واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گونتر گراس: گرفتن نوبل در جواني دردسر است
خبرگزاري فارس: گونتر گراس گفته است كه وقتي نوبل ادبيات را برد، اصلا شگفتزده نشد و خوشحالياش براي اين بوده كه در جواني اين جايزه نصيبش نشده، زيرا به گفته اين نويسنده مسلما موجب دردسرش ميشده است.
به گزارش خبرگزاري فارس، روزنامه گاردين در حاشيه بازديد «گونتر گراس» نويسنده آلماني رمان «طبل حلبي» از نمايشگاه بينالمللي كتاب فرانكفورت با اين نويسنده برنده نوبل ادبيات گفتوگوي كوتاهي كرده است.
«گراس» نويسنده آلماني برنده نوبل كه تازگي هشتاد و يك ساله شده، مهمترين نويسندهاي است كه امسال از نمايشگاه بينالمللي كتاب فرانكفورت بازديد كرد.
گراس به مدت دو روز از نمايشگاه كتاب فرانكفورت بازديد كرد و به گفته گاردين، وي براي كتاب جديدش به نام «داي باكس» كه تازه منتشر شده به اين نمايشگاه رفته بود.
حضور گونتر گراس در نمايشگاه نظر همه بازديدكنندگان را به خود جلب كرد و عكاسان، طرفداران، ناشاران و آدمهاي زيادي در طول اين بازديد دورش حلقه زدند و با او گفتوگو كردند.
گاردين همچنين درباره وضعيت ظاهري گونتر گراس گفته كه وي به مانند هميشه پيپي بر لب داشته و در طول گفتوگو مدام بر آن پك زده و زبان انگليسي را با لهجهاي آلماني صحبت ميكرده است.
«داي باكس» كتاب جديد گونتر گراس كه همزمان با نمايشگاه فرانكفورت منتشر شد، درباره ساليان 1960 تا 1990 زندگي گونتر گراس است. گراس براي نوشتن اين رمان از هشت شخصيت، يعني هشت فرزند زندگي واقعي خود استفاده كرده و داستان را از زاويه ديد آنها روايت كرده است.
وي درباره رمان جديدش به گاردين گفته است: «اين رمان به نوعي خودزندگينامه است، اما به خودزندگينامهاي به شيوه من. پوست كندن پياز درباره دوران جواني من بود، يعني زماني كه نويسنده ناشناختهاي بودم، طبل حلبي هم زندگي مرا تا ساليان 1959 روايت ميكند. در اين كتاب زندگي ساليان پس از 1960 من روايت ميشود.»
گراس همچنين درباره هشت فرزندش و زاويه ديد آنها در اين رمان به گاردين گفت: «من دوست ندارم كه تنها درباره خودم بنويسم و به همين خاطر به فرزندانم علاقهمند شدم. چون من هشت فرزند دارم و دلم ميخواست كه ببينم آنها پدرشان را به همراه ماشين تحرير چطور تجسم ميكنند. به همين خاطر زندگيام را از زاويه ديد آنها روايت كردهام.»
گاردين در ادامه اين سئوال را كرده كه آيا افشا كردن زندگي شخصي فرزندانش مشكلي براي آنها به وجود نياورده يا آنكه آيا آنها اعتراضي به اين كار نكردهاند كه «گراس» جواب داده است: «بعضيهاشان از كتاب خوشاشان آمد و بعضيها گفتند نه، اما در نهايت باهاشان صحبت كردم و به سئوالاتشان گوش دادم. بعضي جاها را تغيير دادم و جاهايي هم كه نتوانستم با آنها به توافق برسم هنوز سرشان مشكل داريم.»
«گراس» هنوز در هشتاد و يك سالگي هم هر روز مينويسد، صبح از خواب بيدار ميشود و ميرود سراغ ماشينتحرير مارك «اليوتي»اش. وي درباره ماشين تحرير معروفش ميگويد: «هنوز هم اليوتي عزيزم را دارم. چهار تا از اين ماشين تحريرها اليوتي دارم و از اول تا آخر روز با آنها سر و كار دارم.»
گراس پيش از آنكه نوبل ادبيات ببرد، نامش بيش از بيست سال در ليست نامزدان اين جايزه بوده است و به همين خاطر ميگويد: «وقتي نوبل بردم اصلا شگفتزده نشدم. البته خيلي خوشحالم كه بالاخره اين جايزه را بردم اما بيشتر از آن خوشحالم كه در جواني مثلا در چهل و پنج سالگي آن را از آن خودم نكردم چون آن موقع مسلما موجب دردسرم ميشد.»
گاردين در آخرين سئوالهاي خود نظر گراس را درباره اظهارات جديد «هوراس اينگدال» دبير دائمي آكادمي نوبل درباره وضعيت امروز ادبيات آمريكا ميپرسد. «ايندگدال» در اظهاراتي ادبيات امروز اروپا را قويتر از ادبيات آمريكاييها خوانده بود و آمريكاييها را به خاطر ترجمه اندك آثار ديگر كشورها مورد سرزنش قرار داد.
«گراس» در همين رابطه ميگويد: «من اين نظر را قبول ندارم. داستانهاي من البته بيشتر از ادبيات اروپايي متأثرند، اما به همين اندازه هم از آمريكاييهايي چون «ملويل» با مثلا «موبي ديك» يا شاعر مثل «والت وايتمن» تأثير گرفتهام. آنها هم از اروپاييها تأثير گرفتهاند. هر دوي اينها به مراتب از هم تأثير گفتهاند و اين حرف اصلا درست نيست.»
انتهاي پيام/
سه شنبه 30 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]