تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836410241
نگاهي به فيلمهاي مستند به نمايش درآمده درخانه سينما و جشنواره سينما حقيقت حقيقت به نخي بند بود
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نگاهي به فيلمهاي مستند به نمايش درآمده درخانه سينما و جشنواره سينما حقيقت حقيقت به نخي بند بود
جام جم آنلاين: اين روزها نمايش فيلم سينمايي و داستاني ، مخاطبان چنين آثاري را به حد اشباع رسانده است. شبكههاي مختلف تلويزيوني هر روز با حجم انبوهي از آثار نمايشي، بينندگان خود را بمباران ميكنند. از كنار هر پيادهرويي كه رد بشويد فردي در بساط خود آخرين فيلمهاي سينمايي روز دنيا را به عابران عرضه ميكند. اكران سينماها هم كه جاي خود را دارد.
در چنين وضعيتي آمار توليد فيلمهاي مستند، داستاني و كوتاه حداقل از نظر كمي، وضعيت جالب توجهي دارد و حداقل در زمينه فيلمهاي مستند، طبق آمار منتشر شده در كشور ما سال گذشته بيش از 9 هزار دقيقه فيلم مستند توليد شده كه بيش از نيمي از اين رقم در بخش خصوصي توليد شده است.
با چنين انگيزهاي انجمن مستندسازان سينماي ايران با همكاري خانه سينما، سومين هفته فيلم مستند را در فاصله 16 تا 22 مهرماه در خانه سينما برگزار و چهل فيلم مستند برگزيده در جشن خانه سينما را نمايش داد.
در برنامهاي مشابه ، جشنواره سينما حقيقت در فاصله 23 تا 28 مهرماه فيلمهاي خارجي و ايراني برگزيده را به نمايش درآورد و از اين نظر فضاي مناسبي را براي علاقمندان به سينماي مستند فراهم آورد تا برخي آثار شاخص در اين زمينه را مرور كنند. در مطلبي كه ميخوانيد به چند فيلم نمايش داده شده در اين دو رويداد نگاهي كوتاه شده است.
«آسمان سياه شب» ساخته اميد بنكدار و كيوان علي محمدي: سازندگان فيلم آسمان سياه شب سال هاست در زمينه سينماي مستند فعاليت ميكنند و در اين مدت مستندهاي گوناگوني را توليد و عرضه كرده اند كه هر يك از آنها از جهاتي جذابيتهاي خاص خود را داشته است.
فيلم سينمايي «شبانه» هم محصول همين همكاري مشترك ميان كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار است كه بعد از گذشت چند سال از ساخت آن هنوز به نمايش عمومي در نيامده است.
در فيلمهاي قبلي اين دو مستندساز موضوعهايي مانند: قرصهاي روانگردان، سمپوزيوم مجسمهسازي و ايدز دستمايه كار قرار گرفته و در فيلم آسمان سياه شب نيز اين دو فيلمساز به مساله آلزايمر ميپردازند. فيلم آسمان سياه شب ساختار عجيب و غريبي از لحاظ تصويري دارد كه براي مخاطباني كه به تماشاي چنين آثاري عادت ندارند و مستندهاي تلويزيوني را تنها در ساختاري ساده و معمولي ديده اند تا حدودي گيجكننده است.
اين مستند خط روايتي كمرنگي دارد كه براساس روخواني داستان «آسمان سياه شب» نوشته جرمي كين شكل ميگيرد.
داستان درباره مردي است كه به بيماري آلزايمر دچار شده و به همين دليل مرگ همسر و بسياري از اتفاقهاي زندگي خود را فراموش كرده؛ اما همچنان يك خودآگاهي غريب دارد.
اين داستان در فيلم توسط مسعود رايگان بازيگر سينما روايت ميشود و باران كوثري به عنوان دختر او، پدر را در ابتدا و انتهاي فيلم همراهي ميكند.
آتنه فقيهنصيري، فريده سپاهمنصور، مهدي صفوي و پري صابري ديگر بازيگراني هستند كه در اين مستند در بخشهاي مختلف مقابل دوربين ميآيند و هر يك در نقش اعضاي يك خانواده كه با اين مشكل دست به گريبان هستند درباره اين بيماري صحبت ميكنند.
در فيلم آسمان سياه شب بخشهاي زيادي از فيلم به شكل سياه و سفيد روايت ميشود. از سوي ديگر حركتهاي دوربين، بازيهاي متعدد صدا و تصوير و... اين اثر را از نظر ساختاري به كارهاي تركيبي و تلويزيوني نزديك ميكند؛ البته در برخي موارد نيز فيلم كاملا تبديل به يك كار نمايشي ميشود و گاهي نيز شكل و شمايل يك كليپ تصويري را به خود ميگيرد؛ البته تنوع تصويري موجود در فيلم ميتواند اين توجيه را داشته باشد كه اين دو فيلمساز تلاش كردهاند تا با چنين ساختاري در فضاي كلي فيلم تنوع تصويري ايجاد كنند.
براي اين منظور عنصر موسيقي و تمهيدات تصويري و گرافيكي مختلف هم به ميان آمده است. استفاده از كادرهاي نامتعارف دوربين، حركتهاي متعدد دوربين، تركيب تصاوير مختلف و... برخي از شيوههايي است كه سازندگان فيلم آلزايمر به كار گرفتهاند تا از اين سوژه فيلمي جذاب ارائه كنند و براي مخاطبان خود زنگ خطري را درباره اين بيماري به صدا در بياورد؛ البته در برخي موارد تمهيدهاي تصويري كمي غير ضروري ميرسد.
مثلا وقتي دوربين به شهر اصفهان ميرسد، معرفي اين شهر با صدها تصوير، عكس، نقاشي و... انجام ميشود كه اين مساله به نظر نميرسد در كليت فيلم چندان ضرورتي داشته باشد.
از ديگر تمهيدهاي فيلم ميتوان به: پرداختن به زندگي حسين سرشار و پروين دخت يزدانيان به عنوان آدمهايي سينمايي اشاره كرد كه گرفتار اين مساله شدهاند. فيلم با مرور زندگي آنها و نيز پرداختن به چگونگي ابتلاي آنها به بيماري آلزايمر و نيز ارتباط اين افراد با اعضاي خانوادهاشان اشاره كرد كه تلاش شده تا نمونهاي ملموس از اين بيماري به مخاطب خود ارائه كند؛ اما در مجموع اين اثر نميتواند واجد ويژگيهاي يك اثر مستند به شمار بيايد و بيشتر قالب يك برنامه تلويزيوني را دارد.
«بخاراي من» ساخته لاله برزگر
فيلمهاي مستند فراواني را ميتوان سراغ گرفت كه در آن محور اثر يك فرد خاص است. در فيلم مستند بخاراي من نيز فيلمساز، زندگي علي دهباشي سردبير مجله بخارا دستمايه كار قرار گرفته است و فيلمساز با دوربين خود با اين شخصيت همراه شده و مقطعي از زندگي اين شخصيت را به تصوير كشيده است.
شايد خيلي از مخاطبان با چنين شخصيت و مجلهاي آشنا نباشند؛ اما فيلمساز تلاش كرده تا برخي نقاط و ويژگيهاي چنين مجلهاي را برجسته كند و آن را به مخاطب خود معرفي كند. مجله بخارا مجلهاي است كه هنوز شكل انتشار آن به صورتي كاملا سنتي و با ابزارهايي كاملا دستي انجام ميشود و تقريبا همه كارهاي آن توسط يك نفر انجام ميشود.
كارگردان تمهيد خاصي هم به جز تند كردن ريتم تصوير براي نمايش زندگي فردي كه خيلي گرفتار است نداشته و تقريبا همه چيز براساس مصاحبه با خود سوژه شكل گرفته است اما يك ضعف عمده فيلم اين است كه هيچ گفتگويي با اطرافيان اين فرد انجام نداده تا نقاط ضعف و قوت كار او و يا ميزان تاثيرگذاري او را در اين امر بررسي كند و بيشتر فيلمي است كه به نظر ميرسد بر مبناي شيفتگي نسبت به يك فرد شكل گرفته تا نگاهي واقعي و دقيق به ابعاد شخصيتي يك سردبير.
«محاكات غزاله عليزاده»ساختهپگاهآهنگراني
پگاه آهنگراني، بازيگر جوان سينماي ايران تاكنون تجربه ساخت دو فيلم كوتاه را در كارنامه كاري خود داشته كه فيلم محاكات غزاله عليزاده يكي از اين دو فيلم است. بيشترين شهرت عليزاده به اين است كه در ميانسالي به دليل ابتلاء به يك بيماري لاعلاج خودكشي ميكند و اين مساله بازتابهاي فراواني را به همراه ميآورد.
ابتداي فيلم با نمايش وصيتنامه عليزاده و نمايش كاغذي همراه است كه از اين نويسنده در هنگام خودكشي وي باقي مانده بود. او در پايان اين وصيتنامه از خدا طلب بخشش كرده است.
فيلم به لحاظ ساختار تصويري چندان پيچيده و خاص نيست و به سادهترين شكل ممكن تلاش كرده تا داستان خود را روايت كند. بخشي از فيلم استفاده از تصاوير قبلي اين نويسنده است و بخشي ديگر نيز مصاحبه با افرادي است كه از اين نويسنده شناخت داشتهاند. در اين فيلم مسعود كيميايي، بهرام بيضايي، دختر عليزاده و چند نفر ديگر درباره مرگ اين نويسنده سخن ميگويند و در وصف خودكشي او چنان سخن گفته ميشود كه انگار عليزاده در تقديري حماسي به قتل رسيده است!
مثلا انتخاب درخت و ساعت و طناب براي خودكشي از سوي يكي از مصاحبه شوندهها اين گونه تعبير ميشود كه او به دليل هنرمندي اين عناصر هنري را براي خودكشي انتخاب كرده است و اين مساله كه او نمانده تا با مرگ و پيري مواجه شود و با مرگ دليرانه مواجه شده، به گونهاي بيان ميشود كه انگار خودكشي اين نويسنده علمي بزرگ و حماسي بوده است.
در فيلم محاكات غزاله عليزاده شيوه روايت داستان تا ميانه فيلم تقربيا به گونهاي است كه فيلمساز تقريبا دوربين خود را در اختيار هر فردي قرار داده تا درباره مرگ حماسي! اين نويسنده سخن بگويد و اساسا هيچردپايي از نگاهي هنرمندانه، تدوين موازي، غيرمستقيمگويي و... در اين اثر ديده نميشود.
حتي گزينش تصاويري از علاقه اين نويسنده به بازيگري، با اين كه نشان ميدهد كه او بارها در مقابل دوربين تپق ميزند هم نميتواند كمكي به ارائه تصويري درست از اين بازيگر در ذهن مخاطب منجر شود و اين بخش نيز تنها اين كاركرد را پيدا ميكند كه در لابلاي مصاحبههاي مختلف با افراد گوناگون قرار ميگيرد و فقط يك تنوع تصويري كوچك محسوب ميشود.
البته در بخشهايي از فيلم فيلمساز از موضع يك طرفه خود بيرون ميآيد و مثلا با قرار دادن اين جمله از مسعود كيميايي كه «هيچ استعدادي در او در زمينه بازيگري ديده نميشد» و يا قرار دادن صحبتهاي دختر اين نويسنده درباره شوخيهاي مادرش تصوير ديگري از اين نويسنده به مخاطب ارائه ميدهد.
در اين ميان بايد به جمله هوشمندانه يكي از مصاحبه شوندهها هم اشاره كرد كه در توصيف اين نويسنده عنوان ميكند او يك نويسنده قرن هفدهمي ميلادي بود كه با جامعه خودش فاصله زيادي داشت و.... يا بخشي از صحبتهاي مادرش كه به صراحت ميگويد در اطراف دخترش آدمهاي ولگرد و بيكاره زياد بودند ولي برخي ديگر اين مساله را رد ميكنند. اين تناقضها تنها تلاشهاي فيلمساز براي ارائه تصويري بي طرف از اين نويسنده است.
«در خيابانهاي ناتمام» ساخته پيروز كلانتري
فيلم در خيابانهاي تهران اثري درباره جايگاه شهر تهران در شعر شاعران معاصر و شعر نو است. شهر تهران همواره يكي از سوژههاي مورد علاقه مستندسازان بوده و در اكثر فيلمهاي ساخته درباره اين شهر - منهاي فيلمهاي سفارشي - نميتوان تصوير چندان اميدواركنندهاي درباره اين شهر مشاهده كرد. به عبارتي ديگر به همان اندازه كه مراكز رسمي و دولتي در اين سالها تلاش كردهاند تا در فيلمهاي خود درباره اين شهر نگاهي رسمي و پاستوريزه نسبت به شهر ارائه كنند، فيلمهاي فيلمسازان غير دولتي نگاهي انتقادي به اين شهر داشتهاند و عموما مروج نگاهي تلخ و نا اميد كننده نسبت به اين شهر بودهاند و هيچ گاه تهران را به عنوان شهري مدرن با اقليمهاي متفاوت و نيز نقاط مختلف گردشگري نديدهاند.
نمونه مشخص چنين فيلمهايي «تهران انار ندارد» است كه البته با حمايت نهادي دولتي توليد شده بود اما نگاهي سياه به شهر تهران داشته است.
فيلم چند سوال مختلف را مطرح و به صورت موازي به دنبال يافتن پاسخ آنها ميرود. اولين سوال اين است كه چرا در شهر تهران خياباني به نام شاعراني همچون: نيما نداريم؟
براي يافتن پاسخ اين سوال دوربين به بخشهاي مختلف شهر سرك ميكشد و پاي صحبت شاعران مختلفي مينشيند و يكي از علتهايي كه براي اين مساله عنوان ميكند اين است كه در سالهاي اخير سياست و حكومت بيشتر از ادبيات با شهر تهران روبرو شدند و با اين شهر جدل كردند.
نكته ديگري كه در فيلم مطرح ميشود زندگي شاعران در شهر تهران امروزي است. از نگاه اين شاعران تهران شهري است كه هويت شهري ندارد و از اين منظر شاعران در اين شهر دچار سرگشتي شدهاند.
مساله ديگري كه فيلم ساز در اثر خود بررسي كرده انعكاس تصوير شهر در شعر شاعران در دورههاي مختلف است. پيش از انقلاب، روزهاي منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي، روزهاي جنگ تحميلي و... مقاطعي است كه فيلم ساز به بررسي شعر شاعران درباره آن ميپردازد.
در مجموع فيلم لحني شاعرانه دارد و با بهرهگيري از تنوع تصويري فراوان و نيز بهرهگيري از تمهيدات مختلف تصويري پيام خود را به مخاطب منتقل ميكند. در عنوانبندي پاياني فيلم نام سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران به عنوان تهيه كننده اين فيلم ذكر شده و اين مساله به دليل وسعت نگاه مسوولان شهرداري جاي تبريك دارد.
«فرياد يك نفس» ساخته حميد زرگر نژاد
در طول دوران جنگ تحميلي مستندهاي فراواني با موضوع دفاع مقدس ساخته شدند اما در مقابل، كمتر اثري بوده كه به جنگ و تبعات آن پرداخته است. فيلم فرياد يك نفس اثري است كه از اين منظر به سراغ تبعات جنگ رفته و تاثير بمبهاي شيميايي در زندگي چند فرد را به طور مشخص بررسي كرده است.
فيلم با نمايش صحنههاي سرفه و شيميايي شدن آدمها آغاز ميشود و در اين بخش موسيقي فيلم از كرخه تا راين اين صحنهها را همراهي ميكند. در ادامه زندگي همسران چند جانباز شيميايي مورد بررسي قرار ميگيرد و با بيان خاطراتي تلاش ميشود تا تصويري دقيق از زندگي آنها به مخاطب ارائه شود.
البته از همان ابتدا مشخص است كه سازنده اين فيلم موضوعي كه به آن ميخواهد بپردازد را با قطعيت انتخاب نكرده و به همين دليل فيلم علاوه بر بررسي زندگي افرادي كه در جنگ شيميايي شده اند و تاثير آن بر زندگي خانوادههاي اين افراد، موضوعهايي همچون: بمباران سردشت را نيز دستمايه خود قرار ميدهد و حتي در بخشهاي پاياني خود از نگاهي كنكاش گرايانه به بررسي سابقه استفاده از سلاحهاي شيمايي در جنگ ايران و عراق و ارائه سابقهاي از اين سلاحها در جنگهاي ديگر و نيز پيگيري سرنوشت كشورهايي كه در جنگ به عراق تسليحات شيميايي ارائه كردند نيز ميپردازد و اين مساله دقيقا نقطه مقابل لحن احساسي فيلم است كه تلاش كرده تا با استفاده از موسيقي رمانتيك و احساساتي از نوع از كرخه تا راين و خاك سرخ فضايي عاطفي را بر فيلم تحميل كند.
فيلم در بيان خاطرات همسران افرادي كه شيميايي شدهاند 2 نقطه كاملا برجسته دارد. يكي از اين بخشها جايي است كه در آن همسر جانباز به اين نكته اشاره ميكند كه به دليل نداشتن سمعك صداي همسرش را نشنيده و بخش ديگر نيز جايي است كه همسر يك جانباز به جايي اشاره ميكند كه همسرش از دنيا ميرود و وقتي پرستار از او ميشنود كه 2 بچه دارند، با وارد آوردن شوك تلاش ميكند تا دوباره او را به دنيا بازگرداند.
فيلم با مشكل شديد ايجاز نيز مواجه است و انگار فيلمساز براي به پايان رساندن فيلم خود دست و دلش به اين كار راضي نبوده است. تلفيق بستر خالي يك جانباز كه به شهادت رسيده با پرچم ايران و تنهايي يك زن در برف ميتوانست پايان خوبي داشته باشد اما فيلم با زياده روي بي دليل در طول دادن فيلم عملا امكان تاثيرگذاري بر مخاطب خود را كاهش ميدهد.
«جاذبه » ساخته سيد رضا فتاح
«اگر بخواهيد كاري را انجام دهيد يا نخواهيد انجام دهيد، جاذبه شما را به سمت آنچه كه خواستهايد
هدايت ميكند.»
اين مهمترين پيامي است كه مخاطب فيلم جاذبه از تماشاي آن دريافت ميكند. شروع فيلم با صحنه چتربازي فردي است كه در آسمان چتر او گره ميخورد و او به سمت زمين سقوط ميكند اما زنده ميماند. اين شروع آنقدر جذاب است كه مخاطب تا پايان فيلم بر صندلي خود آرام بگيرد و به تماشاي اثري لذتبخش بنشيند و شاهد يك مستند علمي واقعي باشد.
بخش عمدهاي از جذابيتهاي فيلم مربوط به صحنههايي است كه در آن ورزشهاي هوايي و ديگر ورزشهاي جذاب با صحنههايي بديع و جذاب به تصوير كشيده ميشود. تصادف يك اسكيت باز هنگام اسكيت سواري، نمايش صحنههاي غواصي در زير آب، صحنههاي موتور سواري و... جذابيت فراواني را در اين اثر ايجاد ميكند كه در بخشهاي فراواني از فيلم نفس را در سينه مخاطب حبس ميكند.
فيلم بر اين مساله تاكيد دارد كه ذهنيت آدمها قدرت جذب بالايي دارد و هر وقت چيزي را بخواهيم جذب ميكنيم. در اين ميان حادثه زماني رخ ميدهد كه ذهن ما براي پذيرش حوادث آمادگي بيشتري دارد و در اين ميان طبيعت نقش كمتري در آسيب پذيري انسانها دارد و اگر فرد با تمام وجود در هر كاري تنها به پيروز شدن فكر كند، طبيعت نيز هر چه را كه بخواهد به او ميدهد و البته هميشه عقبنشيني هم جزئي از تاكتيك مبارزه ميتواند باشد.
البته اين ايده كلي در بخشهاي مختلف فيلم پراكنده است و به شكلي غير مستقيم بيان ميشود اما فيلمساز براي اثبات آن به سراغ صحنههاي فراواني ميرود و طي صحبت با افراد آسيب ديده تلاش ميكند تا ايده خود را اثبات كند. يكي از اين صحنههاي موثر به تصوير كشيدن تصادف اتومبيل در اتوبان تهران كرج است كه در آن فردي با بياحتياطي سبب تصادفي مرگآور شده است.
صحنه ديگر نيز مربوط به حادثه منتهي به مرگ موتور سواري به نام جواد است كه ميخواهد ركورد پرش با موتور را جابجا كند اما به دليل شرايط رواني نامناسبي كه در روز پرش وجود دارد، دچار حادثه ميشود و فوت ميكند.
صحنههاي مربوط به اين پرش از زواياي مختلفي ثبت و ضبط شده و نيمي از اين زوايا نيز از طريق دوربيني است كه بر روي موتور جواد نصب شده و آخرين صحنه را ثبت و ضبط كرده است. حضور دختر اين موتور سوار در مقابل دوربين و خواندن شعر «يه توپ دارم قلقليه» و مكث او بر روي عبارت «بابا» يكي از صحنههاي تاثيرگذار فيلم را رقم ميزند. اشاره فيلمساز به اين نكته كه بايد در رسيدن به برخي از آرزوهايمان تجديد نظر كنيم چون گاهي اوقات بهاي آرزوهايمان را به تنهايي نميدهيم؛ پايان بخش اين صحنه است.
جاذبه با تراكم فراوان موضوعهايي كه هر يك ميتواند دستمايه يك قسمت سريال مستند باشد و نيز با حجم اطلاعات فراواني كه به مخاطب خود ارائه ميدهد و نيز بيان اين نكته كه «تقدير وجود دارد اما با اراده و نيروي ذهني ميتوان اتفاقهاي خوب را جذب و باعث تاخير در رخ دادن اتفاقهاي بد شد»، به مخاطب خود ميگويد كه هميشه بخش روشن قضيه را ببيند تا همه چيزهاي خوب به سوي او بيايد.
«444 روز »ساخته محمد شيرواني
تسخير لانه جاسوسي، اشغال سفارت آمريكا در ايران يا هر اسم ديگري كه بتوان براي اتفاقي كه در 13 آبان سال 58 رخ داد، با هر انگيزهاي كه صورت گرفته شده باشد يكي از رويدادهاي تاريخ معاصر ايران است كه درباره آن، فعاليت كمي در عرصه فيلمسازي صورت گرفته است و اغلب آثار ساخته شده نيز جهت گيري خاصي را داشتهاند.
مستند 444 روز ساخته محمد شيرواني است كه براي پخش از شبكه پرس تيوي توليد شده است. فيلم به طور مشخص 4 شخصيت حاضر در واقعه 13 آبان را انتخاب و از زبان آنها اين ماجرا را روايت ميكند. 2 شخصيت آمريكايي و 2 شخصيت ايراني افرادي هستند كه با حضور در مقابل دوربين اين مستند ساز واقعهاي كه رخ داده را روايت ميكنند. 2 آمريكايي انتخاب شده نيز شخصيتهاي جالبي هستند. يكي از آنها بياني كاملا هاليوودي دارد و واقعه را مانند يك فيلم هاليوودي روايت ميكند.
شخصيت ديگر نيز فردي آمريكايي است كه در ايران ازدواج كرده و به اين واسطه زبان فارسي نيز بلد است. در سوي ديگر ماجرا هم معصومه ابتكار و ابراهيم اصغر زاده حضور دارند كه اين ماجرا را به شكلي ديگر روايت ميكنند.
فيلم ساختاري ساده دارد و اين افراد با حضور در مقابل دوربين به روايت ماجرا ميپردازند. يكي از آمريكاييها در روايتي كاملا هاليوودي از ماجرا، آنچه كه اتفاق افتاده را با آب و تاب روايت ميكند.
خانه مجلل او شباهت زيادي به سفارت آمريكا در تهران دارد و او با حركت در بخشهاي مختلف خانه، مسيري كه گروگانگيران طي كردند تا به سفارت برسند را كاملا تشريح ميكند. بر خلاف منزل اين شخصيت، خانهاي كه اصغر زاده در آن حضور دارد جايي كاملا ساده و معمولي است و فيلمساز با او در آشپزخانه گفتگو ميكند.
اصغرزاده هم خيلي خوب و با هيجان حرف ميزند و در بخشي از صحبتهاي خود به اين مساله اشاره ميكند كه محمود احمدينژاد، رئيسجمهور فعلي كشورمان يكي از مخالفان اشغال سفارت آمريكا بوده و در زماني كه اين موضوع با او طرح شده گفته چرا شوروي را اشغال نكنيم؟!
فيلم تلاش زيادي كرده تا دچار موضع گيري خاصي نشود و به دليل جايي كه براي پخش از آن توليد شده شبكه پرس تيوي از سويي تلاش ميكند تا حرفهاي گروگانهاي آمريكاييها را در موضوع برقراري ارتباط با ايران برجسته كند و از سوي ديگر با پخش سخنان مادلين آلبرايت وزير خارجه پيشين آمريكا مبني بر دخالت دولت آمريكا در امور ايران و يا طرح اين نكته كه ساختمان سفارت ايران در آمريكا چه سرنوشتي پيدا كرد؟
و اينكه در واقعه
13 آبان هر دو طرف آمريكايي و ايراني گروگان هم بودند و يا نمايش ورود گروگانها به آمريكا، به اين مساله از زاويهاي ديگر نگاه كند. البته در فيلم يك بازي ظريف هم از سوي كارگردان با اصغر زاده انجام ميشود و آن يك گروگانگيري چند دقيقهاي از سوي شيرواني است كه با گرفتن تلفن همراه و دسته كليد اصغر زاده به او اجازه خروج از ساختمان را نميدهد اما اين كار ظريف خيلي بد سرهم بندي ميشود و نتيجهاي درخشان از آن حاصل نميشود.
حبيب حداد
پنجشنبه 2 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]
-
گوناگون
پربازدیدترینها