالب نو براى بيان احساسات و عواطف و هيجانات شاعرانه شاعر دفاع مقدس تشخيص داده شد و مورد استفاده قرار گرفت.
***
اكنون با گذشت نزديك به سه دهه از عمر شعر دفاع مقدس:
۱- گفتمان كلاسيك حاكم بر شعر ايران كه حاصل شورش حاشيه كلاسيك شعر ايران بود و با پيروزى انقلاب اسلامى شكل گرفت، امروزه حاكميت و تسلط بى چون و چراى خود را از دست داده است.
۲- اهالى جمهورى شعرى ايران كه متولد مقطع زمانى پيروزى انقلاب بودند، امروزه علاوه بر تجارب ناشى از مجالست با سنت شعر فارسى، با جريانات و امواج مدرن شعرى نيز، نه تنها آشنايند بلكه از منظرى منصفانه بعضاً از چهره هاى شناخته شده و مطرح شعر نو معاصر محسوب مى شوند.
۳- هرچند طى سال هاى گذشته بازار ترجمه و توليد تئورى هاى ادبى و شعرى بسيار پررونق بوده است اما جالب اينجاست كه شعر تئورى زده كاملاً خود ارجاع نيز از سكه افتاده است. اين شايد آگاهانه يا ناآگاهانه ، نوعى تبعيت از جريانات پيشرو شعر جهان باشد كه توجه مسئولانه شاعران مطرح دنيا را نسبت به رويدادهاى جهان معاصر باز مى تاباند.
از سوى ديگر براى شاعرانى كه در بحبوحه جنگ، مسئوليت هاى ادبى خود را تحت الشعاع ديگر مسئوليت هاى انسانى شان به فراموشى سپرده يا سبك تر مى شمردند، امروزه به ضرورت بازانديشى در تفاوت شعر و شعار و مسئله نوع رابطه شعر و كاركردهاى اجتماعى آن پى برده اند.
بدين ترتيب تقريباً در ذهنيت تمام نحله ها و امواج و جريانات شعرى، تعادل شايسته بين فرم و محتوا، و تكنيك و معنا يك ايده آل محسوب مى شود.
۴- امروزه فضا براى تماشاى جزءنگرانه جنگ فارغ از ملاحظات سياسى و اجتماعى فراهم شده است.
و /// بدين ترتيب ، اكنون روند تكاملى شعر دفاع مقدس به گونه اى است كه اشعاركم شمار ولى ماندگارتر و زيباترى را به گنجينه خود اضافه مى كند. اشعارى كه نسبت به سال هاى گذشته، تراكم بيشترى از اشعار نو را در خود جاى داده است. اينها همه دست اندركارند تا در عرصه شعر دفاع مقدس ، حتى به لحاظ كمى ، به تعادلى بين اشعار كلاسيك و نو نزديك شويم.
يکشنبه 26 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]