ماهي قرمز مغرور

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ماهي قرمز مغرور
در يك بركه بسيار زيبا دسته‌اي از ماهي‌ها و قورباغه‌ها ‌كنار هم به خوبي و خوشي زندگي كرده و در كارها به هم ‌كمك مي‌كردند، حتي اگر يك دشمن مثل مرغ ماهيخوار يا ‌موجودات ديگري به بركه آنها نزديك مي‌شد قورباغه‌هاي ‌نگهبان خيلي سريع به همه خبر مي‌دادند تا آنها فرار كنند، همه ‌باهم خوب و مهربان بودند به جز يكي از ماهي‌ها.‌ درون اين بركه زيبا يك ماهي قرمز كوچولو كه دمش سه تا ‌باله بزرگ و زيبا داشت زندگي مي‌كرد، ماهي قرمز ما چون ‌فكر مي‌كرد با بقيه فرق دارد و از همه زيباتر است، مدام ‌توي بركه اين طرف و آن طرف مـي‌رفـت و بـه همه مي‌گفت: ببينيد ‌باله‌هاي من توي آب چه قدر قشنگ مي شوند وقتي شنا مي‌كنم، ‌مي‌بينيد من چه قدر از همه شما زيباترم، هيچكدام از شماها ‌به زيبايي من نيستيد. خلاصه ماهي قرمز قصه ما هرجا مي‌رفت ‌فقط از خودش تعريف مي‌كرد، به خاطر همين هم بود كه بقيه ‌با او دوست نبودند و او توي بركه‌ بهآن بزرگي تنهاي ‌تنها بود و هيچكس نبود تا با او بازي كند.‌ روزها همين طور مي‌گذشت و مي‌گذشت، تا اينكه يك روز، ماهي ‌قرمز بر خلاف قانون بركه رفته بود روي آب تا به ‌قورباغه‌هاي نگهبان باله‌هايش را نشان بدهد، ولي ناگهان يك ‌مرغ ماهيخوار بدون اينكه ماهي قرمز بفهمد نشست كنار ‌بركه و خيره شد به ماهي قرمز.‌ قورباغه‌هاي نگهبان حسابي ترسيده بودند، يكي از آنها خيلي ‌سريع رفت توي آب و خودش را به ماهي قرمز رساند و آرام ‌به او گفت: ماهي گلي! زود برو زير آب! الان... اما ‌ ماهي قرمز پريد وسط حرفش و گفت: چون من از تو زيباترم به من ‌حسودي مي‌كني براي همين هم مي خواهي من بروم زير آب، اما ‌اشتباه مي‌كني من زير آب نمي‌روم. براي همين چرخي زد و كمي آن ‌طرف تر رفت، غافل از اينكه مرغ ماهيخوار براي او چه ‌نقشه‌اي كشيده است.‌‌ ‌در همين هنگام ماهي قرمز به بالا پريد، ‌بالا پريدن همان و شكار مرغ ماهيخوار شدن همان. مرغ ‌ماهيخوار ماهي قرمز مغرور را در يك چشم به هم زدن خورد ‌و از آنجا پرواز كرد و رفت.‌ بچه‌هاي عزيز، نتيجه‌اي كه ما از اين داستان مي‌گيريم اين ‌است كه غرور و خودخواهي چقدر چيز بدي است. آدم مغرور ‌هميشه به ديگران بدگمان است و چون خودش را از همه بهتر ‌مي‌داند حرف‌هاي ديگران را كه از روي خيرخواهي به او ‌مي‌گويند نادرست مي‌داند و نصيحت‌هاي بجاي آنها را گوش ‌نمي‌دهد؛ به همين خاطر هم از كمك آنها محروم مي‌ماند و مثل ‌ماهي مغرور داستان ما به مشكل مي‌افتد. البته بعضي ‌مشكل‌ها قابل جبران هستند، ولي اگر كسي به خاطر غرور ‌بي‌جايش مثل اين ماهي مغرور به چنگ مرگ بيفتد ديگر فرصتي ‌براي كنار گذاشتن غرورش ندارد. پس بايد سعي كنيم اشتباه ‌نكنيم، مـخـصـوصـا كه گاهي وقت‌ها اين اشتبا‌هات را نمي‌شود جبران ‌كرد.‌
پنجشنبه 23 آبان 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]